1402/02/31
موضوع: المقدمة/المشتق /بیان مطالبی دربارهی ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) و آغاز دهه کرامت
بهجهت اینکه ایام ولادت حضرت فاطمه معصومه÷ و آغاز دهه کرامت است و همچنین بهنام روز دختر یا دختران نامگذاری شده، چندجملهای دربارهی حضرت فاطمه معصومه÷ و موضوع دختران و شبیه این موضوعات عرض کنیم.
این ایام که دهه کرامت نامگذاری شده بر همه امت اسلام، و امت بشری تبریک و تهنیت باد. این ذوات مقدسه از خاندانی هستند که همگی دلسوز بشریت بوده و هستند؛ و خدا هم که اینها را برانگیخته، برای همهی آحاد بشریت برانگیخته است. حال عدهای از این افراد جامعهی بشری شاکرند و عدهای هم غیر شاکرند، لکن این شاکر نبودن چیزی از مقام امامت و کرامت اینها کم نمیکند. یکی از فلسفههای نامگذاری ایام ولادت حضرت معصومه÷ تا ولادت امام رضا× بهعنوان «عشرة الکرامة»؛ دههی کرامت این است که آغاز آن میلاد کریمه اهل بیت^ و پایان آن میلاد کرامتی الهی برای حضرت نجمه خاتون÷ میباشد. درباره کرامت هر دوی اینها هم نقلی وارد شده است.
درباره کریمهی اهلالبیت^ حضرت فاطمه معصومه÷ ماجرایی است که مرحوم آيةاللّه سيّد محمود مرعشي نجفي، پدر بزرگوار آیةاللّه سيد شهابالدین مرعشي& در عالم رؤیا دیده است.
ماجراي اين رؤياي صادقانه بدين شرح است:
از مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمود مرعشی نقل شده است که بسیار علاقهمند بودم که به طریقی محل قبر شریف جدهام حضرت زهرا÷ را بیابم. برای این مقصود، ختم مجرّبی انتخاب کرده و چهل شب به آن مداومت کردم، تا شاید با این طریق، از محل مرقد شریف حضرت زهرا÷ آگاه گردم. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفتم در عالم خواب به محضر امام باقر یا امام صادق‘ رسیدم، امام× به من فرمود: «عَلَيْكَ بِكَريمَةِ اهْلِ الْبَيْتِ»؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن.
تصور کردم که منظور امام× از این جمله، حضرت زهرا÷ است. عرض کردم: آری قربانت گردم، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محلی شریف قبر حضرت را دقیقتر بدانم و زیارتش کنم. حضرت فرمود: منظور من، قبر شریف حضرت معصومه÷ در قم است. سپس افزود: بهخاطر مصالحی، خداوند اراده کرده است که قبر حضرت زهرا÷ برای همیشه برای همگان مخفی باشد. ازاینرو قبر حضرت معصومه تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا÷ قرار داده و شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا÷ را در قبر حضرت معصومه÷ متجلّی کرده است.
مرحوم سید محمود مرعشی وقتی از خواب برمیخیزد، تصمیم میگیرد که با اعضای خانواده خود روانه قم شود و در آنجا ساکن گردند[1] .
بنابراین، لقب کریمه اهل بیت از اینجا آمده و تولد حضرت آغاز دهه کرامت است. در پایان این دهه نیز که روز یازدهم ذی القعدة الحرام است ولادت مولودی است که او نیز بهعنوان «کرامة الربّ» ملقب شده است. این لقب را امام کاظم به فرزندش امام رضا عنایت فرموده است.
در روایتی از قول مادر امام رضا× حضرت نجمه خاتون÷ اینگونه آمده است:
«... فَدَخَلَ إِلَيَّ أَبُوهُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ‘ فَقَالَ لِي: هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ، كَرَامَةُ رَبِّكِ! فَنَاوَلْتُهُ إِيَّاهُ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ، فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْأَيْمَنِ، وَ أَقَامَ فِي الْأَيْسَرِ، وَ دَعَا بِمَاءِ الْفُرَاتِ، فَحَنَّكَهُ بِهِ، ثُمَّ رَدَّهُ إِلَيَّ، فَقَالَ: خُذِيهِ فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِي أَرْضِهِ»[2] .
فرمود: پدرش موسى بن جعفر‘بر من وارد شدند و فرمود: «هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ، كَرَامَةُ رَبِّكِ!»؛ نجمه! اين كرامت الهى است كه به تو مرحمت فرموده، بر تو مبارك باد. نوزاد را در پارچهاى سفيد به امام كاظم× دادم، ايشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، سپس آب فرات طلبيده، و با آن آب كام او را برداشت، سپس او را به من بازگردانده، فرمود: او را بگير، او «بَقِيَّةُ اللَّه» در زمين است.
لذا این دههی کرامت بر همگان مبارک باشد.
حضرت فاطمه معصومه÷ یکی از شخصیتهای کمنظیر تاریخ بشریت است. ایشان حقیقتاً مصداق یک جود و هبه الهی است که خداوند در قالب دختر بهانسان داده است. چون میدانیم که مطابق قرآن، فرزند هبة الله است.
آنجاکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
{لِّلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ}[3] ؛ مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر.
طبق ای آیه شریفه، پسر و دختر هر دو هبه و جود الهی هستند، اما خداوند به هر کس که بخواهد دختر میدهد و به هر کس که بخواهد پسر عنایت میکند.
فاطمه معصومه÷ نمادی از تجلی اسم جواد خدای عزوجل است که این را جود کرده و به عالم عنایت فرموده است. در تعابیر هم دارد که از میان فرزندان امام کاظم× هیچ کسی بعد از امام رضا× بهمانند حضرت فاطمه معصومه÷ نبوده است.
در تعابیر اینگونه آمده است:
«ولم يكن في وُلد الكاظم× مع كثرتهم- بعد الرضا× مثل هذه السيّدة الجليلة، وقد قيل في حقّها: إنّها رضعت من ثدي الإمامة والولاية، ونشأت وترعرعت في أحضان الإيمان والطهارة تحت رعاية أخيها الإمام الرضا×»[4] .
بزرگان اینطور گفتهاند: در فرزندان موسی بن جعفر‘ بعد از امام رضا× با کثرت فرزندان، شخصیتی مثل این سیده جلیله وجود نداشت.
درباره او گفتهاند: او از پستان ولایت و امامت شیر خورده، و در دامن طهارت و پاکی و ایمان رشد و نمو کرده است.
نکته مهم در این تعبیر این است که فرزندان موسی بن جعفر‘ [خصوصاً بعد از شهادت حضرت] تحت رعایت یکی از فرزندان حضرت که امام رضا× باشد، رشد کرده و اداره شدهاند. امام موسی بن جعفر‘ امور فرزندانش را بهویژه امر ازدواج آنان را در اختیار فرزندش امام رضا× قرار داد؛ لذا امور فرزندان حضرت تحت رعایت امام رضا× بوده است.
پس حضرت فاطمه معصومه یک نمادی از جود خداوند بهانسان و بشریت در قالب دختر است. دختران نمادی از هدیههای الهی به پدرها و مادرها هستند.
نکته دیگری که درباره حضرت معصومه عرض میکنیم این است که یکی از مقامات حضرت، مقام شفاعت است.
شفاعت امری مسلم در باورهای شیعی و اسلامی است، اما نوع شفاعت در این روایت، در شأن حضرت فاطمه معصومه÷ بسیار قابلتوجه است.
این روایت را همگی خواندیم و شنیدیم؛ اما میخواهیم با تأمل در این روایت یکی دو نکته برداشت کنیم. با درایت و تأمل در این روایت دو نکته بهدست میآید که هر دو نکته بهحضرت فاطمه معصومه÷ برمیگردد.
روایت اینگونه دارد:
وَ رُوِيَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ×: «مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِاميرالمؤمنين حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ÷، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛ قَالَ الرَّاوِي: وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ×»[5] .
روایتشده که عدهای از اهل ری بر امام صادق وارد شدند و گفتند: ما اهل رى هستيم، امام× فرمود: مرحبا به برادران قمى ما، گفتند ما اهل رى هستيم و سخن خود را باز گفت، چند بار گفتند و همان پاسخ را شنيدند.
سپس فرمود: خداوند حرمى دارد و آن مكه است، پیامبر| حرم دارد و آن مدینه است، امیرالمؤمنین× حرمى دارد و آن كوفه است، و ما [اهل البيت^] هم حرمى داریم و آن [غیر از حرمهای ویژهای که هرکدام دارند حرم مجموعه اهل بیت] شهر قم است، و البته زنى از فرزندانم بهنام فاطمه در آن دفن میشود و هر كس او را زيارت كند بهشت بر او واجب میشود. راوى گوید: اين سخن حضرت پيش از آن بود كه [حضرت معصومه÷ از] امام كاظم× متولد شود.
نکتهی اولی که با تأمل در این روایت در مورد حضرت فاطمه معصومه÷ برداشت میشود این سخن امام است که فرمود: «فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»؛ این سخن امام× کلام شوخی نیست.
نکتهی دیگری که باز با تأمل در این روایت درباره حضرت برداشت میشود، آنجایی است که امام× فرمود: «سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ÷»؛ دفن میشود دختری از اولاد من که نامش فاطمه بنت موسی‘ است.
اما نکتهی مهمتر از همهی اینها این سخن امام صادق× است که در روایتی دیگر شبیه بههمین روایت فوقالذکر حضرت اینگونه فرمود: «وَتُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم»[6] ؛ و همهی شیعیان من بهسبب شفاعتش داخل بهشت میشوند.
همیشه این را نکته را مد نظر داشته باشیم که وقتی میگوییم، این کار میشود، خیلی از اوقات مربوط به این است که این قابلیت(قابلیت شفاعت) وجود دارد، نه اینکه همه مشمول این شفاعت میشوند. از یک طرف فاطمه معصومه÷ نسبت به همهی شیعیان قابلیت شفاعت دارد، اما از طرف دیگر شیعیان نیز باید قابل شفاعت بشوند. این کار در اختیار خودشان است؛ یعنی شیعیان خودشان باید بهحدی برسند که بتوانند از شفاعت بهرهمند شوند؛ و این در حالی است که فاطمه معصومه÷ همیشه قابلیت شفاعت دارد و شامل همه شیعیان هم میشود.
پس دو نکته در این روایت وجود دارد:
1. اینکه شهر قم، حرم محوری برای همه اهل بیت^ است. اگرچه برای خود شهر قم در تاریخ ارزشهایی بیان کردهاند، اما در این روایت ارزش شهر قم به محوریت فاطمه معصومه÷ است؛ یعنی توجه اهل بیت^ بهشهر قم بهواسطهی این است که این شهر محل دفن فاطمه معصومه÷ است. حال چه سرّی در این بیبی نهفته است که همهی اهل بیت^ به این شهر و ایشان توجه دارند، خدا میداند!
اگرچه برای امیرالمومنین× حرمی است، برای امام حسین× حرمی است؛ برخی دیگر از اهل بیت^ نیز دارای حرم هستند، اینها همه سر جای خود، اما یک حرم عمومی وجود دارد که همهی اهل بیت^ به آن توجه دارند. حال اینکه آیا این توجه بهجهت مقام و شخصیت فاطمه معصومه است که حتماً بیحساب نیست؛ آیا بهجهت نامگذاری ایشان بهنام مادرشان صدیقه طاهره فاطمه زهرا بودن است؛ یا بهجهتی دیگر والله اعلم! این را خدا میداند.
این فضائل را در مورد کمتر شخصیتی میبینیم. مقام شفاعت، مقام ائمه معصومین است. مقام علماست، مقام شهداست، مقام انبیاست، مقام ائمه است. شفاعت مقام همه هست، اما آنچه که در اینجا خصوصیت دارد، این است که به فرموده امام صادق×، فاطمه معصومه قابلیت این را دارد که شفاعتش شامل همه شیعیان بشود؛ یعنی شفاعت فاطمه معصومه÷ شفاعت ویژهای است که شامل همهی شیعیان میشود. این مقام درباره پیامبر اسلام| هم هست آنجاکه خداوند متعال در قرآن بهپیامبر میفرماید: {وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ}[7] ؛ و بهزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود و راضی شوی!
یعنی این شفاعت، شفاعتِ عام است و شامل همه میشود.
فاطمه معصومه÷ نیز که نه پیامبر است، نه امام است، و نه حتی نامش جزء معصومین است، ایشان هم این مقام شفاعت را دارد. این هم از ویژگیهایی است که در کمتر افرادی یافت میشود.
روز ولادت فاطمه معصومه÷ زیبایی مضاعفی بهخودش گرفته است، آن هم روز دختر است که بهبرکت نام فاطمه معصومه به این عنوان نامگذاری شده است.
اینکه چرا روز ولادت فاطمه معصومه÷ باید روز دختر نامیده شود؟ خود این انتخاب نام، درسی دارد. این انتخاب، انتخاب بسیار زیبایی است. چراکه این مناسبتها زمینهای است تا ما نسبت به صاحب مناسبت تأملکنیم؛ همچنین بهمناسبت ولادت فاطمه معصومه÷ در شخصیت ایشان تأمل کنیم، ببینیم ایشان چه درسهایی برای دختران ما دارند که جامعه امروزی بتوانند انتخاب کنند و در زندگی بهکار ببرند.
بهنظر میآید این محوریتی که از فاطمه معصومه برای اهل البیت بیانشده، برگرفته از همان محوریت حضرت فاطمه زهرا÷ در میان اهل البیت^ هست.
برخی از نکاتی که از حیات فاطمه معصومه÷ برای دختران جامعه قابلاستفاده است عبارتاند از:
1. پذیرش ولایت برادر و تحت رعایت او زندگی کردن. اولین نکتهای که از سیرهی حضرت فاطمه معصومه÷ برای دختران جامعه قابلاستفاده است ولایتپذیری ایشان است. رابطه میان فاطمه معصومه و امام رضا× همانند رابطهی بین حضرت زینب÷ و برادرش امام حسین× است.
امام کاظم× اختیار فرزندانش را به امام رضا واگذار نمود؛ حضرت فاطمه معصومه÷ هم پذیرفت که در تحت ولایت حرکت نماید. این ولایتپذیری است
2. مراقبت و حفظ صله رحم و پیوند خانوادگی
فاطمه معصومه÷ بر حفظ پیوند خانوادگی و صله رحم مراقبت کرد؛ لذا بعد از مدتی فراق، دیگر تاب نیاورد و برای دیدن برادر از مدینه بهسمت خراسان حرکت کرد! این نشانهی پیوندی است که همان صله رحم باشد. درحقیقت اگر بخواهیم معنایش را بشکافیم و بفهمیم که پیوند با خانواده، پیوند با برادر، پیوند با نزدیکان سببی و نسبی یعنی چه؟ بهسراغ سیرهی فاطمه معصومه÷ میرویم؛ چراکه ایشان بهما میآموزد که خانواده، پایگاهی مهم و بسیار مناسب برای دختران است. دختر باید رابطهاش با خانواده باشد و در خانواده رشد کند؛ ازاینرو، فاطمه معصومه÷ از مدینه بهسمت خراسان بهراه میافتد تا برادرش را که عضوی از خانواده اوست دیدار کند و این ارتباط برقرار باشد.
3. در وظایف دینی و حمایت از برادر و حضور در کنار وی کوتاه نیامد.
یکی دیگر از ابعاد سفر حضرت بهسمت خراسان، جهت پیوند با ولی خداست، اما برخی از آقایان در منابر، در گفتهها، در نوشتهها، در مصاحبهها و ... میگویند که این سفر، سفر زیارت یک خواهر نسبت به برادر بوده است و این سفر را منحصراً به دیدار یک خواهر و برادر بیان میکنند. اگرچه این سخن درست است و باطل نیست، اما منحصر کردن به اینکه این سفر، سفر دیدار خواهر از برادر بوده، درست نیست، بلکه این خواهر علاوه بر اینکه در این سفر برادرش را میبیند، بهسراغ برادری میرود که او امام است. این سفر، سفرِ یک مأموم برای رسیدن به امام است. سفر یک عاشق برای رسیدن به معشوق خود است.
4. ایشان در دفاع از ولایت و رهبری الهی هرچقدر میتواند تلاش میکند؛ لذا وقتیکه میبیند بهخراسان نمیرسد، پایگاه دفاع از ولایت را در قم آغاز میکند. ایشان وقتیکه میبیند دستش بهخراسان نمیرسید تا در خراسان و در کنار برادر از وی حمایت کند، جهت دفاع از ولایت در شهر قم همه را در آنجا جمع میکند و آنجا تبدیل به پایگاهی برای دفاع از ولایت و امامت میشود؛ ولو اینکه حضورش در این شهر کوتاه است و از دنیا میرود.
5. حضور اجتماعی دختران در عین رعایت عفاف و حجاب و التزامات شرعی و دینی
اینکه فاطمه معصومه÷ درون خانه ننشست و وظایفش را در بیرون از خانه ترک نکرد؛ آنجاییکه ضرورت داشت حرکت کرد، لکن با مخدره آمد، با رعایت حریم عفاف و حجاب آمد، این خود نشانهی این است که دختران در عین رعایت عفاف و حجاب و التزامات شرعی میتوانند در جامعه حضور پیدا کنند و به فعالیتهایشان بپردازند.
حال میخواهیم ببینیم، دختر شایسته در نگاه پیامبر اسلام و اهل بیت کیست؟ و دختر شایسته چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ بهتعبیری در روایات بایستههای اخلاقی و رفتاری دختران شایسته چیست؟
در روایات، از زبان پیامبر| و سایر حضرات معصومین^ به ویژگیهایی برای دختران تصریح شده است.
این بحثی مهم در جامعه و در خانوادههاست. در میان فرزندان (دختر و پسر)، پیامبر اسلام| به دختران مدالی داده که به پسران نداده است. این را باید بپذیریم؛ و آن مدال این است که پیامبر| فرمود:
«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ الْمُخَدَّرَاتُ، مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَةٌ جَعَلَهَا اللَّهُ سِتْراً لَهُ مِنَ النَّارِ، وَ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ اثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا الْجَنَّةَ، وَ إِنْ كُنَّ ثَلَاثاً أَوْ مِثْلَهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ الْجِهَادُ وَ الصَّدَقَةُ»[8] .
حضرت فرمود: دخترانِ پوشيده، خوبْ فرزندانى هستند. هر كس يكى داشته باشد، خداوند آنرا براى وى پوششى از آتش[ـِ دوزخ] قرار میدهد و هر كس دو تا داشته باشد، خداوند بهخاطر آنان، او را وارد بهشت میسازد و اگر سه دختر يا مانند آن، خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه[ى استحبابى] از او برداشته میشود.
حضرت در این روایت فرمود: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَات»؛ دختران چه خوب فرزندانی هستند. لذا به خانمی که فرزند اولش دختر باشد گفتهاند، این خانم خوشیمن و مبارکه است[9] ؛ بهتعبیری از سعادت یک خانم این است که فرزند اولش دختر باشد؛ بنابراین پیامبر فرمود: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَات»؛ این مدالی است که خداوند به دختران داده به پسران نداده است.
در روایتی دیگر نیز اینگونه دارد:
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ|: «البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَكاتُ، مَن كانَت لَهُ ابنَةٌ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّه ُ لَهُ سِترا مِنَ النّارِ، و مَن كانَت عِندَهُ ابنَتانِ اُدخِلَ الجَنَّةَ بِهِما، و مَن كانَت عِندَهُ ثَلاثُ بَناتٍ أو مِثلُهُنَّ مِنَ الأخَواتِ وُضِعَ عَنهُ الجِهادُ وَ الصَّدَقَةُ»[10] .
حضرت فرمود: دختران، دلسوز و مددكار و بابرکتاند. هر كس يك فرزند دختر داشته باشد، خداوند، آنرا برايش پوششى از دوزخ قرار میدهد، و هر كس دو دختر داشته باشد، بهخاطر آنان وارد بهشت میشود و هر كس سه دختر يا مانند آن، خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه[ى استحبابى] از او برداشته میشود.
بهطورکلی، با استلهام از روایات، خصوصیات و ویژگیهای بسیاری برای دختران برمیشمارند که من هفت ویژگی را یادداشت نمودم و در ذیل به آنها اشاره میکنم:
1. «المُشفِقات»؛ دختر دلسوز است. یک دختر باید برای خودش، برای خانوادهاش، برای جامعهاش، برای حیثیت خودش، برای آینده خودش دلسوزی داشته باشد. ممکن است پسری احیاناً بیمهابا اقدامی انجام دهد، اما دختر باید مراقبت بیشتری داشته باشد.
2. «المُجَهِّزات»؛ دختر باید مجهز باشد؛ یعنی از روحیهی مددکاری و همراهی برخوردار باشد. دخترها باید با مادر، با پدر، با برادر، با خواهر و ... همراهی کند، چون این دختر میشود خواهری برای برادرش و هیچ کسی نمیتواند جای خواهر را برای برادر بگیرد.
3. «المُبارَكات»؛ دختر مبارک و بابرکت است. خداوند برکت را در وجود این دختر قرار داده است. وظیفه این دختر این است که این برکت وجودیاش را حفظ کند؛ و مراقبت باشد تا آنرا ارزان نفروشد.
4. «مُونِسَات»[11] [12] [13] [14] [15] ؛ دختر مونسات است؛ یعنی سبب انس است. خانهای که دختر در آن باشد انس بیشتری در آن خانه خواهد بود. لذا دختر باید مایهی انس در خانواده، در زندگی و در جامعه باشد.
5. «رَيْحَانَة»[16] [17] ؛ از دختر تعبیر به گل کرده و فرمودهاند که ریحانه است. این تعبیر دربارهی زن هم وارد شده است[18] [19] .
6. «مُلْطِفَات»[20] [21] [22] [23] ؛ دختران لطافت دارند. لذا برخورد جامعه با دختران باید بالطافت باشد. تربیت دختر نیز باید همراه بالطافت باشد.
7. «الْمُخَدَّرَات»[24] [25] ؛ یکی از ویژگی مهم دختران این است که باعفتاند، پوشیده و باحجاباند. دختران نباید عریان باشند؛ دختر نباید خودش را در معرض نمایش قرار بدهد. دختر باید از خودش صیانت کند. لذا زینب کبری÷ نمادی از یک دختر کامل است. فاطمه زهرا÷ نمادی از دختری با این ویژگیها و خصوصیات است.
داستان دختر سوری و ازدواج با امیر داعشی
خدا رحمت کند حاج قاسم سلیمانی& و همهی شهدای مدافع حرم را که اینها سبب شدند دختران ما مبارکات، مشفقات، مونسات، مخدرات و ایمن در جامعه بمانند.
حقیقتاً باید گفت: اگر اینها نبودند، اگر نعمت جمهوری اسلامی ایران نبود و دفاع نمیشد، چه بلاییهایی که داعش بر سر ناموس مسلمانان و شیعیان نمیآوردند. همانند آن خاطرهای که یکی از دوستان برایم نقل کرد، او گفت: ایام درگیری با داعش در المیادین(جایی بین بوکمال و دیرالزور) سوریه بودیم. آنجا پایگاهی داشتیم، هر روز پیرمردی را میدیدیم که میآمد جلوی در خانه مینشست و هایهای گریه میکرد. هر چه میپرسیدیم چرا گریه میکنی؟! در جواب فقط میگفت: شما داغ فرزند ندیدهاید! نمیفهمید من چرا گریه میکنم! وقتی به او اصرار کردیم، گفت: من دختری داشتم که تازه بالغ شده بود و 10-11 سال بیشتر عمر نداشت. روزی امیر داعش در المیادین به خانهی ما آمد. در زد، وارد خانه من شد و یک بسته دلار پیش من انداخت، گفت: دخترت را چند میفروشی؟ میخواهم او را بهعنوان کنیز ببرم. پیرمرد گفت: من بهدست و پایش افتادم و گفتم این دختر من تازه به سن بلوغ رسیده است، اما او گفت: اتفاقاً من عهد کردهام که چنین دختری را به کابین ببرم. بعد میگوید: از روی ناچاری به دخترم گفتم: تو که سرانجام باید ازدواج کنی؛ پس همین الآن با این فرد ازدواج کن و با او برو تا از کشته شدن در امان باشی.
پیرمرد گفت: او دختر مرا گرفت و در قالب ازدواج یا کنیزی با خود برد. مدتی از این ماجرا گذشت، روزی همین دختر به خانهام آمد درحالیکه ظرف بنزینی هم بههمراه خودش آورده بود؛ دیدم بنزینها را روی سرش و خودش را آتش زد. همانطور که داشت خودش را آتش میزد و میسوخت، رو به من کرد و گفت: بابا! تو مرا به یک نفر شوهر دادی یا 50 نفر؟! این را گفت و خودش را سوزاند.
آری، اینچنین جنایتها در تاریخ شده است. امروزه اگر نعمت امنیت، آرامش، سلامت، عفت در جامعه اسلامی وجود دارد -بهرغم همه مشکلات- مرهون این شهدای عزیز هستیم.