«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سرفه، سل، تنگی نفس
سومین درمان سرفه داروی شافیه است، این دارو بعد از ساختهشدن باید دفن شود و هرماه که بگذرد بیماریهای بیشتری را درمان میکند و درمان بیماریهای زیادی است، ولی بهطورکلی درمان فلج و سرفه است، در روایت آمده: «انهم وضعوا هذا الدواء لاوليائهم وهو الدواء الذي يسمى الشافية وهو خلاف الدواء الجامعة فانه للفالج العتيق والحديث وهو للقوة العتيقة والحديثة والدبيلة ما حدث منها وما عتق والسعال العتيق والحديث والكزاز وريح الشوكة.»[1] یعنی « این دارو را برای اولیا خود قرار دادند نام این دارو شافیه است و غیر از داروی جامع است برای فلج کهنه و تازه و لقوه کهنه و تازه و آپاندیس تازه و کهنه و سرفه کهنه و تازه و کزاز و التهاب چشم (نوعی التهاب که سبب رویش مو در چشم میشود)» در این روایت به روش مصرف اشارهای نشده و به نظر میرسد که مصرف مقدار یک فندق از دارو در شب کافی باشد.
بیماری سل
سل در لغت به دو معنی آمده یکی به معنی لاغری و دیگری به معنی بیماری سل معروف که موجب فساد شش میشود و عفونت میکند و همراه سرفه خلط و خون خارج میشود، در گذشته شایع بود و بسیاری از مردم در اثر این بیماری از دنیا میرفتند.
اولین درمان یک عوذه است، امام رضا (ع) میفرمایند: «این عوذهای برای شیعیان ما برای بیماری سل است يا الله يا رب الارباب ويا سيد السادات ويا إله الآلهة ويا ملك الملوك ويا جبار السموات والارض اشفني وعافني من دائي هذا فانى عبدك وابن عبدك اتقلب في قبضتك وناصيتي بيدك ، این را سه مرتبه بگو، همانا خدای عزوجل تو را کفایت میکند به قدرت خود.»[2]
دومین درمان داروی جامع امام رضا (ع) است، در روایت آمده: «حججت فاتيت المدينة فدخلت مسجد الرسول صلى الله عليه وآله فإذا أبو ابراهيم جالس في جنب المنبر فدنوت فقبلت رأسه ويديه وسلمت عليه فرد علي السلام وقال: كيف أنت من علتك قلت شاكيا بعد وكان بى السل فقال حذ هذا الدواء بالمدينة قبل ان تخرج الى مكة فانك تعافى فيها وقد عوفيت باذن الله تعالى. فاخرجت الدواة والكاغذ واملى علينا يؤخذ سنبل وقاقلة وزعفران وعاقر قرحا وبنج وخربق ابيض اجزاء بالسوية وابرفيون جزءين يدق وينخل تحريرة ويعجن بعسل منزوع الرغوة ويسقى صاحب السل منه مثل الحمصة بماء مسخن عند النوم وانك لا تشرب ذالك إلا ثلاث ليال حتى تعافى منه باذن الله تعالى ففعلت فدفع الله عني فعوفيت باذن الله تعالى.»[3] یعنی «من به حج رفتم و داخل مدینه شدم و وارد مسجد پیامبر (ص) شدم و دید امام کاظم (ع) کنار منبر پیامبر (ص) نشسته است، نزدیک شدم و سر و دستانش را بوسیدم و بر او سلام کردم و امام هم جواب دادند، امام فرمودند بیماریات چطور شده؟ گفتم هنوز شکایت دارم از این بیماری، بیماری سل داشتم، امام فرمودند از این دارو را در مدینه استفاده کن، قبل از آنکه به مکه بروی درمان خواهی شد، (راوی میگوید) من هم این دارو را مصرف کردم و در مدینه خوب شدم، مرکب و کاغذ را آماده کردم و امام هم دارو را ذکر کرد و من نوشتم، سنبلالطیب و هل و زعفران و عاقرقرحا و بنج و خربق سفید بهاندازه مساوی و ابرفیون بهاندازه دو برابر، اینها باید آسیاب شود و با یک پارچه گاز الک شود و با عسل (عسل کف گرفتهشده) مخلوط شود و کسی که مبتلا به سل است بهاندازه یک نخود با آب گرم و موقع خواب مصرف کند و از این دارو استفاده نمیکنی مگر سه روز تا اینکه خوب شوی به اذن خدا، (راوی میگوید) من هم این کار را کردم و خوب شدم.» در روایت آمده که دارو را در مدینه مصرف کن، مراد این بوده که استفاده از دارو را به تأخیر نینداز. شاید گفته شود که در این روایت مراد از سل لاغری است، چون در روایت صحبت از بیماری شد و عبارت «علت» به کار رفت باید گفت که مراد همان بیماری سل بوده.
عاقرقرحا امروزه در بازار موجود است و معروف است که ریشه گیاه ترخون است، در روایت سرفه عاقرقرحا نبود ولی در روایات دیگر آمده، عاقرقرحا میکروبکش است و برای عفونت و التهاب مفید است، احتمال دارد که عاقرقرحا در روایت سرفه ازقلمافتاده باشد و شاید هم داروی سرفه نباید عاقرقرحا داشته باشد. مراد از بنج بهاحتمالزیاد بذر البنج است ولی شاید چیز دیگری هم باشد. ابرفیون در بازار معروف به فرفیون است و مقدار آن دو برابر دیگر اجزا است بهعنوانمثال اگر دیگر اجزا هرکدام یک مثقال بود، فرفیون باید دو مثقال باشد. در روایت به عسل کف گرفتهشده اشاره شد، اگر عسل را روی حرارت ملایم قرار دهند کف آن روی سطح آن میآید و کف آن را میگیرند، عسلی که امروزه در بازار رایج است کف گرفتهشده است، مقدار عسل هم باید بهاندازه دو برابر مجموع وزن مواد دیگر باشد.
سومین درمان نان برنجی است، نان برنجی مانند دیگر نانها پخته میشود، آرد برنج را با آب تبدیل به خمیر میکنند و میپزند. امام صادق (ع) درباره نان برنجی میفرمایند: «ما دخل جوف المسلول مثله ، إنه يسل الداء سلا»[4] یعنی «چیزی مانند آن وارد بدن بیمار مبتلا به سل نشده زیرا بیماری را بیرون میکشد.» همچنین فرمودهاند: «نعم الدواء الارز ...»[5] یعنی «بهترین دارو نان برنجی است ...» در این روایت مراد از سل بیماری سل است نه لاغری، در روایت آمده که سل از بدن بیرون کشیده میشود، درحالیکه لاغری از بدن بیرون کشیده نمیشود بلکه بیماری بیرون کشیده میشود، از طرفی صحبت از چاقی و چاقکننده نشده است، همچنین لاغری خود یک بیماری نیست بلکه نشانه و معلول بیماری است.
تنگی نفس
تنگی نفس یا آسم بیماری سختی است که هم کودکان و هم بزرگسالان مبتلا میشوند، تنگی نفس سه حالت دارد، یکی اینکه فرد زمان کار و فعالیت دچار تنگی نفس شود، حالت دوم اینکه فرد وقتی دراز کشیده و یا نشسته دچار تنگی نفس شود، حالت سوم اینکه فرد بعد از غذا مخصوصاً بعد از غذای سنگین و پرخوری دچار تنگی نفس شود.
در حالت اول تنگی نفس معلول نارسایی قلب یا گرفتگی رگهای کرونر قلب یا شل شدن دریچه میترال قلب است، اگر علت شل شدن دریچه میترال قلب باشد لبهای بیمار تیره میشود.
در حالت دوم تنگی نفس معلول بیماری شش است و این بیماری آسم نام دارد.
در حالت سوم تنگی نفس معلول کمکاری معده است، در اثر کمکاری معده، در معده گاز تولید میشود و به شش و قلب فشار میآورد و شخص احساس تنگی نفس میکند.
گاهی فرد موقع خواب احساس میکند چیزی روی سینهاش فشار میآورد و دچار تنگی نفس میشود، این معلول جن است و خنق نام دارد، خنق یعنی خفه کردن، البته بختک هم اینگونه است. در روایت آمده که از امام سؤال کردند آیا جن انسان را خفه میکند و امام پاسخ دادند بله و دعایی معرفی نمودند که برای آن استفاده کنند.
درمان تنگی نفس
اگر تنگی نفس به علت مشکل در شش (ریه) باشد، نام آن آسم است و درمانهای متعدد برای آن وجود دارد مانند کاشم، داروی جامع با آب رازیانه و ... ولی اینها درمان اساسی نیستند و درمان اساسی ادرار شتر است، در این زمینه روایات متعدد است و این روایات دو دسته هستند، یک دسته میگویند شیر شتر درمان کل بیماریهاست ولی ادرار شتر درمان آسم است، در روایت آمده: «ألبان اللقاح شفاء من كل داء وعاهة ، ولصاحب الربو أبوالها.»[6] یعنی «شیر شتر ماده درمان کل بیماریها و نقصها است و کسی که آسم دارد از ادرار شتر ماده استفاده کند.»
دسته دیگر روایات چنین است، در روایت آمده: «أبوال الإبل خير من ألبانها، ويجعل الله الشفاء في ألبانها.»[7] یعنی «ادرار شتر از شیر شتر بهتر است و خداوند در شیر شتر درمان قرار داده است.» بعید نیست که ادرار شتر برای تنگی نفسی که معلول قلب است، نیز درمان باشد.
عدهای وارد مدینه شدند و دچار تنگی نفس شدند، پیامبر (ص) فرمودند: از مدینه خارج شوید و بروید جایی که شتران صدقه آنجا میچرند، از ادرار و شیر این شترها استفاده کنید، آنها هم خارج شدند و از ادرار و شیر شتر نوشیدند و درمان شدند.[8] [9]
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که باید از ادرار و شیر تازه استفاده کرد زیرا پیامبر (ص) امر نمود که خودشان بروند و از آن بنوشند وگرنه پیامبر (ص) میفرمود که برای آنها ادرار و شیر را بیاورند تا بنوشند، نکته دیگر اینکه در آن زمان در شهر مدینه شتر بود ولی پیامبر (ص) فرمودند که از شهر خارج شوند و از ادرار و شیر شترهایی که در خارج از شهر میچرند استفاده کنند نه از شترهای داخل شهر که از علوفه تغذیه میکنند. طبق تجربه ما شتری که در شهر و در کشتارگاه است و از علوفه تغذیه میکند، ادرار و شیر آن نمیتواند درمان باشد. نکته دیگر در روایت این است که شتر باید ماده باشد.
در روایت دیگر از مفضل بن عمر آمده: «سالت ابا عبد الله عليه السلام قلت يا ابن رسول الله انه يصيبني ربو شديد إذا مشيت حتى لربما جلست في مسافة ما بين داري ودارك في موضعين قال يا مفضل اشرب ابوال اللقاح قال فشربت ذلك فمسح الله دائي.»[10] یعنی «به امام صادق (ع) عرض کردم ای فرزند پیامبر من مبتلا به آسم شدید میشوم، زمانی که راه میروم مبتلا به تنگی نفس میشوم تا جایی که در مسافت ما بین خانه خودم تا خانه شما مجبور میشوم دو جا بنشینم، امام فرمودند ای مفضل از ادرار شتران بخور، (راوی) پس آن را نوشیدم و خداوند هم بیماریام را پاک کرد.»
مقدار مصرف باید حداقل دو تا سه لیوان باشد و حداقل سه روز باید مصرف کرد، ادرار و شیر را باید جدا مصرف کرد (مخلوط نشوند) و برای اینکه طعم ادرار از بین برود بهتر است بلافاصله بعد از نوشیدن ادرار، شیر شتر نوشیده شود. ادرار شتر نجس و حرام نیست زیرا ادرار حیوانات حلالگوشت نجس و حرام نیست.
یک پزشک در مشهد در این زمینه تحقیق کرد و اثبات کرد که مصرف ادرار شتر سبب توسعه مجاری تنفسی میشود.
این درمان حتی برای کسانی که شیمیایی شدهاند مفید است.