1401/01/21
موضوع: شرح حکمتهای نهجالبلاغه/ شرح حکمت چهاردهم /نقش فامیلها و بستگان نزدیک در شکوفایی استعدادهای نسل جوان (جلسه پنجم)
وَقَالَ×: «مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»[1] .
کسیکه نزدیکان او به مسئولیت خودشان عمل نکنند و او را واگذارند، برای بیگانگان و غریبهها زمینهای فراهم میشود که بهسراغ او بیایند و از او حمایت کنند.
گفتیم این سخن مولا را به دو گونه میتوان معنا کرد؛ یکی بهمعنای حمایت خدای عزوجل از اوست که خداوند یارانی از دور برای او فراهم میکند؛ مانند ماجرای پیامبر| و آمدن سلمان و دیگران که به یاری ایشان آمدند؛ و یا اینکه اشاره به دشمنان و بدخواهان دارد؛ یعنی اگر نزدیکان حمایت نکنند، زمینه برای جولان دادن بیگانگان فراهم میشود و آنها از این فرصت به نفع خودشان سوءاستفاده میکنند.
نقش فامیل و نزدیکان در نهجالبلاغه
در مجموعهی معارف اسلامی، نقش فامیل، عشیره و عائله موردتوجه قرار گرفته است.
بهعنوانمثال، امیرمؤمنان علی× در جای دیگری از نهجالبلاغه بهصراحت نسبت به اهمیت جایگاه فامیل، قبیله و عشیره تصریح فرموده و نقش آنان را نیز اینگونه بیان میفرماید:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا يَسْتَغْنِي الرَّجُلُ وَإِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ [عَشِيرَتِهِ] عِتْرَتِهِ وَدِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَأَلْسِنَتِهِمْ، وَهُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَأَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَأَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا [إِنْ] نَزَلَتْ بِهِ، وَلِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمَالِ [يُوَرِّثُهُ غَيْرَهُ] يَرِثُهُ غَيْرُهُ. أَلَا لَا يَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ الْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا الْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لَا يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَلَا يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ، وَمَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ وَتُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ، وَمَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ الْمَوَدَّةَ»[2] .
اى مردم! هیچکس ـ هراندازه هم که ثروتمند باشد ـ از خويشان (ايل و عشيره) خود و حمايت عملى و زبانى آنها از او، بینیاز نيست. آنان بزرگترین گروهى هستند كه از انسان پشتيبانى میکنند و پراكندگى و پريشانى او را از بين میبرند و در مصیبتها و حوادثى كه برايش پيش میآید، بيش از همه به او مهربان و دلسوزند. نام نيكى كه خداوند براى انسان در ميان مردم پديد میآوَرد، بهتر است از مال و ثروتى كه وى براى ديگران باقى میگذارد.
هان! مبادا از خويشاوند نيازمند خود روى برتابيد و از دادن اندك مالى به او دريغ ورزید، كه اگر ندهيد چيزى بر ثروت شما نمیافزاید و اگر بدهيد چيزى كم نمیشود. هر كه از خويشان خود دست كشد، يك دست از آنان بازگرفته، اما دستهای فراوانى از خود كنار زده است؛ و آنکس كه با قوموخویشان خود نرمخو و مهربان باشد، دوستى و محبّت هميشگى آنان را بهدست آورَد.
سید رضی پسازآن که خطبهی امام× را روایت میکند در شرح آن اینگونه میفرماید:
«أقول: ... وما أحسن المعنى الذي أراده× بقوله ومن يقبض يده عن عشيرته ... إلى تمام الكلام فإن الممسك خيره عن عشيرته إنما يمسك نفع يد واحدة فإذا احتاج إلى نصرتهم واضطر إلى مرافدتهم قعدوا عن نصره وتثاقلوا عن صوته فمنع ترافد الأيدي الكثيرة وتناهض الأقدام الجمة»[3] .
میگویم: و چه زيباست معنايى كه امام× ازجملهی «وَمَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ» تا آخر كلام اراده فرمود، زيرا کسیکه خير و نیکیهای خود را از خويشاوندان خودش قطع كند، تنها سود يك تن را از آنها بازداشته؛ امّا به هنگام احتياج شديد، يارى تمام آنها را از خود دور كرده است، چراكه آنها به نداى وی پاسخ نمیگویند؛ در اين صورت خود را از سود فراوان خويشاوندان محروم ساخته و گروهى را از يارى خود بازداشته است.
خلاصه اینکه امیرمؤمنان× در ایجاد بنای جامعهی سالمِ دینی میفرماید: یکی از حوزههایی که برای تأسیس جامعهی سالمِ دینی باید فعال بشود، ارتباطات قوی با نزدیکان، فامیل و آشنایان است.
اگر همهی نزدیکان و آشنایان با هم رابطهای قوی داشته باشند، جامعه، جامعهای قوی خواهد شد.
سؤال: دامنه و وسعت حمایت فامیلها و نقشآفرینی آنها تا کجاست؟
دربارهی این پرسش واضح و روشن است که هرگونه وظیفه و تکلیفی که بر دوش فامیلها و نزدیکان گذاشتهشده، همانند حمایتهای لازم از نسل جدید و استعدادهای آنان، باید در مورد خواستههایی باشد که انجام دادن آن مجاز است، نه هرگونه خواستهای که بیان و مطرح بشود.
بهعنوانمثال، چنانچه جوانی از بستگان و نزدیکان خود درخواست کمک برای نابودی شخصی و یا ترور فردی و یا تخریب جایگاهی نمود، نباید موردحمایت قرار بگیرد، چراکه خارج از حوزهی مجاز است.
چنانچه بخواهیم در بخش اجتماع نیز نمونهای معرفی کنیم، بهعنوانمثال، اگر کسی از نزدیکان خود درخواست کمک و یاری نمایند تا او را در مسیر احتکار اقلام غذایی و خوراکی مردم که موجب کاهش آن در جامعه میشود و به حقوق مردم تجاوز میگردد؛ قطعاً این درخواست برای فامیلها تکلیفی را نمیآفریند.
و یا چنانچه آن فرد در مسیر خلاف اخلاق و یا عقیده قرار دارد، او نیز نباید موردحمایت قرار بگیرد، چراکه حمایتهای فامیل نباید با بیتفاوتیها نسبت به دین، عقیده و اخلاق همراه باشد، بلکه با سایر ملاکها نیز باید سازگاری داشته باشد.
در روایتی از وجود نازنین امام هادی یا امام رضا‘ دراینباره اینگونه آمده است:
عَنِ الْجَعْفَرِيِ[4] قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ× يَقُولُ: «مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ فَقَالَ: إِنَّهُ خَالِي فَقَالَ إِنَّهُ يَقُولُ فِي اللَّهِ قَوْلًا عَظِيماً يَصِفُ اللَّهَ وَلَا يُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَتَرَكْتَنَا وَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَتَرَكْتَهُ! فَقُلْتُ: هُوَ يَقُولُ مَا شَاءَ أَيُّ شَيْءٍ عَلَيَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا يَقُولُ؟ فَقَالَ ابوالحسن×: أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ جَمِيعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى× وَكَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَ أَبَاهُ فَيُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَهُوَ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَى مُوسَى× الْخَبَرُ، فَقَالَ: هُوَ فِي رَحْمَةِ اللَّهِ وَلَكِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ»[5] .
راوی (جعفری) میگوید: امام× به من فرمود: به من رسیده است که شما پیش عبدالرحمان بن یعقوب بودهای. در پاسخ گفت: راستش او دائى من است. امام× فرمود: او سخن ناهموارى مىزند، خدا را وصف مىكند (بهصورت و اوصاف جسم) بااینکه خدا به وصف درنيايد، يا با او بنشين و ترك ما كن، و يا با ما بنشين و ترك او كن! گفتم: او هر چه میخواهد میگوید؛ اما مسئولیت من چیست اگر حرف او را نمیزنم؟
ابوالحسن× فرمود: آيا نمىترسى كه به او عذابى وارد شود و به همهی شما (كه اطراف او هستيد) برسد. حضرت در ادامه فرمود: آيا نمىشناسى كسى را كه خود از اصحاب موسى× و پدرش از ياران فرعون بود و چون سواران فرعون (در كنار دريا) به موسى و يارانش رسيدند (آن پسر) از موسى جدا شد كه پدرش را پند دهد و او را به موسى و يارانش همراه سازد، پدرش به راه خود مىرفت و جوان با او پيرامون مذهبش با او ستيزه مىكرد تا آنکه هر دو به كنار دريا رسيدند و همينكه لشكريان فرعون غرق شدند آن دو نيز باهم غرق شدند، خبر به موسى× رسيد، فرمود: او در رحمت خداست؛ ولى چون عذاب نازل شود از آن کسیکه نزديك گناهكار است دفاعى نشود.
بنابراین مسئولیت حمایت فامیلها و نزدیکان از یکدیگر هرگز بهمعنای حمایتهای بیحدومرز و بدون ملاک نیست، و این مطلب در حوزهی تربیت بسیار مهم است که حمایتهای تربیتی با چه ملاکی باید صورت پذیرد.
سؤال: اگر کسی عشیرهای نداشته باشد، آیا جایگزینی برای آن وجود دارد؟
بنا بر آنچه که گفته شد؛ خداوند متعال فامیل، بستگان و نزدیکان را بهعنوان نعمتی الهی برای انسان قرار داده و آنها را نیز به یاری و مساعدت و همراهی و حمایت از او مکلف فرموده است؛ اما این سؤال در فرضی مطرح میشود و قابلبررسی است که اگر فردی از این نعمت الهی محروم بود و بهجهت حوادث طبیعی و یا مهاجرتهای منطقهای و یا حوادث غیرمترقبه همانند سیل و زلزله و غیره سبب شد که اقوام و نزدیکانی خود را از دست بدهد، آیا با نبود این نعمت، او بهطور کامل محروم خواهد بود، یا اینکه خداوند برای او جایگزینی قرار داده است؟
در مقام پاسخ و روشن شدن موضوع، میتوانیم به این نکته توجه بدهیم که بهطور طبیعی و از باب رحمت واسعه الهیه، هرگاه دری از درهای رحمت و نعمت خداوند بسته شود، درهای دیگری را بهسوی آدمی میگشاید.
امام علی× یکی از جایگزینهای نقشآفرینی نزدیکان را اینگونه بیان میفرماید:
«الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ»[6] ؛ بردبارى، قوم و عشيره است؛ يعنى بردبارى موجب جلب يارى ديگران میشود بهطوریکه گوئى قبیلهای پشتيبان انسان هستند.
اولین دستور تبلیغی خداوند به پیامبر اسلام| نسبت به عشیره است.
اهمیت نقش فامیل و اقرباء از نگاه اسلام بهعنوان دینی جامع برای هدایت بشریت و با نگاه جامع و کلان در تربیت جامعه اسلامی و انسانی، بهگونهای است که خدای عزوجل در آغاز رسالت پیامبر اسلام| اولین مأموریت وی را، دعوت عشیره و قبیله و فامیلها تعریف میکند.
آنجا که میفرماید:
{وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}[7] ؛ و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!
این مأموریت که اولین مأموریت علنی پیامبر اسلام بهشمار میآید، حکایت از این میکند که فامیلها در بسیاری از مأموریتهای اجتماعی و عمومی اولویت دارند و باید از آنها آغاز بشود.
البته همانگونه که در جلسهی گذشته نیز بیان شد، اینگونه موارد هرگز بهمعنای برتری آنان نسبت به دیگری نیست، بلکه آنها اولویت دارند، چراکه آسانتر میتوانند نقشآفرینی کنند.
بنابراین، آنچه که موجب اولویت نزدیکان است، در امتیازات و بهرهمندیها نیست، چراکه در این مورد همهی مردم با هم برابر هستند، بلکه اولویت نزدیکان در انجاموظیفه و تکلیف میباشد.
علاوه بر این، آغاز مأموریتهای اصلاحی و انقلابی از خانوادهها، فامیل و نزدیکان، زمینهی اتهام ناسالم بودن را نیز برطرف میکند.
همانند کاری که در واقعهی کربلا از سوی اهلبیت امام حسین× مطرح شد که آنها در به میدان رفتن بر اصحاب آنحضرت مقدم باشند؛ ولی اصحاب ممانعت کرده و اجازه ندادند تا آنها هستند احدی از اهلبیت پیامبر| به میدان برود؛ لذا تا اصحاب بودند کسی از اهلبیت^ به میدان نرفت.
حمایت و رسیدگی به نزدیکان و فامیلها در سیرهی حضرات معصومین^
آنچه که مولا امیرمؤمنان× در حکمت موردبحث بیان فرمود، در سیرهی حضرات معصومین^ نیز بعینه و بهصورت عملی قابلمشاهده است.
چنانکه امام رضا× در مراقبتهای از راه دور نسبت به فرزند خویش جواد الائمّه^ توصیه به نزدیکان و فامیلها شده است.
روایت اینگونه دارد:
عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قَرَأْتُ فِي كِتَابِ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ‘: «يَا أَبَا جَعْفَرٍ! بَلَغَنِي أَنَّ الْمَوَالِيَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِيرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا يَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَيْراً وَأَسْأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيْكَ لَا يَكُنْ مَدْخَلُكَ وَمَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِيرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْيَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَفِضَّةٌ ثُمَّ لَا يَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَيْتَهُ وَمَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِينَ دِينَاراً وَالْكَثِيرُ إِلَيْكَ وَمَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَعِشْرِينَ دِينَاراً وَالْكَثِيرُ إِلَيْكَ إِنِّي إِنَّمَا أُرِيدُ بِذَلِكَ أَنْ يَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَلَا تَخْشَ مِنْ ذِي الْعَرْشِ إِقْتَاراً»[8] .
ابونصر گويد: در نامهی امام رضا به امام جواد‘خواندم كه حضرتش نوشته بود:
اى ابا جعفر! شنيدهام هنگامیکه سوار مركب مىشوى (و قصد بيرون رفتن دارى) غلامان از روى بخل، تو را از در كوچك بيرون مىبرند، كه مبادا كسى از تو خيرى بيند؛ بهخاطر حقی که بر تو دارم (حق پدری؛ و حق ولایت و امامت) از تو مىخواهم كه از در بزرگ (عمومی) رفتوآمد کنی، و هرگاه قصد سوارشدن و بيرون رفتن دارى، كيسههایى از درهم و دينار بههمراه داشته باش، كه كسى چيزى از تو نخواهد مگر اینکه به او عطا كنى، و اگر از عموهايت كسى از تو طلب و درخواست كمك نمود، مبادا از پنجاه دينار كمتر به او ببخشى، و افزون بر پنجاه دينار را خود دانى، و هر كه از عمّههايت از تو مالى طلب كرد، مبادا از بیستوپنج دينار به او كمتر ببخشى، و افزون بر آنرا خود دانى، من مىخواهم كه با اين رفتار خداوند به تو برترى دهد، پس انفاق كن و دستودلباز باش و از صاحب عرش - يعنى خدا - مترس از اينكه بر تو تنگ گيرد و تهيدست شوى.
پیام و نکتهی مهم در این روایت این است که امام رضا× از طوس به امام جواد× توصیه میکند که مراقبت فامیلها باش. اگر تو به آنها رسیدگی نکنی، دست حمایتی آنها از تو برداشته میشود.
احتمال دوم در مفهوم سخن امام×
آنچه تابهحال گفتیم این بود که فامیلها نقش مهمی در حمایت از نزدیکان خود و پرورش استعدادها و بهروزرسانی توانمندیهای آنان دارند؛ ولی چنانچه به وظیفه و تکلیف خود عمل نکنند، زمینه برای دیگران فراهم میشود و اینجا خداوند اراده میفرماید که کسی را رها نگذارد و از حمایت خود محروم نسازد؛ لذا افرادی را از راه دور و یا نزدیک برای حمایت او خواهد فرستاد که این موضوع بیان شد.
اما معنای دومی که محتمل است در کلام مولا× موردنظر آنحضرت باشد این است که چنانچه نزدیکان و فامیل به نقش خود عمل نکنند، زمینه برای بیگانگان و غیرخودیها (دشمن و بدخواهان) فراهم میگردد، و آنها خود را جایگزین گروه اول قرار میدهند و از فضای خالی و بیمسئولیت فامیل و خودیها سوءاستفاده نموده و خود را دایهی دلسوزتر از مادر معرفی میکنند و بهظاهر صدای حمایت از آن فرد و یا آن جایگاه سر میدهند.
این کار بیگانگان در ظاهر بسیار زیبا و خوب جلوه میکند بهگونهای که مورد تشویق دیگران هم واقع میشود؛ ولی در حقیقت، زمینه برای سوءاستفاده دشمن و بیگانگان فراهم میشود که در جامعهی امروزی به فراری دادن مغزها شناخته میشود؛ و این برداشت اگر موردپذیرش قرار بگیرد میتوان نتیجهی آنرا برآوردن و به نتیجه رساندن نقشهها و توطئههای شیطانی دانست.
حتی در جامعهی امروزی بهعنوان جامعهسازی میتوان این نگاه را داشت که ممکن است برخی از نفوذیها در اطرافیان و نزدیکان وجود داشته باشند و بخواهند ما را طوری تربیت کنند که به فکر اطرافیان نباشیم. این بیتوجهیهای نزدیکان و اطرافیان نسبت به انسان باعث میشود که دشمن از او سوءاستفاده نماید.
پیام نهایی در سخن موردبحث
در هر دو صورت و بنا بر هر دو احتمال در کلام مولا× میتوان یک پیام مشترک برای سخن امام بیان نمود؛ و آن پیام مشترک این است که در صورت عدم نقشآفرینی فامیل نسبت به نزدیکان خود، امام× با این سخن آنان را سرزنش کرده و از اینکه نسبت به اطرافیان خود بیمسئولیتی را پیشه نمودهاند آنان را از راه بیان نتیجهی کار، توبیخ مینماید.
و در ادامه، بنا بر دو احتمال در تفسیر کلام امام× دو پیام مستقل نیز میتوان از آن برداشت نمود.
1. پیام نخست بر احتمال اول این است، چنانچه نزدیکان به مسئولیت خود عمل نکنند خداوند انسانها را رها نخواهد کرد و برایشان افراد غریب و دور را به حمایت میفرستد که این برداشت در حقیقت تسلای خاطر به انسانهایی است که از سوی نزدیکان خود رهاشدهاند.
2. پیام دوم بر احتمال دوم این است که، بیمسئولیتی نزدیکان و فامیل موجب سوءاستفاده دشمنان و بیگانگان خواهد شد که در این صورت، مسئولیت اجتماعیِ عواقب سوءاستفادهی دشمنان و بیگانگان از فرصت پیشآمده نیز به عهدهی همان نزدیکان و فامیل است که بایستی نسبت به این کار پاسخگو باشند.
نتیجه: اینکه این سخن نکتهای مهم در بنای جامعهی سالم دینی و تکمیل پازل جامعه سازی است.