«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

93/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در برابر علم طب.

آیا پیامبر (صلوات الله علیه و آله) مساله طب را پذیرفتند یا اینکه آن را تعطیل کردند؟ می دانیم که زمانی که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) مبعوث شدند، بعضی امور مثل سحر و کهانت را تعطیل کردند. ولی در مساله طب آن را تایید کردند. وقتی اعتقاد به خدا و تاثیر آن در هستی و این که هیچ اتفاقی نمی افتد، مگر به اراده خداوند و هیچ تغییری نیست، مگر به خواست خداوند ، وقتی این مساله در بین مردم رسوخ کرد، سوالی پیش آمد که آیا طبیب می تواند کاری بکند؟

زمان پیامبر(صلوات الله علیه و آله) شخصی بیمار شد. فرمودند: طبیبی بیاورید. گفتند: مگر طبیب می تواند کاری بکند؟ فرمودند: خداوند بیماری ها را نازل کرد و درمانی قرار داد. پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند بیایید و خودتان را درمان کنید و این کلام به شکل های گوناگون صادر شد.

این روایت «لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ»[1] برای هر بیماری ، دارویی است، متواتر است که شیعه و غیر شیعه نقل کرده اند. مردم می آمدند و سوال می کردند: آیا خود را درمان کنیم؟ فرمودند: بله. می گفتند: آیا طبیب می تواند در مقابل قضا و قدر کاری کند؟ پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرمودند: این خودش قضا و قدر است.

این مساله بین مسلمانان رایج بود که خداوند خودش طبیب است و اوست که بیمار کرده است. به ابوذر گفتند: طبیب بیاوریم. جواب داد: طبیب خودش مرا بیمار کرده است. ابن مسعود هم بیمار شد و گفتند: آیا طبیب بیاوریم.گفت: طبیب خودش مرا بیمار کرد و نیازی به طبیب نیست.

و همچنین یکی از پیامبران (علیهم السلام) بیمار شد و گفت: «لا أتداوى حتى يكون الذي أمرضني هو الذي يشفيني. فأوحى الله تعالى إليه: لا أشفيك حتى تتداوى، فإن الشفاء مني.»[2] یعنی «طبیب نمی خواهم. خودش بیمار کرده است و خودش شفا می دهد. خداوند به آن پیامبر وحی فرمود: من خوبت نمی کنم تا خودت را درمان کنی و دوا و شفا بدست من است.» نزدیک بود این مساله فراگیر شود که نیازی به طبیب نیست. ولی پیامبر (صلوات الله علیه و آله) با کلمات مختلف فرمودند: که درمان کنید. پس به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) امر به درمان کردن شده است.

روایت دیگری از ابی درداء داریم که پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: «إن الله أنزل الداء و الدواء، وجعل لكل داء دواء، فتداووا و لا تتداووا بحرام.»[3] یعنی «بدرستی که خداوند (تبارک و تعالی) بیماری و دارو را نازل کرده است؛ و برای هر دردی دارویی قرار داده است. پس خود را مداوا کنید و بوسیله حرام مداوا نکنید.»

و در روایت بعدی از جابر، پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: «إن لكل داء دواء: فإذا أصيب دواء الداء برأ بإذن الله تعالى.»[4] یعنی «برای هردردی دارویی است؛ اگر کسی موفق به شناسایی دارو بشود، بیماری به اذن خدا، برطرف می شود.»

صحرانشینان از پیامبر (صلوات الله علیه و آله) پرسیدند: «يا رسول الله، ألا نتداوى؟ قال: نعم يا عباد الله تداووا، فإن الله لم يضع داء إلا وضع له شفاء ودواء إلا داء واحدا، قالوا: يا رسول الله، وما هو؟ قال: الهرم.»[5] یعنی« ای رسول خدا، آیا خود را درمان نکنیم. فرمودند: بله خود را درمان کنید. خداوند (تبارک و تعالی) هیچ بیماری ای قرار نداده، مگر این که دارویی برای آن قرار داده است.»

نکته و سوال:

در این روایات بیان شد که خداوند (تبارک و تعالی) بیماری را نازل کرده است و درمان هم داده است و هیچ بیماری ای، بدون دارو نازل نکرده است. نزول به چه معناست؟

پاسخ:

احتمالاتی دارد؛ احتمال اول، مراد از نازل کردن دارو، نازل کردن داروی آن است. علم به دارو و علم طب با وحی آسمانی نازل شده است. نیاز به تقدیر دارد. ظاهر این است که خود دارو نازل می شود.

احتمال دوم؛ منشا داروها، آب آسمان است که در روایت هم، آب نیسان و باران، درمان کل بیماری هاست. آب آسمان نازل می شود و گیاه می روید و دارو ودرمان است؛ چون از آب آسمان استفاده می کند.

احتمال سوم؛ درمان حقیقی از آسمان نازل می شود و دارو کمک می کند. فرض کنید، مثلا پرتوی کیهانی است که ممکن است به هر کسی بخورد.

احتمال چهارم؛ نزول به معنای قرار دادن و مقدر کردن است، نه به معنای نزول مکانی.

پس در اصل مساله درمان، پیامبر (صلوات الله علیه و آله) امر به درمان کرده اند. خوب نیست انسان، خود را درمان نکند. تداووا، صیغه امر است.

کیفیت درمان:

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرماید: درمان با گیاه است. روایت داریم که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرماید: «تعالجوا ولا تتكلوا، فإن الله الذي أمرض قد خلق الأدوية المتعالج بها بلطيف صنعه، وجعل بعض الحشائش و الخشب و الصموغ و الأحجار أسبابا للشفاء من العلل والأدواء، فهي تدل على عظيم قدرته و واسع رحمته.»[6] یعنی « معالجه کنید و واگذار نکنید؛ خداوندی (تبارک و تعالی) که بیمار کرده است، داروهایی که انسان را معالجه می کند، خلق کرده است با ظرافت ساختنش، و بعضی گیاهان و چوب ها و صمغ ها و سنگ ها را، اسباب شفا قرار داده است. و این دلالت بر قدرت خداوند (تبارک و تعالی) و گستردگی رحمتش دارد.»

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) درمان با گیاهان را فرمود؛ برخی از صمغ ها و چوب ها وسنگ را اسباب شفا قرار داده است. مجوز صادر گردیده است و حتی امر فرموده اند.

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) و طب های مطرح در دنیا:

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) چه برخوردی داشتند با درمان های رایج آن روز، مثل طب یونانی و هندی و یهودی؟ از مضمون روایات استفاده می شود که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) این طب ها را قبول داشتند و می فرمودند که خود را با نسخه ها و دعاها مداوا کنید. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) نمی فرمودند: درمان نکنید و فقط پیش من بیایید. البته نظارت داشتند و تعدیل می کردند.

درمان با داغ کردن و جراحی:

اعراب،کسی را برای درمان، داغ می کردند و پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در قضیه بودند، ولی سکوت می فرمودند و این نشانه تایید آن بود. هر چند بعدا از داغ کردن نهی فرمودند، چون چهره را زشت می کند.

عمل جراحی:

در آن زمان عمل جراحی صورت می گرفت که ظاهرا آپاندیس بوده است. روایت داریم گروهی از انصار خدمت پیامبر (صلوات الله علیه و آله) رسیدند و گفتند: «يا رسول الله. إن لنا جارا اشتكى بطنه، أفتأذن لنا أن نداويه؟ قال: بماذا تداوونه؟ قالوا: يهودي ههنا يعالج من هذه العلة قال: بماذا؟ قالوا: بشق البطن فيستخرج منه شيئا، فكره ذلك رسول الله صلى الله عليه وآله. فعاودوه مرتين أو ثلاثا، فقال: افعلوا ما شئتم. فدعوا اليهودي فشق - بطنه و نزع منه رجرجا كثير ثم غسل بطنه ثم خاطه وداواه فصح. وأخبر النبي صلى الله عليه وآله فقال: إن الذي خلق الأدواء جعل لها دواء، وإن خير الدواء الحجامة و الفصاد و الحبة السوداء - يعني الشونيز.»[7] یعنی « ای رسول خدا، ما همسایه ای داریم که شکم درد دارد. آیا اجازه می دهید تا مداوایش کنیم؟ فرمودند: به چه چیزی او را درمان می کنید؟ گفتند: طبیبی یهودی هست که این بیماری را درمان می کند. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: با چه درمان می کند؟ گفتند: با پاره کردن شکم و چیزی از شکم بیرون می آورد. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) کراهت داشتند از این کار. دو مرتبه آمدند و اصرار کردند که می خواهیم درمان کنیم. بار سوم پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: هر کاری می خواهید بکنید. یهودی آمد و شکم را پاره کرد و موادی را خارج کرد و سپس شکم را شست و دوخت. سپس درمان کرد و خوب شد. به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) خبر دادند. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمودند: خداوندی که بیماری ها را خلق کرده، دارو و درمانی برای آن ها قرار داده است. ولی بهترین درمان، حجامت و فصد و سیاه دانه است.»

نکته مهم از روایت:

پیامبر(صلوات الله علیه و آله) مساله عمل جراحی را نپذیرفتند ولی اجازه دادند و سپس بهترین درمان را بیان کردند. احتمال دارد که در آن زمان بخاطر پیشرفته نبودن نپذیرفتند. و احتمال دیگر اینست که کلا عمل جراحی خوب نباشد .که همین احتمال دوم قوی تر است، مثلا درمان آپاندیس نیاز به عمل ندارد. ما تجربه کردیم. هر کسی مبتلا شود فورا پنجاه گرم عسل با سیاه دانه به او بدهند خوب می شود و نیازی به جراحی نیست. خیلی از بیماری ها اینگونه است. بعدا بحث می کنیم. که درعمل جراحی دو کار صورت می گیرد که یکی خارج کردن خون محل است که با بریدن صورت می گیرد. وکار دیگر جدا کردن عضو است. ولی در حقیقت درمان همان خارج کردن خون است. این همان حجامت است. حجامت باعث خارج شدن خون می شود.

فصد همان خون خالی کردن است. الان عمل قلب باز انجام می دهند با چند میلیون هزینه و ما با چند گیاه مثل اسپند و فلفل و ... هر رگ قلبی را باز می کنیم. نیازی به عمل نیست. برخود پیامبر(صلوات الله علیه و آله) با طب های دیگر مشخص شد. مثلا در جریان داغ کردن اقرار و تایید کردند، ولی بعدا نهی فرمودند. مساله عمل جراحی را کراهت داشتند؛ ولی پس از اصرار اجازه دادند. ولی پس از بهبودی فرمودند: درمان بهتر هم بود. اقرار فرمودند که این هم درمان است ولی بهترین درمان نیست. جایگزین عمل جراحی، فصد و حجامت است.

عمل آپاندیس که در کل دنیا مرسوم است ولی در طب اسلامی اینگونه نیست. بنده صدها بار با همین گیاهان درمان کرده ام.

نکته درباره شکستگی:

درمان شکستگی، یک فن مستقل است. عمل شکسته بندی را دکترها انجام نمی دهند. و کاری به طبابت ندارد و نقش متفاوتی دارد.

درمان گلو درد در طب غیر اسلامی و اسلامی:

عرب در درمان گلو درد، انگشت را وارد حلق کودک می کند و یا از بیرون فشار می دهد تا مشکل حل شود. پیامبر(صلوات الله علیه و آله) به این کار اعتراض داشتند. و می فرمودند: چرا این کار را انجام می دهید؟ از این عود هندی استفاده کنید که در آن درمان هفت بیماری است. در بینی بریزید برای درمان گلو درد. «یلد» یک روش درمان اسلامی است که ریختن دارو در یک طرف دهان است.

عود، از هند می آید. بهترین عطر، عطر عود است. به عنوان دارو و درمان هندی است و جزء طب هندی است. از این طب هندی استفاده کنید. این اقرار است و مساله ادغار را رد کردند.

موارد دیگری هم داریم که طبیبی از عرب نزد امام صادق (علیه السلام) آمد وگفت: من طبیبی از عرب هستم، که اطلاعاتی در طب دارم و پول ویزیت هم نمی گیرم. فرمودند: اشکالی ندارد.

و در روایت دیگری داریم از یکی از مردم که گفت: فرزندی داشتم که مبتلا به سنگ کلیه می شد. به من گفتند :که هیچ درمانی بجز عمل جراحی ندارد. من هم این کار را کردم. ولی با عمل جراحی، مرد. شیعیان گفتند: که تو شریک در خون پسرت هستی. به امام هادی (علیه السلام) نامه ای نوشتم. فرمودند: «يا أحمد، ليس عليك فيما فعلت شئ، إنما التمست الدواء، وكان أجله فيما فعلت.»[8] یعنی «اشکالی ندارد. عقوبتی برشما نیست. شما می خواستی او را درمان کنی و اجل او در این کار بود.»

نکته این روایت:

چون قصد درمان بوده است، اشکالی ندارد. عقوبت ندارد. فی الجمله درمان بوده است، و اگرنه امام(علیه السلام) این در مان درمان نیست و کشتن است. ولی اقرار قطعی نبوده است. کار طبی هم هست و اگر طب نباشد، قتل محسوب می شود. مثل اینکه کسی عصبانی شود و با چکشی بر سرش می زند. حتما دیه دارد و کشتن محسوب می شود، چون درمان نیست.

سیاست تعدیل پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در موارد و مواقع طب:

اول: داغ کردن که پیامبر(صلوات الله علیه و آله) نهی فرمودند از داغ کردن، البته در ابتدا تایید فرمودند. طب عرب را پذیرفتند ولی این شکل از طب عرب را قبول نکردند.

دوم: درمان با حرام مثل درمان با چیزهای نجس و حرام. در روایتی پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرمایند: «إن الله أنزل الداء و الدواء، وجعل لكل داء دواء، فتداووا و لا تتداووا بحرام.»[9] یعنی «بدرستی که خداوند (تبارک و تعالی) بیماری و دارو را نازل کرده است؛ و برای هر دردی دارویی قرار داده است. پس خود را مداوا کنید و بوسیله حرام مداوا نکنید.»

سوم: ایجاد اعتقاد در مردم

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: کسی که سوره حمد شفایش ندهد، هیچ وقت خوب نشود.

معلوم است که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) نمی خواهد مردم را نفرین کند. می خواهد ایجاد اعتقاد کند. سوره حمد درمان است و بهترین درمان است

چهارم: تعدیل درمان

در مساله درمان، در کتب طبی، خیلی پیچیدگی وجود دارد. مثلا هر دارویی چهل، پنجاه گیاه است. درمان های سخت مثلا کیسه ی صفرای فلان حیوان مثلا گرگ. طب جدید هم مساله را خیلی پیچیده کرده است. مساله خیلی سخت نیست. پیامبر (صلوات الله علیه و آله) مساله را آسان کرد، و فرمودند بیماری سه تاست و درمان هم سه تاست. اما بیماری خون و بلغم است و درمان خون، حجامت است و درمان صفرا و سودا مش ( ملین و مسهل) است و دوای بلغم، حمام (اتاق گرم) است.

طبق این روایت هر کسی می تواند طبیب بشود. منشا تمام بیماری ها این سه تاست. یک سوم بیماری ها، معلوم غلبه خون است و یک سوم بیماری ها، معلول غلبه صفرا و سوداست و یک سوم معلول غلبه بلغم است. فقط باید کسی باشد که بتواند تشخیص دهد. این همه درمان های گوناگون و پیچیده ندارد. این تعدیل، کلی و پایه است.

روایت از امام صادق (علیه السلام) داریم که به طبیبی فرمودند: کسی که تب دارد با چه درمانش می کنی؟ گفت: با این دارو های تلخ درمان می کنم. فرمودند: سبحان الله، خدایی که می تواند با تلخ خوب کند، با شیرین هم می تواند. روایتی دیگر هم به همین صورت نقل شده است.

درمان با عسل:

شخصی نزد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: برادرم مبتلا به اسهال شده است. فرمودند: به او عسل بده. به او عسل داد و برگشت. گفت: به او عسل دادم، اسهالش شدید شد. فرمودند: خداوند درست فرمود. بلکه شکمش دروغ گفت. برگرد و دوباره به او عسل بده. بار دوم عسل داد و خوب شد. اتفاقی که افتاد این بود که، در مرحله اول اعتقاد نداشت. خواهیم خواند که اعتقاد در درمان اثر دارد.

پیامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: خدا درست و راست فرمود. امروزه طبیب می گوید: عسل نخور. باید بگوییم خداوند (تبارک و تعالی) می فرماید. اگر شخص خوب نشد، بخاطر عدم اعتقاد است.

درمان با شراب و نبیذ و استفاده از مسکن:

استفاده از مسکن نهی شده است. روایت داریم که: شخصی به نام ابن ابی یعفور، زمانی که مبتلا به این درد ها می شد و زمانی که دردش سخت می شد، مقداری از نبیذ می خورد و دردش تسکین می یافت. بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و خبر داد از دردش و اینکه وقتی نبیذ می خورد، دردش تسکین می یابد. امام (علیه السلام) فرمودند: نخور. وقتی برگشت، مجددا مبتلا شد و خانواده اش گفتند: بیا و نبیذ بخور. اصرار کردند تا اینکه خورد. وقتی خورد، تسکین یافت. مجددا نزد امام صادق (علیه السلام) برگشت و خبر داد به این درد و خوردن نبیذ. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای ابن ابی یعفور، نخور، زیرا این حرام است و شیطانی است که به تو موکل شده است و اگر مایوس شود، تو را رها می کند. شیطان باعث درد می شود. وقتی به کوفه برگشت، دردش دوباره عود کرد، سخت تر از قبل. خانواده اش گفتند: بیا نبیذ بخور. گفت قسم به خدا، که یک قطره هم لب نمی زنم. مایوس شدند. کسی بود که قسم نمی خورد و متهم هم می شد، قسم نمی خورد. وقتی قسم او را شنیدند، مایوس شدند. چند روز مبتلا بود و خوب شد و دیگر آن درد، هیچ وقت برنگشت تا از دنیا رفت.»

اگر کسی تسکین دهنده را استفاده کند، دوباره بیماری عود می کند. ولی اگر تحمل کند، پس از تحمل، دیگر عود نمی کند. این کار شیطان و ویروس است که حمله کرده و اگر ببیند که مقاومت می کنی، دیگر عود نمی کند. کلمه شیطان، شامل میکروب و ویروس هم می شود. در روایات مسکن عمومی نیامده است و فقط دعا آمده است. در طب اسلامی، مسکن هر عضوی داریم.

سوالات:

1 . درمان گوش از قبیل عفونت و قارچ چیست؟

سه درمان داریم؛ درمان اول، با روغن سداب؛ شب ها یک یا دو قطره در گوش ریخته شود. درمان دوم؛ خردل و کنجد است که روغنش را بگیرند و در گوش بچکانند که قوی تر از قبلی است. و درمان سوم؛ پنیر کهنه (پنیر های بسته بندی بدرد نمی خورد)مثلا لیقوان را آسیاب کنید و با شیر زن(اگر پسر باشد، بهتر است) حل کنند و در گوش بچکانند؛ حتی بدترین نوع عفونت گوش را دفع می کند و درمان چهارم، که برای کری هست، داروی شافی حضرت موسی (عل) بیست ماهه است که بعد از درست شدن، باید زیر خاکستر یا جو یا خاک دفن شود و هر ماه که می گذرد درمان یه طایفه از بیماری هاست و بیست ماهه که شد درمان کری است. البته ساختن آن کمی سخت است، نیاز به شیر گاو و کره گاوی و روغن گاوی که می چرد، دارد.

2 . درمان انواع سردرد چیست؟

البته سر درد سی علت دارد؛ ممکن است احتقان بینی یا سینوزیت یا یبوست یا غلبه ی خون یا صفرا و.. باشد. البته هر کدام از این ها باید ریشه ای درمان شود. اگر غلبه ی خون باشد، با حجامت درمان می شود. ولی داروی عمومی داریم که برای همه خوب است و آن، روغن بنفشه پایه کنجد است. گاهی شخص روغن بنفشه غیر مرغوب می خرد و اثر نمی گذارد.

طرز تهیه روغن بنفشه:

گل بنفشه را درون روغن کنجد اصل بریزد و مدت یک ماه بماند. پس از یک ماه صاف کند و دوباره گل بنفشه بریزد و این کار را تا ده بار می تواند تکرار کند که در این صورت دیگر معجزه است. که اگر کسی از ساختمان شش طبقه بیفتد و فورا دو سه قطره درون بینی بریزد، خوب می شود. اگر جواب نداد، همان روغن را با کاسنی تازه قاطی کنند و روی پیشانی بگذارند.

3 . فرمودید که برای شیرین بیان و گل گاو زبان روایت نداریم. آیا جایگزینی برای آنها هست؟

بله جایگزین داریم. داروی مرکب دو که در ظرف پنج دقیقه، تمام مشکل را برطرف می کند.

4 . درباره تومور مغزی سوال کرده اند.

یک سری دارو داریم؛ سی گرم ژل رویال با نیم کیلو عسل مخلوط کنند و هروز صبح ناشتا یک قاشق مربا خوری با هفت دانه سیاه دانه مصرف کند. و البته داروی به نام پینسیل داریم. هسته سیب نیز داروی سرطان است.

5 . درمان سیاتیک شدید چیست؟

در طب های دیگر درمان موثر ندارد. ولی طب اسلامی درمان کم هزینه دارد. کسی که سیاتیک دارد؛ کمرش درد می کند و درد تا زیر پا، به شکل رگ می آید. با چیدن بیست ناخن دست و پا و قرار دادن روی ران همان پایی که درد می کند ناخن ها را قرار بدهند و با چسب ببندند و روز اول، درمان می شود( همانند آنچه در روایت امیر المومنین (علیه السلام) آمده است). و به صورت نامنظم پخش کند. یک دکتر در اصفهان به من مراجعه کرد،گفت من استاد دانشگاهم و طب سنتی و طب سوزنی هم خوانده ام، ولی نمی توانم سیاتیک خودم را معالجه کنم. گفتم روایت داریم از حضرت امیر (علیه السلام) که می فرماید: ناخن های دست و پا را بگیر و بروی پا ببند. من بهش گفتم که باید پخش کنی. گفت: بخودم گفتم من طبیبم و می فهمم پس ناخن ها را مرتب می چینم. و ناخن ها را مرتب گذاشتم، درد ده برابر شد و نفسم هم گرفت. بعد یادم آمد که شما گفتید پخش بگذار. و سیاتیکم ظرف دو ساعت خوب شد. بعد از یک هفته آمد. با تعجب گفت: این معجزه چیست؟ من نمی فهم، یک جزوه کامل درباره ناخن درمانی نوشتم.

 

سیاتیک مقاوم

اگر سیاتیک مقاوم باشد، پارچه شش متری بگیرید و فردی قدرتمند با سنگ پاهایش را محکم ببندد تا اینکه بیمار غش کند . تا به کف پا رسید. انگشت کوچک را با تیغ بزنند و خون سیاهی خارج می شود و درمان می شود.

6 . درمان آسم چیست؟

مرکب دو، درمان خوبی است و دارویی به نام پالایش ریه داریم که عمده اش کاشن است. و حقیقت امر اینست که آسم در کل دنیا درمان ندارد و فقط طب اسلامی درمان دارد و درمان آن، ابوال ابل است. شرط اینست که شتر بچرد و باید ادرار شتر گرماگرم روزی سه بار به مدت سه روز خورده شود. بنده بر اثر گرد گیاه ها موقع درست کردم، مبتلا به مشکلی شدم. نایین رفتیم. ادرار شتر را یکبار خوردم و برطرف شد.


[1] دانشنامه احاديث پزشكي، محمد محمدی ری شهری، ج1، ص46.
[2] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص66، ط دارالاحیاء التراث.
[3] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص76، ط دارالاحیاء التراث.
[4] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص76، ط دارالاحیاء التراث.
[5] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص76، ط دارالاحیاء التراث.
[6] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص71، ط دارالاحیاء التراث.
[7] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص73، ط دارالاحیاء التراث.
[8] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص68، ط دارالاحیاء التراث.
[9] بحار الأنوار، علامة مجلسي، ج59، ص76، ط دارالاحیاء التراث.