«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
93/12/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: درمان استفراغ و قی، و مسکنهای عمومی برای درد
علت استفراغ و قی دو گونه است، یا بهطور خود به خود و در اثر عواملی مانند مسمومیت، پرخوری، سرگیجه و ... ، یا بهطور عمدی انسان کاری کند که استفراغ کند.
در روایات ما استفراغ به عنوان یک درمان مطرح میشود و در عین حال به عنوان یک عارضه نیز مطرح میشود. اگر استفراغ خود به خود حاصل شود یک عارضه است و باید درمان گردد، اما اگر عمدی باشد برای درمان است، حتی اگر انسان حالت تهوع داشته باشد و به طور عمدی زودتر استفراغ کند، درمان است، در روایت آمده «مَن تَقَيَّأَ قَبلَ أن يَتَقَيَّأَ كانَ أفضَلَ مِن سَبعينَ دَواءً ، ويُخرِجُ القَيءُ عَن هذَا السَّبيلِ كُلَّ داءٍ وعِلَّةٍ»[1] .
و اما استفراغ چه بیماریهایی را درمان میکند، استفراغ میتواند درمان تب، مسمومیت، سرگیجه، میگرن و بیماریهای دیگر باشد.
گاهی اوقات استفراغ عمدی هم نباشد میتواند باعث درمان باشد مثلاً اگر در اثر خوردن غذای مسموم انسان دچار استفراغ شود این مفید است و بهتر است جلوی آن گرفته نشود، ولی اگر استفراغ از حد تجاوز کرد و یا به علت بیماری نباشد مثل استفراغ در زنان باردار، یا استفراغ افراد صفراوی که داخل اتومبیل یا در ارتفاع زیاد دچار حالت تهوع میشوند، یا استفراغ به علت دریازدگی بهتر است که درمان شود.
عمده درمان استفراغ، مرکب یک است، دستور این دارو در اول کتاب طب الائمه آمده، این کتاب در زمان امام رضا(ع) نگارش شده و به امام عرضه شده و امام پس از تغییراتی آن را تأیید کردند، این دارو بیشتر بیماریهای کبدی را درمان میکند و در درمان استفراغ نیز مفید است، در روایتش آمده برای قی مفید است، و برای درد معده، و تب، و صفراو سودا، و بلغم، و ترک دست و پا، و پرستات، و اسهال خونی، و بیماری کبد، و احساس حرارت در سر، و ... . عمده ترکیبات مرکب یک، آب به میباشد، که در روایات آمده به برای استفراغ مفید است.
درمان دوم استفراغ به است و در روایت آمده: «یطیب المعده»[2] یعنی «معده را خوب میکند».
درمان سوم، مرکب دو میباشد که عمده ترکیبات آن اُشنه است، اشنه نوعی خزه است که دور تنه درخت بلوط به وجود میآید و رنگ آن سفید متمایل به خاکستری است و برای استفراغ مفید است، برای زنان باردار که شدیداً استفراغ دارند، اگر اشنه را آسیاب کنند و به اندازهی یک قاشق چای خوری بخورند، بسیار مفید است.
مسکن ها در طب اسلامی:
امروزه بسیاری از داروها اثر تسکین دهنده دارد و تنها علائم و عوارض را کاهش میدهند، علت استفاده از این داروها عدم شناخت ریشه بیماری و طبایع چهارگانه است. و اما در طب اسلامی تسکین دهندهها به دو قسم هستند، یک قسم تسکین دهنده ها برای اعضای خاص، مانند مسکن سردرد، زانو درد و مسکن کمردرد و ... ، در روایات این تسکین دهندهها مدح شده و توصیه شده که وقتی هر یک از این اعضا دچار درد شد از این تسکین دهندهها استفاده شود؛ قسم دیگر تسکین دهندهها، مسکن های عمومی هستند که در این موارد توصیه به صبر و تحمل درد شده است و از نظر روایات بهتر است انسان از داروهای مسکن استفاده نکند، از طرفی دعا به عنوان بهترین درمان معرفی شده است، امروزه در صورت بروز این مشکلات استفاده از مسکنهای عمومی رایج است و مشاهده میکنید که بیماری دباره عود میکند و همچنین مسکن پس از مدتی تأثیرش کم میشود و فرد نیاز به استفاده از مسکنهای قویتر و جدیدتر پیدا میکند، مستفاد از روایات، استفاده نکردن از مسکن و چند بار تحمل درد، باعث میشود بیماری به کلی از بین برود و درمان شود و بهترین کار برای کاهش درد و تسریع درمان استفاده از دعاست. در حقیقت علت بیماری گناهان انسان است و درد ناشی از بیماری پاککننده این گناهان است پس اگر با استفاده از داروها درد را قطع کنیم سبب اصلی همچنان پابرجاست و اگر درد را تحمل کنیم این خود پیشگیری از بیماریهای سختتر میباشد. در روایتی امام صادق(ع) از پدرانش و از امام حسین(ع) نقل میکند: «عاد أمير المؤمنين علي بن أبى طالب عليه السلام سلمان الفارسي فقال: يا أبا عبد الله كيف اصبحت من علتك ؟ فقال يا أمير المؤمنين احمد الله كثيرا واشكو اليك كثرة الضجر، قال فلا تضجر يا ابا عبد الله فما من احد من شيعتنا يصيبه وجع إلا بذنب قد سبق منه وذلك الوجع تطهير له، قال سلمان فان كان الامر على ما ذكرت وهو كما ذكرت فليس لنا في شئ من ذلك أجر خلا التطهير، قال على(ع) يا سلمان ان لكم الاجر بالصبر عليه والتضرع الى الله عز أسمه والدعاء له بهما يكتب لكم الحسنات ويرفع لكم الدرجات، واما الوجع فهو خاصة تطهير وكفارة قال فقبل سلمان ما بين عينيه وبكى وقال من كان يميز لنا هذه الاشياء لولاك أمير المؤمنين؟»[3] یعنی «امیرالمؤمنین(ع) به عیادت سلمان فارسی رفتند و سؤال کردند: ای اباعبدالله (کنیه سلمان فارسی) چگونه صبح کردی از این بیماری، سلمان پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین خدا را بسیار شکر میکنم و شکایت دارم از اینکه تحمل این درد را ندارم، حضرت امیر(ع) فرمودند: بیتابی نکن، کسی از شیعیان ما نیست که مبتلا به دردی شود مگر به خاطر گناهی که در گذشته مرتکب شده وآن درد هم پاککننده آن گناه است، سلمان عرض میکند: اگر چنین باشد که هست، پس ثوابی در این کار نخواهیم داشت به جز اینکه پاککننده است، حضرت امیر(ع) فرمودند: ای سلمان، با صبر کردن و دعا کردن اجر هم خواهی داشت، و به وسیله این دو برای شما حسنه هم نوشته میشود و درجات شما هم بالاتر میرود، و اما درد بخصوص تطهیر و کفاره است، سپس سلمان پیشانی حضرت امیر(ع) را بوسید و گریست و گفت: چه کسی میتوانست اینها را به ما نشان دهد اگر شما نبودید.» بیماری عبث و بیهوده نیست هرگاه بنده گناه کند یا از خدا غافل شود، خدا او را مبتلا به بیماری میکند تا بنده دوباره متوجه خدا شود، البته بیماریهایی که پیامبران و امامان مبتلا میشدند علتش این بود که مردم آنها را عبادت نکنند، همان گونه که مسیحیان امروزه به خاطر معجزات و کرامات حضرت عیسی(ع) او را فرزند خدا و یا خدا میدانند، به عبارت دیگر برای جلوگیری از گناه مردم، پیامبران و امامان نیز مبتلا به بیماری میشدند.
در روایتی آمده شخصی برای تسکین درد، نبیذ (نوعی نوشیدنی مستیی آور) میخورد و امام صادق(ع) به او فرمودند که دیگر ننوشد و درد را تحمل کند، و پس از یک یا دو بار تحمل درد، آن شخص از درد رهایی یافت و دیگر دچار نشد.
اولین درمان برای درد سوره حمد است، در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «من نالته علة فليقرأ في جيبه الحمد سبع مرات ، فإن ذهبت العلة والا فليقرأ سبعين مرة ، وأنا الضامن له العافية»[4] [5] یعنی «کسی که به دردی مبتلا میگردد، در پیراهن خود هفت مرتبه سوره حمد را بخواند و اگر درمان نشد هفتاد مرتبه بخواند، و من ضمانت میدهم که درمان شود» و در روایت دیگری آمده: «ما قرأت الحمد سبعين مرة إلا سكن وان شئتم فجربوا ولا تشكوا»[6] یعنی «سوره حمد بر دردی هفتاد مرتبه خوانده نمیشود، مگر اینکه آن درد به اذن خدا تسکین مییابد، اگر میخواهید، تجربه کنید، ولی شک نکنید.» روایتی از امام باقر (ع) داریم که میفرمایند: «كل من لم تبرأه سورة الحمد وقل هو الله احد لم يبرأه شئ كل علة تبرأها هاتين السورتين»[7] یعنی «کسی که سوره حمد و توحید او را درمان نکند، چیز دیگر نمیتواند او را درمان کند، کل بیماریها با این دو سوره درمان میشود».
دومین درمان برای درد عوذه است، گاهی دعا با کلمه اعوذ همراه است که به آن عوذه میگویند، اگر دعا با کلمه ارقی باشد به آن رقیه میگویند، اگردعا با کلمه انشر باشد به آن نشره میگویند و اگر هیچ یک از این کلمات را نداشته باشد به آن دعا میگویند. در کتابهای معتبر مانند کافی و طب الائمه عوذههای زیادی داریم، خالد العبسی روایت میکند: امام رضا(ع) این عوذه را به من یاد داد و فرمود این را به برادران مؤمن خود هم یاد بده، این برای همه دردهاست «اعيذ نفسي برب الارض ورب السماء اعيذ نفسي بالذي لا يضر مع اسمه داء اعيذ نفسي بالذي اسمه بركة وشفاء»[8]
حارث الأعور روایت میکند: به حضرت امیر(ع) شکایت کردم از دردی که در بدن داشتم، امام فرمودند: هر کس که از درد شکایت میکند، پس بگوید «بسم الله وبالله وصلى الله على رسول الله وآله اعوذ بعزة الله وقدرته على ما يشاء من شر ما اجد»[9] که با خواست خدا درد او برطرف میشود.
نکتهای را بنده میخواهم عرض کنم، امروزه دعا درمانی خیلی مطرح نیست، و درمانهای امروزی نیز کاراییشان کم شده و مردم مشکلات زیادی با بیماریها دارند، در طب اسلامی به جز این دعاهای عمومی، برای بیماریهایی مانند سیاتیک، کمردرد، زانودرد، سرطان و ... دعاهای خاص هم داریم، خوب است افرادی این دعاها را جمع کنند و دسته بندی کنند و در این کار متخصص شوند و دعا درمانی انجام دهند.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «پیامبر نشره میخواند با این دعا، دستت را روی موضع درد قرار بده و بگو، «أيها الوجع أسكن بسكينة الله وقر بوقار الله وانحجز بحاجز الله و اهدأ بهداء الله أعيذك أيها الانسان بما أعاذ الله عز وجل به عرشه وملائكته يوم الرجفة والزلازل»[10] و آن را هفت مرتبه بگو.»
درمان سوم، دعاهایی که برای دردها مسکن عمومی هستند، در روایتی از امام رضا(ع) آمده: «لكل داء دواء. سألته عن ذلك فقال: لكل داء دعاء، فإذا الهم العليل الدعاء، فقد أذن في شفائه.»[11] یعنی «برای هر بیماری دارویی است، راوی از امام پرسید: یعنی چه؟ امام پاسخ دادند: برای هر بیماری دعایی هست، اگر بیمار الهام شود که دعا کند، یعنی خداوند اذن داده که او درمان شود.» اگر میخواهید کوتاه یا طولانی شدن مدت بیماری را بدانید، ببینید که بیمار، کی به فکر دعا میافتد، اگر زودتر به یاد دعا افتاد، بیماری زودتر درمان میشود.
نکته ای در خواندن دعا، دعا را باید درست و دقیق خواند وگرنه اثر ندارد، در روایت داریم که شخصی به دعای «یا مقلب القلوب» کلمه ابصار را اضافه کرد و گفت «یا مقلب القلوب و الابصار» و امام فرمودند همانگونه که ما میگوییم، همان را بگو[12] .
تفاوت قرآن و دعا، خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا ﴾[13] یعنی «قرآن برای مؤمنین شفا است و برای ظالمان جز خسران ندارد» پس اگر انسان ظالم باشد قرآن برای او فایدهای ندارد، اما دعا چنین نیست بلکه دعای کافر زودتر مستجاب میشود، زیرا خدا دوست ندارد صدای او را بشنود، هرگاه مؤمن دعا میکند، خداوند میفرماید حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صدای این مؤمن را بشنوم.
در کتاب کافی روایتی از امام صادق(ع) آمده که میفرماید: «دستت را بر موضع درد قرار بده و سه مرتبه بگو «اللهم إني أسألك بحق القرآن العظيم الذي نزل به الروح الأمين وهو عندك في أم الكتاب علي حكيم أن تشفيني بشفائك و تداويني بدوائك وتعافيني من بلائك»[14] .
در خیلی از روایات توصیه شده که برای خواندن دعا، دست بر موضوع درد قرارداده شود، شاید حکمت این کار این باشد که از این طریق چیزی به موضع درد منتقل میشود.
در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده که میفرماید: «دستت را بر موضع درد قرار بده و سه مرتبه بگو «الله الله ربي حقا، لا اشرك به شيئا، اللهم انت لها ولكل عظيمة، ففرجها عني»[15] .
حسین خراسانی روایت میکند: شکایت کردم به امام صادق(ع) از دردی که داشتم، امام فرمودند: وقتی نماز میخوانی دستت را به محل سجود قرار بده سپس بگو «بسم الله محمد رسول الله(ص) اشفني يا شافي لا شفاء إلا شفاؤك، شفاء لا يغادر سقما، شفاء من كل داء وسقم»[16] .
تسکین دهندههای دارویی برای دردهای عمومی، یکی از تسکین دهندههای دارویی که بین طب اسلامی، طب سنتی و طب جدید مشترک است، تریاک میباشد که در روایات از آن به افیون تعبیر شده و تریاق نیز گفته شده که البته تفاوت دارد با تریاک چون با گوشت مار هم همراه است، البته توصیهای که شده صرفاً استفاده دارویی است نه استفاده دائم، در گذشته نیز مردم از این مسکن تنها به عنوان دارو استفاده میکردند، مسکنهای طب جدید نیز عموماً از این ماده ساخته میشود.
تسکین دهنده دیگر در طب اسلامی آب آسمان است، که در روایت آمده «بیشتر دردها را درمان میکند.»
درمان با آب، یا عسل یا شیر
در روایتی آمده: «كنا عنده فسأله شيخ فقال: بي وجع وانا اشرب له النبيذ ووصفه له الشيخ، فقال له:
ما يمنعك من الماء الذي جعل الله منه كل شئ حي؟ قال: لا يوافقني، قال له أبو عبد الله عليه السلام: فما يمنعك من العسل؟ قال الله ﴿فيه شفاء للناس﴾ قال: لا أجده، قال: فما يمنعك من اللبن الذي نبت منه لحمك واشتد عظمك؟ قال: لا يوافقني فقال له أبو عبد الله: أتريد ان آمرك بشرب الخمر؟ لا والله لا آمرك.»[17] یعنی «نزد امام صادق(ع) بودیم که پیرمردی از امام سؤال میکند: من درد دارم و نبیذ (نوعی نوشیدنی مستی آور) میخورم. آن مرد روش درست کردن نبیذ را برای امام بیان کرد، امام فرمودند: چرا این دردها را با آب درمان نمیکنی، که هر موجود زندهای از آب خلق شده. آن پیرمرد گفت: آب برای من خوب نیست. امام فرمودند: چرا خود را با عسل درمان نمیکنی، همانا خدا فرموده که در عسل شفا برای مردم است. پیرمرد گفت: عسل را پیدا نمیکنم. امام فرمودند: چرا خود را با شیر درمان نمیکنی، که به وسیله این شیر گوشتت روییده و استخوانهایت محکم شده است (در کودکی). پیرمرد گفت: برای من خوب نیست. امام فرمودند: میخواهی که به تو بگویم نبیذ بخور، به خدا قسم چنین چیزی نمیگویم.»
از این روایت معلوم میشود اولین و بهترین گزینه برای درمان این گونه دردها استفاده از آب است، البته همه به طور طبیعی از آب استفاده میکنند بلکه مراد استفاده از مقدار مشخص یا استفاده در زمان مشخص مثلاً ناشتا میباشد. و درمان بعدی که توصیه شده عسل و پس از آن شیر است.
درمان با شکر
در روایتی آمده: «شكوت إلى أبي عبد الله عليه السلام الوجع فقال لي: إذا أويت إلى فراشك فكل سكرتين، قال: ففعلت ذلك فبرأت فخبرت بعض المتطببين وكان أفره أهل بلادنا فقال: من أين عرف أبو عبد الله عليه السلام هذا، هذا من مخزون علمنا أما إنه صاحب كتب فينبغي أن يكون أصابه في بعض كتبه»[18] یعنی «نزد امام صادق(ع) از درد شکایت کردم و امام فرمودند: زمانی که به رختخواب میروی دوتا قند بخور. من نیز این کار را کردم و خوب شدم، و به یکی از طبیبان خبر دادم که داناترین پزشک بلاد ما بود، طبیب گفت: امام صادق(ع) از کجا این را میدانست؟ راوی پاسخ داد: این جزو اسرار ماست، همانا امام صادق(ع) کتاب دارد.»
در روایت دیگری آمده: «شكا رجل إلى أبي عبد الله(ع) فقال أنا رجل شاك فقال أين هو عن المبارك قال قلت جعلت فداك وما المبارك قال السكر قلت أي السكر جعلت فداك قال سليمانيكم هذا.»[19] یعنی «مردی به امام صادق(ع) از درد شکایت کرد، و گفت من مردی دردمند هستنم، امام فرمودند: چرا از مبارک استفاده نمیکنی. مرد گفت: فدایت شوم مبارک چیست. امام فرمود: شکر. مرد پرسید: کدام شکر؟ امام فرمودند: شکر نیشکر.»
درمان دیگر غشیان النسا است؛ امام باقر(ع) نقل میکنند از حضرت امیر(ع) که فرمودند: «إذا كان باحدكم اوجاع في جسده وقد غلبته الحرارة فعليه بالفراش قيل للباقر يا بن رسول الله وما معنى الفراش ؟ قال غشيان النساء فانه يسكنه ويطفيه.»[20] یعنی «اگر کسی از شما مبتلا به دردهایی بوده، و گرمی هم بر او غلبه کند، باید از فراش استفاده کند» از امام باقر(ع) سؤال شد: فراش یعنی چه؟ امام فرمودند: همبستر شدن با زنان، همانا آن گرما را خاموش میکند و دردهایی که منشأ آن گرما است را تسکین میدهد.»