«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: باز کردن گرفتگی‌ها

 

گرفتگی یا انسداد

بحث امروز راجع به اموری است که سدد یا گرفتگی را باز می‌کنند، در روایات از تعبیر «یفتح السدد» استفاده‌شده، گرفتگی می‌تواند شامل گرفتگی رگ‌های خونی، روده، مجاری ادرار و مانند این‌ها باشد.

 

چهارمین درمان نی نیشکر است، امام رضا (ع) می‌فرمایند: «قصب السكر يفتح السدود ولا داء فيه ولا غائلة.»[1] یعنی «نی نیشکر راه بسته‌شده را باز می‌کند و هیچ آسیبی به بدن نمی‌زند.» نی نیشکر اگر تازه و سبز باشد قابل‌خوردن است و در بعضی کشور‌ها متداول است که آب‌میوه‌گیری‌ها آن را به مردم عرضه می‌کنند.

 

پنجمین درمان انجیر است، امام علی (ع) می‌فرمایند: «اكل التين تلين السدد وهو نافع لرياح القولنج فاكثروا منه بالنهار وكلوه بالليل ولا تكثروا منه.»[2] یعنی «خوردن انجیر راه بسته‌شده را باز می‌کند و برای التهاب کولون مفید است، پس در روز انجیر زیاد بخورید و در شب بخورید ولی (درشب) زیاده‌روی نکنید.» در روایت تعبیر «تلین السدد» آمده، معلوم می‌شود که بسته شدن در اثر سفت شدن و ورم و مانند این‌ها است. با توجه به قراینی که در روایت آمده این درمان بیشتر مربوط به مجاری گوارشی است البته شاید بتوان عمومیت هم برداشت کرد. قولنج یعنی التهاب و ورم روده بزرگ که مانع از عبور مدفوع می‌شود. چون مصرف انجیر ایجاد حساسیت می‌کند و شاید سبب ایجاد ورم در بعضی اعضا بدن شود، نباید در شب زیاد مصرف شود (حداکثر سه تا شش عدد) ولی مصرف زیاد در روز مانعی ندارد. انجیر برای بواسیر مفید است، بخصوص بواسیر نر یا ساچمه‌ای که دانه‌هایی در انتهای روده هستند و مانع خروج مدفوع می‌شوند، کسی که مبتلا باشد باید منتظر شود تا این دانه‌ها بیرون بیاید تا بتواند عمل تخلیه را انجام دهد، خوردن انجیر این دانه‌ها را نرم و خروج مدفوع را نرم می‌کند. خوردن انجیر برای بواسیر ماده هم خوب است.

 

ششمین درمان بادنجان است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «أكثروا من الباذنجان عند جذاذ النخل ، فإنه شفاء من كل داء ويزيد في بهاء الوجه ويلين العروق ويزيد في ماء الصلب.»[3] یعنی «زیاد بادنجان بخورید در فصل خرماپزان، زیرا درمان کل بیماری‌ها است و طراوت صورت را زیاد می‌کند و رگ‌های خونی را نرم می‌کند و آب مرد را زیاد می‌کند.» البته در بعضی مناطق خرما نیست و می‌توان نزدیک‌ترین محل که خرما دارد را در نظر گرفت. معمولاً فصل خرماپزان تیرماه و مردادماه است. در این روایت مراد این نیست که در دیگر فصول سال بادنجان مصرف نشود بلکه مراد این است که مصرف آن در این زمان خاص درمان کل بیماری‌ها است. کسی که مبتلا به تصلب شرایین است دیواره رگ‌هایش سخت می‌شود و ممکن است ترک بخورد یا پاره شود و اگر خون‌ریزی مغزی باشد می‌تواند سبب سکته مغزی، فلج یا مرگ شود، با توجه به روایت، بادنجان رگ‌ها را نرم می‌کند و برای این بیماری مفید است. همچنین نرم شدن رگ‌ها خون‌رسانی به صورت را بهبود می‌بخشد و سبب شادابی پوست صورت می‌شود.

روایات درباره بادنجان عجیب است، در روایت آمده: «حار في مكان الحرارة وبارد في مكان البرودة.»[4] یعنی «در جایی که باید گرم باشد، گرم است و در جایی که باید سرد باشد، سرد است.»

پیامبر (ص) می‌فرمایند: «كلوا الباذنجان فإنها شجرة رأيتها جنه المأوى، وشهدت لله بالحق، ولي بالنبوة، ولعلي (عليه السلام) بالولاية، فمن أكلها على أنها داء كانت داء، ومن أكلها على أنها دواء كانت دواء.»[5] یعنی «بادنجان بخورید زیرا این را در بهشت دیدم و شهادت داد برای خداوند به حقانیت و برای من به نبوت و برای علی (ع) به ولایت، اگر کسی آن را بخورد با نظر اینکه بیماری‌زا است، برای او بیماری‌زا است و اگر کسی آن را بخورد با نظر اینکه درمان است، برای او درمان است.» بادنجان درخت ولایت است.

با توجه به این روایات برخلاف نظر بعضی مردم و طب سنتی، بادنجان ضرر ندارد و اگر ضررهایی هم داشته باشد در فصل خرماپزان دیگر ضرر ندارد.

کلاه سبز بادنجان کاهنده قند خون است، خوب است کسانی که مبتلا به بیماری قند هستند هرچند مدت یک‌بار حداقل پنج یا شش عدد از آن را در آب بجوشانند و آب آن را بخورند، این قند خون را پایین می‌آورد و پس‌ازآنکه دوباره بالا رفت این باز همین کار را بکنند. اگر کلاه سبز را هم با آب آن بخورند برای بواسیر هم مفید است.

در روایت آمده: «أقلوه»[6] یعنی «(بادنجان) را سرخ کنید.» همچنین آمده: «المقلي بالزيت»[7] یعنی «(بادنجان) را با روغن سرخ کنید.» بادنجان را می‌توان با روغن‌زیتون سرخ کرد و مصرف نمود همچنین می‌توان بادنجان را به صورت ترشی هم مصرف کرد. متأسفانه بعضی مواد غذایی را برای مدت طولانی منجمد می‌کنند و بعد مصرف می‌کنند، این اشتباه است، در طب اسلامی یک ماده غذایی بعد از سه روز دیگر نباید مصرف شود.

 

هفتمین درمان داروی شافیه است، در روایت درباره داروی شافیه آمده: «وإذا أتى عليه تسعة أشهر ينفع بإذن الله من السدد وكثرة النوم والهذيان في المنام والوجل والفزع، يؤخذ بدهن بزر الفجل على الريق، وعند منامه قدر عدسة.»[8] یعنی «هرگاه نه‌ماهه شد برای بیماری سدد مفید است و زیادی خواب و هذیان‌گویی در خواب و درد و ترسیدن و پریدن از خواب، روغن تخم ترب بگیرند و به همراه یک عدس از داروی شافیه، موقع خواب و ناشتا مصرف کنند.»، «سدد» به دو طریق تلفظ می‌شود و معنی آن‌ها متفاوت است، اگر بخوانیم «سَدد» به معنی گرفتگی و بسته شدن راه است اما اگر بخوانیم «سُدد» با توجه به کتب لغت به معنی تاری دید و صدای گوش و کندی ذهن است. چون در روایت صحبت از زیادی خواب و هذیان در خواب و درد و ترس و پریدن در خواب است، به‌احتمال بیشتر مراد همان بیماری سُدد است. چون احتمال دارد که تخم ترب مانند بعضی تخم‌های دیگر مانند خردل و کنجد خودش روغن داشته باشد، باید از تخم ترب تازه و با فشردن آن روغن بگیرند ولی اگر خیلی روغن نداشت، به آن روغن اضافه کنند و مدتی بگذارند یا حرارت دهند سپس صاف کنند.

به‌طورکلی روغن‌گیری روش‌های مختلفی دارد اگر بخواهیم از دانه‌ای که روغن دارد، روغن بگیریم به‌وسیله اعمال فشار این کار انجام می‌شود، اگر بخواهیم از گل‌ها مانند گل بنفشه و گل سرخ روغن بگیریم، باید روی گل روغن کنجد یا زیتون بریزیم و حداقل یک ماه بگذاریم سپس صاف کنیم، در این روش نباید از حرارت استفاده کرد، اگر بخواهیم از برگ‌ها مثل برگ مرزنجوش یا سداب یا حنا روغن بگیریم، باید روی برگ روغن کنجد یا زیتون بریزیم و روی حرارت ملایم قرار دهیم و پس از چند ساعت (معمولاً دو تا چهار ساعت) آن را صاف کنیم.

 

هشتمین درمان روغن‌مالی است، روغن‌مالی در روایات بسیار توصیه‌شده و پیامبر (ص) به این کار مقید بودند تا جایی که اگر کسی می‌پرسید پیامبر کیست، به او می‌گفتند کسی که موهایش مرتب است و روغن‌مالی شده. از فواید روغن‌مالی موها، شفاف شدن صورت است، اگر روغن روی صورت مالیده شود خیلی کم نفوذ می‌کند ولی اگر به سر مالیده شود بیشتر نفوذ می‌کند، مستحب است که روغن روی جاهایی که مو هست مالیده شود شامل سر، ابرو، محاسن، سبیل و داخل بینی، زیرا روغن از طریق مو جذب و وارد بدن می‌شود. روغن‌مالی برای بانوان هر شب و برای آقایان هفته‌ای دو بار توصیه‌شده است.

پیامبر (ص) می‌فرمایند: «دهن الليل يجري في العروق، ويروي البشرة»[9] یعنی «روغن‌مالی در شب سبب می‌شود که روغن (وارد بدن شود و) در رگ‌ها جریان پیدا کند و پوست را نرم می‌کند.» شاید جریان روغن در رگ‌ها برای نرم کردن رگ‌ها و باز کردن گرفتگی مفید باشد، زیرا در روایت گفته که پوست را نرم می‌کند و این از طریق بهبود خون‌رسانی و باز کردن مویرگ‌ها انجام می‌شود.

در روایت آمده: «لو يعلم الناس ما في البنفسج لحسوه حسوا.»[10] یعنی «اگر مردم می‌دانستند که در روغن بنفشه چه خاصیتی دارد همانا آن را می‌خوردند.»

در روایت آمده: «البان اللقاح شفاء من كل داء وعاهة في الجسد وهو ينقى البدن ويخرج درنه ويغسله غسلا.»[11] یعنی «شیر شتران ماده درمان تمام بیماری‌ها و معلولیت‌ها در بدن است و بدن را پاک‌سازی می‌کند و چربی (رسوب‌کرده) را خارج می‌کند و آن را می‌شوید.»

موادی که در رگ‌ها رسوب می‌کنند و باعث گرفتگی می‌شوند نوعاً از جنس چربی هستند و باز کردن آن‌ها بسیار مشکل است و درنهایت مجبور می‌شوند که یک رگ از پا بگیرند و با رگ قلب جایگزین کنند. ولی شیر شتر این خاصیت را دارد که مانند صابون این چربی را برطرف می‌کند.

در روایت آمده: «أبوال الإبل خير من ألبانها»[12] یعنی «ادرار شتر بهتر از شیر شتر است.» می‌توان گفت همان خواص شیر شتر که برطرف کردن چربی است، در ادرار شتر بیشتر وجود دارد.

در روایت آمده: «الدهن يلين البشرة ويزيد في الدماغ ويسهل مجاري الماء ويذهب القشف ويسفر اللون.»[13] یعنی «روغن‌مالی پوست را نرم می‌کند و مغز را زیاد می‌کند و مجاری آب را آسان می‌کند و خشکی و سیاهی پوست را برطرف می‌کند و رنگ (صورت) را روشن می‌کند.» با توجه به این روایت روغن‌مالی باعث زیادشدن یا ترمیم مغز می‌شود و می‌تواند برای افرادی که آسیب مغزی دیده‌اند و یا ضربه‌مغزی شده‌اند مفید باشد. مجاری آب شامل مجاری عرق و رگ‌های خونی می‌شود و مراد از آسان کردن همان باز کردن است لذا می‌توان گفت که روغن‌مالی برای گرفتگی رگ‌ها مفید است.

از خواص دیگر روغن‌مالی با روغن بنفشه درمان شوره سر و سیاه شدن مو است.


[1] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۱۶۸.
[2] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۱۳۷.
[3] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۱۸۴.
[4] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۳۷۳.
[5] مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوری طبرسی، ج۱۶، ص۴۳۰.
[6] الدعوات، ابن هبة الله الرّاوندي، ص۱۵۸.
[7] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۱۸۴.
[8] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۵۹، ص۲۵۳.
[9] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۵۱۹.
[10] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۵۲۲.
[11] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۱۰۲.
[12] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۳۳۸.
[13] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۶، ص۵۱۹.