1401/12/15
موضوع: الأوامر/صيغة الأمر /سختی دینداری و تمسک بهدین در دوران غیبت امام زمان(عج)
با تبریک ولادت باسعادت حضرت حجت بن الحسن المهدی#، روایتی را دربارهی ایشان تقدیم میکنیم. این روایت مشهور است و مربوط به دینداری و سختی تمسک بهدین در دوران غیبت امام زمان# است.
روایت اینچنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَالْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ، عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× جُلُوساً فَقَالَ: «لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ: هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ، ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً، ثُمَّ قَالَ: إِن لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ»[1] .
يمان تمار گويد: خدمت امام صادق× نشسته بوديم، حضرت بهما فرمودند: همانا صاحبالامر را غيبتى است، هر كه در آن زمان (دوران غیبت) دينش را نگه دارد، مانند كسى است كه درخت «خار قتاد» را با دست بتراشد، [زیرا دستش پر از خار گشته و دچار آسیب میشود] - اينچنين و با اشارهی دست [این حالت را] مجسم کردند- سپس فرمودند: کدامیک از شما میتواند خار آن درخت را بهدستش نگه دارد، سپس اندک زمانی سربهزیر انداخته و دوباره فرمودند: همانا صاحبالامر را غيبتى است، هر بندهاى بايد از خدا پروا كند و بهدین خود بچسبد.
امام صادق× در این روایت سه بار بر تمسک بهدین در دوران غیبت تأکید کرده است: 1. الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ؛ 2. فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ، [بهصورت کنایی بود]؛ 3. وَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ.
این تأکیدها حکایت از این مطلب دارد که دینداری در دوران غیبت بسیار سخت است؛ اما بحثی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا دینداری در دوران غیبت سخت است؟ اینکه فقط بگوییم تمسک بهدین در زمان غیبت سخت است، مشکلی را حل نمیکند! بلکه میخواهیم بدانیم که چرا دینداری و تمسک بهدین در دوران غیبت امام عصر# سخت است؟ و در این سختی چه باید کرد؟ اگر دینداری در این دوران سخت است، آیا باید دین را کنار گذاشت؟ که میگوییم: هیچ انسان عاقلی این را نمیگوید؛ چراکه وظیفهی انسان دینداری هست و اگر این وظیفه با سختی انجام میشود، مجوز ترک آن نیست. بهعنوانمثال، در مسائل شرعی میگویند: اگر وضو برای شما مشقت دارد، تیمم بگیرید؛ یا اگر روزه برای شما مشقت دارد و تحملناپذیر است، نمیخواهد روزه بگیرید؛ اینها از باب این است که شریعت پیامبر|، شریعت سمحه سهله است[2] [3] [4] [5] ؛ خداوند میخواهد آسان بگیرد؛ اما در مسائل اعتقادی اینچنین نیست؛ در مسائل اعتقادی آسان گرفتن و مدارایی وجود ندارد، بلکه انسان باید پای مسائل اعتقادی خود ثبات قدم داشته باشد؛ یعنی اگر درجایی مجبور به انکار توحید یا رسالت شد از روی تقیه است، وگرنه نمیشود بهراحتی همهچیز را انکار نمود، بلکه انکار او در حالت تقیه از روی ظاهر است و در قلب اینگونه نیست؛ همچون عمار یاسر که قرآن نیز بدان اشارهکرده است، آنجا که میفرماید:
{مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}[6] ؛ کسانیکه پس از ایمان کافر شوند –بهجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند درحالیکه قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!
پس تکالیف اعتقادی سخت است و نمیشود بهآسانی از کنار آن گذشت؛ ازاینرو امام صادق× در روایت میفرماید: دینداری سخت است و نمیتوانیم دست از وظیفه خویش برداریم.
اگر کسی اشکال کند و بگوید، چگونه شما میگویید درصورتیکه وضو گرفتن مشقت داشته باشد میتوان تیمم نمود؛ و یا اگر روزه مشقت داشته باشد میشود روزه نگرفت، پس ما نیز در مسئلهی سخت بودن دینداری میتوانیم آنرا کنار بگذاریم؟
در پاسخ باید گفت که: دربارهی دینداری نمیتوان اینگونه سخن گفت، چراکه دینداری تکلیفی اعتقادی است؛ بنابراین نمیتوان آنرا بهواسطه سخت بودن کنار گذاشت.
سؤال: چرا دینداری در دوران غیبت سخت است؟
پنج وجه از میان وجوه گوناگون را میتوان نام برد:
1. دشواری و سختی معرفت نسبت به وظایف.
سختی دینداری بهخاطر تشخیص وظیفه است؛ من مکلف میخواهم وظیفهی خویش را در دوران غیبت بدانم!
آنجا که امام× حضور دارد از ایشان سؤال میکنم؛ اما هنگامیکه امام× در پشت پرده غیبت است و یا اینکه دسترسی به ایشان ندارم، شناخت پیدا کردن نسبت به وظیفه خویش در این دوران سخت است.
2. فاصلهی زمانی موجب قساوت قلب و فاصلهی معرفتی میشود.
به علت اینکه فاصلهی ما از زمان حضور امام× طولانی شده است و هراندازه که این فاصلهی زمانی بیشتر شود، ارتباط انسان با امامش کمتر میشود، و این دوری قساوت قلب میآورد؛ ازاینرو بر موضوع انتظار تأکید کردهاند؛ و یکی از اسرار انتظار این است که میان ما و امام پیوندی باشد تا احساس دوری نکنیم؛ و اگر انتظار را ضعیف شمردیم، دینداری سخت میشود، زیرا از امام× دور میشویم و این دوری سبب سختی دینداری برای انسان میشود.
3. گسترش افکار و اندیشههای گوناگون و بعضاً انحرافی
دوران غیبت، دوران گسترش و شکلگیری افکار و عقاید انحرافی است. در این دوران، افکار گوناگونی گسترش پیداکرده که برخی از آنها انحرافی است. امروزه در مسائل گوناگون فرقههای انحرافی وجود دارند که ازجملهی آنها؛ مسائل عرفانی، ارتباط با امام زمان#، ارتباط با جن و ... که امروزه ترویج میشود، موجب سختی در دینداری میشود؛ بنابراین در میان راههای گوناگون، تشخیص راه درست و قرار گرفتن در مسیر آن سخت و دشوار میگردد.
4. ظواهر فریبنده دنیا و ضعف انسان در مقابل آنها.
دوران غیبت، دوران فریبندگی ظواهر دنیا است که انسان احساس ضعف میکند و باید مراقب باشد که این فریبندگی او را دچار مشکل نکند.
پیامبر اکرم| فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»[7] ؛ یعنی [دنیادوستی] سبب سختی دینداری میشود.
پس در این حالت باید بر حلال و حرام دنیا مراقبت داشته باشیم، یا به فکر جذب امکانات دنیا باشیم و یا با چشمپوشی از دین زندگی دنیایی خویش را بهبود ببخشیم.
5. امتحان و آزمایش در دینداری
دوران غیبت، دوران امتحان است و ما باید امتحان بشویم. امتحان نیز برای انسان مشکل بوده و نمره آوردن در این دوران سخت است.
البته وجوه دیگری نیز میتوان برای سختی دینداری پیدا نمود که در این نوشتار از بیان آن میگذریم. این وجوهی که بیان شد جهات دینداری است.
اما راه آسان شدن دینداری و یا پیروز شدن در این زمان سخت چیست؟
برای حفظ دین در دوران غیبت تنها یک راه برای انسان وجود دارد و آنرا نیز امام زمان# معرفی کرده است.
حضرت میفرماید: «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا»[8] ؛ راه پیروی از مرجعیت و ولیفقیه، تنها راه چاره است. فقاهت و مرجعیت راه رسیدن به امام زمان# و تأمین رضایت ایشان است؛ بنابراین اگر دست در دست رهبری و مرجعیت و ولایتفقیه گذاشتیم، میتوانیم دینداری داشته باشیم؛ یعنی هرچه او میگوید اجرا کنیم و اجتهادات و سلیقههای شخصی، هواهای نفسانی، فرقهگراییهای گوناگون و عرفانهای نوظهور دروغین را در آن دخالت ندهیم، زیرا هیچکدام از اینها انسان را بهخدا نمیرساند و راه دین را برای او آسان نمیکند، بلکه تبعیت از مرجعیت و ولایتفقیه است که راه را برای انسان آسان میکند؛ که باید آنرا درست تبیین نماییم.
هرکدام از این مطالبی که بیان کردیم، مستنداتی دارد که میتوانید به کتاب «آدینه موعود»[9] ، رجوع کنید.