«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/02/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان بیماریهای چشم
عمل آبمروارید یا قدح العین
صحبت امروز درباره عمل آبمروارید است که در روایات از آن به «قدح العین» تعبیر میشود.
در اسلام عمل جراحی جایگاهی ندارد ولی در خصوص عمل آبمروارید روایاتی آمده و شاید بتوان گفت که عمل آبمروارید یا حتی آب سیاه استثنا شدهاند، البته روایات بیشتر ناظر به حکم شرعی و بیشتر درباره نماز است، زیرا این عمل منجر به این میشود که انسان مدتی بخوابد و ناچار شود اعمالی مثل نماز را خوابیده یا نشسته به جا آورد، اما شاید بتوان نتیجه گرفت که عمل جراحی آبمروارید جایز است. در روایت آمده: «وسأله بزيع المؤذن فقال له : إني أريد أن أقدح عيني فقال لي : افعل ، فقلت : إنهم يزعمون أنه يلقى على قفاه كذا وكذا يوما لا يصلي قاعدا ، قال : افعل»[1] یعنی «بزیع مؤذن به امام صادق (ع) عرض کرد من میخواهم عمل جراحی برای چشمم انجام دهم، امام فرمودند این کار را بکن، (بزیع) گفت اطبا میگویند شخصی که عمل جراحی چشم انجام دهد باید مدتی به پشت بخوابد و باید نشسته نماز بخواند، امام فرمودند این کار را بکن.» از این روایت معلوم میشود که این امر حرام نیست و مباح است و البته بیهوده هم نیست زیرا اگر بیهوده بود بخاطر آن نماز ترک نمیشد.
در روایتی دیگر آمده: «وسأله سماعة بن مهران عن الرجل يكون في عينيه الماء فينتزع الماء منها فيستلقي على ظهره الأيام الكثيرة أربعين يوما أو أقل أو أكثر فيمتنع من الصلاة إلا إيماء وهو على حاله؟ فقال : لا بأس بذلك»[2] یعنی «سماعه بن مهران از امام صادق (ع) پرسید درباره شخصی که چشمش آب آورده و آب چشم را خارج میکند و باید به پشت بخوابد مدت چهل روز کمتر یا بیشتر، نمیتواند نماز بخواند مگر با اشاره و با همان حال، امام فرمودند اشکالی ندارد.»
در روایت دیگری آمده: «سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن الرجل والمرأة يذهب بصره فيأتيه الأطباء فيقولون: نداويك شهرا أو أربعين ليلة مستلقيا كذلك يصلي فرخص في ذلك»[3] یعنی «از امام صادق (ع) پرسیدم درباره مرد یا زنی که بیناییاش را از دست میدهد، طبیبان میآیند و میگویند که به مدت یک ماه یا چهل روز شما را درمان میکنیم، باید به پشت بخوابی و خوابیده نماز بخوانی، امام هم اجازه داد.» در این روایت اشارهای به آبمروارید یا آب سیاه نشده و فقط از دست رفتن بینایی آمده ولی از آنجا که طول درمان همان سی یا چهل روز است شاید بتوان گفت که مراد همان بیماری است.
روایت دیگری میگوید: «قلت لأبي عبد الله عليهالسلام إني أريد أن أقدح عيني فقال لي استخر الله وافعل قلت هم يزعمون أنه ينبغي للرجل أن ينام على ظهره كذا وكذا ولا يصلي قاعدا فقال افعل»[4] یعنی «به امام صادق (ع) گفتم میخواهم چشمم را عمل کنم، امام فرمودند استخاره کن و انجام بده.» این روایت دال بر این است که خوب است در چنین مواردی انسان استخاره کند و با خدا مشورت کند، البته آنچه در روایات به عنوان استخاره آمده این است که انسان صد مرتبه «استخیر الله برحمته» بگوید و ببیند چه در دل او قرار میگیرد.
سرمهای برای تاری و رطوبت چشم
در روایت آمده: «لقيت من علة عيسى شدة فكتبت إلى أبي محمد أسأله أن يدعو لي، فلما نفذت الكتاب قلت في نفسي: ليتني كتبت إليه أن يصف لي كحلا اكحلها فوقع بخطه يدعو لي سلامتها إذ كانت احداهما ذاهبة وكتب بعده: أردت أن أصف لك كحلا عليك أن تصير مع الاثمد كافورا وتوتيا فانه يجلو ما فيها من الغشاء وييبس من الرطوبة. قال: فاستعملت ما أمرني به فصحت»[5] یعنی «بخاطر مشکل چشمم با سختی مواجه شدم و به امام عسکری (ع) نوشتم و از او خواستم برایم دعا کند، وقتی نامه را فرستادم پیش خودم گفتم ایکاش برای او مینوشتم که سرمهای به من معرفی کند که با آن سرمه بکشم، امام جواب داد و دعا کرد که چشمم خوب شود، چون یکی از چشمانم کور شده بود، و بعد از آن نوشت شما خواستی که برای شما سرمهای معرفی کنم، بر تو باد اثمد، کافور، توتیا، زیرا تاری چشم را برطرف میکند و رطوبت چشم را قطع میکند، (راوی) میگوید من هم از این استفاده کردم و چشمم خوب شد.» اثمد سنگی براق است است که در فارسی به آن سنگ سرمه میگویند، معمولاً اثمد را از اصفهان میآورند و در مکه وقتی میخواهند آن را معرفی کنند میگویند که این سنگ اثمد اصفهانی است، در روایت هم داریم که در حوالی اصفهان رودی است که آبش منعقد میشود و تبدیل به سرمه میشود، پس از تحقیقات بیشتر معلوم شد که در هندوستان هم جایی به نام اصفهان وجود دارد که گویا این سنگ سرمه اصفهان را از آنجا میآورند، اثمد کمی در چشم ایجاد خارش میکند و برای رفع این مشکل باید قبل از کوبیدن سنگ، آن را به مدت چهل روز در آب قرار داد و هر سه یا چهار روز آب آن را عوض کرد سپس آن را خشک و آسیاب کرد در این حالت هم را حت تر آسیاب و نرم میشود و هم ایجاد خارش نمیکند. کافور در اصل برگ درختی به همین نام است که در آفریقا میروید ولی کافوری که در بازار موجود است شیمیایی است و بهتر است که کافور اصلی تهیه شود. توتیا سنگی آبی رنگ است که از آن به عنوان سرمه استفاده میشود و شاید همان سنگی باشد که در فارسی به آن سنگ کبود میگویند.
همین روایت در نقل دیگری نیز آمده با این تفاوت که می گوید: «عليك بصبر مع الاثمد وكافورا وتوتيا»[6] یعنی «بر تو باد صبر و اثمد و کافور و توتیا» البته نقل قبلی اعتبارش بیشتر است و به احتمال بیشتر صحیحتر هم است.
التهابی که موجب رویش مو در چشم میشود (ریح السبل)
البته این بیماری بسیار نادر است.
اولین درمان داروی شافیه است، درباره داروی شافیه آمده: « فإنه نافع للفالج العتيق والحديث ... وريح السبل وهي الريح التي تنبت الشعر في العين»[7] یعنی «برای فلج کهنه و تازه مفید است، ... و برای ریح السبل، التهابی که سبب رویش مو در چشم میشود»
همچنین درمورد پیشگیری از این بیماری در روایتی از امام صادق (ع) آمده: «كثرة العطاس يأمن صاحبها من خمسة أشياء ... والخامس يأمن من خروج الشعر في العين»[8] یعنی «زیاد عطسه کردن از پنج چیز ایمن میکند، ... پنجم، ایمن میشود از خارج شدن مو از چشم.» شاید عطسه مصنوعی هم این خاصیت را داشته باشد.
درمان دیگر بادروج یا ریحان کوهی است، در روایتی از امام کاظم (ع) آمده: «فدعا بالباذروج ، وقال: إني أحب أن أستفتح به الطعام فإنه يفتح السدد، ويشهي الطعام ويذهب بالسبل ...»[9] یعنی «امام فرمورند بادروج (ریحان کوهی) بیاورند و فرمودند من دوست دارم غذایم را با بادروج شروع کنم زیرا راه بسته شده را باز میکند و سبب اشتها به غذا میشود و سبل را از بین میبرد.» مصرف بادروج قبل از اغذا به مقدار صدق کافی میباشد، ریحان کوهی همان گیاهی است که از آن تخم شربتی میگیرند، که به آن بالنگو هم گفته میشود، بادروج با بادرنجبویه تفاوت دارد.
شبکوری
درمان آن دعا است، در روایت آمده: «به امام کاظم (ع) عرض کردم، شکایت میکنم به شما از مشکلی که در چشم دارم و شبکور شدهام، اگر صلاح میدانید چیزی به من یاد بدهید، امام فرمودند این آیه را بنویس ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[10] ، سه مرتبه در ظرفی شیشهای سپس آن را بشوی و آب آن را در یک شیشه قرار بده و با آن سرمه بکش، کمتر از صد میل سرمه کشیدم و چشمم خوب شد و بهتر از قبل شد.»[11] بهتر است که برای نوشتن از زعفران و مشک و یا زعفران تنها استفاده شود و برای شستن از آب باران استفاده شود. این روایت در مکارم الاخلاق آمده و خیلی معتبر نیست، البته ما میگوییم که روایات طبی مانند احکام و فقه نیست که بحث تقیه در کار باشد ولی چون اولین کاری بوده که در این زمینه شده و لازم بود که مستحکم باشد پس حتی الامکان به اعتبار روایات توجه شده است.
احساس رگ زدن در چشم
در روایت آمده: «شكوت إليه هيجانا في رأسي واضراسي وضربانا في عيني حتى تورم وجهي منه فقال عليه السلام عليك بهذا الهندباء فاعصره وخذ مائه وصب عليه من هذا السكر الطبرزد واكثر منه فانه يسكنه ويدفع ضرره، قال فانصرفت الى منزلي فعالجته من ليلتي قبل ان انام وشربته ونمت عليه فاصبحت وقد عوفيت بحمد الله ومنه.»[12] یعنی «شکایت کردم به امام صادق (ع) از هیجانی که در سر داشتم، و دندانهایم، و رگ زدن در چشم همراه با درد تا جایی که صورتم ورم کرده، امام فرمودند از کاسنی استفاده کن، آن را فشار بده و آبش را بگیر و روی آن از شکر تبرزد زیاد بریز، این تسکینش میدهد و ضررش را دفع میکند، شخص میگوید رفتم به خانه خودم و همان شب قبل از خواب این دارو را استفاده کردم، و آن را نوشیدم و خوابیدم، و صبح که شد خوب شدم.» شکر تبرزد شبیه به نبات است، در اصل شکر دانههای قرمز رنگی روی نیشکر است ولی شکر سرخ رایج این گونه بدست میآید که آب نیشکر را تحت فشار میگیرند و روی آتش قرار میدهند تا سفت شود، بد آن را صاف میکنند، یک مرحله که صاف کنند به آن میگویند شکر سجستانی، و بار دوم که صاف میکنند سخت میشود و به آن شکر تبرزد میگویند. آنچه در بازار به عنوان شکر قهوهای عرضه میگردد در اصل از برزیل وارد میشود و میگویند که از نیشکر است.
تاری چشم
درمان اول حجامت سر است، پیامبر (ص) میفرمایند: «الحجامة في الرأس شفاء من سبع : من الجنون والجذام والبرص والنعاس ووجع الضرس وظلمة العين والصداع.»[13] یعنی «حجامت سر درمان هفت بیماری است، جنون، و جذام، و پیسی، و خواب آلودگی، و دنداندرد، و تاری چشم، و میگرن.»
درمان دوم داروی شافیه است، درباره داروی شافیه آمده: «فإذا اتى عليه اربعة اشهر فهو جيد من الظلمة يكون في العين والنفس الذي ياخذ الرجل إذا مشى ياخذه بالليل إذا نام»[14] یعنی «هرگاه چهار ماهه شود برای تاری چشم مفید است و برای تنگی نفس در حال راه رفتن، شب موقع خواب مصرف کند.» تنگی نفس موقع راه رفتن به علت گرفتگی عروق کرونر قلب است و با آسم تفاوت دارد، آسم در هر حالتی میتواند اتفاق بیافتد.
درمان سوم خضاب است، پیامبر (ص) میفرمایند: «درهم في الخضاب أفضل من نفقة ألف درهم في سبيل الله، وفيه أربع عشرة خصلة: يطرد الريح من الاذنين، ويجلو الغشاوة عن البصر، ويلين الخياشيم ...»[15] یعنی «یک درهم خرج کردن در رنگ کردن مو بهتر است از خرج کردن هزار درهم در راه خدا، و در آن چهارده فایده دارد، التهاب گوش را طرد میکند، و تاری چشم را برطرف میکند، و سینوسها را نرم میکند ...»