«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لقوه (انحراف صورت، چشم و دهان)
چهارمین درمان میخک است، در روایت آمده: «كنت عند أبى جعفر بن الرضا عليهما السلام فذكر ان شيب بن جابر ضربته الريح الخبيثة فمالت بوجهه وعينيه فقال يؤخذ له القرنفل خمسة مثاقيل فيصير في قنينة يابسة ويضم راسها ضما شديدا ثم تطين وتوضع في الشمس قدر يوم في الصيف وفي الشتاء قدر يومين ثم تخرجه فتسحقه سحقا ناعما ثم تدنفه بماء المطر حتى يصير بمنزلة الخلوق ثم يستلقى على قفاه ويطلى ذلك القرنفل المسحوق على الشق المائل ولا يزال مستلقيا حتى يجف القرنفل فانه إذا جف رفع الله عنه وعاد الى أحسن عادته باذن الله تعالى. قال فابتدر إليه اصحابنا فبشروه بذلك فعالجه بما أمره به عليه السلام فعاد الى احسن ما كان بعون الله تعالى.»[1] یعنی «نزد امام جواد (ع) بودم، از شبیب بن جابر یاد شد که باد خبیث او را زد و صورت و چشم او را کج کرد، امام فرمودند میخک بگیرد پنج مثقال (هر مثقال چهار و ششدهم گرم جمعاً ۲۳ گرم) و آن را در یک شیشه خشک قرار دهد و سر آن را محکم ببندد (طوری که هوا هم ردوبدل نشود) سپس آن را گل مالی کند و در معرض آفتاب قرار دهد، بهاندازه یک روز در تابستان و دو روز در زمستان، سپس آن را خارج کند و خیلی نرم آسیاب (له) کند سپس آن را با آب باران حل کند تا شبیه به خلوق شود سپس به پشت بخوابد و دارو را روی سمت کج صورت بمالد و صبر کند تا میخک خشک شود زیرا اگر خشک شود خداوند بیماری را از او دفع میکند و برمیگردد به حالت عادی به اذن خدای متعال، اصحاب ما شتاب کردند و رفتند بهسوی او (بیمار) و به او خبر دادند پس او هم طبق دستور معالجه کرد و خوب شد به یاری خداوند تعالی.» در روایت تعبیر یسحق آمده یعنی مالیده شود که هم برای آسیاب کردن استفاده میشود و هم برای له کردن، ازآنجاکه کلام امام از یطحن به یسحق عدول کرده، مؤید این است که احتمال دارد له کردن بهصورت مرطوب مراد باشد البته چون یسحق به معنی آسیاب کردن هم هست پس میخک میتواند خشک هم باشد. در جلسه گذشته گفته شد که لقوه بیشتر در زمستان و در اثر سرماخوردگی و انتقال ناگهانی از جای گرم بهجای سرد عارض میشود و از طرفی در روایت اشاره به زمستان و تابستان شده هرچند صحبت از درمان است و لزومی ندارد درمان بلافاصله بعد از ابتلا باشد ولی شاید بتوان نتیجه گرفت که ازنظر روایت این بیماری اختصاص به زمستان ندارد، همچنین در روایات دیگر علل دیگری هم برای لقوه ذکرشده مانند خوردن تخممرغ و ماهی یا جماع در حال سیری یا غلبه رطوبت. در روایت اشاره به استفاده از آب باران شد و شاید گفته شود که در بعضی فصول آب باران در دسترس نیست، باید گفت که نیاز نیست آب باران تازه باشد، حتی استفاده از آب باران سال قبل هم مشکلی ندارد. آب باران چون در ارتفاع بالا در آسمان تشکیل میشود حاوی نیتروژن است و نیتروژن از مواد موردنیاز بدن برای ساخت پروتئین است و این خاصیت در آبهای معمولی وجود ندارد. قرنفل، پوست درخت میخک و میخک، گل میخک است. این دارو (میخک) برای کل مشکلات عصبی مفید است و لقوه هم در اصل مشکل در عصب عضلات صورت است. تفاوتی ندارد که لقوه کهنه باشد یا تازه ما در مورد بیماری که ۲۵ سال مبتلا بوده این دارو را توصیه کردیم و مؤثر بود. برای آسیاب کردن اگر از آسیاب برقی استفاده شود هرچند نرم آسیاب میکند ولی چون گیاه را گرم میکند ممکن است خواص گیاه را کم کند پس شاید کوبیدن با دست بهتر باشد.
پنجمین درمان داروی جامع امام رضا (ع) است، داروی جامع هم برای فلج و هم برای لقوه مفید است، در روایت آمده: «شكوت الى الرضا عليه السلام داء باهلي من الفالج واللقوة فقال اين أنت من دواء أبى ؟ قلت وما هو ؟ قال الدواء الجامع خذ منه حبة بماء المرزنجوش واسعطها به فانها تعافى باذن الله تعالى.»[2] یعنی «به امام رضا (ع) شکایت کردم از بیماریای که خانم مرا مبتلا کرده بود به فلج و لقوه، امام فرمودند شما کجایید از داروی پدرم، عرض کردم این دارو چیست؟ امام فرمود بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنید و در بینی او بریزید، به اذن خدای متعال خوب میشود.» از دو راه میتوان آب مرزنجوش را تهیه کرد، اگر مرزنجوش تر یا تازه باشد میتوان آب آن را با فشردن گرفت و اگر مرزنجوش خشک باشد میتوان آب آن را از طریق جوشاندن در آب تهیه کرد، احتمالاً روش دوم مراد است. برای هر بار استفاده باید دوباره مقدار یکدانه گندم از داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنند و در بینی بریزند نه اینکه یکبار این دارو را درست کنند و مدتی از همان استفاده کنند. هر بار کافی است بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با سه یا پنج قطره آب مرزنجوش حل کرد و در هر سوراخ بینی دو یا سه قطره از آن را ریخت. با توجه به روایت یکبار استفاده هم میتواند کافی باشد ولی در صورت نیاز درمان تکرار شود. این دارو برای انواع فلج نیز مفید است، در طب اسلامی و بر اساس اصول فقهی تعریف فلج، ازکارافتادن نیمی از بدن است و انواع مختلف فلج که امروزه درمانهای متفاوتی دارند، مشمول این تعریف هستند ازجمله سکته مغزی، اماس، فلج اطفال و مانند اینها. توجه شود که این دارو برای پیشگیری و مانند واکسن قابلاستفاده نیست بلکه برای پیشگیری راههای دیگری در روایات ذکرشده است.
ششمین درمان داروی شافیه است، در روایت آمده: «وهو الدواء الذي يسمى الشافية وهو خلاف الدواء الجامعة فانه للفالج العتيق والحديث وهو للقوة العتيقة والحديثة والدبيلة ما حدث منها وما عتق ...»[3] یعنی «این دارویی است که شافیه نام دارد و غیر از داروی جامع است و برای فلج کهنه و تازه و برای لقوه کهنه و تازه و آپاندیس چه تازه و چه کهنه ...» البته در ادامه روایت آمده که برای لقوه، داروی شافیه باید یازدهماهه باشد و بهاندازه یک نخود از دارو را همراه آب مرزنجوش باید مصرف نمود. بهطورکلی مرزنجوش بهخودیخود دارو نیست بلکه حمال دارو به سمت مغز است، چیزهای دیگر هم مانند آن هستند برای مثال ترب حمال دارو به کلیه است و سداب نیز حمال دارو به کلیه و رازیانه حمال دارو به سینه است (برای بانوان) و انجدان حمال دارو به مفاصل است. اگر کسی مبتلا به کیست باشد داروی آن تباشیر است، اگر کیست در مغز باشد تباشیر را باید با آب مرزنجوش استفاده کند و اگر کیست در کلیه باشد تباشیر با آب ترب یا آب سداب مصرف میشود و اگر کیست در سینه باشد تباشیر با آب رازیانه و اگر کیست در زانو باشد تباشیر با آب انجدان مصرف میشود.