99/11/06
موضوع: شرح حکمت های نهج البلاغه/نموداری جامع از محتوای نهج البلاغه /
درس چهارم
نموداری جامع از محتوای نهج البلاغه
در جلسات گذشته مباحثی را در قالب مقدمه ورود به بحث شرح نهجالبلاغه در قالب دو سه سوال و پرسش محضر شما تقدیم کردیم.
یکی از سوالات این بود که نهجالبلاغه چیست، و جایگاه اهمیتی آن کجاست؟
سوال دیگری که مطرح شد و دربارهی آن نکاتی را بیان داشتیم این بود که گردآورندهی نهجالبلاغه کیست و جایگاه عظمتی این شخصیت کجاست؟
دربارهی سیدرضی سخن گفتیم، تاریخ نهجالبلاغه و انگیزهی گردآوری نهجالبلاغه را بیان کردیم، در این موضوع و در این مباحث نظرات و بیاناتی را هم از شخصیتهای بزرگ عالم اعم از مسلمان و غیرمسلمان دربارهی نهجالبلاغه و صاحب آن محضرتان تقدیم کردیم.
همچنان در این جلسه هم مباحث مقدماتی را پیگیر میشویم و انشاالله با استعانت از خدا و باذن الله تعالی از جلسه آینده وارد بحث خود نهجالبلاغه خواهیم شد.
نموداری جامع از محتوای نهج البلاغه
در ضمن مباحث مقدماتی برای ورود به بحث اصلی نهجالبلاغه بایستی به یک دور نمایی از محتوای نهجالبلاغه آشنایی پیدا کنیم تا بتوانیم با آگاهی بیشتر و احاطه اجمالی بهتری وارد این کتاب بسیار با عظمت بشویم.
از این رو مناسب دانستم که در این مجال به محتوای این کتاب اشاراتی داشته باشم.
در این جلسه با این عنوان وارد بحث میشویم که نموداری جامع از محتوای نهجالبلاغه را محضر شما بزرگواران ارائه بدهیم، ببینیم محتوای نهجالبلاغه چیست و این کتابی را که میخواهیم به شرط توفیق الهی، جلسات متعددی را دربارهی آن در یک فضا با چشم اندازی بلند با عنوان شرح حکمتهای نهجالبلاغه سخن بگوییم، نگاهی از دور به این کتاب داشته باشیم و به طور اجمالی به آن نظر کنیم و ببینیم این کتاب دارای چه محتوایی است و توجهی اجمالی به محتوای آن داشته باشیم، جدولی از موضوعات نهجالبلاغه یا محورهای موضوعات معارضی که در نهجالبلاغه وجود دارد را در ذهن به وجود بیاوریم، تصور کنیم و سپس وارد خود بحث شرح حکمتهای نهجالبلاغه شویم؛ این نمودار برای ما هم میتواند جایگاه عظمتی نهجالبلاغه را تبیین کند و هم میتواند جایگاه کاربردی نهجالبلاغه را روشن و مشخص نماید؛ یعنی برای ما بیان کند که ما در چه بخشهایی از پازل حیات و زندگی میتوانیم از نهجالبلاغه استفاده کنیم و امروزه چه ثمرهای خواهد داشت و در چه حوزهای از حوزههای معارفی برای ما مفید خواهد بود، در حوزهی عقائد، در حوزهی فرهنگ، در حوزهی اجتماع، در حوزهی سیاست، در حوزهی اخلاق یا ... در چه بخشی برای ما سودمند است؛ این نمودار میتواند ذهنمان را باز قرار دهد، به این یک جلسه هم اکتفا نمیکنیم و زمانیکه در سایر مطالعات هم نموداری در مقابل ذهنمان باشد، یعنی یک خُطّه حرکتی، یک نقشه حرکتی و نقشه راه در پیش روی ما قرار میدهد، لذا در سایر مطالعات، پژوهشها و برنامههایمان با این نگاه حرکت میکنیم، نهجالبلاغه در این محورها برنامه دارد و میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
گرچه در ضمن مباحث جلسات گذشته اشارهای به این موضوعات داشتهام، اما علاقهمندم در این جلسه بهخصوص اشارهای به محتوای نهجالبلاغه داشته باشم، لکن قبل از اینکه فهرستی از محتوای نهجالبلاغه را عرض کنم که خود بحث بسیار مفصلی است، یعنی مقالات و کتابهای متعددی دربارهی نهجالبلاغه نوشته شده و میتوان مقالات و کتابهای متعدد دیگری دربارهی موضوعات آن به نگارش درآورد.
بحث موضوع شناسی نهجالبلاغه مسئله بسیار مهمی است، خود این بحث(موضوع شناسی نهجالبلاغه) یک محور مطالعاتی و پژوهشی است که انسان میتواند دربارهاش موضوع شناسی کند.
البته در ضمن مباحث پیشین اشاراتی هر چند گذرا به این موضوع شد که نهجالبلاغه از محتوای بسیار بلندی برخوردار است اما بلندای آن را باید در قالب اندازهگیری علمی مورد ارزیابی قرار داد.
قبل از آنکه بخواهم به محورهای موجود در نهجالبلاغه و موضوعات محوری آن اشاره کنم مناسبت است که محتوای آن را از زبان برخی از شخصیتها و بزرگان تاریخ و فُحول علم و دانش و چگونگی نگاه آنها به موضوعات نهجالبلاغه که مورد توجه قرار گرفته است را بیان کنم.
نهجالبلاغه از دیدگاه علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی این عالم بزرگوار در بیانی دربارهی نهجالبلاغه و کلمات امیرمومنان علی× بعد از مقدمهای که دارد اینچنین میفرماید: «کلمات امیرالمومنین علی× نه فقط از حیث بلاغت نهجالبلاغه است، بلکه در جمیع شئون و امور حیات انسانی نهجی قویم و طریقی مستقیم است. نهجالبلاغه کتابی است که اگر در آن به ترتیب حروف تهجی از الف تا یا در هر یک از معارف حقه الهیه بحث و فحص گردد، و همهی معارف از الف تا یاء را سرفصل و مدخلیابی کنیم و دربارهی همینها در نهجالبلاغه بگردیم، اصول و أُمّهاتی در نهجالبلاغه برای آن وجود دارد که هر اصلی خود شجرهی طیبهی فروع و اثمار بسیاری است که ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى ٱلسَّمَآءِ * تُؤْتِى أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾[1] ،»[2] یعنی اگر در همهی موضوعات به ترتیب حروف الفبا از الف تا یاء مدخلیابی کنیم برای هر کدام از آنها در این کتاب اصلی پیدا خواهیم کرد که خود آن اصل میتواند منشاء فروع متعدد دیگری باشد.
علامه حسن زاده آملی موضوعات نهجالبلاغه را اینگونه بیان میکند، میگوید: محتوای نهجالبلاغه همهی موضوعات معارفی اسلامی و انسانی از الف تا یاء است، یعنی چیزی نیست که در نهجالبلاغه موجود نباشد و نهجالبلاغه در کلمات امیرمؤمنان× فروگذار کرده باشد.
دقت کنیم که نهجالبلاغه همه کلمات امیرمؤمنان علی× نیست، بلکه بخش اندکی از کلمات آن بزرگوار است که توسط سیدرضی آن هم با ذوق و سلیقه خودش آنها را جمعآوری کرده است.
با تأمل در سخن علامه حسن زاده آملی که میفرماید: همه موضوعات از الف تا یا در نهجالبلاغه هست پی به عظمت فکری سیدرضی میبریم که ایشان به آن سلیقه و ذوقی که به خرج داده و انتخاب کرده، به غیر از آن بحث فصاحت و بلاغتی که در نهجالبلاغه مشاهده میشود تمام معارف و محتوا را در این کتاب آورده و وجود دارد.
سخن جرجی زیدان دربارهی نهجالبلاغه:
جناب آقای جرجی زیدان از دانشمندان و شخصیتهای عرب لبنانی و مسیحی است که تاریخ مفصلی دارد، نقل شده که پدرش شخص بیسوادی بود و شغل وی ساندویچ فروشی بود، وی فرزندش را به مدرسه می برد تا در آن جا درس بخواند و برگردد تا در ساندویچ فروشی به وی کمک کند، اما او درس میخواند تا جائیکه با زبان انگلیسی، فرانسوی و زبانهای گوناگون دیگر آشنا میشود و در ادبیات عرب دوری پیدا میکند به گونهای که تاریخ و ادبیات عرب را مورد نقد قرار میدهد، وی کتابهای گوناگونی دارد، از جمله، کتاب نقد تاریخ ادبیات عرب که در آن به شیعه تعرض میکند در حالی که خود شخص مسیحی است، وی در کتاب مشهور خود «تاريخ آداب اللغة العربية» در مورد شیعه چنین نوشت: شیعه طایفهای بود کوچک و آثار قابل اعتنایی نداشت و نقش مؤثّری در پیشرفت علوم اسلامی نداشتهاند، خدمات شیعه در آثار مکتوب خیلی اندک است. و اکنون شیعهای در دنیا وجود ندارد،
این سخن جرجی زیدان سبب شد که سه نفر از دوستان جوان وی که از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و تربیت یافتهی فرهنگ شیعه بودند و عمیقاً جریان فرهنگی شیعه را میشناختند و این ادعا را خلاف واقع میدانستند، با یکدیگر هم پیمان شدند که هر کدام به گونهای به آن پاسخ دهند و زیدان را متوجه خطای تاریخی بزرگش بنمایند.
یکی از آن سه تن، علامه شیخ محمدحسین کاشفالغطا (متوفای ۱۳۷۳ﻫ ق) بود که به نقد روش تحقیق این کتاب پرداخت و خطاهای متعدّد آن را برشمرد و حاصل کار خود را به صورت کتابی به نام «النقود والردود» (نقدها و پاسخها) منتشر ساخت.
دومین دوست وی، علامه سید حسن صدر بود، ایشان نیز کتابی با نام «تاسيس الشيعة لعلوم الاسلام» (بنیانگذاری علوم اسلامی به دست شیعه) را در نقد سخن جرجی زیدان نوشت و محقّقان را متوجّه جنبههای ناگفته تاریخ علوم اسلامی نمود.
امّا سومین دوست که علامه شیخ آقابزرگ تهرانی بود که با کوششی زیاد، کتابخانههای سراسر کشورهای اسلامی را کاوید و از میان کتابهای آنها نزدیک به شصت هزار کتاب شیعی را شناسایی کرد و بدین ترتیب، توانست (کتابشناسی بزرگ شیعه) را از آغاز تاریخ اسلام تا عصر خویش تدوین کند. این کتابشناسی که نگاهی به هزار و سیصد سال فعالیت علمی شیعه دارد، طی حدود 30 جلد و با عنوان «الذريعة الی تصانيف الشيعة» (راهنمای آثار مکتوب شیعه)، پاسخ مشروحی به ادّعای جرجی زیدان بود. بعدها این اثر، منشأ تحقیقات تازهای در باب مکتوبات شیعه گشت و آثار فراموششده را بازشناساند.
جرجی زیدان در رُمان «۱۷ رمضان» به اوضاع آشفته کوفه و ماجرای شهادت امام علی× میپردازد. کتابی نیز با عنوان «غاده کربلا» در مورد شهادت امام حسین× و ماجرای کاروان اسیران کربلا دارد. وی دربارهی ماجرای قتل عثمان و ولایت امام× رمانی با نام «عذراء قریش» نوشته است، و در آن، به دلایل قتل عثمان و نیز ولایت امام علی× پرداخته، و آشوبهایی را که در پی این حوادث به وجود آمده، توضیح داده است. همچنین از ماجراهای جنگ جمل و صفین و ماجرای حکمیت و ادعای خلافت معاویه و خروج مصر از تحت حکومت امام علی×، مطالبی آورده است. از نقاط حائز اهمیت این روایت تاریخی، تبیین و ترسیم چهرهای کاملا منطبق با انتظارات شیعیان از امام علی× است. جرجی زیدان در توصیفهای خود از امام علی×، گویا ایشان را تجسم مسیح یا همتراز با ایشان میدانست و نمیتوانست یکی از آنها را بر دیگری ترجیح دهد، لذا تعبیری همانند تعبیر جورج جرداق مسیحی دارد که امیرمؤمنان علی× را خطاب قرار داده و اینگونه میگوید: اگر بگویم مسیح از علی بالاتر است عقلم اجازه نمیدهد، آنچه من از علی دیدهام عقلم اجازه نمیدهد که مسیح را از او بالاتر بدانم، و اگر بگویم علی× از مسیح بالاتر است دینم به من اجازه نمیدهد، چون من مسیحی هستم و پیامبرم عیسی بن مریم‘ است. مثل همین سخن از جورج جرداق مسیحی هم نقل شده که قبلاً اشارهای به آن داشتیم.
جرجی زیدان نویسنده معروف و مورخ متفکر مسیحى در کتاب معروف خود «تاریخ تمدن اسلام» دربارهی نهجالبلاغه اینچنین مینویسد: «ما که علی بن ابیطالب و معاویة بن ابی سفیان را ندیدهایم، چگونه میتوانیم آنها را از هم تفکیک کنیم و بمیزان ارزش وجود آنها پی ببریم؟
ما از روی سخنان و نامهها و کلماتی که از علی و معاویه مانده است پس از چهارده قرن بخوبی میتوانیم درباره آنها قضاوت کنیم. معاویه در نامههائی که بهعمال و حکام خود نوشته بیشتر هدفش اینست که آنها بر مردم مسلط شوند و زر و سیم بهدست آورند سهمی را خود بردارند و بقیه را برای او بفرستند، ولی علی بن ابیطالب× در تمام نامههای خود بهفرمانداران خویش قبل از هر چیز اکیدا سفارش میکند که پرهیزکار باشند و از خدا بترسند، نماز را مرتب و در اوقات خود بخوانند و روزه بدارند، امر بهمعروف و نهی از منکر کنند و نسبت بهزیر دستان رحم و مروت داشته باشند، و از وضع فقیران و یتیمان و قرضداران و حاجتمندان غفلت نورزند و بدانند که در هر حال خداوند ناظر اعمال آنان است و پایان این زندگی گذاشتن و گذشتن از این دنیا است»[3] .
به عبارتی دیگر جرجی زیدان میگوید: ما در نامههای معاویه چیزی که دیدیم تسلط بر مردم بود، اما در نامههای امیرمومنان علی× اینچنین معارفی را مشاهده میکنیم، یعنی محتوای نهجالبلاغه از نگاه جرجی زیدان اینچنین معارفی دارد، معارف اجتماعی، معارف خدمت به خلق، معارف توجه به مردم، معارف انسانیت و... است و به طور خلاصه اگر بخواهیم محتوای نهجالبلاغه را از نگاه این شخصیت عرب لبنانی مسیحی به دست آوریم، محتوای نهجالبلاغه، محتوای انسانیت است.
سخن مرحوم کلینی در باره نهج البلاغه
المرحوم «ثقة الإسلام الكليني» الذي نقل في الجلد الأول من كتابه الكافي إحدى خطبه× في التوحيد، فقال: «وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ مِنْ مَشْهُورَاتِ خُطَبِهِ× ... وَ هِيَ كَافِيَةٌ لِمَنْ طَلَبَ عِلْمَ التَّوْحِيدِ إِذَا تَدَبَّرَهَا وَ فَهِمَ مَا فِيهَا، فَلَوِ اجْتَمَعَ أَلْسِنَةُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَيْسَ فِيهَا لِسَانُ نَبِيٍّ عَلَى أَنْ يُبَيِّنُوا التَّوْحِيدَ بِمِثْلِ مَا أَتَى بِهِ بِأَبِي وَ أُمِّي مَا قَدَرُوا عَلَيْهِ، وَ لَوْ لَا إِبَانَتُهُ× مَا عَلِمَ النَّاسُ كَيْفَ يَسْلُكُونَ سَبِيلَ التَّوْحِيدِ»[4] .
سوم شخصیت دیگری که دربارهی محتوای نهجالبلاغه سخن گفته است، مرحوم شیخ کلینی& صاحب کتاب گرانقدر اصول کافی است، ایشان به أضبط المحدثین ملقب شده است و از جمله محدثینی است که در ضبط حدیث دقیقتر از سایر محدثین است، ایشان متوفای ۳۲۹ ﻫ ق است، دوره حیات ایشان در واقع پایان دوره غیبت صغری امام زمان# بوده است، لذا تدوین مجموعه کتاب کافی در دورهی غیبت صغرای حضرت بوده و دوره حدیث نویسی نقل از حضرات معصومین و دورهی حضور حضرات معصومین^ به حساب میآید.
ایشان دربارهی یکی از خطبههای امیرمؤمنان علی× که دربارهی توحید است، اینچنین میگوید: این خطبه از خطبههای معروف امیرمؤمنان علی× است، و اگر همهی جن و انس برای بیان حقایق توحید جمع شوند قادر نخواهند بود آنچه که امیرمؤمنان بیان کرده است، علی× در این خطبه توحید را بیان کرده است، اما اگر همه انتقال جمع شوند و بخواهند توحید را برای ما بیان کنند نمی توانند به مثل او بیان کنند، و در آخر میفرماید: اگر علی و بیان علی× در نهجالبلاغه و در خطبهای که توحید را برای ما بیان و معرفی میکند نبود، مردم راه توحید را نمیشناختند؛ راه حقیقی توحید در بیان امیرمؤمنان علی× در نهجالبلاغه است.
محتوای نهجالبلاغه از نگاه مرحوم کلینی& محتوای حقیقت عقاید و عقائد حقیقی است و حقیقت توحید را معرفی میکند.
محور بحث این سوال است که محتوای نهجالبلاغه چیست؟
اگر بخواهیم دربارهی وضعیت امروزه جهان اسلام نگاهی به نهجالبلاغه داشته باشیم و ببینیم نهجالبلاغه در امروز جهان اسلام چه فوایدی برای ما خواهد داشت! باید به سراغ چه کسی برویم، و از چه کسی دربارهی نهجالبلاغه سوال کنیم؟
کسی که بیشتر از همه امروزه به اوضاع جهان اسلام آشناست مقام معظم رهبری هستند، باید دید که نگاه ایشان نسبت به نهجالبلاغه چگونه است؟
بنده زمانی را گذاشتم و تمام کلماتی که ایشان دربارهی نهجالبلاغه فرمودهاند استخراج کردم، مطالبی بسیار عمیق، البته نه از حال حاضر، بلکه از سال ۵۹ دربارهی نهجالبلاغه ایشان فرمودهاند که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره میکنیم.
محتوای نهجالبلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبری:
1. نهجالبلاغه محتوای بیداری و هوشیاری است.
اولین محور در کلمات حضرت آقا دربارهی محتوای نهجالبلاغه این است که مقام معظم رهبری محتوای نهجالبلاغه را محتوای بیداری و هوشیاری میدانند ایشان میفرمایند: «عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهجالبلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه انس پیدا کنید»[5] .
امت اسلام امروزه نیازمند بصیرت و هوشیاری است که باید آن را از نهجالبلاغه پیدا کرد و گرفت، پس نهجالبلاغه فقط برای گذشته ما مفید نبوده است، بلکه برای حال و آینده ما هم مفید و خط راه است، امروز هم محتوای نهجالبلاغه با همه فتنههایی که وجود دارد میتواند برای جهان اسلام محتوای اول باشد.
2. محتوای مناسبی در مقابله با نفوذ دشمن خارجی و سوء استفاده دشمن داخلی است.
از مجموعه کلمات حضرت آقا دربارهی محتوای نهجالبلاغه اینچنین استفاده میشود که ایشان محتوای نهجالبلاغه را اینگونه میدانند: محتوایی مناسب برای مقابله با نفوذ دشمن خارجی و سوء استفادهی دشمن داخلی است، اگر بخواهیم با نفوذ دشمن خارجی مقابله کنیم و مراقب سوء استفاده دشمنان داخلی هم باشیم باید از نهجالبلاغه استفاده کرده و به سراغ آن برویم.
مقام معظم رهبری فرمودند: «اگر ما اندکی با نهجالبلاغه آشنا شویم و راهمان را به سوی این کتاب باز کنیم، راه سوء استفاده دشمنان کوچک و خرد و ریزی که در داخل هستند، و نیز راه نفوذ دشمنهای جنایتکار بزرگی که از غفلت و دوری ما از اسلام همیشه استفاده کردهاند، بسته خواهد شد»[6] .
3. راه رسیدن به قرآن نهجالبلاغه است.
نهجالبلاغه کتابی برای عمل جامعه است.
از نگاه حضرت آقا نهجالبلاغه برای امروز ما یک کتاب عمل است، ایشان فرمودند: فقط کتاب نظری و تئوری نیست، بلکه کتابی است که میخواهیم در جامعه به آن عمل کنیم، و اگر دنبال یک برنامه عملی باشیم، نهجالبلاغه برنامهی عمل است. ایشان فرمودند: «نهجالبلاغه را آقایان بخوانید، بخوانید که بفهمید. این نهجالبلاغه قاموس؛ یعنی فرهنگ مفاهیم اسلامی است به یک معنا. خیلی عزیز است نهجالبلاغه و چقدر دور است از دسترس ما! مردم ما نهجالبلاغه را فقط اسمش را شنیدهاند. اصلاً نمیدانند نهجالبلاغه کتاب عمل است. نهجالبلاغه واقعا کتاب عمل است، کتاب معرفی اسلام است. از قول من به دشمنان اسلام هم بگوئید، به آنهایی که اسلام را هی میکوبند، هی نیش میزنند، هی زهر میریزند؛ اینهایی که هی خوششان میآید به هر مناسبت یک حملهای به اسلام بکنند، آقایانی که توی قشرهای جدید روشنفکری هستید، از قول بنده به اینها بگوئید که اینها اگر میخواهند اسلام را رد کنند، قبلاً یک دور نهجالبلاغه را بخوانند. هر کسی نهجالبلاغه را نمیخواند از قرآن خبری ندارد، خیلی بیجا میکند اسلام را رد میکند. بیجا میکند که نه، دلش میخواهد بکند بکند، اما جاهلانه عمل میکند. جاهلانه است. هیچ عاقلی، هیچ عالمی، این عمل را قبول ندارد. غرض نهجالبلاغه خیلی ارزش دارد»[7] .
4. آییننامهی انقلاب اسلامی در گام اول و دوم
آئیننامهی انقلاب!
مقام معظم رهبری فرمودند: «نهجالبلاغه کتاب تدوین شدهی انقلاب اسلامی است و آئیننامهی این انقلاب میتوان به حسابش آورد، خود نهجالبلاغه هم دارای همین خصوصیت است، یعنی در او میدانهای وسیع زندگی انسان و بعدها و جانبهای گوناگون وجود انسان که همه در اسلام هست، منعکس است»[8] .
انقلاب اسلامی یک آییننامه در حوزهی فرهنگ و عقیده، و در حوزهی سیاست داخلی و خارجی میباشد، و در هر بخش این آییننامه اجرایی باید یک عقبهی فکری داشته باشد که به نظر مقام معظم رهبری آن عقبهی فکری نهجالبلاغه است، این بیان ایشان در سال ۵۹ فرمودهاند، برداشت از سخنان ایشان این است که نهجالبلاغه، آئیننامهی انقلاب اسلامی در گام اول و گام دوم انقلاب است، آقا فرمودند: نهجالبلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آنرا آئیننامهی این انقلاب میتوان به حساب آورد، خود نهجالبلاغه هم دارای همین خصوصیت است، یعنی در نهجالبلاغه میدانها وسیع زندگی انسان و بُعدها و جانبهای گوناگون وجود انسان که همه در اسلام است منعکس شده است.
انقلاب اسلامی مدعی آنست که میخواهد جامعهی انسانیِ جهانی را بسازد و رشد بدهد، لذا صدور انقلاب، محور مقاومت، بیداری اسلامی و ... به همین معناست که ایشان میفرمایند: همهی اینها در نهجالبلاغه منعکس است، فقط باید تعمق و تامل نمود.
5. محتوای نهجالبلاغه، محتوایی هنری و مفید برای هنرمندان جامعه
مقام معظم رهبری فرمودند: «سخن امیرمؤمنان× نهجالبلاغه است؛ فصیحترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعهی به نهجالبلاغه بینیازم»[9] .
6. محتوای نهجالبلاغه، محتوایی برای ارتقای سخنوری است
مقام معظم رهبری فرمودند: «به خطبههای نهجالبلاغه نگاه کنید؛ آیت زیبایی است. امیرالمؤمنین× میشد معمولی حرف بزند؛ اما نه، از بیان هنری استفاده میکند؛ «و بعد فنحن امراء الکلام». خود این بزرگوارها گفتهاند که ما امیران سخنیم. واقعا هم امیر سخن بودهاند. امیر سخن، یعنی بیان را به بهترین و شیواترین وجه انتخاب کنید؛ شعر خوب، شاعر خوب - که الحمدلله کم هم نداریم - مفاهیم خوب»[10] .
7. انقلاب فرهنگی بدون الهام از نهجالبلاغه، بدعتی فرهنگی است
«انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی است؛ آقا فرمودند: انقلاب فرهنگی بدون الهام گرفتن از نهجالبلاغه بدعتی فرهنگی است، بحث در این است که یک انقلاب فرهنگی با همان معنایی که انقلاب دارد و با همان معنایی که فرهنگ دارد. یک انقلاب فرهنگی کی میتواند بوجود بیاید و به کجا میتواند متکی باشد؟ یقینا انقلاب فرهنگی باید به منابع فکری و آن منابعی که مکتب را برای ما تشریح میکنند متکی باشد، ما نمیتوانیم امروز یک انقلاب فرهنگی بوجود بیاوریم در حالی که منابع اسلامی اصیل و متون دست اول اسلامی را نخواهیم بار دیگر مطرح کنیم، یا بهتر از آنچه تاکنون مطرح بوده است مطرح کنیم، امکان ندارد. آنکه میخواهد انقلاب فرهنگی کند، اما با قرآن کاری ندارد، یا با حدیث کاری ندارد، یا با کتب مدونهی حدیث، مثل اصول کافی و غیره که یکی هم نهجالبلاغه هست کاری ندارد، او در حقیقت انقلاب فرهنگی نیست، او ممکن است یک بدعت فرهنگی باشد. او ممکن است یک ایجاد رویهی جدیدی باشد که متکی به اصول و مکتب نیست، و یقینا اگر یک تحول در حد یک دگرگونی متکی به اصول نرسد و نباشد، آن را نمیتوان یک انقلاب نامید، و آثار و نتایج یک انقلاب را هم از او نمیشود انتظار داشت. ما میخواهیم انقلاب فرهنگی کنیم، پس باید برگردیم به متون اسلام و از جملهی متون اسلام و جزء راقیترین و والاترین و زیباترین و پرمغزترین و همهجانبهترین و خلاصه شگفت آفرینترین، نهجالبلاغه است. این جملهای که بعضی گفتهاند که دون کلام خدا و بالاتر از همهی کلامهای انسانها واقعا در مورد نهجالبلاغه مبالغه نیست یک واقعیت است. افسوس که مردم ما آشنا نیستند»[11] .
تطبیق دادن بر ۴۰ سال گذشته تا به امروز خصوصاً درباره موضع گیری های برخی از سیاسیون ما دربارهی قرآن، نهجالبلاغه و مسائل دینی و اسلامی و آنهایی که به تعبیر مقام معظم رهبری خستگان انقلابند، یعنی از انقلاب خسته شدهاند، دربارهی موضعگیریهای آنها خیلی قابل تطبیق است.
نهجالبلاغه نمودار تدوام انقلاب است
نهجالبلاغه کتابی چند بعدی و چند جانبه است که برای یک جامعهی انقلابی، کامل، لازم و ضروری است، و برای جامعهای هم که بخواهد انقلابی بماند این منبع هم کامل، و هم ضروری و لازم است.
در برداشت از کلام مقام معظم رهبری، نهجالبلاغه، نمودار تداوم انقلاب اسلامی است؛ اگر انقلاب بخواهد ماندگار شود، باید با نمودار نهجالبلاغه حرکت کند؛ ایشان در تعبیری میفرمایند: «ما اگر بخواهیم امروز انقلاب اسلامی را ادامه بدهیم، یعنی آنچه که به معنای واقعی کلمه انقلاب است، بایستی اسلام را همه جانبه مراعات کنیم، نمونهاش هم نهجالبلاغه است، بایستی برگردیم به نهجالبلاغه و آن را باز بینی کنیم. ایشان فرمودند: در محتوای نهجالبلاغه جنگ هست، سیاست هست، دیپلماسی هست، ارتباط خارجی و سیاست خارجی هست، اخلاق و ... هست، همهی اینها در نهجالبلاغه هست، عبادت هم هست، زهد هم هست، همه چیز در نهجالبلاغه وجود دارد. این نهجالبلاغهی چند بُعدی نموداری از اسلام چند بُعدی است.
اسلام، چند بُعدی است، و نهجالبلاغه هم نموداری چند بُعدی برای آنست که فرمودند برای دوام انقلاب اسلامی و ساختن یک انسان چند بُعدی ضروری و لازم است»[12] .
باید در این چهل سالهی انقلاب به رغم تشکر از همهی آنهایی که برای نهجالبلاغه تلاش کردهاند از خودمان سؤال کنیم که جامعه انقلابی ما، حوزه انقلابی ما و طلاب انقلابی ما چقدر برای نهجالبلاغه کار کردهاند و تا چه اندازه در سیاست و قانونگذاریهایمان از نهجالبلاغه استفاده کردهایم.
نهجالبلاغه در حقیقت تطبیق نسخه درمان با درد است
نهجالبلاغه برای ما از دو نظر اهمیت پیدا میکند،
اولاً: از نظر طرح مسائلی از قبیل: طرح مسألهی اصولی اسلام، طرح مسألهی الله، طرح مسألهی انسان و مشخص کردن دیدگاههای اسلام دربارهی انسان، طرح مسألهی نبوت و موضع نبوت در تاریخ انسان و شأن نبی و رسالت نبی و از این قبیل مسائلی که در باب نبوت هست، و از یک نظر نهجالبلاغه مسائل اصولی اسلام را برای ما طرح میکند - که امروزه این مطلب برای ما یک وسیلهی شناخت بوده و لازم است.
ثانیاً: از یک نظر هم نهجالبلاغه به مسائل اجتماعی در محیطی منافقانه و مشتبه اشاره میکند؛ و چون ما امروز در چنان محیطی قرار داریم، پس مسائل زندگی و مسائل سیاسی، و مشکلات و دردها، و احیانا راهحلها(اگر راهحلی در مسألهای وجود داشته باشد) میتواند از نهجالبلاغه شناخته و الهام گرفته بشود، - پس از این نظر هم نهجالبلاغه برای ما مهم است[13] .
نهجالبلاغه سخنان رهبرجامعه بزرگ اسلامی که مختلط با پیروان سایر ادیان و مذاهب بوده و همراه با تجربهی اجرایی اوست
نهجالبلاغه در مجموع، درس زندگی اجتماعی برای مسلمانهاست؛ مطالب این کتاب به طور مجرد از زندگی مطرح نشده است. از همه مهمتر اینست که حضرت آقا فرمودند: نهجالبلاغه سخنان رهبر جامعهای بزرگ است که خودش حکومتداری را تجربه کرده است، گویندهی این کلمات رئیس مملکت، حاکم و فرمانروایی بزرگ است که سلطنت و حکومت او بر کشوری پهناور و عظیم گسترش داشته است، درست است که مقدار حکومت ایشان اندک بوده، ولی در همان مدت اندک، حکومت بر جامعهی بزرگ اسلامی از مدینه تا مصر را تجربه کرده است؛ انسان بزرگی که مسؤولیت ملکداری و زمامداری را هم بر دوش داشته و با احساس این مسؤولیت عظیم این مطالب را بر زبان جاری کرده است. سخنانش مانند گفتههای حکیمی که دور از غوغای زندگی و فارغ از واقعیتها و مسائل گوناگونی که در یک جامعه ممکن است مطرح باشد مینشیند و معارف اسلامی را بیان میکند نیست. مانند عارفی که به حالات و کیفیات درونی و نفسانی خود تکیه میکند نیست، بلکه انسانی است که بار مسؤولیت ادارهی یک جامعهی عظیم را بر دوش خود احساس میکند، و دانای دین و بصیر به همهی معارف اسلامی و قرآنی است؛ با این دل پرمعرفت، با این روح بزرگ و در مقام این مسؤولیت با مردم روبرو میشود، با آنها حرف میزند، از آنها میخواهد، به آنها میگوید و پاسخ سؤالها و استفهامهای آنها را میدهد؛ عمدهی خطبهها و نامههای نهجالبلاغه، خصوصاً نامهها، ۹۸ درصد آن در زمان و دوران حکومت و خلافت حضرت بوده و ایشان در زمان حکومت برای عمّال و نمایندگانشان نوشتهاند؛ یعنی این بیانات در دورهی حکومتداری امیرمؤمنان علی× صادر شده است، بیانات رهبری معصوم و الهی در زمان حکومتداری وی که با تجربهای چند ساله بیان شده است. این شرائط صدور نهجالبلاغه است.
شاید با همهی روایاتی که ما از ائمهی معصومین^ داریم از این جهت فرق میکند، آنها مربوط به دوران حاکمیت مورد قبول اسلامی از دیدگاه ائمه^ زندگی نمیکردند. آنها در دوران اختناق به سر میبردند، مسائل از دیدگاه یک حاکم و مسؤول ادارهی مملکت بر زبان آنها جاری نمیشد. اما امیرمؤمنان× به عنوان یک حاکم اسلامی حرف میزند، با یک جامعهای که تحت اشراف و حکومت خود اوست حرف میزند، و این بیشترین سخنانی است که از امیرمؤمنان در نهجالبلاغه نقل شده است، البته در کلمات آن حضرت سخنانی هم هست که مربوط به دوران حکومت ایشان نیست. ما امروز در همان شرائط قرار داریم، شرائط کنونی جامعهی اسلامی همان شرائط است. البته نهجالبلاغه مخصوص کشور ما نیست، مال همه دنیای اسلام است، اما دنیای اسلام هم امروز در حال یک بیداری و حیات دوبارهی اسلامی است، در کشور ما و در جامعهی ما که در سایهی همین آموزشهای امیرمؤمنان× و با اتکاء به نفس نهجالبلاغه این انقلاب به پیروزی رسیده، و امروز همان جامعه اسلامی و علوی تشکیل شده و همان شرائط تقریبا در بیشتر ابعاد بر جامعهی ما و کشور ما حکومت میکند؛ امروز هم اگر بخواهیم حکومتداری کنیم باید از نهجالبلاغه استفاده کنیم.
امروز شرایطی مشابه شرائط دوران حکومت امیرمؤمنان× است، پس روزگار نهجالبلاغه است. امروز میشود {با} از دیدگاه دقیق و نافذ امیرمؤمنان علی× به واقعیتهای جامعه و واقعیتهای جهان نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آنها را پیدا کرد. لذا ست که به نظر ما امروز از همیشه به نهجالبلاغه ما محتاجتریم[14] .
پس از نگاه مقام معظم رهبری نهجالبلاغه سخن به روز رسانی شده و آماده برای پیاده شدن در مسیر اهداف انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی است که باید در این مسیر تطبیق داد و پیاده کرد تا به نتیجه رسید.