«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/02/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان بیمایهای استخوان و مفصل
امروز تعدادی از داروهای مهم را بررسی میکنیم.
دومین درمان کمردرد، این بیماری درمان ندارد و حتی پس از عمل جراحی هم از بین نمیرود، البته در طب اسلامی درمانهایی آمده است، شاید بعد از دعا مهمترین درمان این باشد، در روایت آمده: «تأخذ لبنى يابس واصل الانجدان من كل واحد عشرة مثاقيل ومن الافتيمون مثقالين يدق كل واحد من ذلك على حدة وينخل بحريرة أو بخرقة صفيقة خلا الافتيمون فانه لا يحتاج ان ينخل بل يدق دقا ناعما ويعجن جميعا بعسل منزوع الرغوة والشربة منه مثقالان إذا آوى الى فراشه بماء فاتر»[1] یعنی «لبنی عسل خشک (لبنی عسل جامد) و ساقه انجدان از هرکدام ده مثقال (چهل و شش و نیم گرم) و دو مثقال (حدود نه گرم) افتیمون، همه را جداگانه آسیاب کنید و با یک گاز یا پارچه نازک الک کنید به جز افتیمون، این نیاز به الک کردن ندارد، بلکه بیشتر آسیاب کنید، و همه را با عسلی که کف آن گرفته شده مخلوط کنید، وقت رفتن به رختخواب دو مثقال با آب ولرم مصرف شود.» لبنی عسل در حقیقت شیره یک گیاه است، که شیره درخت اصطرک است، این درخت بسیار شبیه درخت به است، و به شیره آن «لبنی» گفته میشود، لبنی عسل به نوع است، نوع جامد که به آن لبنی عسل جامد گفته میشود، و نوع مایع که به آن لبنی عسل میعه گفته میشود، و در روایات به اینها لبنی عسل و گاهی عسل لبنی گفته میشود، نوع مایع آن در درمان بواسیر مفید است و نوع جامد آن برای درمان کمردرد و شکمدرد استفاده میشود، در این روایت مراد نوع جامد لبنی عسل است که رنگ آن تیره و یا سیاه میباشد، البته نوع مایع آن به رنگ عسل است، نوع مایع هیچگاه خشک نمیشود و نوع جامد هم به راحتی حل نمیشود، هر دو آنها از درخت اصطرک گرفته میشود، نوع مایع را از طریق خراش تنه و شاخه درخت بدست میآورند و نوع جامد آن روی برگها جمع میشود، این درخت کمیاب است و در ترکی به درخت و شیره آن قره بخور گفته میشود. انجدان شباهت ظاهری زیادی به گلپر دارد ولی با آن متفاوت است و عطر هم ندارد، انجدان دو نوع است یکی انجدان معمولی و دیگری انجدان رومی، رنگ انجدان رومی بسیار نزدیک به سفید است ولی انجدان معمولی برگش کوچکتر و زرد رنگ است، وسط برگ انجدان لکهای تیره مانند زیره و یا به رنگ قهوهای وجود دارد، البته بعضی معتقدند که انجدان همان برگ و گل کُما است، همان کُما که از آن آنغوزه میگیرند، ولی به عقیده بنده انجدان با کما تفاوت دارد، و انجدان گیاهی کوتاهقد (حدود ۳۰ سانتیمتر) است. در روایت آمده «اصل الانجدان» که مراد میتواند ساقه یا ریشه باشد، در کتب لغت «اصل» به معنی پایینترین قسمت است، ولی اگر گفته شود اصل درخت، مراد ساقه درخت و همان قسمتی است که دیده میشود، اگر منظور از انجدان همان کما باشد، مراد از اصل، ساقه است، ساقه کما سبز رنگ و بدبو است. افتیمون یکی از بهترین درمانهای سودا است و امام صادق (ع) میفرمایند که بعضی گیاهان سودا را از طریق خونریزی دفع میکنند مانند افتیمون. با توجه به اینکه در این روایت افتیمون به عنوان یکی از درمانهای کمردرد معرفی شده، شاید بتوان گفت که سودا یکی از عوامل کمردرد است، نکته دیگر اینکه افتیمون آسیاب شده را هیچگاه نباید الک کرد زیرا همیشه دانههای ریزی وجود دارند که به راحتی آسیاب نمیشود و نباید آنها را جدا نمود. در پایان روایت میگوید که همه مواد با عسل کف گرفته شده مخلوط شود، امروزه عسلی که رایج است همان عسلی است که کفش گرفته شده و همیشه عسل باید به اندازه دو برابر مواد دیگر باشد به عنوان مثال اگر لبنی عسل و ساقه انجدان و افتیمون جمعاً ۱۰۰ گرم شوند باید آنها را با ۲۰۰ گرم عسل مخلوط کرد.
سومین درمان تربت امام حسین (ع) است، جابر بن یزید جعفی روایت میکند: «دخلت على مولانا ابي جعفر محمد بن علي الباقر عليهما السلام فشكوت إليه علتين متضادتين بي، إذا داويت احدهما انتقضت الاخرى، وكان بي وجع الظهر ووجع الجوف، فقال لي: عليك بتربة الحسين بن علي عليهما السلام، فقلت: كثيرا ما استعملتها ولا تنجح في. قال جابر: فتبينت في وجه سيدي ومولاي الغضب، فقلت: يا مولاي اعوذ بالله من سخطك، وقام فدخل الدار وهو مغضب»[2] یعنی «بر امام باقر (ع) وارد شدم، و به او شکایت کردم از دو بیماری متضاد که اگر یکی را درمان کنم بیماری دیگر بدتر میشود، مبتلا به کمردرد و دلدرد بودم، امام فرمودند از تربت امام حسین استفاده کن ...» و بعد به او یاد داد که چگونه از تربت امام حسین (ع) نگهداری کند. پس تربت امام حسین (ع) درمان بیماریهای سخت و صعب العلاج میباشد.
چهارمین درمان گوشت حبارا (بوغلمون)، امام کاظم (ع) میفرمایند: «لا أرى بأكل الحبارى بأسا وإنه جيد للبواسير و وجع الظهر، وهو مما يعين على كثرة الجماع.»[3] یعنی «خوردن بوغلمون اشکالی ندارد، و درمان بواسیر است، و کمردرد، و به عمل همبستری کمک میکند (تقویت جنسی).»
پنجمین درمان حلیم است، البته برای درست کردن حلیم بهتر است از گندم کامل که سبوس دارد استفاده شود، ولی آنچه از روایات برمیآید در مورد حلیم، منظور از کمردرد همان ضعف جنسی است.
پادرد
درمان یک عوذه است، در روایت آمده: «نزد امام حسین (ع) بودم و مردی از بنی امیه آمد از شیعیان ما و عرض کرد ای فرزند رسول خدا نمیتوانستم بیایم نزد شما بخاطر درد پایم، امام فرمودند شما کجایید از عوذه امام حسن (ع)، مرد پرسید ای فرزند رسول خدا این عوذه چیست؟ امام فرمودند بگو ﴿انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك الله ما تقدم ذنبك وما تأخر وبتم نعمته عليك ويهديك صراطا مستقيما وينصرك الله نصرا عزيزا، هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم ولله جنود السموات والارض وكان الله عليما حكيما ليدخل المؤمنين والمؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ويكفر عنهم سيأتهم وكان ذلك عند الله فوزا عظيما ويعذب المنافقين والمنافقات والمشركين والمشركات الظانين بالله ظن السوء عليهم دائرة السوء وغضب الله عليهم ولعنهم واعد جهنم وساءت مصيرا ولله جنود السموات والارض وكان الله عزيزا حكيما﴾، مرد گفت من این کار را کردم و دیگر هیچوقت پادرد را احساس نکردم.»[4]
راندرد
عوذه برای راندرد، امام علی (ع) میفرمایند: «اگر کسی از شما از درد دو ران شکایت داشت در ظرف بزرگی از آب داغ بنشیند و دستش را برمحل درد قرار دهد و بگوید أو لم ير الذين كفروا ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء كل شئ حي افلا يؤمنون»[5] این درمان تجربه شده و مؤثر است و لازم به ذکر است که نشستن در آب گرم موضوعیت دارد و برای پا درد هم مفید است چون باعث میشود که جریان خون در پا بیشتر و بهتر شود و خونرسانی بهتر باعث بهبود و ترمیم آسیب میشود و مانند این کارهایی مثل ماساژ و نشستن در آفتاب که در روایات توصیه شده اثرات مشابه دارند.
زانودرد
ابو حمزه روایت میکند: «مبتلا به زانودرد در هر دو زانو شدم و به امام باقر (ع) شکایت کردم، امام فرمودند زمانی که نماز میخوانی این را بگو يا أجود من أعطى ويا خير من سئل ويا أرحم من استرحم، ارحم ضعفي وقلة حيلتي وعافني من وجعي، من هم همین را گفتم و خوب شدم.»[6]
ضعف پا
ضعف و ناتوانی پا به علل متفاوت مخصوصاً پیری بوجود میآید و فرد نمیتواند بایستد یا راه برود.
اولین درمان سنجد، امام صادق (ع) میفرمایند: «هو أمان من البواسير والتقتير، ويقوي الساقين ويقمع عرق الجذام.»[7] یعنی «سنجد ایمنی از بواسیر و پروستات است و دو ساق پا را تقویت میکند و رگ (ژن) جذام را سرکوب میکند.» البته بهترین تقویت برای استخوان پودر هسته سنجد میباشد که باید یک قاشق هر شب خورده شود.
دومین درمان سویق است، در روایت، درمورد سویق آمده که اگر سه مرتبه شسته شود تب را برطرف میکند، و مرهها (سودا و صفرا) را خشک میکند، و بلغم را خشک میکند، و دو ساق پا را تقویت میکند.[8] بنابر آنچه که در روایات ذکر شده سویق را سه یا هفت مرتبه باید شست که اگر هفت بار شسته شود اثرش قویتر خواهد بود، و برای شستن ابتدا روی سویق آب بریزند و مخلوط کنند و بگذارند تا تهنشین شود سپس آب آن را خالی کنند یا آن را در پارچهای بریزند و آب آن را جدا کنند و سه مرتبه این کار را انجام دهند، این کار نشاسته را از سویق جدا میکند و آنچه باقی میماند مواد مفید مخصوصاً ویتامینهای ب است. مقدار مصرف هم همان دو کف میباشد.
سومین تقویت کننده پاها گوشت کبک است، امام کاظم (ع) میفرمایند: «لحم القبج يقوي الساقين ويطرد الحمى.»[9] یعنی «گوشت کبک دو ساق پا را تقویت میکند و تب را طرد میکند.» از آنجا که در روایت قبل هم داروی ذکر شده (سویق شسته) هم درمان تب بود و هم تقویت کننده ساق پا، میتوان نتیجه گرفت که بین این دو رابطهای وجود دارد. نکته دیگر اینکه کبک پرندهای است که کم پرواز میکند و بیشتر میدود و سریع هم میدود و پاهای قوی دارد.
چهارمین درمان باقلی است، امام رضا (ع) میفرمایند: «أكل البلاقلاء يمخ الساق، ويولد الدم الطرى»[10] یعنی «خوردن باقلا مغز ساق پا را زیاد میکند و سبب تولید خون تازه میشود.» اگر مغز استخوان زیاد شود تولید خون هم زیاد میشود و شاید بتوان گفت که این ساق پا را هم تقویت میکند.
ساقدرد
سالم بن محمد روایت میکند: «به امام صادق (ع) از درد ساق پا شکایت کردم، آنقدر درد شدید است که سبب شده نتوانم کارهایم را انجام دهم، امام فرمودند عوذه بخوان، گفتم ای فرزند رسول خدا کدام عوذه؟ امام فرمودند به این آیه، هفت مرتبه، همانا خوب میشوی ﴿واتل ما اوحى اليك من كتاب ربك لا مبدل لكلماته ولن تجد من دونه ملتحدا﴾، من هم این آیه را هفت مرتبه خواندم همانگونه که امام امر فرمودند و ساقدردم برطرف شد و دیگر هیچوقت این درد را احساس نکردم.»[11] درد پا بیشتر معلول غلظت خون است زیرا غلظت خون باعث میشود که عضله سفت شود و در نهایت موجب درد شود و درمان آن صاف کننده خون است.