99/10/22
موضوع: شرح حکمتهای نهجالبلاغه/ نهجالبلاغه چیست و از چه جایگاهی برخوردار است/ معرفی نهج البلاغه و جایگاه اهمیتی آن
درس دوم:نهجالبلاغه چیست و از چه جایگاهی برخوردار است؟
اولین مطلبی که لازم است دربارهی آن به بحث و گفتوگو بنشینیم، این است که بدانیم نهجالبلاغه چیست و چه جایگاهی دارد؟
در پاسخ به این پرسش باید بگوییم: واضح است که نهجالبلاغه بخشی از مجموعه سخنان امیرمؤمنان علی× است که مرحوم سید رضی& به حسب ذوق و سلیقه خودش آنها را جمعآوری کرده است.
نهجالبلاغه از جایگاه اهمیتی بسیار بالا و با عظمتی برخوردار است، که به نمونههایی از عظمت آن اشارهای داشتیم و در این جا هم از بُعد دیگری لازم است که به آن بپردازیم تا توجهمان به مسئله نهجالبلاغه به صورت ویژهتر جلب شود، نهجالبلاغه که بخشی از مجموعه سخنان امام علی× است به شهادت بزرگانی فراتر از دین و مذهب دارای عظمت و بزرگی است که قابل توجه است و باید به آن اهمیت داده شود.
نکتهی قابل توجه در این موضوع این است که نهجالبلاغه، به جای اینکه مورد توجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان واقع شود، میبینیم در طول تاریخ هزار سالهای که تا به امروز بر نهجالبلاغه گذاشته است به صورت فراوان مورد توجه افراد و شخصیتهایی واقع شده که فرا مذهبی و فرا دینی هستند و پشت دیوارهای مذهب و دین قرار دارند؛ یعنی آنانی که به ولایت آن حضرت نیز قایل نیستند به نهجالبلاغه به عنوان فکر انسانی به صورت عمیق توجه کرده و به شرح آن پرداختهاند.
نگاه و توجه آنها به نهجالبلاغه به عنوان یک کتاب دینی و نیز به عنوان دستوری اسلامی و شیعی نبوده، بلکه نگاهشان به نهجالبلاغه به عنوان دستور و قانونی انسانی است که نه تنها سعادت مذهبی، بلکه سعادت انسانیت و بشریت را تأمین میکند. و در حقیقت قانونی است که ملتزم بودن به آن هدایت و نجات بشریت را به همراه دارد؛ نمیخواهیم بگوییم نهجالبلاغه کتابی است صادر شده در مذهب و از مذهب نیست، چرا! از امیرمؤمنان علی× امام شیعیان، امام مسلمین و امام انسانیت صادر شده است، لکن سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا این کتاب و این بیانات فقط برای مسلمانان و خصوصاً شیعیان صادر شده و یا برای همهی جامعهی انسانیت است؟
در جواب باید بگوییم: تجربه تاریخی هزار ساله نشان میدهد که نگاهها و برداشتهای از نهجالبلاغه، فرا مذهبی و فرا دینی و به عنوان دستوری انسانی است که میتواند برای جامعه انسانی مفید باشد.
اگر در مورد شروح، ترجمهها، توضیحات و تعلیقاتی که بر کتاب نهجالبلاغه نوشته شده از دیدگاه مذهب و دین و همچنین از دیدگاه غیر مذهبی و غیر دینی نگاه و بررسی شود، به این حقیقت دست خواهیم یافت که درصد بالایی از کتابهایی که حول محور نهجالبلاغه و کلمات امیرمؤمنان علی× نوشته شده خارج از حوزهی دین و مذهب است؛ یعنی این مطلب بیانگر این است که امروزه هم با اینکه مدتی طولانی که بر نهجالبلاغه سپری شده، اما به عنوان منبع و مرجعی برای رشد، پیشرفت و سعادت نه تنها جامعهی دینی، بلکه جامعهی بشری میباشد، به گونهای که در مورد دنیای انسان هم میتواند به گونهای باشد که اگر انسان اراده کند تا بر پایه عقل، اندیشه و فکر و هدایت انسانی حرکت کند، میتواند از نهجالبلاغه استفاده کرده و از آن بهره ببرد؛ به تعبیری، نهجالبلاغه قبل از آن که بیانگر دین و مذهب علوی باشد، بیانگر فکر علوی است؛ اگر نگاهمان به نهجالبلاغه اینگونه شود، نگاهی بسیار عمده و عمیقی میشود.
به عنوان مثال: در حال حاضر جامعهی ایران در گام دوم چهل ساله انقلاب قرار دارد که قبلاً هم به آن اشارهای داشتیم و باید به این نکته دقت کنیم، ببینیم آیا نهجالبلاغه میتواند در گام دوم انقلاب برای ما مرجعی مفید و نقشهای برای راه باشد یا نه؟ اگر از این منظر به نهجالبلاغه نگاه کنیم حتماً میتواند گامی مفید باشد، زیرا انقلاب اسلامی، گرچه انقلابی دینی و اسلامی است، اما تنها اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه انقلاب اسلامی از همه مردم و مظلومان عالم دفاع و حمایت میکند و میتواند درسی برای همهی اقشار مردم در أقصی نقاط دنیا باشد.
از جمله افرادی که میتوانیم از نگاهش به موضوع نهجالبلاغه به عنوان نمونه استناد کنیم و برای ما راهگشا نیز باشد، سخنان و توجه شخصیتی همچون جرج جورداق مسیحی به نهجالبلاغه است.
جرج سجعان جرداق نویسنده و روشنفکر لبنانی است که اخیراً از دار دنیا رفت؛ وی جزو مسیحیان لبنانی الأصل است که در سال ۱۹۳۱ میلادی در لبنان و در خانوادهای اصیل به دنیا آمد؛ تحصیلات ایشان در همان لبنان بوده است؛ خانوادهی وی، خانوادهای روشنفکر و تحصیل کرده بودند به گونهای که هم خودش، هم برادرش، هم پدرش و تقریباً تمام اقوام ایشان جز تحصیل کردهها و روشنفکران آگاه هستند، اما به امام علی× عشق میورزیدند و این عشق در منزل آنها متجلی بود.
نحوه چگونگی آشنایی جرج جرداق مسیحی با نهجالبلاغهخیلیها اسم ایشان را شنیدهاند، شاید خیلی از افراد ایشان را با کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانية» میشناسند و با کلماتش حول موضوع نهجالبلاغه تا اندازهای آشنایی دارند؛ اما اینکه چه چیزی باعث شد تا جرج جرداق با وجود اینکه مسیحی بود با نهجالبلاغه آشنا شد. در اینباره میگویند: جرج جرداق در زمان کودکی علاقه چندانی به مدرسه رفتن و درس و بحث نداشت، به گونهای که گاهی از روزها از مدرسه فرار میکرد و به کنار چشمهسارهای مرجعیون و زیر درختهای زیبای آن ميرفت و زیر درخت مینشست و کتاب «دیوان متنبی» و «مجمع البحرین» ناصیف یازجی را كه از ادبا و شعرای لبنانی بود بر میداشت و ادبیات و شعر میخواند، در حقیقت او فقط به ادبیات علاقه داشت.
زمانی هم که میگشتند وی را در حالی پیدا میکردند که مشغول خواندن کتاب شعر بود. وی در مدرسه به سایر مباحث علمی علاقهای نشان نمیداد، علاقهی او فقط به شعر و ادبیات بود؛ به این کار وی اعتراض میکردند، در این میان یکی از اعضای خانوادهاش که وی را خیلی حمایت میکرد برادر بزرگتر وی به نام فؤاد جرداق بود که ایشان هم مسیحی و جزو ادبا بود،
فؤاد جرداق برادرش را به خاطر علاقهای که به ادبیات داشت تشویق نموده و از وی حمایت میکرد؛ میگفت: او باید علاقه خودش را دنبال کند. چرا مجبورش میکنید در رشتههایی، مانند ریاضی و غیره کار کند در حالی که هیچ علاقهای به آنها ندارد، بگذارید در رشته خودش رشد کند، لذا از وی حمایت کرد و در مسیر حمایت و ترغیب وی نیز کتابی را به عنوان هدیه به او داده و گفت: تو که به ادبیات و شعر علاقه زیادی داری! این کتاب را از نگاه فصاحت و بلاغت و با نگاه ادبیات با دقت بخوان! و مطالعه کن! که برایت مفید است.
کتابی که فؤاد جرداق به عنوان هدیه به برادرش داد کتابی، جز نهجالبلاغه مولا امیرمؤمنان علی× نبود. یک فرد مسیحی از یک خانوادهی مسیحی کتاب نهجالبلاغهای که سخنان امیرمؤمنان× است و توسط مرحوم سید رضی& جمعآوری شده را به برادرش هدیه میدهد؛ او هم این کتاب را میگیرد و مقداری از آن را با نگاه ادبیاتی، مقداری را با نگاه فلسفی و مقداری را با نگاه فصاحت و بلاغت مطالعه میکند و مجذوب آن میشود.
جرج جرداق همانگونه که در مقدمه کتابش به آن اشاره کرده، زمانی که این کتاب را مطالعه کرد دیگر نتوانست از آن جدا شود و همیشه آن را همراه خودش داشت، آن را مطالعه میکرد و میخواند، اولین مرحلهای هم که سبب شد تا وی این کتاب را مطالعه کند محتوای نهجالبلاغه نبود، بلکه به جهت ادبیات و فصاحت و بلاغت و زیباییهای گفتاری و نوشتاری نهجالبلاغه بود، که باعث شد وی جذب نهجالبلاغه و سخنان امیرمؤمنان علی× شود تا جايي كه با آن مانوس شد، بلکه به تعبیر صحیحتر عاشق آن شد.
مأنوس شدن وی با نهجالبلاغه به حدی بالا بود که میتوانیم بگوییم: وی عاشق نهجالبلاغه و امیرمؤمنان علی× شد، تا جایی که با علی× زندگی میکرد.
این جذبه ظاهری و ادبیاتی تبدیل به جذبهای محتوایی شد، تا جایی که با محتوای کتاب نهجالبلاغه آشنا شد، و باعث جذب وی شد و آن را مطالعه کرد. مطالعهی ادبیاتی وی تبدیل به مطالعهی محتوایی شد و آرام آرام در مسیر عشق به امام علی× و نهجالبلاغه مطالعهاش عمیقتر شد، به گونهای که تصمیم گرفت دربارهي حضرت کتابهایی بنویسد، که از جملهی آن کتابها میتوان به مجموعهي «الامام علی صوت العدالة الانسانية» اشاره کرد که وی دربارهی علی× و نهجالبلاغه به رشتهی تحریر در آورد.
جرج جرداق اگر چه شاعر و نقاد ادبی است، اما شهرت او به همین مجموعهاش میباشد.
نگاه وی به نهجالبلاغه به عنوان یک فرد مسلمان و شیعه نبود، بلکه به عنوان فردی مسیحی و خارج از اسلام و تشیع به نهجالبلاغه نگاه کرد.
وی به این کتاب به عنوان کتابی که سرایندهاش فردی است که صاحب بلاغت و فصاحت است و در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد و به تعبیر ابن ابی الحدید که حضرت را امام الفصحاء و سید البلغاء معرفی میکند، نگاه کرد، و بعد از آن بود که به محتوای بسیار عمیق آن نزدیک میشود و جذبه برای او ایجاد میشود و به سراغ مطالعه این کتاب میرود و مطابق آنچه معروف است بخشهای زیادی از نهج الابلاغه را نیز حفظ کرده بود. قطعاتی از نهجالبلاغه را در زندگیش گذاشت و توانست از این مسیر استفاده کند، آرام آرام زندگیش به جای رسید که شروع به نوشتن مجموعهای دربارهی امام علی× با نام «الامام علی صوت العدالة الانسانية» نمود که آن هم یک جلد نیست، بلکه مجموعهای پنج جلدی است که بعداً تبدیل به هفت جلد شد. این مجموعه دارای کتابهای مختلفی است، از جملهی آن کتابها، کتاب امام علی× و حقوق بشر؛ امام علی× و قومیت گرایی عربی؛ امام علی× و سقراط؛ امام علی× و ... که این مجموعه کتابهای گوناگون با نام «الامام علی صوت العدالة الانسانية» نامگذاری شد. یا به عنوان مثال، کتاب امام علی× و انقلاب فرانسه که همه جهات گوناگون را ایشان در این قضیه گنجانده است. این طرز نگاه جرج جرداق مسیحی، یک نگاه فرا مذهبی است، لذا نهجالبلاغه کتاب با عظمتی است که فقط یک کتاب درون مذهبی و درون دینی نیست، بلکه کتابی فرا مذهبی و فراتر از یک کتاب دینی و اسلامی است که میشود به آن توجه نمود.
ماجرای دیدار رهبر انقلاب و جرج جرداق نویسنده مسیحیجناب جرج جرداق، سفرهای به ایران داشته که در یکی از سفرهایش به ایران ملاقاتی هم با مقام معظم رهبری داشته است. مقام معظم رهبری در روز عید غدیر (1395هـ.ش) در سخنرانی خود به ملاقاتشان با جرج جرداق هم اشاره میکنند و میگویند: «علیّبنابیطالب (سلاماللهعلیه) شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید. افرادی از اهل سنّت که دربارهی فضائل امیرالمؤمنین× در طول سالهای متمادی نوشتهاند بسیارند؛ جرج جرداق مسیحی، آن کتاب پنج جلدی را نوشته[1] ؛ یک مسیحی دربارهی امیرالمؤمنین× سالها قبل عاشقانه کتاب مینویسد. همین شخصیّت آمد اینجا پیش من و راجع به کتابش صحبت شد[2] ، گفت: من از دوران نوجوانی با نهجالبلاغه آشنا شدم، نهجالبلاغه مرا به شخصیّت علیّبنابیطالب× هدایت کرد؛ این کتاب را نوشت: الامام علی صوت العدالة الانسانیّة. کسی که اصلاً دین هم نداشته باشد -یعنی به هیچ دینی معتقد نباشد- وقتی شخصیّت امیرالمؤمنین را بشناسد، در مقابل او خضوع میکند، تعظیم میکند»[3] .
اصل ملاقات درست است، لکن نکاتی در اینجا وجود دارد:
نکتهی اول: سخنانی است که در فضای مجازی به این ملاقات و مقام معظم رهبری نسبت داده شده است به اینکه در برخی از نقلها اینگونه آمده که مقام معظم رهبری در این ملاقات بعد از اینکه جرج جرداق میگوید: من کتابی دربارهی نهجالبلاغه علی× نوشتم و این کتاب را مورد مطالعه قرار دادم، تشکر کردند و گفتند: من به عنوان فرزند امیرمؤمنان علی× از شما بابت نوشتن این کتاب تشکر میکنم؛ اما بعد از این که این سخن را از مقام معظم رهبری نقل کردهاند، که انتصاب این سخن هم مشخص نیست، باز نقل کردهاند که ایشان فرمودند: شما کار بسیار بزرگ و باعظمت و خیلی خوبی را انجام دادید، اما «الإحسان بالإتمام»، چه خوب است که شما کار خوب خودتان را به اتمام برسانید و آن را تمام کنید، و تمام کردن کارتان هم به این است که شما کتابی هم دربارهی دختر امیرمؤمنان زینب کبری‘ بنویسی، و اگر این کار را انجام بدهی و بنویسی! خداوند صلهای بزرگ به تو عنایت میکند[4] که این قسمت، انتصابش مشخص نیست.
نکتهی دوم: انتصاب دیگری که به جرج جرداق مسیحی میدهند و متاسفانه خیلی هم معروف شده، این است که میگویند: جرج جرداق مسیحی ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خوانده که سند و منبع این سخن و انتصاب هم مشخص نیست و هیچکدام از افرادی هم که با جرج جرداق در ارتباط بودند، در هیچ کجا پیدا نشده که این موضوع را تایید کنند، و خیلی هم غریب و بعید شمرده شده که ایشان توانسته باشد ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خوانده باشد؛ عدهای برای ترغیب اینگونه میگویند که جرج جرداق با اینکه شخصی مسیحی بوده، اما ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خوانده است، ولی ما که شیعه هستیم حتی یک بار هم نهجالبلاغه را نخواندهایم، و چقدر عقب هستیم؛ بله! اگر بیان این مطلب به این جهت باشد که ما ترغیب شویم و نهجالبلاغه را بخوانیم خوب است، حتی برای خودمان زبان به توبیخ بگشاییم، این عیبی ندارد، اما اگر بخواهیم به کسی حتی جرج جرداق مسیحی نسبت بدهیم، اینگونه نسبت دادن نیازمند دلیل و مستند است.
در همین باب نقل شده که شخصی جرج جرداق مسیحی را در زمان حیاتش ملاقات کرده و پرسید: آیا صحت دارد که شما ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خواندهاید؟ ایشان در جواب میگوید: این سخنان درست نیست و نمیدانم این سخن از کجا آمده است، من دو مرتبه نهجالبلاغه را خواندهام، یکبار در سیزده سالگی و بار دیگر در بیست و سه سالگی؛که مطالعه بار دوم با تأمل بیشتر بود و چهار پنج سال هم طول کشید[5] .
ابن ابی الحدید معتزلی در ذیل خطبه ۲۲۱ نهجالبلاغه میگوید: من این خطبه را بیش از هزار بار خواندهام، بله! ممکن است انسان یک خطبه کوتاه را بارها بخواند، مانند ذکری است که هزار بار ممکن است گفته شود؛ اما انتساب 200 بار خواندن کتابی مانند نهجالبلاغه نیازمند دلیل و مدرک است.
معرفی نهجالبلاغه از زبان جرج جرداق مسیحیآقای جرج جرداق مسیحی در کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانية» فصل و بابی را ایجاد کرده و در آن خصوصیتهایی از امیرمؤمنان علی× بیان میکند و نهجالبلاغه را برای ما اینچنین معرفی میکند، میگوید: «أمّا في البلاغة، فهو فوق البلاغات، كلام ضم جميع جمالات اللغة العربية في الماضي والمستقبل، حتى قيل عنه: كلام دون كلام الخالق وفوق كلام المخلوقين»[6] .
وی مینویسد: آیا در تاریخ مشرق زمین، هیچ به سراغ نهجالبلاغه رفتهاید؟
نهجالبلاغهای که از فکر و خیال و عاطفه، آیاتی به دست انسان میدهد که تا او و خیال و عاطفه و اندیشه انسانی او وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی- هنری او پیوند ناگسستنی خواهد داشت. سخنانی به هم پیوسته و هماهنگ، جوشان از درکی عمیق و بینشی ژرف، لبریز از شور واقعیت و گرمی حقیقت و سرشار از اشتیاق تمام برای شناخت ماورای این حقیقت است.
سخنانی زیبا و نغز که زیبایی موضوع و بیان، چنان در آن به هم آمیخته که تعبیر با مدلول و شکل با معنا یکی شدهاند، همچنان که حرارت با آتش و نور با خورشید و هوا با هوا یکی هستند. بشر نیز در مقابل آن، همچون موجودی است که در برابر سیلی خروشان، دریایی پرموج، طوفانی سرکش یا گردبادی تند قرار گرفته باشد، نمیتواند به شمار آید.
نهجالبلاغه بیانی رساتر از هر رسا و پارهای از یک تنزیل است و پیوندی ناگسستنی با اصول ادب انسانی دارد و تا آنجا اوج میگیرد که دربارهی آن گفتهاند: بیانی، فروتر از کلام خداوند و فراتر از گفتار بشری است[7] .
امیرمؤمنان علی× در بلاغت فوق همه بلاغتهاست، نهجالبلاغه کلامی است که در آن جمیع جمالات لغت عربی از ماضی و مستقبل و ... در او جمع شده و کلامش پایینتر از کلام خالق و خدای عزّ و جلّ و بالاتر از کلام مخلوقین شمرده شده است.
ایشان این نکات را در مقدمهی این کتاب بیان کرده و امیرمؤمنان علی× را اینگونه معرفی میکند؛ یعنی یک شخصیت مسیحی، جدای از مذهب شیعه و دین اسلام، با نگاه انسانی به این موضوع، به نهجالبلاغه نظر میکند و آن را تقریباً یک حرکت انسانی میبیند و مجذوب آن میشود و میتواند آن را مورد توجه قرار دهد، لذا زمانیکه کتابش را چاپ میکند دربارهی امام علی× در پشت جلد کتابش اینچنین مینویسد:
O'Ali،If I say you're superior to Jesus Christ، my religioncannot accept it!If I say he's superior to you، my conscience won'taccept it!I don't say you're God!...So، tell us yourself، o'Ali:Who are you !?ﺍﻯ ﻋﻠﻰ!ﺍﮔﺮ بگویم ﺗﻮ ﺍﺯ مسیح ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ، دینم ﻧﻤﻰپذیرد!
ﺍﮔﺮ بگویم ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰپذیرد!
ﻧﻤﻰگویم ﺗﻮ ﺧﺪﺍ هستی!
ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ: ﺗﻮ کیستی؟!وی به عنوان فردی مسیحی در حالیکه نه مسلمان شده و نه شیعه هست؛ اما خطاب به امیرمؤمنان علی× اینگونه میگوید: ای علی! اگر بگویم که تو از مسیح بالاتری، دینم نمیپذیرد، دین من مسیح است و قبول نمیکند که تو از مسیح بالاتر باشی؛ و اگر بگویم که مسیح از تو بالاتر است وجدانم قبول نمیکند و نمیپذیرد. به تعبیری دیگر میگوید: من چیزی در تو یافتم و دیدم که نمیتوانم بگویم مسیح از تو بالاتر است، در اعتقاد و باورم، دینم قبول نمیکند من که مسیحیام و پیامبرم عیسای مسیح است تو را از او بالاتر بدانم، و از نگاه وجدانی چیزی در وجودت دیدم که نمیتوانم بگویم او بالاتر از تو است؛ میگوید: نمیگویم تو خدا هستی، میدانم تو خدا نیستی! من موحدّم و تو را خدا نمیدانم، بلکه تو را عبد و بنده خدا میدانم، انسان میدانم، پس ای علی! خودت به من بگو کیستی؟ خودت، خودت را معرفی کن تا ببینیم تو کیستی؟
جرج جرداق با نگاهی بشری و انسانی، علی× را اینگونه معرفی میکند؛ لذا در مسائل کتابهایش به موضوعات انسانی که جامعه نیازمند آن است اشاره میکند، مانند: علی و حقوق بشر، یعنی میخواهد ثابت کند در چند قرن گذشته، علی× اولین کسی است که پایه گذار حقوق بشر در عالم انسانیت بوده و نهجالبلاغه نمادی از این حرکت عظیم است.
شخصیتهای بزرگی علی× و نهجالبلاغه را اینگونه معرفی کردهاند، لذا به نظر میرسد که معرفی نهجالبلاغه بسیار مهم باشد.
نهجالبلاغه نمادی از فلسفه تفکر انسانی است نه تفکر شیعی و اسلامیپروفسور هانری کربن، محقق، فیلسوف و شرقشناس معروف فرانسوی که ملاقاتها و جلسات فراوانی با علامه طباطبایی& در حضور شهید مطهری و علمای بزرگ دیگر داشته و در موضوعات فلسفه اسلامی و غرب مباحثاتی داشته و علاقهمند به مکتب اسلام و تشیع نیز شده بود با این تفکر و نگاه که نهجالبلاغه محدود در دایره اسلام و تشیع نیست، بلکه باید با نگاه وسیعتری به آن توجه شود، دربارهی نهجالبلاغه اینگونه میگوید: «بعد از قرآن و احادیث پیامبر اسلام|، نهجالبلاغه در درجه اول از اهمیت قرار دارد؛ به طور کلی باید گفت: نهجالبلاغه تنها به قلمرو حیات مذهبی تشیع محدود نیست، بلکه تفکر فلسفی شیعه نیز به آن وابسته است و از آن بهره میگیرد؛ و غیر شیعیان هم میتوانند به نهجالبلاغه اظهار علاقه کنند و آن را مورد استفاده قرار دهند. لذا باید نهجالبلاغه را از مهمترین سرچشمههایی به شمار آورد که متفکران شیعه پیوسته از آن سیراب گشتهاند»[8] ؛ اما تنها اختصاص به شیعه ندارد، لذا جرج جرداق مسیحی هم که دربارهاش صحبت کردیم در نوشتن کتاب «الامام علی صوت العدالة انسانية» به این نکته پرداخته است، وی میگوید: من وقتی نهجالبلاغه و شخصیت امیرمؤمنان علی× را نگاه کردم، دیدم که دربارهی ایشان کتابهای زیادی نوشتهاند، و همهی آنها هم دربارهی خلافت و دربارهی حیات و زندگی ایشان نوشته شده است؛ اما دربارهی فکر امیرمؤمنان× نه به عنوان ولایت و امام، بلکه به عنوان فکر و اندیشهی علوی کمتر قلم زده شده است، لذا جرج جرداق میگوید: من احساس کردم که در جهت تفکر علوی کتابی نوشته نشده و حق علی× ادا نشده است، بلکه در حق او اجحاف هم شده است؛ لذا کتابهای علی× و حقوق بشر، علی× و سقراط، علی× و سایر موضوعات گوناگون دیگر را نوشتم و به دنبال این بودم که افکار علی× را برای آنهایی که ملتزم به ولایتش هم نیستند معرفی کنم؛ به نظر میآید امروزه دنیای بشریت علاوه بر آنکه به ولایت علی× نیازمند باشد به فکر علوی هم نیازمند و محتاج است، لذا ما باید مُعرِّف ولایت علوی باشیم، و فکر علوی را برای آنهایی که ولایتش را نپذیرفتهاند، اما لااقل در حوزهی فکر امیرمؤمنان علی× میتوانند مبارزه با استکبار داشته باشند هم معرفی کنیم.
مبارزهی با استکبار و همچنین دفاع از مظلومین، فکر امیرمؤمنان علی× است. امیرمؤمنان× قبل از اینکه امام شیعیان باشد، امام این جمله است که: النّاس صِنْفَانِ: «إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق»[9] ، یعنی امام× نَظِيرٌ لَك فِي الْخَلْقِ هم هست، آنهایی که در سراسر عالم و در قارههای گوناگون زندگی میکنند همه «نَظِيرٌ لَك فِي الْخَلْقِ» هستند، لذا امیرمؤمنان علی×، امام آنها هم هست، فکر امام× برای آنها هم باید اسوه باشد.
کرنیکو، استاد انگلیسی ادبیات در دانشگاه اسلامی علیگر هندوی میگوید: قرآن برادر کوچکی به نام نهجالبلاغه دارد؛ آیا کسی میتواند مانند این برادر کوچک بیاورد تا ما را مجال بحث از برادر بزرگ(یعنی قرآن) و امکان آوردن نظیر آن باشد[10] ؟
یازجی دربارهی نهجالبلاغه چه میگوید:
الكاتب المشهور «محمد الغزالي» الذي نقل في كتابه «نظرات في القرآن» عن اليازجي أنه أوصى ولده قائلًا: «إذا شئت أن تفوق أقرانك في العلم والأدب وصناعة الانشاء فعليك بحفظ القرآن ونهج البلاغة»[11] . از کتاب «الجریده الغیبه، تألیف شهاب الدین آلوسی (مفسّر معروف).
محمد الغزالی از نویسندگان معروف مصری در قرن بیستم به شمار میآید که فعالیتهای فراوانی داشته است، وی مدتی معاون وزیر اوقاف مصر بوده و از رهبران اخوان المسلمین به شمار میآید و به خاطر اعتراضاتش به انور سادات، مصر را ترک کرده و به عربستان و سپس به قطر رفت و در آنجا رییس دانشگاه قطر بوده و سپس به الجزایر رفت و در نهایت با برداشته شدن ممنوع الورود بودنش به مصر بازگشت.
ابراهیم الیازجی به عربی: ابراهیم الیازجي (متولد ۱۸۴۷ در بیروت – درگذشتهی ۱۹۰۶ میلادی).
وی فیلولوگ(زبان شناس)، شاعر و روزنامهنگار عثمانی و از مارونیهای لبنان[12] است، و همچنین فرزند شاعر لبنانی، ناصیف الیازجی است.
خانواده الیازجی اصالتاً حمصی بودند و قبل از تولد او به بیروت مهاجرت کردند.
او ویراستار روزنامهها و مجلات متعددی بوده است. وی همچنین آموزشدیدهی مکتب یسوعیها [13] برای ترجمهی کتاب مقدس به زبان عربی بود. ترجمهی کتاب مقدس توسط بوستانی، ناصیف و ابراهیم الیازجی از اولین ترجمههای این کتاب به زبان عربی مدرن بودند.
محمد عبده و نهجالبلاغه:مقام معظم رهبری میفرمایند: «یكی از كارهای اساسی كه روی نهجالبلاغه باید انجام بگیرد ترجمهی لغات نهجالبلاغه برای فارسی زبانها، و حتی برای عربی زبانها است، البته در پاورقی نهجالبلاغهها بزرگانی مثل مرحوم محمد عبده و بعضی دیگر این كار را كردند، اما كافی و سیراب كننده نیست»[14] .
حادثه بزرگ زندگى محمد عبده، ارتباط وی با سيد جمال الدين بود كه به سال 1286 هجرى در مصر میرسد و محمد عبده يك سال بعد با او همصحبت شد، و شخصيت قوى سيد جمال و تمايل شديد او به اصلاح اوضاع جهان اسلام و نجات آن از عقب ماندگى اثر فراوانى در جان و روح شيخ محمد عبده بر جاى نهاد.
و ديگرى آشكارتر از اين سخن میگوید:
محمد عبده بصيرتى از سيد جمال را باز یافت كه الازهر او را از آن محروم نگه داشته بود، و از تصوف وهمى و خيالى به صوفيگرى فلسفى و عملى روى آورد و ميل صادقانهاى در خود احساس كرد تا براى مردم كار كند و امر اصلاح دينى و مردمى و اجتماعى را به پيش برد و قلم خود را نيكو گرداند تا از راه نوشتههايش بر افكار عمومى تأثير گذارد.
و سخن بالاتر از خود عبده:أحد شرّاح نهج البلاغة «الشيخ محمد عبده» إمام العامة والكاتب العربي المعروف، الذي قال بشأن النهج في مقدمته عليه- بعد أن إعترف بأنّه تعرف مصادفة على هذا الكتاب الشريف - ويبدو أنّ هذه قضية جديرة بالتأمل-: «حين تصفحت نهج البلاغة وتأملت موضوعاته بدا لي وكأنّ هذا الكتاب عبارة عن معارك عظيمة، الحكومة فيها للبلاغة والقوّة للفصاحة وقد حملت من كل حدب وصوب على جنود الظنون الباطلة وسلاحها الأدلة القويّة والبراهين الساطعة[15] .
علامه نامى شيخ محمد عبده مرجع تقليد مصر و مصلح دينى آن كشور در مقدمه شرح خود بر نهجالبلاغه بعد از تفكر و تدبر و بررسى دربارهی اين كتاب با عظمت، اعجاب خود را نسبت به مقصد عالى نهجالبلاغه اینچنین بيان مىكند: بر حسب تقدير و به طور تصادف با كتاب نهجالبلاغه آشنا شدم. اين برخورد و تصادف در زمانی بود كه دچار دگرگونى و تشويش خاطر و افسردگى شده و از كارهايم بازمانده بودم.
شرح نهجالبلاغه محمد عبده در يك جلد، مكرر در مصر و لبنان بهچاپ رسیده است. شيخ محمد عبده در اين كتاب ذيل خطبهها، سخنان و نامههاى حضرت امير× لغات مشكل و نكات حساس آن را شرح داده و از نظر ادبى خدمت بسزائى به نهجالبلاغه نموده است. وى كه دانشمندى روشن فكر و اصلاح طلب بود، سالها به مَعيَّت استاد مشهور خود سيد جمال الدين اسدآبادى در مصر و اروپا بر ضد استعمار انگليس در ممالك اسلامى مبارزه كرد. و در پاريس با همكارى سيد جمال الدين روزنامۀ «العروة الوثقى» را براى نشر افكار و اهداف خود نشر نمود. وى سالها رئيس دانشگاه الازهر و از برجستهترين دانشمندان مصر بود. ایشان در سال 1320 ه ق در مصر چشم از جهان فرو بست.
كتاب با عظمت نهجالبلاغه همان کتابی است كه سيد شريف رضى& از سخنان پيشواى بزرگ مسلمانان و مولاى ما اميرمؤمنان على بن ابي طالب(كرم اللّه وجهه) از ميان بيانات پراكنده آن حضرت گرد آورده و با اسم نهجالبلاغه موسوم گردانيده است.
به حقيقت مىگويم من اسمى بهتر از نهجالبلاغه كه به بهترين وجه دلالت بر مسمى و هدف اين كتاب گرانقدر كند را سراغ ندارم. من قادر نيستم اين كتاب پر ارج را بيشتر از آنچه که از نامش بر مىآيد، تعريف و توصيف كنم، و در بيان مزاياى آن بالاتر از آنچه سيد رضى& مؤلف اين كتاب در مقدمۀ آن آورده است، چيزى بياورم.
اگر قضاوت وجدان و حكم فطرت انسانى ملزم نمىساخت كه از شخص نيكوكار نسبت به كار نيكش قدردانى و سپاسگزارى شود، هرگز احتياجى به تمهيد اين مقدمه، و آوردن اين بيانیه نداشتم.
زيرا آنچه در نهجالبلاغه، از فنون فصاحت و قوانين بلاغت كه مخصوص به آن است در بردارد، بهترين مُعرّف است. مخصوصا كه نهجالبلاغه از آوردن هيچ موضوعى از مقاصد سخن فروگذار نكرده است[16] .
شهید مطهری و نقل از مسعودیمرحوم شهید مطهری& میگوید: «مسعودی که تقریبا صد سال پیش از سید رضی، یعنی در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری میزیسته در جلد دوم «مروج الذهب» تحت عنوان «فی ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده» میگوید: آنچه مردم از خطابههای علی× در مقامات مختلف حفظ کردهاند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی میشود، علی× آن خطابهها را بالبدیهه و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء میکرد، و مردم هم الفاظ آن را میگرفتند و هم عملا از آن بهرهمند میشدند».[17]
بزرگان زیادی در اینباره قلم زده و مطالبی نوشتهاند که این نوشته گنجایش بیان همه آنها را ندارد، مطالعه خودمان را در موضوعات نهجالبلاغه باید بالا ببریم و وقت بگذاریم تا برایمان بیشتر شیرین شود و بتوانیم به شرح کلمات حکمتهای نهجالبلاغه امیرمؤمنان علی× بپردازیم.