«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کمخونی، خونریزی
کمخونی در اثر کمبود هموگلوبین است یا گلبول قرمز یا پلاکت است. اولین درمان گوشت کباب یا بریان است که باید بهعنوان غذا مصرف شود و درمان دارویی محسوب نمیشود، در این جلسه درمانهای دارویی معرفی خواهند شد.
دومین درمان کمخونی باقلا است، باقلا اولین درمان دارویی کمخونی است و خونساز است و یک درمان ریشهای بهحساب میآید زیرا مغز استخوان را ترمیم و زیاد میکند و مغز استخوان عضوی است که خون تولید میکند.
امام صادق (ع) میفرمایند: «أكل الباقلي يمخخ الساقين ويولد الدم الطري.»[1] یعنی «خوردن باقلا مغز استخوان را زیاد میکند و سبب تولید خون تازه میشود.» البته امروزه معروف است که مصرف باقلی برای افراد صفراوی و کمخون بد است و به آن حساسیت دارند و سبب میشود که خون آنها بسوزد، ولی این باقلی که به آن حساسیت دارند باقلی بازار است که به آن کود شیمیایی زیادی میدهند تا محصول بیشتری بگیرند اما اگر باقلی را طبیعی پرورش دهند اینگونه نیست، باقلی طبیعی ریز است. در این روایت اشاره به مغز استخوان ساق پا شد و احتمال دارد که این اشاره از جهت مثال بوده و اختصاص به آن نداشته باشد و شامل کل مغز استخوان شود زیرا در آن زمان مردم تنها با مغز استخوان ساق پا آشنا بودند. در روایت سفارش شده که باقلی با پوست خورده شود. افرادی که دچار سرطان خون هستند در اصل مغز استخوان آنها دچار مشکل شده و بعید نیست که باقلی برای سرطان خون مفید باشد.
برای از بین بردن موی زائد اگر بعد از کندن مو پوست سبز باقلی را له کرد و مرتب روی محل بمالند پس از مدتی حدود ده روز دیگر مو رشد نمیکند یا خیلی ریز میشود.
سومین درمان شکر است، مراد از شکر، شکری است که از نیشکر تهیهشده باشد و این دومین درمان دارویی کمخونی است، در روایت آمده: «انه احتجم فقال يا جارية هلمي ثلاث سكرات ثم بعد الحجامة يورد الدم الصافي ويقطع الحرارة.»[2] یعنی «امام صادق (ع) حجامت کردند و به کنیز (یا دختر) امر کردند که سه تا قند بیاور، سپس فرمودند زیرا شکر بعد از حجامت وارد میکند خون صاف و حرارت را قطع میکند.» بعد از حجامت به علت کم شدن حجم خون، مغز دستور تولید خون میدهد و اگر شکر مصرف شود به تولید خون کمک میشود و سبب میشود که خون صاف تولید شود.
در نقل دیگری آمده: «يرد الدم الطمي ويزيد في القوة.»[3] یعنی «خون زیاد برمیگرداند و نیرو را زیاد میکند.» مراد از برمیگرداند، تولید خون است و ازآنجاکه مقید به بعد از حجامت نکرده میتوان گفت که شکر بهطور مطلق خونساز است.
چهارمین درمان تره است، سومین درمان دارویی کمخونی تره است، در روایت آمده: «اشتكيت بالمدينة شكاة شديدة، فأتيت أبا الحسن (ع) فقال لى: أراك مصفرا؟ قلت: نعم، قال: كل الكراث، فأكلته فبرئت.»[4] یعنی «در مدینه به بیماری سختی مبتلا شدم و نزد امام کاظم (ع) آمدم، امام فرمودند میبینم صورتت زرد است، عرض کردم بله، امام فرمودند تره بخور، من هم خوردم و خوب شدم.» البته زردی چهره میتواند معلول صفرا هم باشد ولی به قرینه روایات دیگر که در بخش بعدی آمده، نتیجه میگیریم که مراد کمخونی بوده.
در این بخش برای کمخونی چهار درمان معرفی شد که یکی غذا و سه درمان دیگر دارو هستند، اگر بخواهیم که یک داروی ترکیبی بسازیم که همه خواص را دارا باشد، میتوانیم هر سه درمان دارویی شامل باقلی، شکر و تره، که البته باید خشک و آسیاب شوند و چهار ترکیب قرص خون که شامل مقل ازرق، هلیله سیاه، بلیله، آمله مغشر است را باهم و بهاندازه مساوی ترکیب نمود و بهعنوان داروی خونساز استفاده کرد. هر یک از اجزا این دارو یک خاصیت دارد، شکر برای هموگلوبین و تره برای پلاکت و باقلی برای گلبول قرمز مفید است زیرا مغز استخوان را زیاد میکند. مصرف این دارو را تا جایی ادامه دهند که مشکل کمخونی حل شود و نشانه آن قرمز شدن پشت پلک است.
خونریزی
خونریزی انواعی دارد، گاهی خونریزی به شکل خوندماغ است، گاهی به شکل اسهال خونی است که خونریزی در روده است، گاهی از طحال است و گاهی بواسیر خونریزی میکند.
اولین درمان تره است، در روایت آمده: «اشتكى غلام إلى أبي الحسن (عليه السلام) فسأل عنه، فقيل: إنه به طحالا فقال: أطعموه الكراث ثلاثة أيام، فأطعمناه إياه فقعد الدم ثم برأ.»[5] یعنی «جوانی به امام کاظم (ع) شکایت کرد، امام پرسید چه مشکلی دارد؟ پاسخ دادند طحال، امام فرمودند تره به او بدهید به مدت سه روز، تره به او دادند و خونریزی قطع شد سپس خوب شد.» شاید بهترین درمان خونریزی تره باشد. کار طحال صاف کردن خون است، طحال اجزا و گلبولهای مرده را از خون جدا کرده و از راه روده بیرون میریزد، اگر طحال ورم کند و بیمار شود گلبولهای زنده را هم به شکل خونریزی از بدن و از روده خارج میکند و به آن بیماری طحال میگویند. چون در این حالت مقدار پلاکت هم کم میشود اگر شخص دچار خونریزی شود، خونریزی بند نمیآید. ممکن است مصرف تره سبب درمان بیماری طحال شده و از خروج خون و پلاکت جلوگیری میکند و از این طریق خونریزی هم درمان میشود ولی اگر بهظاهر روایت اکتفا کنیم تره باعث بالا قطع خونریزی و زیادشدن خون میشود. در بحث درمان کمخونی روایتی آمد که میگوید شخص صورتش زرد شد و امام فرمودند تره بخور و شخص درمان شد، ظاهر روایت این است که خون زیاد شده و به قرینه روایتی که در اینجا (بحث خونریزی) ذکر شد شاید بتوان گفت که خونریزی قطعشده و یا خون تولیدشده و درنتیجه خون زیاد شد. طریقه مصرف تره هم اینگونه است که هرروز بین صد و پنجاه گرم تا دویست و پنجاه گرم در روز مصرف شود، تره را میتوان خشک هم مصرف کرد در این صورت آن را آسیاب کرده و هرروز حداقل یک تا دو مرتبه یک قاشق مصرف کنند، البته اگر ترکیب خونساز (ترکیبات قرص خون به اضافه داروهای کمخونی) بدهند بهتر است.
دومین درمان سوره ناس، فلق و توحید است، در روایت آمده: «ما من أحد في حد الصبي يتعهد في كل ليلة قراءة قل أعوذ برب الفلق وقل أعوذ برب الناس كل واحدة ثلاث مرات وقل هو الله أحد مائة مرة فإن لم يقدر فخمسين إلا صرف الله عز وجل عنه كل لمم أو عرض من أعراض الصبيان والعطاش وفساد المعدة وبدور الدم أبدا ما تعوهد بهذا حتى يبلغه الشيب ...»[6] یعنی «نیست کسی در حد کودکی که برایش بخوانند (یا خودش بخواند) سوره فلق و ناس هرکدام سه مرتبه و توحید صد مرتبه و اگر نتواند پنجاه مرتبه، مگر اینکه خداوند از او دور میکند کل مشکلاتی که از ناحیه جن یا بیماریهای کودکان و بیماری قند و فاسدشدن معده و خونریزی تا زمانی که به پیری برسد هرگز به اینها دچار نمیشود ...» این روایت از پیشگیری صحبت میکند.
سومین درمان رقیه است، پیامبر (ص) میفرمایند: «لَا رُقِيَّ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ حُمَةٍ وَ عَيْنٍ وَ دَمٍ لَا يَرْقَأُ»[7] یعنی «رقیه نیست (اثر ندارد) مگر در سه چیز، در زهر (گزیده شدن با حیوان زهردار) یا چشمزخم یا خونی که قطع نمیشود.»
امام باقر (ع) میفرمایند: «اگر رقیه زخم خواستید بخوانید، یعنی از درد و خون و هر چیزی که از آن ترس داری، دستت را روی زخم قرار بده و بگو بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِيدِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ النَّابِ الْأَسْمَرِ وَ الْعِرْقِ فَلَا يَنْعَرُ وَ الْعَيْنِ فَلَا تَسْهَرُ، سه مرتبه بخوان.»[8]
چهارمین درمان کاهو است، در روایت آمده: «عليك بالخس ، فإنه يقطع الدم.»[9] یعنی «بر شما باد کاهو زیرا خونریزی را قطع میکند.» ظاهر روایت این است که خونریزی را قطع میکند هرچند عبارت «خون را قطع میکند» گاهی تعبیر میشود به جلوگیری از غلبه خون.
در روایت آمده: «الخس يصفي الدم.»[10] یعنی «کاهو خون را صاف میکند.»