1403/07/01
موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /خلاصهای از مباحث مطرحشده در سالهای گذشته
در مباحث سالهای گذشته به مقاصد هشتگانه کفایه رسیدیم که اولین مقصد آن بحث اوامر بود؛ در بحث اوامر سیزده فصل بیان شد. 2 سال قبل، در بخشی از آن به دو فصل از بحث اوامر پرداختیم، که از این قرار بود:
فصل اول: فی ماده الامر؛
در این فصل بهاموری از قبیل معنای لفظ امر؛ اعتبار علو در معنای امر؛ حقیقت بودن امر در وجوب؛ وضع شدن امر برای طلب انشایی و غیره پرداخته شد.
فصل دوم در صیغه امر؛
در این فصل نیز بهمباحثی همانند: معنای صیغه امر؛ حقیقت بودن صیغه امر در وجوب؛ جمل خبریه در مقام طلب؛ ظهور صیغه امر در وجوب؛ توصلی بودن و تعبدی بودن مقتضای صیغه امر؛ وجوب نفسی و تعیینی و عینی؛ و امر عقیب حظر پرداختیم.
درحقیقت 7 مبحث را مورد بحث قرار دادیم و دو مبحث دیگر در فصل دوم باقی مانده است که عبارت است از: 1- دلالت صیغه امر بر مره و یا تکرار 2- دلالت صیغه امر بر فور و یا تراخی.
سال گذشته در مبحث هشتم (دلالت صیغه امر بر مره و یا تکرار) و مبحث نهم(بررسی دلالت صیغه امر بر فور یا تراخی) گفتگو کردیم.
نهمین بحثی که - مطابق روند بحثهای کفایه در مباحث فصل دوم اوامر؛ یعنی مباحث مرتبط با صیغه امر-مطرح میشود مبحث دلالت صیغه امر بر فور و یا تراخی است.
یعنی اینکه صیغه امر وقتی از سوی مولای عرفی و یا مولای شرعی صادر شد، نسبت بهمقام امتثال عبد دو گونه قابل تصور است: 1- اینکه گاهی بهقرینه دلالت بر فوریت میکند؛ یعنی فوراً و بدون فاصله باید امتثال شود.
2- گاهی نیز بهقرینه دلالت بر تراخی میکند؛ و جایز است که عبد با تأخیر با امتثالی بپردازد و فوریت امتثال واجب نیست.
الفصل الثالث: مبحث اجزاء در اوامر
یکی از مباحثی که در اینجا مطرح شد بحث اجزاء بود؛ یعنی با صدور امر که امتثال آن بر مکلف لازم میآید، چنانچه مکلف ماموربه را بههمانگونه که میبایست امتثال کند، امتثال کرد، آیا این امتثال از مکلف مجزی است یا مجزی نیست؟ آیا کفایت میکند یا کفایت نمیکند؟
اینجا بحثهای گوناگونی مطرح بود بر اینکه این امر، آیا یک امر واقعی است؟ آیا یک ظاهری است؟ آیا یک اضطراری است، یا اینکه یک امر اختیاری است؟ کدامیک از این موارد است؟ آیا اجزا مجزی هست یا مجزی نیست؟ همانگونه که قبلاً نیز بیان داشتیم، بهنظر میرسد که آنچه میتوانیم در باب اجزاء به آن قائل شویم این است که بگوییم همان قول بالاجزاء في مطلق الاوامر است؛ یعنی هر امری اعم از اختیاری یا اضطراری، و اعم از واقعی و ظاهری، و اعم از اینکه امر ظاهری مستند به امارات ظنیه باشد و یا اصول عملیه، اگر امتثال شود، از افراد دیگر کفایت میکند و مجزی است و نیاز به اعاده و قضاء نخواهد داشت. دراینباره نیز دلیل و مؤیداتی را ذکر کردیم. این فصل سومی بود که سال گذشته بهطور مفصل دربارهاش گفتوگو کردیم.
الفصل الرابع: مقدمه واجب
در این بحث قبل از آنکه وارد اصل بشویم و ببینیم که مقدمه واجب، واجب هست یا واجب نیست، گفتیم که چند نکته را باید بهعنوان مباحث تمهیدیه بیان کنیم.
یکی از آن نکاتی که گفتیم تعیین جایگاه بحث از مقدمه واجب بود، که مقدمه واجب جای بحثش کجاست؟ گفتیم و توضیح دادیم.
امر دومی که بهعنوان امور تمهیدیه بدانها پرداخته شد این بود که مقصود از واجب در مقدمه واجب چیست؟ آیا مقصود وجوب شرعی است یا وجوب عقلی؟ مفصل بحث کردیم و از آن گذشتیم.
امر سوم تقسیمات مقدمه بود؛ یکی از مطالبی که قبل از ورود بهبحث اصلی وجود مقدمه بیان شد توجه نمودن به اقسام مقدمه است.
این تقسیمات در کفایه مطرحشده و معمولاً هم علماء بهپیروی از روند ایشان به آن تقسیمات پرداختهاند. اگرچه بعضیها نیز مثل تقریرات مرحوم شهید صدر از بخش زیادی از این تقسیمات عبور کرده و متعرض آن نشدهاند، ولی ما بهجهت فوایدی که دارد، متعرض شدیم.
مقدمه به چندگونه تقسیمشده و قابلیت تقسیم دارد:
1. مقدمه داخلیه و مقدمه خارجیه؛
2. مقدمه عقلیه، شرعیه و عادیه؛
3. مقدمه وجود و مقدمه صحت، و مقدمه وجوب و مقدمه علم؛
مقدمه وجود مثل حج نسبت به قطع مسافت؛
مقدمه صحت مثل وضو برای نماز؛
مقدمه وجوب همانند استطاعت برای حج؛
مقدمه علم همانند شستن مقداری بالاتر از مِرفَق برای تحقق علم به شسته شدن تمام مرفق.
4. مقدمه متقدمه، مقدمه مقارنه و مقدمه متأخره.
هر کدام از اینها توضیح دادیم و از آنها گذشتیم.
امر چهارم: (تقسیمات واجب)
یکی از مباحث تمهیدیه ای که بدان پرداخته شد، بحث درباره تقسیمات واجب بود
وقتیکه میخواهیم ببینیم مقدمه واجب، واجب است، اول باید ببینیم که چند قسم واجب داریم، زمانیکه اقسام واجب را شناختیم، بعد بحث کنیم که مقدمه، کدام قسم از این اقسام واجب است؟
اقسام واجب چندگونه هستند که برخی از آنها را در قبل بیان کردیم، همانند واجب تعبدی و توصلی و بخشی نیز در مباحث آینده خواهد آمد؛ همانند: واجب مضیق و موسع؛ و بخشی را نیز در مباحث سال گذشته در بحث مقدمه واجب بیان کردیم.
چهار تقسیم در اینجا برای واجب ارائه شده است:
1. واجب مطلق و واجب مشروط؛ همانند نماز و حج؛ که نماز واجب مطلق و حج واجب مشروط است(مشروط به استطاعت است).
2. واجب معلق و واجب منجز؛
3. واجب نفسی و واجب غیری.
4. واجب اصلی و واجب تبعی؛ یعنی واجب، اصالتاً واجب است یا اینکه بهتبع واجب دیگری واجب است؟
اینها را بیان کردیم.
اما بحثی که مانده و باید مورد توجه قرار بدهیم بحث از خود وجوب مقدمه و ادله آن است که بایستی بهطور مفصل بیان نماییم. باید ببینیم مقدمه واجب چهطور واجب است؟ بهعبارتی، اگر قائل شدیم که مقدمه واجب است، به چه دلیل میگوییم واجب است؟ ادله وجوب مقدمه چیست؟
البته مرحوم صاحب کفایه قبل از اینکه اصل بحث وجوب مقدمه و ادلهی آنرا بیان کند، بحث دیگری را تحت عنوان «کیفیت وجوب مقدمه» بیان کرده است؛ -اینکه اصلاً وجوب مقدمه چهطور است؟ آیا از باب ملازمه است یا از باب دیگری؟ یعنی آیا بین مقدمه و ذیالمقدمه ملازمهای وجود دارد که هر زمانی ذیالمقدمه واجب شد مقدمه هم واجب میشود، یا اینکه بهجهت دیگری است؟- که انشاءالله بحث خواهیم کرد.