1401/08/07
موضوع: المقدمة/الاشتراك اللفظي /مطالبی دربارهی حادثه حرم مطهر حضرت شاهچراغ عليهالسلام و شهادت جمعی از زائران
قبل از ورود بهبحث لازم است نسبت به این فاجعه و حادثهای که نهفقط دشمنان اسلام، بلکه دشمنان انسانیت و بشریت در سومین حرم اهل بیت^ در کشور جمهوری اسلامی ایران؛ یعنی در حرم احمد بن موسی (شاهچراغ×) بهوجود آوردند که موجب بهشهادت رسیدن جمعی از مردم و زائران آنحضرت و مجروح شدن بخش دیگری از مردم مظلوم و بیدفاعی شد که سلاحشان زیارت و نماز و دعا بود، تسلیت بگویم. اینها افرادی بودند که مشغول زیارت و عبادت و دعا و توجه بهخداوند بودند، نیازمند فضایی آرام بودند؛ لذا به فضای آرام حرم احمد بن موسی× پناه بردند؛ لکن این فضای آرامی که میتوانست ملجأ و پناهگاهی برای زائران و مجاوران آنحضرت باشد، دشمنان بشریت آنجا را -ولو برای چند لحظه- به مکانی ناامن تبدیل کردند و این ناامنی سبب شد که تعدادی از زائران و مجاوران و مردم بهشهادت برسند و یا مجروح بشوند که این فاجعه را اولاً به محضر حضرت علی بن موسیالرضا علیهالسلام تسلیت عرض میکنیم، چراکه بهعبارتی ایشان صاحبعزاست بهجهت اینکه این مصیبت و این فاجعه در حرم برادرشان رخ داده است؛ و ثانیاً این مصیبت را به محضر مراجع تقلید عظام، بهویژه مقام معظم رهبری حفظه الله، و به محضر همهی شیعیان، همهی مسلمانان و همهی ملت جمهوری اسلامی ایران تسلیت میگوییم.
اینگونه ماجراها برای اولین بار نبوده که رخ داده و معلوم هم نیست که برای آخرین بار باشد. بارها از سوی عده زیادی از دشمنان در طول تاریخ شاهد این ماجرا بودهایم؛ اما در برخی از این حوادث غیر از اینکه نقش اول از آن دشمن است، گاهی دیگرانی هم در این حوادث نقشهایی داشتهاند؛ و اگر دشمن مقصر اول است باید از او انتقام گرفته شود که امیدواریم مسئولین بهزودی، سریع و بهموقع و با تدبیر این انتقام را از دشمن بگیرند تا دل خانوادههای داغدیده و دل همهی ملت ایران آرام بگیرد.
در این حوادث باید بهسراغ این برویم که آیا ما هم در این ماجراها مقصر بودهایم یا نبودهایم؟ یا لااقل آیا ما هم در این حوادث قصوری داشتهایم یا نداشتیم؟ منظور از ما، همهی مجموعه است؛ یعنی آن کسانیکه بهجهاد تبیینی که مقام معظم رهبری فرمودند عمل نکردند، و واقعیتهای دشمنی دشمنان را برای جامعه تبیین نکردند، آیا اینها لااقل خودشان را نباید اهل قصور بدانند؟ یا شائبهای از تقصیر در وجودشان باشد؟ اگر ما به وظیفه جهاد تبیینمان عمل میکردیم که یکی از مصادیق آن (جهاد تبیین) روایت مقاومت در سوریه، لبنان، عراق و فلسطین است؛ و آن کاری که داعش در آنجا انجام داد اگر درست برای مردم و برای جوانان روایت میشد و بهدرستی تبیین میگردید، امروزه شاهد فریبخوردگی عدهای از جوانان نبودیم که با فریبخوردگیشان فضا را برای ارتکابات اینچنینی توسط داعش آماده کردند. پس آنهایی که در جهاد تبیین کوتاهی کردند، حتماً باید خود را مقصر بدانند! و بین خود و خدایشان توبه کنند! آنهایی که اصحاب تریبون بودند، آنهایی که قدرت تبیین داشتند، آنهایی که بصیرت به خرج ندادند، آنهایی که تا دیدند خانمی از دنیا رفت -که بهتعبیر مقام معظم رهبری دلهای همه سوخت و ناراحت شدند- قبل از اینکه جوانب ماجرا را ببینند، موضع گرفتند و تقصیر این حادثه را به گردن نیروهای امنیتی، نظامی و مجموعه نظام انداختند؛ و درحقیقت با این حرکتشان بهطور غیررسمی اغتشاشگران را برای حضور در میدان و اغتشاش دعوت کرده و فراخوان نمودند.
آیا اینها نباید امروز احساس شرمندگی کنند و با خود بگویند، ما سبب شدیم که داعش جرأت کرد بهمیدان بیاید و حدود چهل نفر را مجروح نموده و بهشهادت برساند؟ بهنظر میرسد اینها، هم در عمل و هم در موضعگیریشان کوتاهی کردند؛ یعنی اعلان موضع نامناسب، یا عدم اتخاذ موضع در موقعیت مناسب، که هردوی اینها یکی است. سوم: آنهایی که بصیرت به خرج ندادند، تا دیدند جوّی ایجادشده، آنها هم بهمیدان آمدند.
تعداد بسیار اندکی از جوانان و نوجوانان ما بهرغم اینکه دلهایشان پاک بود و بالذات انسانهای آلودهای نبودند؛ اما تا دیدند که یک سروصدایی شده، نگاه نکردند ببینند پشت این سروصدا چیست؟ پشت این پردهها چیست؟ بلافاصله بهمیدان آمدند.
آیا نباید فکر کنیم که وقتی خودمان فضا را اینچنین ناآرام کردیم، دشمن از این ناامنی سوءاستفاده میکند و بهمیدان میآیند و عدهای از عزیزان ما را بهشهادت میرساند؟
پس اینجا، جای توبهی فریبخوردگان هم هست؛ جای توبهی عملنکردگان به وظیفهی تبیین هم هست؛ جای توبهی بیبصیرتها در اتخاذ موضع نا بههنگام و نامناسب هم هست؛ جای توبهی فریبخوردگانی است که خیال کردند واقعاً دارند حق خودشان را میگیرند و با توهم اینکه بهدنبال حق خودشان هستند؛ اما غافل از اینکه وقتی به پایگاه بسیج حمله میکنند، همانگونه که حضرت آقا در سخنرانیشان فرمودند: وقتی به نیروی انتظامی و پاسگاه حمله میکنید، به امنیت کشور حمله میکنید. وقتی هم که ناامنی ایجاد بشود طبعاً از دشمن هیچ انتظاری غیر از دشمنی نیست.
آنهایی که در این حرکتهای جدید احساس کردند مسئله، مسئلهی حقوق بشری است، چهار نفر راه افتادند و گفتند که نمیخواهیم حجاب اجباری باشد، و این را بهحقوق بشر ربط دادند و گفتند، هر کسی میخواهد حجاب داشته باشد و هر کسی هم که نمیخواهد، حجاب نداشته باشد! تعدادی دختر که اینها را هم نمیگوییم دختران آلودهای هستند، ابداً! اینها هم فرزندان این ملت هستند، اما اینها در این جو قرار گرفتند و روسری خودشان را برداشتند؛ چادر خودشان را برداشتند؛ و درحقیقت با این ادعا که ما بهدنبال حقوق خودمان هستیم حجابشان را برداشتند.
[حال سؤال این است که] این حقوقی که [از آن دم میزنند] چه کسی برایشان ترسیم کرده است؟ آیا خودشان؟ آیا اسلام؟ آیا بشریت؟ یا دشمنان و یا بدخواهان اینها را بهذهنشان انداختهاند؟!
اینها هم باید خودشان را مقصر بدانند و برگردند، بگویند که چه کسی [یا کسانی] در خون این چهل نفر دخالت دارند؟ همچنین سایر افرادی که در این اغتشاشات کشتهشده و بهشهادت رسیدند، چه کسانی در خون اینها مقصر هستند؟ هر کسیکه در انجام مسئولیتش کوتاهی کرده باشد و سبب شده باشد که این مسائل بهوجود بیاید در این قضایا مقصر است.
لذا بهنظر میآید که بهترین راه و بهترین کار، درسآموزی نسبت به این ماجراهاست. امروز یک تاریخ چهلروزه از اغتشاشات داریم که از چهلمش گذشت. تاریخ که حتماً نباید صدسال بگذرد تا عبرتآموزی کنیم، چهل روز هم که گذشت باید عبرتآموزی کنیم! از چهل روز پیش تا به الآن ما چه روندی را پی گرفتیم که داعش جرأت میکند در کشوری که سردار سلیمانی از این کشور رفت و پدر داعش را در آورد! وارد شود و عدهای را به خاک و خون بکشد!
اینکه اشاره بهجهاد تبیین کردم، اگر همین جوانها و نوجوانهای ما، و اگر همین دخترهایی که حجاب از سر برداشتند، دریافت درستی از ماجرای سوریه و عراق و کارهایی که داعش آنجا انجام داد، داشته باشند، هرگز اینگونه بهمیدان نمیآمدند. چون آنها میدانند اغتشاشی که با حرکت اجتماعی اول ایجاد میشود، درحقیقت با تشجیع دشمن درنهایت به کجا میرسد! درحقیقت نهایتش آنجایی است که داعش بیاید و انسان را زندهزنده بسوزاند، بیاید فرزند و کودک را پوست بکند، نهایتش آنجایی است که داعش بیاید و مادران را از فرزندان خود جدا کند!
جنایاتی که در داعشیها آنجا(سوریه و عراق) آفریدند، هنوز آثارش وجود دارد! در کشور سوریه هنوز مادرانی هستند که بهدنبال فرزندانشان میگردند!
اگر این جنایات برای این جوان امروزی و حتی برای آن دختری که روسری از سر برداشته، درست تبیین میشد، من اعتقاد دارم که او اینگونه بهمیدان نمیآمد؛ و اینگونه فریب دشمن را نمیخورد. چون آنجا از یادش رفته، تصور نمیکند که نتیجهی این کارش چیست و به کجا خواهد رسید؛ لذا بهمیدان آمده است.
بنابراین نصیحت من به خودم، به امثال خودم، به بزرگترهای از خودم و همهی جامعه این است که تاریخ چهلروزه اغتشاشات را بازخوانی کنیم و ببینیم سهم خودمان در این ماجرایی که بهوجود آمده چیست تا نسبت به آن توبه کنیم؟ و انشاءالله امیدواریم که بصیرت در جامعه ما حاکم بشود و ولایتپذیری و ولایت مداری و تبعیت از امام و ولی جامعه سبب بشود که از این اغتشاشات هم بیرون برویم.
البته ما امیدواریم و هرگز حق نداریم که ناامید شویم. ابداً! بهشدت هم امیدواریم که قضیه حل میشود. اینها موانع خیلی کوچک پیش رو ما است! مسئله، مسئلهی بزرگ نیست؛ اما موانع کوچک مثل گناهان کوچک است که اگر از آن (حوادث کوچک) درس نگرفتیم و مراقبت نکردیم ممکن است بعداً درگیر گناهان بزرگ بشویم.
امیدوارم به اینکه روح بلند شهدا دعا میکنند، روح بلند امام دعا میکند، دعای مقام معظم رهبری اثر میکند و ما [انشاءالله] به بصیرتمان برمیگردیم.