درس طب استاد تبریزیان

جلسه 191

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي روايات نجاسات و کثافات

خلاصه جلسه قبل:
بحث درباره قذارات است نه نجاسات.  بحث درباره چيزهايي است که نزد خدا کثيف است و انسان بايد لباس و بدنش پاک باشد. گفتيم بول مراتبي دارد که بيان شد. که قذرترين بول، ادرار خود انسان است که شديدترين آن بول انسان کافر بود. البته شديدتر از او بول ناصب است که لانه شر الثلاثه. از سگ و خوک و کافر بدتر و نجس تر است.
 درباره حيوان مأکول اللحم روايات ما ميفرمايد نجس نيست و ميشود باهاش نماز خواند اما درباره حکم بهداشتي آن ميفرمايد که پاک نيست و بايد شسته شود.
اينجا دو حکم است يکي اينکه لازم نيست آنرا بشوري يعني ادرار گاو و شتر نجس نيست. اين حکم شرعي مسئله است. اما از طرفي ميفرمايند الا ... مگر اينکه دوست داشته باشي پاکيزه باشي. اين ديگر حکم شرعي نيست بلکه صرفا مسئله پاکيزگي و نظام بهداشت اسلام است.
در روايت ديگري امام صادق فرمودند: يُنْضَحُ بَوْلُ‏ الْبَعِيرِ وَ الشَّاةِ وَ كُلُّ مَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ فَلَا بَأْسَ بِبَوْلِهِ[1].
فقط ينضح يعني فقط آب روش بريز، شستن نمي خواهد. شستن يعني آب ريختن و فشار دادن آنهم چند مرتبه.اين عمل پاک کردن و طهارت شرعي نيست. بلکه بخاطر کثافت و قذارت است که فرمودند نضح.
هفتمين مرتبه که در موردبول  حيواني که گوشتش کراهت دارد. حيواناتي که بارکش هستند يعني الاغ و قاطر و اسب.
عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبْوَالِ‏ الْخَيْلِ‏ وَ الْبِغَالِ فَقَالَ اغْسِلْ مَا أَصَابَكَ مِنْهُ[2]
درباره ابوال حلال گوشت فرمودند آب بريزي کافيست اما در اين موارد حضرت فرمودند بشور. در حاليکه همه ميدانند اينها بولشان نجس نيست زيرا حلال گوشتند فلذا اين إغسله ناظر به نظام بهداشت  و سلامتي است.
 براي سائل سؤال ميشود که مگر نه اين است که اينها حلال گوشت هستند پس چه نيازي است به شستن؟ حضرت ميفرمايند بله حلال گوشتند اما خداوند براي خوردن خلقشان نکرده است بلکه براي بار کشيدن خلق شده اند.
چرا امر ميکند به شستن؟ بخاطر کثافت و قذارتش است.کراهت داشتند يعني چون ضرر دارد و اصلا مکروه به عقيده بنده يعني ضرر.
مؤيد اين مطلب اين روايت است
سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ أَبْوَالِ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْحَمِيرِ فَكَرِهَهَا، فَقِيلَ: أَ لَيْسَ لُحُومُهَا حَلَالًا «4»؟ قَالَ: بَلَى وَ لَكِنْ‏ لَيْسَ‏ مِمَّا جَعَلَهُ‏ اللَّهُ‏ لِلْأَكْلِ[3]

ششمين مرتبه که ادرار شيرخوار پسر باشد که در روايات ميفرمايد پسر در بغل پيامبر ادرار ميکند و پيراهنشان را نميشستند(و کان يدعوا بماء فيصبها له) بلکه در حال پوشيده آب روش ميريختند يا به کسي ميدادند تا آنرا بشورند.
از اينکه فقط آب ميريختند معلوم ميشود که شدت کراهتش بالا نيست.
 از امام صادق درباه ادرار بچه که روي لباس ريخته ميشود پرسيده شده : عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ بَوْلِ الصَّبِيِّ قَالَ تَصُبُّ عَلَيْهِ الْمَاءَ فَإِنْ‏ كَانَ‏ قَدْ أَكَلَ‏ فَاغْسِلْهُ بِالْمَاءِ غَسْلًا وَ الْغُلَامُ وَ الْجَارِيَةُ (فِي ذَلِكَ) شَرَعٌ سَوَاءٌ[4]
يعني اگر غدا ميخورد اکتفا به ريختن آب نکن بلکه بابد کامل بشوريد ولي اگر غدا نميخورد به ريختن آب هم بسنده ميشود.

پنجمين مرتبه ادرار شيرخوار دختر که از نظر کثافات بالاتر از شيرخوار پسر است.
عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَ‏ «5» عَلِيّاً ع قَالَ: لَبَنُ‏ الْجَارِيَةِ وَ بَوْلُهَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ قَبْلَ أَنْ تَطْعَمَ لِأَنَّ لَبَنَهَا يَخْرُجُ مِنْ مَثَانَةِ أُمِّهَا وَ لَبَنُ الْغُلَامِ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ‏ وَ لَا بَوْلُهُ قَبْلَ أَنْ يَطْعَمَ لِأَنَّ لَبَنَ الْغُلَامِ يَخْرُجُ مِنَ الْعَضُدَيْنِ وَ الْمَنْكِبَيْنِ[5]
شير مادري که بچه اش دختر است و نيز بول دختر بچه اگر به لباس اصابت کرد بايد آن را شست. اينجا واضح است که شير انسان پاک است و اگر اينجا ميفرمايد بشوريد صرفا از باب نظافت و بهداشت است.
قبل از اينکه غذا بخورد بول و شير بچه را بايد شست. يعني شستن کامل. چرا که شير دختر از مثانه مادر خارج ميشود اما شير پسر و ادرارش اگر روي لباس ريخته شود لزومي به شستن ندارد زيرا شير پسر  از استخوان بازو و استخوان شانه خارج ميشود
چيزي که در قانون امروزي معروف است شير از خون توليد ميشود و خونهم از  مغز استخوان بازو و شانه توليد ميشود و ميرود توي رگها و از رگها ميرود به سينه مادر و تبديل ميشود به شير اما اين روايت به رازي اشاره ميکند که در فرززند پسر اينگونه است اما در فرزند دختر اينگونه نيست. چرا که از مثانه مادر است اما اينکه مکانيزمش چگونه است نمدانيم و اين نياز به تحقيق جدي دارد.

چهارمين ادرار ادرار حيوان حرام گوشت است مانند گربه وروباه و خرگوش و موش و انواع درندگاني که خون جهنده دارد.
امام صادق مي فرمايند:‏ اغْسِلْ‏ ثَوْبَكَ‏ مِنْ‏ أَبْوَالِ‏ مَا لَا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ[6]
در اينجا امام دربست ميفرمايند بشور و تعليلي بيان نفرمودند.و معلوم ميشود از ادرار دختر بچه بالاتر است از حيث کثافت. چرا که در مورد ادرار دختر بچه تعليلي ذکر کرده اند اما در اينجا چيزي نفرمودند.

مرتبه سوم ادرار خوک و سگ است که هم گوشتش حرام است و علاوه بر اين ذاتا نجس است لذا دوتا قذارت با هم جمع ميشود.
مثلا ميفرمايند چرا نجس است زيرا که خوراکش کثيفترين چيزهاست. مدفوع را ميخورد.

دومين رتبه ادرار خود شخص است که در مرتبه نازل تر از ادرار ديگران است. و اشاره شد که پيامبر خيلي برحذر بودند که ادرار بهشان اصابت نکند. اما اينکه در مرتبه نازل از ادرار ديگران است راويت است که اگر کسي ناچار شود به خوردن ادرار،ادرار خودش را بخورد نه ادرار ديگران قال الجعفي يشرب للضرورة بول‏ نفسه‏ لا بول غيره[7] از اين معلوم ميشود که ادرار ديگران کثيفتر است.
اما راجع به پرندگان اينکه پرندگان ادرار ندارند بلکه وجيع دارند . چلغوز دارند که ادرار و مدفوع مخلوط است. فقط خفاش است که ادرار است چرا که جزء موسوخات است که انسان بوده است و به اين شکل درآمده است. خفاش هم ادرار ميکند و هم ماده هاشان حيض ميبيند.
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ بَوْلِ الْخَشَاشِيفِ‏ يُصِيبُ‏ ثَوْبِي فَأَطْلُبُهُ فَلَا أَجِدُهُ قَالَ اغْسِلْ ثَوْبَكَ(وسائل/2/412)
از امام پرسيده مشود که بول خفاش اصابت کرده به لباسم اما هر چه گشتم پيدا نکردم. حضرت فرمودند بايد بشوري.

2. مدفوع
دومين قذر مدفوع است که لباس و زمين را بايد از مدفوع شست. طبع انسان و حيوان از مدفوعش تنفر دارد. اين تنفر به خاطر بوي بد يا کثافتش است و آن هم بخاطر اين است که انسان غذاي پاکيزه ميخورد با انواع عطريات مصرف ميکند و چند دقيقه بعد همين تبديل ميشود به چيزي که بسيار بدبو است و اين بخاطر ميکربهاست که آنرا بدبو ميکند. چه ميکربهاي خارجي و چه ميکربهاي داخل روده. آنچه خارج ميشود دو سومش ميکرب است که داخل روده ها توليد ميشود و اين موجب بوي تعفن مدفوع است.
عبدالعظيم حسني به امام جواد نامه اي مينويسد و از علت بدبو بودن مدفوع سؤال ميکند. حضرت ميفرمايند: عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ‏ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع أَسْأَلُهُ عَنْ عِلَّةِ الْغَائِطِ وَ نَتْنِهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ ع وَ كَانَ جَسَدُهُ طَيِّباً وَ بَقِيَ‏ أَرْبَعِينَ‏ سَنَةً مُلْقًى تَمُرُّ بِهِ الْمَلَائِكَةُ فَتَقُولُ لِأَمْرٍ مَا خُلِقْتَ وَ كَانَ إِبْلِيسُ يَدْخُلُ مِنْ فِيهِ وَ يَخْرُجُ مِنْ دُبُرِهِ فَلِذَلِكَ صَارَ مَا فِي جَوْفِ آدَمَ مُنْتِناً خَبِيثاً غَيْرَ طَيِّب[8]
که کالبد حضرت آدم 40 سال باقي بوده و ملائکه از کنارش که رد ميشدند ميگفتند حتما رازي در خلقت تو هست. ابليس هم اين کار را ميکرد که از دهان حضرت آدم وارد ميشود و از مقعد خارج ميشدلذا درون حضرت آدم کثيف شده است.
اولين ورود شياطين و ميکربها را اين روايت اشاره ميکند و اين ورود و خروج هميشگي شده است. اين ميکروب خودش مدفوع را به اين وضع در مي آورد. اگر علتش اين باشد معلوم ميشود بايد خيلي از اين برحذر بود چون هميشه همراه با آلودگي است. قَلِيلُ‏ الْبَوْلِ‏ وَ الْغَائِطِ وَ الْجَنَابَةِ وَ كَثِيرُهَا سَوَاءٌ لَا بُدَّ مِنْ غَسْلِه[9]
در مورد فضله موش روايت شده است عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الدَّقِيقِ يُصِيبُ فِيهِ خُرْءُ الْفَأْرِ هَلْ يَجُوزُ أَكْلُهُ قَالَ إِذَا بَقِيَ‏ مِنْهُ‏ شَيْ‏ءٌ فَلَا بَأْسَ يُؤْخَذُ أَعْلَاهُ [10]درباره آدري که در آن فضله موش ديده شده آيا خوردنش جايز است؟ حضرت ميفرمايند اگر آردي که بالاي فضله قرار گرفته است را ميشود خورد نه پايين تر را.
سؤال: فَلَا بَأْسَ يُؤْخَذُ أَعْلَاهُ يعني از بالايش بردارند و از زير استفاده کنند
استاد: نه، بالاتره بايد بشود خورد چون فضله به آن اصابت نکرده. بالاتر يعني بالاتر از فضله. چون وقتي فضله ديدند حتما کنارش ادراري هم بوده و اين ادرار سرازير شده به پايين. اما بالاتر اصابت نکرده. خود موش که پاک است اما فضله و ادراش پاک است.

مراتب مدفوع
·مرفوع حيوان حرام گوشت
·مدفوع حيوان حلال گوشت

مدفوع حيوان حلال گوشت بايد را بايد شست اگرچه پاک است  اما مدفوع حيوان حرام گوشت که هم نجس است و هم بايد بدن و پيراهن را شست.
روايت داريم از علي بن جعفر از امام کاظم ميپرسد. عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُوضَعُ فِي مَرْبِطِ الدَّابَّةِ عَلَى بَوْلِهَا أَوْ رَوْثِهَا قَالَ إِنْ عَلِقَ بِهِ شَيْ‏ءٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الرَّوْثِ أَوِ الصُّفْرَةِ الَّتِي يَكُونُ مَعَهُ فَلَا تَغْسِلْهُ مِنْ صُفْرَةٍ [11]از لباسي که در آغل چهارپا ادار و مدفوع بهش اصابت کرده است که حضرت ميفرمايد اگر چيزي بهش بچسبد بايد آنرا بشورد اما اگر فقط رنگ بهش بگيرد لزومي ندارد بشورد.
اين معلوم ميشود اين پاک است و اين شستن براي نظافت است. پس خيلي مدفوع حيوان حلال گوشت خيلي سختگيري نشده است.
در روايت ديگري علي بن جعفر از امام کاظم ميپرسد عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الثَّوْبِ يَقَعُ فِي مَرْبِطِ الدَّابَّةِ عَلَى بَوْلِهَا وَ رَوْثِهَا كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ إِنْ عَلِقَ بِهِ شَيْ‏ءٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ جَافّاً فَلَا بَأْسَ[12]
اين روايت دال بر اين است که کثافتش سبک است
سؤال: آيا کثافتش از ادرار هم سبکتر است؟ چرا که در مورد ادرارش حضرت فرمودند يغسله.
استاد: اولا اينکه يغسله را با إلا ان تتنظف داشت يعني بخاطر پاکيزگي بشور. ثانيا عرض شد کثيفترين شي ادرار است بعد مدفوع
روايت ديگر روايت حلبي است که به امام صادق عرض ميکند که روي سرگين تر راه ميروم. السِّرْقِينُ‏ الرَّطْبُ أَطَأُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا يَضُرُّكَ مِثْلُهُ [13]
معلوم ميشود اين کثيفي سبک است.
عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّوْثِ يُصِيبُ‏ ثَوْبِي‏ وَ هُوَ رَطْبٌ‏ قَالَ إِنْ لَمْ تَقْذَرْهُ فَصَلِّ فِيهِ[14]
حضرت ميفرمايند اگر آن را قذر نميداني ميتواني با آن نماز بخواني. بحث استقذار. اينجاهم امام دو حکم ميداند يک حکم در منطوق که ميفرمايد نماز بخوان و يک حکم ديگر که حکم شرعي نيست و ميفرمايد اگر آنرا کثيف ميداني با آن نماز نخوان.

يک قانون کلي داريم: آنهايي که نجس هست و  امر بر شستن آنها وارد شده است اين امر بخاطر کثيفي است. دليلش اين روايت است که از امام صادق است که ُسمِّيَ‏ الْمُسْتَرَاحُ‏ مُسْتَرَاحاً لِاسْتِرَاحَةِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَثْقَالِ النَّجَاسَاتِ وَ اسْتِفْرَاغِ الْكَثِيفَاتِ وَ الْقَذَرِ فِيهَا [15]چون انسان راحت ميشود از سنگيني اين نجاسات و بخاطر خارج کردن کثافات. اول حکم شرعي اش را ميفرمايد و بعد حکم نظافت آنها را اشاره کرده اند.
دو روايت در مورد پشکل:
روايت اول: عن أبي مريم قال: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي أَبْوَالِ الدَّوَابِّ وَ أَرْوَاثِهَا قَالَ أَمَّا أَبْوَالَهَا فَاغْسِلْ إِنْ أَصَابَكَ‏ وَ أَمَّا َرْوَاثُهَا فَهِيَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ[16]
اينکه فرموده پشکلش بيش از ابوال است به چه معناست؟ دو احتما دارد: يکي اينکه پشکلش نجس تر است. اما اين احتمال درستي نيست.
احتمال دوم اينکه پشکل زيادست و بيشتر مورد ابتلاست و اين احتمال درست است. چرا که ادرار داخل زمين فرو ميرود و کمتر مورد ابتلاست اما پشکل روي زمين ميماند و زياد مورد ابتلاست.

روايت دوم: عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏ عَنْ أَبْوَالِ‏ الْحَمِيرِ وَ الْبِغَالِ‏ قَالَ اغْسِلْ ثَوْبَكَ قَالَ قُلْتُ فَأَرْوَاثُهَا قَالَ هُوَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ[17]
در يک نسخه «اکبر»[18] آمده که در اين صورت ميشود نجس تر. ولي اگر اکثر باشد يعني بش از اينهاست و نميشود اين را هميشه شست. لذا شديد نست

3. مني
عامه مني را نجس نميدانند بخاطر همين ائمه ما تشديد کرده و سخت گرفته اند. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرَ الْمَنِيَّ وَ شَدَّدَهُ وَ جَعَلَهُ‏ أَشَدَّ مِنَ‏ الْبَوْلِ[19] برخي تشديدها نه بخاطر اين است که واقعا نجاستش بيشتر است بلکه بخاطر اين است که مردم خيلي توجه به آن ندارند. مانند رواياتي که درباره فقاع آمده است که چون مردم کوچک شمرده اند اهل بيت تشديد کرده اند. در مورد مني هم چون عامه در اکثريت بودند و شيعه در اقليت بود اهل بيت در مورد تشديد کردند تا اهميت بيشتري به آن داده شود.
پيامبر به  عمار فرمودند إِنَّمَا يُغْسَلُ‏ الثَّوْبُ‏ مِنَ الْبَوْلِ أَوِ الْغَائِطِ أَوِ الْمَنِي[20]
پيراهن فقط از سه چيز شسته ميشود. از غائط و مدفوع و مني.
از اميرالمؤمين هم روايت شده که فرمودند: عَنْ عَلِيٍّ ع‏ قَالَ فِي‏ الْمَنِيِ‏ يُصِيبُ‏ الثَّوْبَ يَغْسِلُ مَكَانَهُ فَإِنْ لَمْ يَعْرِفْ مَكَانَهُ وَ عَلِمَ يَقِيناً أَصَابَ الثَّوْبَ غَسَلَهُ كُلَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يَفْرُكُ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ يَغْسِلُ وَ يَعْصِر[21]
سه مرتبه بشورند . حسابي مشت و مال دهند و فشار تا حتما جدا شود چون مني ميچسبد.
در مورد کثافت و قذارتش هم دليلش اين روايت است که عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ‏ يَكُونُ‏ لَهُ‏ الثَّوْبُ‏ قَدْ أَصَابَهُ الْجَنَابَةُ فَلَمْ يَغْسِلْهُ هَلْ يَصْلُحُ النَّوْمُ فِيهِ قَالَ يُكْرَهُ[22]
خوابيدن با لباسي که مني بهش چسبيده که حرام نيست و حتي مکروه نيست. پس اين بحث کثافت است. مژمن در همه حال بايد پاکيزه باشد نه اينکه فقط وقتي بيرون ميرود.
عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ‏ عَنِ‏ الْفِرَاشِ‏ يُصِيبُهُ‏ الِاحْتِلَامُ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ اغْسِلْهُ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَنَامُ عَلَيْهِ حَتَّى يَيْبَسَ فَإِنْ نِمْتَ عَلَيْهِ وَ أَنْتَ رَطْبُ الْجَسَدِ فَاغْسِلْ مَا أَصَابَ مِنْ جَسَدِكَ فَإِنْ جَعَلْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ ثَوْباً فَلَا بَأْسَ[23]
نماز خواندن روي فرش نجس که حرام نيست بلکه فقط مکان سجده بايد پاک باشد. پس اينکه ميفرمايد بشور فقط براي نظام بهداشت است.

















[1] وسائل الشيعه/3/409.
[2] همان
[3] هدايه الامه الي احکم الائمه/8/87.
[4] وسائل الشيعه/2/298.
[5] همان
[6] وسائل/2/405.
[7] بحار الانوار/59/81.
[8] علل الشرايع/1/275.
[9] فقه الرضا/202.
[10] وسائل الشيعه/2/406.
[11] وسائل الشيعه/2/411.
[12] همان
[13] کافي/2/28.
[14] وسائل/2/410.
[15] بحار الانوار/77/165.
[16] وسائل/2/409.
[17] وسائل الشيعه/2/409.
[18] إستقصاء الاعتبار في شرح الإستبصار ؛ ج‏3 ؛ ص202.
[19] وسائل الشيعه/2/424.
[20] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل/2/562.
[21] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل/2/555.
[22] وسائل الشيعه/2/404.
[23] وسائل الشيعه/2/443.