«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دلدرد یا شکمدرد
دلدرد یا شکمدرد
در زبان عربی «جوف» به معنی درون است و بیشتر به شکم اطلاق میشود، ازاینرو معمولاً مراد از «وجع الجوف» دلدرد یا شکمدرد است ولی اختصاص به این ندارد و میتواند شامل دیگر دردها و بیماریهای درون بدن هم شود.
اولین درمان گلابی است، امام صادق (ع) میفرمایند: «كلوا الكمثرى فانه يجلو القلب، ويسكن أوجاع الجوف باذن الله تعالى.»[1] یعنی «گلابی را بخورید زیرا قلب را جلا میدهد و درد درون را تسکین میدهد.» چون در این روایت ابتدا صحبت از قلب شد، شاید مراد از درد درون، قلبدرد باشد یا مراد دردهای درون شامل قلبدرد باشد.
در روایتی درباره گلابی آمده که سنگینی سینه را برطرف میکند.[2]
در روایت آمده: «القوها في ادبارها»[3] یعنی «میوه را در آخر فصل آن مصرف نکنید» از طرفی در روایت آمده میوه را میتوان در فصل غیر از فصل خودش استفاده کرد برای مثال قضیهای که حضرت زهرا (س) در اثر ویار در دوران حاملگی میوه انار خواستند در فصلی غیر از فصل انار بود و حضرت علی (ع) برای ایشان تهیه نمود. اگر بخواهیم بین این روایات جمع کنیم میتوان گفت که اگر میوه بهعنوان غذا باشد باید در فصل خودش مصرف شود ولی اگر بهعنوان دارو باشد در هر فصلی میتوان استفاده کرد.
دومین درمان تنقیه است، تنقیه درعینحال که آسان و کمهزینه است بسیار خوب و مؤثر است و روش درمانی بسیار قدیمی است و از چهار درمان اساسی در طب اسلامی مطرح است. پیامبر (ص) میفرمایند: «إن أفضل ما تداويتم به الحقنة وهي تعظم البطن وتنقي داء الجوف وتقوي البدن.»[4] یعنی «بهترین چیزی که خود را با آن درمان میکنید تنقیه است، شکم را بزرگ میکند و بیماری درون را پاکسازی میکند و بدن را تقویت میکند.» در این روایت بیماری درون شامل کل بیماریهای درون ازجمله دلدرد است. برای تنقیه دستگاهی وجود دارد که میتوان آن زا تهیه و از آن استفاده کرد و روش دیگر که بعضی پزشکان توصیه میکنند این است که یک شلنگ مخصوص به خود را برای این کار انتخاب کنند و بر دهانه مقعد قرار دهند و آب را باز کنند و بسته به شرایط فرد بیمار بین ده تا بیست ثانیه بشمارند سپس آب را تخلیه کنند. برای تنقیه بهتر است که از آب ولرم استفاده شود همچنین میتوان از مخلوط آب و روغن استفاده کرد. از عوارض این درمان بزرگ شدن شکم است و ممکن است با تکرار آن فرد به آن اعتیاد پیدا کند. توجه شود که ممکن است تنقیه برای روزهدار اشکال داشته باشد زیرا در این عمل جذب صورت میگیرد.
سومین درمان فروبردن خلط در مسجد (به خاطر احترام مسجد)، در روایت آمده: «من تنخع في مسجد ثم ردها في جوفه لم تمر بداء إلا أبرءته.»[5] یعنی «کسی که خلط (آب دهان) او به دهانش میآید درحالیکه در مسجد است سپس آن را به درون خود فروبرد (به خاطر حرمت مسجد آن را تف نمیکند و فرو میدهد)، این خلط مرور نمیکند بر چیزی در درون او مگر اینکه آن را درمان میکند.» فروبردن خلط چیز خوبی نیست و توصیه نشده ولی اگر به احترام مسجد باشد آنگاه درمان است. چون این روایت از طرق متعدد واردشده لذا میتوانیم به آن اعتماد کنیم.
مسئله درمان بسیار گسترده و انعطافپذیر است، چیزهایی که بهطورمعمول درمان نیستند میتوانند در شرایطی یا تحت تأثیر اعتقادات اثر درمانی داشته باشند برای مثال کسی که بیمار بوده و با لمس کردن عبای پیامبر (ص) درمان شده، یا خوردن غذاهای ریزی که از سفره بیرون میریزد و در روایت آمده که این درمان است.
چهارمین درمان تربت امام حسین (ع) است، در روایت آمده: «دخلت على مولانا ابي جعفر محمد بن علي الباقر عليهما السلام فشكوت إليه علتين متضادتين بي، إذا داويت احدهما انتقضت الاخرى، وكان بي وجع الظهر ووجع الجوف، فقال لي: عليك بتربة الحسين بن علي عليهما السلام.»[6] یعنی «وارد بر امام باقر (ع) شدم و به ایشان شکایت کردم از دو بیماری متضاد، هرگاه یکی را درمان کنم دیگری بدتر میشود و من مبتلا کمردرد و درد درون (دلدرد) بودم، امام فرمودند بر تو باد تربت امام حسین (ع).» این روایت یک راهکار کلی برای درمان بیماریهای متضاد است برای مثال کسی بیمار است و اگر بیماریاش را درمان کند مبتلا به فشارخون میشود و اگر فشارخون را درمان کند بیماریاش تشدید میشود.
پنجمین درمان سیب است، امام صادق (ع) میفرمایند: «كل التفاح فانه يطفئ الحرارة، ويبرد الجوف، ويذهب بالحمى.»[7] یعنی «سیب بخورید زیرا گرمی را خاموش میکند و درون را سرد میکند و تب را برطرف میکند.» درباره سیب گاهی گفتهشده دلدرد را تسکین میدهد و گاهی آمده درون را سرد میکند، پس میتوان گفت که گرمی درون نوعی بیماری است. در روایت دیگر آمده: «أكل الجوز في شدة الحر يهيج الحر في الجوف»[8] یعنی «گردو در تابستان سبب گرمی درون میشود.» این روایت هم اشاره دارد به اینکه گرمی درون خوب نیست.
ششمین درمان سویق عدس است، در روایت آمده: «سويق العدس يقطع العطش ويقوي المعدة وفيه شفاء من سبعين داء ويطفئ الصفراء ويبرد الجوف»[9] یعنی «سویق عدس تشنگی را قطع میکند و معده را تقویت میکند و در آن درمان هفتاد بیماری است و صفرا را خاموش میکند و درون را سرد میکند» استفاده از سویق عدس برای ماه رمضان و تحمل تشنگی هنگام روزه بسیار مفید است، بعضی ائمه (ع) سویق عدس را از خود جدا نمیکردند چه در سفر و چه در حضر، «وجع» در عربی به معنی بیماری و درد است بنابراین «وجع الجوف» به معنی بیماری درون است و میتواند شامل بیماریهای دیگر غیر از دلدرد هم باشد.
برای تهیه سویق عدس ابتدا عدس را آسیاب کنید و بدون روغن تفت دهید سپس دوباره آسیاب کنید و بدون روغن تفت دهید، چون سویق کامل آسیاب نمیشود ولی اگر تفتداده شود کامل آسیاب میشود، احتمالاً سویق عدس برای بیماری قند هم مفید است.
هفتمین درمان روغن زرد گاوی است، پیامبر (ص) میفرمایند: «لَحْمُ الْبَقَرِ دَاءٌ وَ سَمْنُهَا شِفَاءٌ وَ لَبَنُهَا دَوَاءٌ وَ مَا دَخَلَ الْجَوْفَ مِثْلُ السَّمْنِ»[10] یعنی «گوشت گاو بیماری و روغن زرد آن شفا شیر آن دوا است و چیزی مانند روغن زرد به درون وارد نشده است.» روایات روی روغن زرد گاوی تأکید دارند ولی مردم به روغن زرد گوسفندی علاقه بیشتر دارند. بهترین روغنها به ترتیب روغنزیتون و روغن شحم گاو و روغن زرد گاوی است. البته روغن زردی خوب است که از گاوی گرفتهشده که تغذیه سالم دارد وگرنه اگر گاو نان کپکزده خورده باشد خاصیت زیادی ندارد. روغن زرد برای چربی زیاد ضرر ندارد ولی در روایت توصیهشده افراد مسن شب روغن زرد نخورند.
گوشت گاو ضرر دارد ازاینرو مکروه است ولی کراهت گوشت الاغ بیشتر به این جهت است که این حیوان برای استفاده دیگر یعنی حملونقل است. در روایات تنها برای درمان پیسی توصیه به گوشت گاو شده.
شحم گاو درمان است و برای تهیه روغن شحم گاو باید آن را چرخ کرد و در یک ظرف قرار داد و روی حرارت ملایم گذاشت و هر مقدار از روغن که خارج شد آن روغن را از ظرف خارج کرده و به ظرف دیگر منتقل کرد، نه اینکه صبر کنید تا تمام روغن خارج شود سپس آن را صاف کنید، زیرا این روغن نباید زیاد گرما ببیند وگرنه میماسد و قابلخوردن نیست، برای گرفتن بوی بد آن میتوان به آن پیاز، هل یا جوز بویای اضافه کرد بعضی به، سیب یا ماست هم اضافه میکنند.
در روایت آمده که سویق جو شسته برای تقویت پاها خوب است و سویق باید هفت بار شسته شود، بهاینترتیب که روی آن آب بریزند و مخلوط کنند و صبر کنند تا تهنشین شود و آب را خالی کنند و این کار را هفت مرتبه انجام دهند سپس سویق را در پارچهای قرار دهند تا خشک شود و بعد مصرف کنند.