«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان بیماریهای چشم
صحبت راجع به درمان سفیدی چشم است که عرض شد همان آبمروارید است.
درمان دیگر سرمه توتیا است، در روایت آمده: «خذ توتيا هندي جزءا واقليميا الذهب جزءا واثمد جيدا جزءا ليجعل جزءا من الهليلج الاصفر وجزءا من ملح اندرانى واسحق كل واحد منها على حدة بماء السماء ثم اجمعه بالسحق فاكتحل به فانه يقطع البياض ويصفى لحم العين وينقيه من كل علة باذن الله عزوجل.»[1] یعنی «مردی به امام باقر (ع) شکایت کرد از سفیدی چشم، امام فرمودند مقداری توتیای هندی و اقلیما الذهب و سنگ سرمه اثمد خوب و هلیله زرد و نمک اندرانی، هرکدام را جداگانه آسیاب کن آن هم با آب آسمان، تمام آنها را جمع کن و دوباره آسیاب کن، با آن سرمه بکش، همانا سفیدی چشم را قطع میکند و گوشت چشم را صاف می کند و از هر مشکل آن را پاک میکند.»
توتیا سنگی آبی رنگ است که با آن سرمه میکشند و در این روایت مقید کرده که هندی باشد. اقلیما الذهب ماده ایست که در دیواره کوره طلا جمع میشود. مراد از نمک اندرانی، نمک بلورین معروف به نمک ترکی است و شاید همان سنگ نمک باشد.
درمان بعدی داروی شافیه است، در روایت آمده: «وإذا اتى عليه تسعة اشهر ينفع باذن الله من السدر ... يؤخذ بدهن بزر الفجل على الريق بالبلبلة والحمى الباطنة واختلاط العقل يؤخذ منه مثل العدسة بخل وبياض العين تشربه على الريق باي وجه شئت عند منامك»[2] یعنی «هرگاه نه ماهه شود برای بیماری هزیانگویی مفید است، با روغن تخم ترب در ناشتا مصرف کن، برای حدیث نفس، و گر گرفتگی، و اختلاط عقل، به اندازه عدس و با سرکه مصرف شود، و برای سفیدی چشم در ناشتا خورده شود به هر نحوی که میخواهی و در موقع خواب.»
این روایت نسخه دیگری دارد که می گوید: «به اندازه عدس با سرکه و سفیدی تخم مرغ» اگر نقل اول را قبول کنیم این دارو باید در ناشتا و موقع خواب برای سفیدی چشم استفاده شود و اندازه ذکر نشده البته با توجه به جمله قبلی شاید به اندازه عدس باشد، ولی اگر نقل دوم درست باشد این دارو برای سفیدی چشم نیست.
درمان بعدی سوره فصلت است، در روایت آمده: «من كتبها بماء المطر، ومحاها وسحق بمائها كحلا، واكتحل به، نفع من الرمد، والبياض، وماء العين.»[3] یعنی «کسی که این سوره را با آب باران بنویسد و سپس آن را پاک کند و با آب این سوره سرمهای را آسیاب کند، و به چشم بکشد، برای بیماری ورم ملتحمه، و سفیدی چشم، و آب چشم مفید است.» احتمالاً منظور از آب چشم، آب سیاه است نه آبمروارید، زیرا هیچگاه از آبمروارید به آب چشم تعبیر نشده است بلکه به آن سفیدی چشم گفته میشود، البته در روایات داریم که آب بارن برای چشم مفید است و شاید مفید بودن این سوره صرفاً یک اعتقاد باشد زیرا این روایت از نظر سند ضعیف است و کتابش هم زیاد معتبر نیست.
درمان بعدی سوره بینه است، در روایت آمده: «تسلم الحامل إذا شربت من مائها، وتعلق على صاحب اليرقان، وعلى صاحب بياض العين، بعد ان يشربا من مائها»[4] یعنی «زن باردار اگر از آب این سوره بخورد به سلامت فارغ میشود، و به کسی که یرقان دارد آویخته شود، و برای کسی که سفیدی چشم دارد هم آب این سوره را بخورد و هم آن را همراه داشته باشد.» البته این روایت هم از نظر اعتبار مانند روایت قبل است. اما وقتی در روایتی گفته شود که سورهای نوشته شود و آب آن نوشیده شود، قاعدتاً باید با چیزی نوشته شود که پاک شود و خوردن آن ضرر نداشته باشد و مواردی در روایات آمده که آیات را یا با زعفران یا تربت امام حسین (ع) یا زعفران و مشک باید نوشت و اینکه روی ظرف شیشه ای یا تخته و یا کتف گوسفند نوشته شود.
درمان ششم سرمه کشیدن با عناب است، ابو الحصین روایت میکند: «كانت عيني قد أبيضت ولم أكن أبصر بها شيئا ، فرأيت عليا أمير المؤمنين (ع) في المنام ، فقلت : يا سيدي عيني قد آلت إلى ما ترى ، فقال : خذ العناب فدقه واكتحل به ، فأخذته ودققته بنواه وكحلتها به فانجلت عن عيني الظلمة ونظرت أنا إليها فإذا هي صحيحة.»[5] یعنی «چشمم سفید شد و چیزی نمیدیدم، حضرت علی (ع) را در خواب دیدم و عرض کردم آقای من این چشم را میبینی به چه روز افتاده، امام فرمودند عناب را بگیر و آن را آسیاب کن و با آن سرمه بکش، من هم عناب گرفتم و با هسته خودش آسیاب کردم و سرمه هم کشیدم، تاری از چشمم برطرف شد و به چشمم نگاه کردم دیدم که سفیدی ندارد و صحیح و سالم است.» بنابر آنچه در روایات ذکر شده باید دفعات سرمه کشیدن جمعاً فرد باشد، و باید سه یا پنج یا هفت مرتبه سرمه کشید و از چشم راست شروع کرد و به چشم راست هم ختم کرد. نکته دیگر اینکه این روایت یک خواب است و خیلی اعتبار ندارد ولی از این جهت که شخص میگوید این کار را کرد و نتیجه گرفت، اعتبار کسب کند.
آب سیاه و کوری
استفاده از سرمه اثمد برای پیشگیری از آبمروارید و آب سیاه و کوری و ورم ملتحمه توصیه شده است.
اولین درمان یک نماز است، امام باقر (ع) میفرمایند: «کوری بر پیامبر (ص) مرور کرد و پیامبر (ص) فرمودند آیا دوست داری دوباره بینایی خود را بدست بیاوری، گفت بله، و پیامبر (ص) فرمودند وضو بگر و وضو را کامل بگیر، سپس دو رکعت نماز بخوان و این را بگو اللهم إني أسألك وأرغب إليك وأتوجه إليك بنبيك نبي الرحمة ، يا محمد إني أتوجه بك إلى الله ربي وربك أن يرد علي بصري، هنوز پیامبر (ص) از مجلس برنخاست تا اینکه آن کور برگشت و خداوند بینایی را به او برگرداند.»[6] البته این روایت در مورد کسی است که ابتدا بینا بوده و بعداً کور شده و بعید نیست که این درمان به این حالت از کوری اختصاص داشته باشد.
دومین درمان، درمان حضرت یعقوب است، در قرآن آمده ﴿وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ﴾[7] ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا﴾[8] ﴿فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا﴾[9] حضرت یعقوب (ع) بخاطر حزن و اندوه و گریه بسیار چشمانش کور شد، و در قرآن، علت درمان انداختن پیراهن حضرت یوسف (ع) روی صورت حضرت یعقوب (ع) معرفی شده. آنچه در پیراهن وجود دارد عرق و بوی بدن شخصی است که آن را مدتی پوشیده است، و میتوان گفت که این عرق که در پیراهن بوده و از شخصی بوده که مورد علاقه و محبوب فرد مبتلا بوکوری بوده، عامل درمان کوری شده است. البته شاید قیود دیگری در این قضیه باشد، مثلاً اگر علت نابینا شدن خود آن شخص (شخص مورد علاقه) باشد و یا اگر حتماً عرقی که در پیراهن است، باشد، در این صورت در درمان کوری مؤثر است، همچنین شاید گفته شود که این مسئله معجزه بوده و دیگران نمیتوانند چنین کاری کنند، در این صورت باید گفت که حتی معجزات تابع علت و معلول است برای مثال خداوند برای پیامبر (ص) حلیم فرستاد و از این طریق پیامبر (ص) قدرت چهل مرد را یافت. امروزه در غرب تحقیقاتی در این مورد انجام دادهاند، از عرق شخصی که محبوب و مورد علاقه فرد مبتلا به کوری بود قطرهای ساخته و در چشم بیمار ریختند و متوجه شدند که مؤثر است، البته جای کار بسیار دارد. و یک احتمال دیگر که وجود دارد ای است که شاید حضرت یعقوب (ع) پس از بوییدن پیراهن بخاطر برطرف شدن غم و اندوه که علت کوری بوده، دوباره بینا شده است.
سومین درمان توسل به آل پیامبر (ص) است، ابن عباس روایت میکند که جبرئیل به حضرت یعقوب (ع) فرمود: «آیا به شما دعایی نیاموزم که بیناییات برگردد و دو فرزندت را برگرداند، (حضرت یعقوب (ع)) گفت بله، (جبرئیل) گفت این همان دعایی است که پدرت آدم (ع) وقتی دعا کرد، خداوند توبهاش را قبول کرد، و این همان دعایی است که حضرت نوح (ع) خواند و کشتی روی کوه جودی مستقر شد و از غرق شدن نجات پیدا کرد، این همان دعایی است که پدرت ابراهیم (ع) دعا کرد، هنگامی که او را در آتش انداختند و خداوند آتش را بر او سرد قرار داد، (حضرت یعقوب (ع)) گفت ای جبرئیل این چه دعایی است؟ (جبرئیل) گفت بگو يا رب، أسألك بحق محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين، أن تأتيني بيوسف وابن يامين جميعا، وترد علي عيني. فما استتم يعقوب (عليه السلام) هذا الدعاء حتى جاء البشير، فألقى قميص يوسف عليه فارتد بصيرا، هنوز این دعا تمام نشده بود که آن بشارت دهنده آمد و پیراهن یوسف را بر صورت او انداخت و او بینا شد.»[10]
البته این اواخر تختهای از کشتی حضرت نوح (ع) یافته شده که این دعا در آن هست، که توسل به این پنج اسم است، و این تخته در موزه لوور فرانسه موجود است.