«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
93/12/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: انواع مسمومیتها و درمان آنها
صحبت راجع به انواع مسمومیتها شامل مسمومیت غذایی، مسمومیت با زهر، مارگزدگی و عقربگزیدگی و حتی مسمومیت داخلی براثر کمکاری و اختلال کلیه یا طحال میباشد.
اولین کار ضروری در برخورد با فردی که دچار مسمومیت شده، جلوگیری از جذب سم به بدن است، در مورد مسمومیت از طریق خوراک بهترین راه استفراغ است، اگر کسی غذای مسموم یا زهر خورده باید به هر وسیلهای استفراغ کند تا سم وارد بدنش نشود، البته مواردی استثنا شده در صورتی که مسمومیت به وسیله نفت یا اسید باشد و یا فشارخون بالا باشد بهتر است مدتی بگذرد؛ اما در مورد مارگزیدگی و عقربگزیدگی، موضع گزیدگی باید فوراً حجامت شود، البته در طب جدید هم توصیه شده در این موارد با یک تیغ زخمی به شکل سلیب در موضع گزیدگی ایجاد شود و با دهان مکیده شود، و بهتر است که فرد روغنی در دهان خود قرار دهد و بعد بمکد تا زهر با روغن مخلوط شود و بعد خارج شود.
دومین کاری که باید انجام شود جلوگیری از انتشار سم در بدن است و در این جهت توصیه شده که آب نوشیده نشود زیرا آب انتشار سم در بدن را تسریع میکند، البته مواردی هم بلامانع است، از امام صادق(ع) در کتاب توحید مفضل آمده: حیوانی به نام إیل وجود دارد که مار را میخورد، پس از آن آب نمیخورد، در کنار آب میایستد و از تشنگی زوزه میکشد ولی آب نمیخورد، زیرا اگر قدری آب بخورد سم در بدنش منتشر میشود و بلافاصله میمیرد[1] . در بعضی موارد گفته شده حتی روغن هم خورده نشود.
در درمان مارگزدگی و عقربگزیدگی سه روش وجود دارد :
روش اول که شناخته شده و رایج نیست، استفاده از نمک است، مالیدن نمک برای عقربگزیدگی در روایت وارد شده است، همچنین در روایت آمده که نمک دارویی بهتر از تریاق است و تریاق داروی گزش حشرات هفتگانه (حشراتی که زهر دارند) است، پس میتوان نتیجه گرفت که نمک برای کل گزیدگیها میتواند مؤثر باشد، و در مورد گزیدگی زنبور تجربه شده بسیار مؤثر است، البته منظور نمک طبی دریاست نه نمکهای رایج. استفاده از نمک به دو روش انجام میشود روش اول که از نظر روایی اعتبار بیشتری دارد مالیدن نمک بر محل گزیدگی است، از امام صادق(ع) نقل شده: «لدغت رسول الله صلى الله عليه وآله عقرب فنفضها وقال: لعنك الله فما يسلم منك مؤمن ولا كافر، ثم دعا بالملح فوضعه على موضع اللدغة ثم عصره بإبهامه حتى ذاب ثم قال: لو يعلم الناس ما في الملح ما احتاجوا معه إلى درياق»[2] یعنی «عقرب پیامبر(ص) را گزید و او را انداخت، سپس پیامبر(ص) فرمود: خدا لعنتت کند، کسی از تو خلاصی ندارد چه مؤمن چه کافر. سپس فرمود نمک بیاورند و نمک را روی محل گزیدگی قرار دادند و با انگشت شست مالیدند تا آب شد، سپس فرمودند: اگر مردم بدانند در نمک چه خصوصیتی است دیگر نیازمند تریاق نخواهند بود.» از این روایت معلوم میشود که تریاق و نمک هر دو داروی گزیدگی هستند ولی نمک بهتر است.
روش دوم برای استفاده از نمک، حل کردن نمک در آب و مالیدن آن روی محل گزش است، از حضرت امیر(ع) نقل شده: «إن النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم لسعته عقرب وهو قائم يصلي فقال لعن الله العقرب لو ترك أحدا لترك هذا المصلي يعني نفسه صلىاللهعليهوآلهوسلم ثم دعا بماء وقرأ عليه الحمد والمعوذتين ثم جرع منه جرعا ثم دعا بملح ودافه في الماء وجعل يدلك صلىاللهعليهوآلهوسلم الموضع حتى سكن.»[3] یعنی «پیامبر(ص) در حال خواندن نماز بود که غرب او را گزید، پیامبر(ص) فرمودند: خداوند عقرب را لعنت کند، اگر از کسی میگذشت لااقل از این نمازگزار میگذشت ولی عقرب از کسی نمیگذرد، سپس فرمودند آب بیاورند، و بر آن سوره حمد و فلق و ناس خواندند سپس جرعهای از آب خوردند، سپس فرمود نمک بیاورند و آن را در آب حل کردند سپس روی محل گزش میمالیدند تا اینکه دردش ساکن شد.»
از این روایت معلوم میشود که نوشیدن آب در مورد عقربگزیدگی مانعی ندارد.
درمان دوم برای مارگزدگی و عقربگزیدگی، داروی جامع امام رضا(ع) است که به عقیده بنده میتواند درمان کل مسمومیتها باشد، ما تجربه کردیم در مورد افرادی که زهر خوردهاند مفید بوده. داروی جامع امام رضا(ع) یا همان مرکب پنج، بیشتر بیماریها را درمان کند، و برای هر بیماری باید آب خاصی استفاده شود. در روایت آمده که عبدالله بن عباس گفت: «عقرب مرا گزید و احساس کردم که نیشش به شکم رسید و ما رفتیم نزد امام هادی(ع) و پدرم عرض کرد عقرب پسرم را گزید و ترس است که تلف شود امام فرمودند: به او داروی جامع بدهید که داروی امام رضا(ع) است عرض کردم این دارو چیست؟ امام پاسخ داد: داروی معروفی است، عرض کردم من آن را نمیشناسم، امام فرمود: سنل الطیب، زعفران، هل درشت، آقرقرحا، خربق سفید، بنگ (حشیش) و فلفل سفید به اندازه مساوی و ابرفیون (فرفیون) اندازه دو واحد دیگر مواد، باید خیلی نرم کوبیده شود و آن را با یک حریره (گاز استریل) الک کنید، با عسلی که کفش گرفته شده این را خمیر کنید، و برای مارگزیدگی و عقربگزیدگی به اندازه یک دانه جو، با آب آنغوزه نوشیده شود، همان ساعت خوب میشود.»[4] توجه شود که در بین این مواد خربق سفید و بنگ و ابرفیون زهر هستند ولی چون در مجموع با مواد دیگر و به اندازه دو برابر کل مواد عسل (اگر از هر مادهای یک مثقال استفاده شود در مجموع میشوند نه مثقال و مقدار عسل باید هجده مثقال باشد) مخلوط میشود و در نهایت مقدار کم (یک دانه گندم یا جو) مصرف میشود، ضرری ندارد. برای مصرف هم میتوان دارو را در یک لیوان آب آنغوزه حل کرد و هم میتوان دارو را در دهان گذاشت و بعد با آب آنغوزه خورد، و منظور از عسلی که کفش گرفته شده همین عسلی است که در بازار وجود دارد.
درمانهای عمومی برای کل مسمومیتها :
اولین درمان خرما عجوه است، که در مدینه و سیاهرنگ است. از پیامبر(ص) نقل شده: «العجوة التي في البرني من الجنة وهي شفاء من السم»[5] یعنی «خرمای عجوه که از نوع خرمای برنی است، درمان زهر است.» روایت دیگری از پیامبر(ص) میفرماید: «العجوة من الجنة وفيها شفاء من السم»[6] یعنی «عجوه از بهشت است، در عجوه درمان زهر است.» در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده: «من أكل في كل يوم سبع عجوات تمر على الريق من تمر العالية لم يضره سم ولا سحر ولا شيطان»[7] یعنی «کسی که هر روز در ناشتا است هفت عدد خرمای عجوه از خرمای عالی مدینه بخورد، سم و سحر و شیطان در او اثر نمیکند.» در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده: «إن في عجوة العالية شفاء وإنها ترياق أول البكرة»[8] یعنی «در خرمای عجوه عالیه درمان است و مانند تریاق است اگر اول روز خورده شود.» البته این روایتها اختصاص به عجوه عالیه ندارد و اگر مال شهر دیگری هم باشد همین کاربرد را دارد. روایت دیگری میگوید: «الْعَجْوَةُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنَ السَّمِّ وَ قَالَ زَيْدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ صِفَةُ ذَلِكَ أَنْ يُؤْخَذَ تَمْرُ الْعَجْوَةِ فَيُنْزَعَ نَوَاهُ ثُمَّ يُدَقَّ دَقّاً بَلِيغاً وَ يُعْجَنَ بِسَمْنِ بَقَرٍ عَتِيقٍ ثُمَّ يُرْفَعَ فَإِذَا احْتِيجَ إِلَيْهِ أُكِلَ لِلسَّمِّ»[9] یعنی «عجوه از بهشت است و در آن درمان و زهر است، هسته خرما را بگیرید سپس خیلی نرم بکوبید و با روغن زرد گاوی کهنه مخلوط کنید و در شیشه بگذارید و هر وقت نیاز پیدا کردید از آن استفاده کنید.»
البته شاید کل انواع خرما این اثر را داشته باشند.
درمان دوم سیب است، امام صادق(ع) میفرمایند: «لو يعلم الناس ما في التفاح ما داووا مرضاهم إلا به»[10] یعنی «اگر مردم بدانند که در سیب چه خاصیتی است، بیماران خود را درمان نمیکردند مگر با سیب.»
سیب درمان عمومی برای کل بیماریهاست. امام کاظم(ع) میفرمایند: «التفاح ينفع من خصال عدة: من السم والسحر واللمم يعرض من أهل الأرض والبلغم الغالب، وليس شئ أسرع منه منفعة.»[11] یعنی «سیب برای چند بلا مفید است، برای سم، و سحر، و لمم (نوعی جنون)، و بلغم و چیزی سریعتر از سیب نفع نمیرساند.» البته منظور سیب طبیعی است. امام صادق(ع) میفرمایند: «ما أعرف للسموم دواء أنفع من سويق التفاح.»[12] یعنی «برای درمان زهرها چیزی بهتر از سویق سیب نمیشناسم.»
برای ساخت سویق سیب، باید سیب را ورقورق کنند، خشک کنند، آسیاب کنند و بدون روغن تفت دهند. در روایت دیگری آمده: زمانی که از اهل خانه را چیزی میگزید، امام میفرمود به او سویق سیب بدهید.