«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

93/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چشم‌زخم، سحر

 

بحث رطوبت و غلبه رطوبت تمام شد، نکته‌ای مانده راجع به رطوبت کودکان و نوزادان که باید گفته شود، می‌بینید که کودکان و نوزادان از دهان آن‌ها آب می‌آید و وقتی گریه می‌کنند زیاد اشک می‌ریزند که نشانه غلبه رطوبت است و خارج شدن آن بسیار مفید است ولی اگر رطوبت زیاد باشد و سرش هم گرم باشد باید تدبیری صورت گیرد وگرنه خطرناک است، تدبیر این است که از چهارماهگی، هرماه باید حجامت نقره انجام شود (خون‌گیری با بادکش) و اگر انجام نشود ممکن است در کودکی یا بزرگ‌سالی احتمال ابتلا به فلج و کوری بسیار است، حجامت نقره برای بزرگ‌سالان نهی شده زیرا باعث فراموشی می‌شود ولی برای کودکان استثنا شده. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «اعرف يا مفضل ما للأطفال في البكاء من المنفعة واعلم أن في أدمغة الأطفال رطوبة إن بقيت فيها أحدثت عليهم أحداثا جليلة وعللا عظيمة من ذهاب البصر وغيره والبكاء يسيل تلك الرطوبة من رءوسهم فيعقبهم ذلك الصحة في أبدانهم والسلامة في أبصارهم»[1] یعنی «ای مفضل بدان در گریه کردن بچه چه منفعتی وجود دارد، بدان که در مغز بچه‌ها رطوبتی وجود دارد که اگر در آن بماند سبب مشکلات بزرگ و بیماری‌های سخت می‌شود ازجمله کور شدن و غیرازآن و گریه کردن رطوبت را از سر آن‌ها خرج می‌کند و سلامتی به دنبال دارد در بدن و چشمانشان.»

 

چشم‌زخم

در روایت آمده: «لو نبش لكم عن القبور لرأيتم ان اكثر مو تاكم بالعين»[2] یعنی «اگر قبرها باز شود خواهید دید که بیشتر مرده‌ها به خاطر چشم‌زخم است.» با توجه به این روایت اثر چشم‌زخم باقی خواهد ماند حتی در خاک.

برخی بیماری‌ها معلول چشم‌زخم است و درمان‌های معمول در مورد این سنخ بیماری‌ها کارساز نیست یا کارایی پایین دارد.

توصیه‌شده که شخص هرگاه چیزی ببیند نام خدا بر زبان بیاورد و ذکر و دعا بگوید مثل ماشاالله گفتن تا چشم او اثر سوء بر دیگری نگذارد.

 

درمان چشم‌زخم

اولین درمان یک ذکر است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إن العين لتدخل الرجل القبر ، والجمل القدر.»[3] یعنی «چشم‌زخم حق است، مرد را وارد قبر می‌کند و شتر را وارد دیگ می‌کند.»

در روایت دیگر آمده: «إن العين حق تستنزل الحالق.»[4] یعنی «چشم‌زخم حق است و قله کوه را می‌کند.»

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «چشم‌زخم حق است، ایمن نیستی از چشم خودت بر خودت، و نه از خودت بر دیگری، اگر ترسیدی که کسی (یا خودت) را چشم‌زخم بزنی، بگو ما شاء الله لا قوة إلا بالله العلي العظيم، سه مرتبه.»[5]

چشم‌زخم مراحلی دارد، اول الطفات (توجه) است، دوم نگاه کردن است و سوم حرف زدن. اگر الطفات و توجه به قلب سرایت کند به قلب و شخص آرزو کند که طرف مقابل مثلاً مالش یا سلامتی‌اش از بین برود، این می‌شود حسد، ولی اگر نگاهش را تیز کند می‌شود چشم و وقتی تأثیر می‌کند که حرف بزند.

 

دومین درمان رقیه حسنین (ع) است، حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «پیامبر (ص) حسن (ع) و حسین (ع) را رقیه کردند، أعيذكما بكلمات الله التامات وأسمائه الحسنى كلها عامة من شر السامة والهامة ومن شر كل عين لامة ومن شر حاسد إذا حسد، سپس پیامبر (ص) فرمودند حضرت ابراهیم (ع) به همین نحو اسماعیل (ع) و اسحاق (ع) را تعویذ می‌کرد.»[6]

در گذشته کسانی در رقیه خواندن تخصص داشتند ولی امروزه این امور فراموش‌شده درحالی‌که حقیقت دارد، در قرآن آمده: ﴿وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ﴾[7] یعنی «چه کسی رقیه می‌خواند» به نظر من رقیه خواندن روش خاصی دارد و مهمتر از همه این که باید به صورت انشا خوانده شود نه اخبار.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «لا باس بالرقى من العين والحمى والضرس وكل ذات هامة لها حمة إذا علم الرجل ما يقول لا يدخل في رقيته وعوذته شيئا لا يعرفه.»[8] یعنی «رقیه خواندن اشکالی ندارد، برای چشم‌زخم و تب و دندان‌درد و هر چیزی (حشره یا حیوانی) که زهر دارد، به‌شرط آنکه مرد معنی آنچه را که می‌گوید بداند، چیزی که نمی‌داند وارد رقیه و عوذه نکند.» شرطی که در این روایت ذکر شد ازآن‌جهت است که بسیاری از رقیه‌ها به زبان‌های بیگانه و ناشناس (هندی یا عبری و ...) است و ممکن است مطالب شرک‌آمیز داشته باشد.

در روایت آمده: «أصاب رجل لرجل بالعين ، فذكر ذلك لرسول الله (ص) فقال رسول الله (ص) : التمسوا له من يرقيه.»[9] یعنی «کسی کس دیگر را چشم زد و این خبر را به پیامبر (ص) رساندند و ایشان فرمودند کسی پیدا کنید که برایش رقیه بخواند.» از این روایت چنین استفاده می‌شود که پیامبر (ص) می‌خواستند که رقیه خواندن بین مردم رواج پیدا کند.

 

سومین درمان حمد و معوذتین است، در روایت آمده: «كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا كسل أو اصابته عين أو صداع بسط يديه فقرأ فاتحة الكتاب والمعوذتين ثم يمسح بهما وجهه فيذهب عنه ما كان يجد.»[10] یعنی «هرگاه پیامبر (ص) کسل می‌شدند یا چشم‌زخمی به او می‌رسید یا دچار میگرن می‌شدند، دو دست خود را باز می‌کردند و سوره حمد و معوذتین می‌خواندند سپس با دست صورتشان را مسح می‌کردند و مشکلشان برطرف می‌شد.»

در روایتی آمده: : «وسأله رجل عن العين؟ فقال : حق ، فإذا أصابك ذلك فارفع كفيك حذاء وجهك واقرأ ( الحمد لله ) و ( قل هو الله أحد ) والمعوذتين ، وامسحهما على نواصيك فإنه نافع بإذن الله.»[11] یعنی «مردی درباره چشم‌زخم از امام رضا (ع) پرسید و ایشان فرمودند حق است و باور کن، اگر چشم‌زخمی به تو رسید دو دست خود را بالا ببر مقابل صورت خود و سوره حمد و توحید و معوذتین را بخوان و روی پیشانی خود مسح کن، همانا نافع است به اذن خدای متعال.»

 

چهارمین درمان رقیه چشم است، از زراره نقل‌شده: «چهار مرتبه بینی راست فوت کند و سه مرتبه بینی چپ، سپس بگوید باسم الله لا بأس أذهب البأس رب الناس واشف أنت الشافي لا يكشف البأس إلا أنت[12] البته چون این روایت از مکارم الاخلاق است و سند ندارد خیلی قابل‌اعتماد نیست.

پنجمین درمان، در روایت آمده: «سوره حمد را بخواند و این را بنویسد باسم الله أعيذ فلان بن فلانة بكلمات الله التامات من شر خلق وذرأ وبرأ ومن كل عين ناظرة وأذن سامعة ولسان ناطق ، إن ربي على صراط مستقيم ، ومن شر الشيطان وعمل الشيطان وخيله ورجله ، وقال يا بني لا تدخلوا من باب واحد وادخلوا من أبواب متفرقة، (و همراه خود داشته باشد).»[13] این روایت هم از مکارم الاخلاق است.

 

ششمین درمان عوذه برای چشم‌زخم، «اللهم رب مطر حابس وحجر يابس وليل دامس ورطب ويابس رد عين العين عليه في كيده ونحره وماله ، ﴿فارجع البصر هل ترى من فطور ، ثم ارجع البصر كرتين ينقلب إليك البصر خاسئا وهو حسير﴾.»[14]

 

هفتمین درمان، در روایت آمده: «بخوان و بنویس و آویزان کن (بر گردن یا دست) سوره حمد و معوذتین و سوره توحید و آیت‌الکرسی و اللهم أنت ربى لا إله إلا أنت عليك توكلت وأنت رب العرش العظيم لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم حسبي الله ونعم الوكيل ما شاء الله كان وما لم يشأ لم يكن اشهد ان الله على كل شئ قدير وان الله قد احاط بكل شئ علما واحصى كل شئ عددا اللهم انى اعوذ بك من شر نفسي ومن شر كل دابة أنت اخذ بناصيتها ان ربى على صراط مستقيم فان تولوا فقل حسبي الله لا إله إلا هو عليه توكلت وهو رب العرش العظيم بسم الله رب عبس عابس وحبس حابس وحجر يابس وماء فارس وشهاب قابس من نفس نافس ومن عين العاين رددت عين العاين عليه وعلى احب الناس إليه في كبده وكليته دم رقيق وشحم وسيق وعظم دقيق ماله يليق بسم الله الرحمن الرحيم وكتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس والعين بالعين والانف بالانف والاذن بالاذن والسن بالسن والجروح قصاص وصلى الله على سيدنا محمد وآله وسلم تسليما[15]

 

هشتمین درمان رقیه جبرئیل است، این عوذه را جبرئیل برای پیامبر (ص) خوانده: «باسم الله أرقيك من كل شيء يؤذيك من حاسد وعين والله يشفيك»[16]

 

بطور کلی بهتر است در انظار جلب توجه کرد و همچنین معروف است که فیروزه و یا اجسام آبی رنگ باعث رفع چشم‌زخم می‌شود.

 

سحر یا جادو

سحر هم از علل بیماری است و حقیقت دارد حتی در قرآن هم به سحر اشاره شده است ﴿وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ﴾[17]

در روایت آمده: «این عوذه را امام صادق (ع) املا کرده و ما نوشتیم، این از پدرانش به او رسیده و سحر را باطل می‌کند، روی یک کاغذ نوشته می‌شود و به کسی که جادو شده آویزان می‌شود ﴿قال موسى ما جئتم به السحر ان الله سيبطله ان الله لا يصلح عمل المفسدين ويحق الله الحق بكلماته ولو كره المجرمون﴾ ﴿أأنتم اشد خلقا أم السماء بناها رفع سمكها فسواها﴾ الآيات ﴿فوقع الحق وبطل ما كانوا يعلمون فغلبوا هنالك وانقلبوا صاغرين والقى السحرة ساجدين قالوا آمنا برب العالمين رب موسى وهارون﴾»[18]

 

خنازیر

مراد از خنازیر سرطان و بیشتر سرطان پوست است.

اولین درمان یک دعا است، امام رضا (ع) می‌فرمایند: «یکی از دختران ما مبتلا به خنازیر شد در گردن، کسی نزد من آمد و گفت ای علی به این دختر بگو که این را بگوید يا رؤوف يا رحيم يا رب يا سيدي، این را تکرار کند، این دختر این کار را کرد و خداوند خنازیر را از او برطرف کرد و این دعا همان دعایی است که جعفر بن سلیمان به‌وسیله آن خوب شد.»[19]

 

دومین درمان خرچنگ است، در عربی سرطان به معنی خرچنگ است، در کتاب ضیاء الصالحین آمده درمان سرطان خرچنگ است، یک خرچنگ را در ظرفی قرار دهید و آن را در کوره بگذارید تا خوب برشته شود و بخورید. البته این توصیه روایت نیست. کتاب ضیاء الصالحین در ایران متداول نیست ولی در عراق این کتاب در هر خانه‌ای در کنار مفاتیح‌الجنان وجود دارد و موردتوجه است.


[1] توحيد المفضّل، المفضل بن عمر الجعفي، ص۵۳.
[2] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۱۲۱.
[3] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۳۸۶.
[4] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۶۰، ص۶.
[5] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۳۸۶.
[6] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۲، ص۵۶۹.
[7] سوره قیامت، آیه۲۷.
[8] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۴۸.
[9] قرب الإسناد، أبي العباس عبدالله بن جعفر الحميري، ص۱۱۰.
[10] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۳۹.
[11] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۴۱۳.
[12] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۴۱۴.
[13] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۴۱۵.
[14] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۴۱۵.
[15] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۱۴۰.
[16] مكارم الاخلاق، رضی الدين أبی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، ص۴۱۴.
[17] سوره بقره، آیه۱۰۲.
[18] طب الأئمة، ابن سابور الزيات، ص۱۱۵.
[19] الاصول من الکافي، شیخ کلینی، ج۲، ص۵۶۱.