«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/01/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان غم و اندوه و افسردگی
غم و اندوه هم بیماری است هم علت بیماری، متأسفانه امروزه افسردگی درمان ریشهای ندارد و عمدتاً داروی خوابآور به بیمار میدهند تا موقتاً از غم رها شود. ولی در طب اسلامی برای آن درمان وجود دارد.
در روایت آمده: «الهم نصف الهرم»[1] یعنی «هم نصف پیری است»، و همچنین درباره حضرت یعقوب (ع) آمده: «چشمانش کور (مبتلا به آبمروارید) شد به علت هم و غم.»
هم و غم علت بیماریهای دیگری میباشد و در حالت شدیدتر تبدیل به بیماری افسردگی میشود. تفاوت هم و غم در این است که هم در قلب است و غم در سر است. امروزه افسردگی شایع شده هرچند رفاه بیشتر شده ولی افسردگی بیشتر شده مخصوصا در شهرهای بزرگتر، و علت آن را هم نمیدانند، البته در طب اسلامی علل آن بیان شده که در جلد اول بحث آن آمده و در اینجا بحث راجع به درمان بیماری افسردگی است. در طب جدید برای درمان از داروهای آرامبخش که بیشتر خوابآور است، استفاده میشود که درمان خوبی نیست و درمان دیگر روانکاوی و رواندرمانی است که با صحبت با بیمار سعی در درمان بیماری دارند البته این درمان بد نیست ولی ناقص است.
درمان هم و غم و افسردگی
اولین درمان یاد خداست، یکی از علل غم و افسردگی در جامعه امروز ضعف ارتباط با خدا و غفلت از یاد خداست، خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا﴾[2] یعنی «کسی که از یاد من اعراض کند معیشت تنگی خواهد داشت.» این تنگی مربوط به مسائل روحی است زیرا دنیا (از نظر مادی) مال کفران است، همچنین خداوند میفرماید: ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[3] یعنی «با یاد خدا دلها آرام میشود» اگر میبینیم که در کشورهای غربی علیرقم امکانات زیاد از غم و افسردگی رنج میبرند علت غفلت از یاد خداست مخصوصاً در زندگی امروزی که انسانها بیشتر جدا از هم و تنها زندگی میکنند. در این حالت کسی که یاد خدا باشد احساس تنهایی و ضعف نمیکند.
درمان دوم یقین و رضا است، امام صادق (ع) میفرمایند: «إنّ الله ـ بعدله وحكمته وعلمه ـ جعل الروح والفرح في اليقين والرضا عن الله وجعل الهمّ والحزن في الشكّ والسخط فارضوا عن الله ، وسلّموا لأمره»[4] یعنی «خداوند به جهت عدل و حکمت و علمش راحتی و شادی را در یقین و رضا از خدا قرار داده، و هم و غم را در شک و نارضایتی قرار داده، پس از کار خدا راضی باشید و تسلیم او باشید.» اگر بنده بداند که هر آنچه که خدا برای او مقدر کرده به نفع اوست دیگر ناراضی و ناراحت نخواهد بود، البته اگر نگرانی از کرده خود باشد و بخاطر آخرت باشد خوب است.
درمان سوم صبر کردن و جزع نکردن است، امام علی (ع) میفرمایند: «إِيَّاكَ وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ الْأَمَلَ وَ يُضَعِّفُ الْعَمَلَ وَ يُورِثُ الْهَمَّ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فِي أَمْرَيْنِ مَا كَانَتْ فِيهِ حِيلَةٌ فَالاحْتِيَالُ وَ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ حِيلَةٌ فَالاصْطِبَارُ»[5] یعنی «مبادا جزع کنی زیرا امید را قطع میکند و اگر انسان نا امید شود دنبال چاره نمیرود و باعث هم و غم میشود، اگر چارهای باشد باید چاره را یافت و اگر چاره ای نیست باید صبر کرد و این بهتر از نا امیدی است.»
درمان چهارم زهد است، هرگاه انسان چیزی را دوست داشته باشد بابت آن در رنج است و هرچه چیزهایی که دوست دارد بیشتر باشد رنجش هم بیشتر است، پیامبر (ص) میفرمایند: «الرغبة في الدنيا تكثر الهم والحزن، والزهد في الدنيا يريح القلب والبدن.»[6] یعنی «دوست داشتن دنیا هم و غم را زیاد میکند و زهد در دنیا سبب راحتی قلب و راحتی تن است.» در روایت دیگری آمده: «ومن قنع بالمقسوم استراح من الهم والكرب والتعب»[7] یعنی «کسی که به تقدیر و قسمت خود قانع باشد از غم و خستگی در امان خواهد بود.»
دعاهایی که برای رهایی از هم و غم وارد شده
یکی از حکمتهای بیماری این است که انسان به یاد خدا بیافتد، اگر انسان گناه کند و گناهانش جمع شود خدا او را مبتلا به هم و غم میکند تا گناهانش پاک شود و متوجه خدا گردد و اگر افاقه نکرد او را بیمار میکند و اگ باز هم افاقه نکرد او را گرفتار جور سلطان میکند. از این رو بسیار خوب است که هنگام بروز غم و اندوه یا بیماری انسان بسوی دعا و یاد خدا برود.
اولین درمان یک استعاذه است، امام باقر (ع) میفرمایند: «هرگاه کسی از خانه خارج میشود این را بگوید: أعوذ بما عاذت به ملائكة الله من شر هذا اليوم الجديد الذي إذا غابت شمسه لم تعد من شر نفسي ومن شر غيري ومن شر الشياطين ومن شر من نصب لأولياء الله ومن شر الجن والإنس ومن شر السباع والهوام ومن شر ركوب المحارم كلها، أجير نفسي بالله من كل شر، کسی که این دعا را بخواند خداوند گناهانش را میآمرزد و توبهاش را قبول میکند و او را از هم و غم کفایت میکند و جلوی بیماری او را میگیرد و او را از شر در امان قرار میدهد.»[8]
دومین درمان دعا برای بعد از نماز، امام صادق (ع) میفرمایند: «زمانی که نماز مغرب را خواندی دستت را بر پیشانی مرور بده و بگو: بسم الله الذي لا إله إلا هو عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم، اللهم أذهب عني الهم والغم والحزن، و سه مرتبه تکرار کن.»[9]
دعای دوم، در روایت آمده: «پیامبر (ص) بعد از تشهد و سلام چهارزانو مینشستند و دست راست خود را بر سر قرار میدادند و میفرمودند: بسم الله الذي لا اله الا هو عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم، صل على محمد وآل محمد، واذهب عني الهم والحزن»[10]
دعای سوم، امام صادق (ع) میفرمایند: «زمانی که مبتلا به هم شوی دستت را بر محل سجود مرور بده سپس دستت را بر صورتت مرور بده، از جانب گونه چپ و از پیشانی تا سمت راست صورت سپس سه مرتبه بگو بسم الله الذي لا إله إلا هو عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم اللهم اذهب عني بالهموم والحزن»[11]
درمان سوم غسل و نماز و دعا، امام صادق (ع) میفرمایند: «غسل کن و دو رکعت نماز بخوان و بگو يا فارج الهم ويا كاشف الغم يا رحمن الدنيا والآخرة ورحيمهما فرج همي واكشف غمي يا الله الواحد الاحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا أحد، اعصمني وطهرني و اذهب ببليتي سپس آیة الکرسی بخوان و معوذتین»[12]
درمان چهارم نماز شب است، امام صادق (ع) میفرمایند: «صلاة الليل تحسن الوجه وتذهب الهم وتجلو البصر»[13] یعنی «نماز شب صورت را زیبا میکند و هم و غم را برطرف میکند و بینایی را جلا میدهد.»
درمان پنجم استغفار است، پیامبر (ص) میفرمایند: «من ظهرت عليه النعمة فليكثر ذكر " الحمد لله "، ومن كثرت همومه فعليه بالاستغفار، ومن ألح عليه الفقر فليكثر من قول " لا حول ولا قوة إلا بالله»[14] یعنی «کسی که نعمت بر او ظاهر شود زیاد الحمدلله بگوید، و کسی که هم و غم او زیاد شود باید استغفار کند، و کسی که مبتلا به فقر شود بسیار بگوید لاحول ولا قوة الا بالله»
درمان ششم، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که در روز ده مرتبه این کلمات را بگوید خداوند چهار هزار گناه کبیره از او میآمرزد و او را از مرگ نجات میدهد و از فشار قبر و از کل سختیها و ترسها ... و از شر ابلیس و سربازان ابلیس محافظت میشود و دینش ادا میشود و هم و غم او برطرف میشود و ناراحتی و غصهاش برطرف میشود و آن کلمات این است اعددت لكل هول لا اله الا الله، ولكل هم وغم ما شاء الله، ولكل نعمة الحمد لله، ولكل رخاء الشكر لله، ولكل اعجوبة سبحان الله، ولكل ذنب استغفر الله، ولكل مصيبة انا لله وانا إليه راجعون، ولكل ضيق حسبي الله، ولكل قضاء وقدر توكلت على الله، ولكل عدو اعتصمت بالله، ولكل طاعة ومعصية لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم»[15]
درمان هفتم، از سلمان فارسی (رض) روایت شده: «نیست بندهای که اول صبح سه مرتبه بگوید الحمد لله رب العاليمن، الحمد لله حمدا كثيرا طيبا مباركا فيه، مگر اینکه خداوند هفتاد نوع بلا از او دور میکند که کمترین آن هم و غم است.»[16]
درمان هشتم آیه ملک است، پیامبر (ص) میفرمایند: «نیست روی زمین مسلمانی که با این آیه دعا کند در حالی که هم و غم دارد و یا بدهی دارد مگر اینکه خدا هم و غم او و بدهی او را برطرف کند، بعد از آن آیه این را بگوید يا رحمن الدنيا والاخرة ورحيمهما، تعطي منهما ما تشاء، وتمنع منهما ما تشاء اقض عني ديني، وفرج همي، اگر به اندازه کره زمین طلا بدهکار باشید خدا آن را ادا میکند.»[17]
درمان نهم نوعی نماز است، در روایت آمده: «دو رکعت نماز بخواند، هر رکعت یک بار حمد، سیزده بار سوره قدر و بعد از نماز به سجده برود و بگوید اللهم يا فارج الهم ويا كاشف الغم ومجيب دعوة المضطرين ورحمن الدنيا ورحيم الاخرة ، صل على محمد وآل محمد وارحمني رحمة تطفئ بها عني غضبك وسخطك وتغنيني بها عمن سواك، سپس گونه راست را بر زمین قرار دهد و بگوید يا مذل كل جبار عنيد ويا معز كل ذليل وحقك قد بلغ المجهود مني في أمر كذا ففرج عني، سپس گونه چپ را بر زمین قرار دهد و دوباره تکرار کند سپس بر پیشانی سجده کند و دوباره تکرار کند، خداوند هم و غم او را برطرف میکند و حاجتش را برآورده میکند.»[18]
درمان دهم، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که این دعا را بخواند اللهم إنى عبدك وابن عبدك وابن أمتك ناصيتي بيدك ، ماض في حكمك ، عدل في قضاؤك ، أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك أو أنزلته في كتابك أو علمته أحدا من خلقك أو استأثرت به في علم الغيب عندك أن تجعل القرآن ربيع قلبي ونور صدري وجلاء حزني وذهاب همي، خداوند هم و غم او را برطرف میکند و خوشحالی را جایگزین میکند.»[19]
درمان یازدهم حوقله (لا حول ولا قوه الا بالله) است، در روایات بسیار و در حد تواتر آمده که حوقله درمان هم و غم است، در روایتی درباره حوقله آمده: «فيه شفاء من تسعة وتسعين داءً أدناها الهم»[20] یعنی «در آن درمان نود و نه بیماری است که کمترین آن هم و غم است» معلوم میشود که هم و غم از نظر این روایت بیماری محسوب میشود. البته حوقله شروطی دارد و مقدمات و مؤخراتی دارد که در جلد دوم کتاب مفصلاً آمده. در روایت آمده: «شكا عوف بن مالك الاشجعي إلى النبي صلى الله عليه وآله، ان ابنه اسره العدو فامر ان يستكثر من قول: لا حول ولا قوه الا بالله وداوم عليه، فنجا من همه ورد الله إليه ابنه مع الاغنام والجمال»[21] یعنی «شخصی به نام عوف به پیامبر (ص) شکایت کرد از این که پسرش گرفتار دشمن شده، پیامبر (ص) به او امر فرمود که زیاد لاحول ولا قوة الا بالله بگوید و مداومت کند، هم غم و اندوه او برطرف شد و هم پسرش به همراه غنایم نجات پیدا کرد.»
اصل قضیه این روایت از پیامبر (ص) است که :«حضرت آدم به سوی خدا شکایت کرد از هم و غم بخاطر ازدست دادن بهشت و جبرئیل (ع) نازل شد و فرمود ای آدم بگو لا حول ولا قوة إلا بالله، و آدم گفت و حزن و وسوسه سینه از او برطرف شد.»[22]
درمان دوازدهم توکل است، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که به هم و غم یا ناراحتی و بلا و مشکل پیچیده مبتلا میشود این را بگوید الله ربي ولا أشرك به شيئا، توكلت على الحي الذي لا يموت»[23]
درمان سیزدهم دعای مکروب، در روایت آمده: «یکی از فرزندان امام جواد (ع) بیمار شد، نزدیک او شد و او را بوسید و فرمود ای پسرم حالت چطور است، پاسخ داد من دردمندم، امام فرمود بعد از نماز ظهر این را ده مرتبه بگو يا الله يا الله يا الله، کسی که ناراحت است این را نمیگوید مگر اینکه پروردگار تبارک و تعالی جواب میدهد که بنده من حاجتت چیست.»[24]
امام صادق (ع) میفرمایند: «دعای مکروب در شب: يا منزل الشفاء بالليل والنهار ومذهب الداء بالليل والنهار انزل علي شفائك شفاء لكل ما بي من الداء.»[25] شاید این دعا مربوط به هم و غم نیست زیرا هیچ صحبتی از هم و غم نیست و احتمال دارد منظور بیماری بوده باشد.
حسین بن حسن خراسانی روایت میکند: «نزد امام صادق (ع) آمدم با عدهای از برادرانم از حجاج در زمان منصور، از دعای مکروب سؤال کردم و امام فرمود داروی مکروب است، بعد از نماز شب دست را بر محل سجده قرار بدهد و بگوید بسم الله بسم الله محمد رسول الله على امام الله في أرضه على جميع عباده اشفني يا شافي لا شفاء إلا شفاؤك شفاء لا يغادر سقما من كل داء وسقم»[26]
در روایت دیگر آمده: «کسی که ناچار است و به بلایی مبتلا شده، شب جمعه بعد از نماز عشاء این را بگوید لا إله إلا أنت سبحانك انى كنت من الظالمين»[27] البته تعداد در این روایت ذکر نشده ولی بعضی گفتهاند چهارصد مرتبه و نمیدانم دلیلی دارند یا نه، دعاهای دیگر به این مضمون داریم مثل دعاهای صحیفه سجادیه لیکن برای طولانی نشدن بحث آنها را نیاوردهایم.