1400/11/04
موضوع: شرح حکمت حکمت دوازدهم/ بیان نقاط ضعف جامعه /ناتوانی در دوستیابی مهمترین نشانهی ضعف، (دوستیهای زوالپذیر و دوستیهای ماندگار)، جلسه اول
وَقَالَ×: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»[1] .
حضرت در این بیان نقطهضعفی از نقاط ضعف جامعه را مطرح میکند و تأکید ایشان بر نقطهضعفی است که بر اثر ناتوانی در مورد دوستیابی در جامعه وجود دارد. جامعهای که در آن دوستی نباشد و افراد با یکدیگر ارتباط دوستی نداشته یا کمتر داشته باشند؛ از ضعف بیشتری برخوردار خواهند بود.
حضرت در این حکمت میفرمایند:
«أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»[2] ؛ ناتوانترين مردم كسى است كه در دوستیابی ناتوان است و از او ناتوانتر آنکه دوستان خود را از دست بدهد.
پس معنای ظاهری کلام مولا علی× این است که انسان اگر در جامعه نتواند رابطه دوستی با دیگران برقرار کند خیلی انسان ناتوانی است و از او ناتوانتر کسی است که این رابطه دوستی را از بین ببرد.
توضیح اجمالی
تأکید امیرمؤمنان در این حکمت بر این است که جامعه سالم دینی آن جامعهای است که بتواند با فعالسازی سرمایههای اجتماعی خویش، آنها را بهکار گیرد. مبنای اسلام در سرمایههای اجتماعی، بهکارگیری و فعالسازی آنهاست که سرمایههای مادی و معنوی را در برمیگیرد؛ ازاینرو تأکید اسلام بر راکد نبودن سرمایههای اجتماعی و پویایی و فزونی آنهاست.
انسان و جامعهای توانمند است که مانع راکد شدن سرمایهها بشوند و آنها را فعال کنند؛ ازاینرو در امور اقتصادی به شغل و کار تأکید شده است و کسیکه حرفهای را یاد داشته باشد مورد تأیید واقعشده است؛ زیرا کار، سرمایههای اجتماعی را فعال میکند؛ در مقابل، تنبلی و بیکاری را مورد نکوهش قرار داده است؛ ازاینرو در روایات فراوان بر این مسئله تأکید شده است.
بهعنوانمثال، امام صادق× فرمودند: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَتُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»[3] ؛ اگر کسی در جامعه آبوخاک داشته باشد و فقیر بماند از رحمت خدا دور است؛ چون باید بتواند از آبوخاک، زندگی خودش را احیا کند.
در سرمایههای معنوی نیز اینگونه است و نباید بدون فعالیت باشد؛ بلکه همیشه بر تقویت روحیه پویایی جامعه تأکید شده است؛ ازجمله همین حکمت مولا علی× که بر آن اشارهکرده است.
حضرت علی× در حکمت چهارم فرمودند:
«الْعَجْزُ آفَةٌ»[4] ؛ در ضمن روایت بحث شد که مراد از عجز، آفت است؛ اما شخصی که دچار معلولیت است؛ به آن آفت نمیگویند؛ بلکه زمانی آفت خواهد بود که از دیگر تواناییهای خویش بهرهای نبرد[5] .
عجز بر دو قسم است: عجز ارادی و غیرارادی؛ آن عجزی آفت است که ارادی باشد، والا عجز غیرارادی که آفت نیست.
خلاصه اینکه اظهار عجز و ناتوانی در دین اسلام مذموم و ناپسند است. نگاه اسلام به اظهار «توانمندی» و «ما میتوانیم» است.
در سرمایههای اجتماعی نیز نگاه اینچنین است؛ یعنی دوستی و دوستیابی ازجمله سرمایههای اجتماعی و معنوی جامعه است و اگر کسی نتواند آنرا به دست آورد و با آنرا فزونی بخشد ناتوان است و ناتوانتر از او کسی است که این سرمایه در دست او باشد و آنرا از دست بدهد.
این مسئله در جامعه مصادیق فراوانی دارد؛ بهعنوانمثال، شخصی در خانوادهای رشد کرده که بسیار مورداحترام است و با او و فرزندانش در ارتباط هستند؛ اما با درگذشت وی فرزندان او نمیتوانند جایگاهش را نگهدارند و ارتباطاتی که بوده از بین میرود و این احترام و جایگاه خود را از دست میدهند. در حقیقت بخش دوم کلام مولا× بر این نکته تأکید دارد.
این کلام کوتاه امیرمؤمنان× دارای جهات گوناگون است:
1. از جهتی تأکید میکند بر اینکه دوستی، سرمایهای اجتماعی است.
2. از جهتی نیز میگوید که این سرمایهی اجتماعی باید جذب بشود.
3. از جهتی دیگر نیز میگوید که جذب سرمایه اجتماعی، وظیفه حکومت نیست و وظیفهی همهی افراد جامعه میباشد.
4. از جهتی هم معتقد است که باید سرمایهی اجتماعی دوستی را فعال و پویا کرد و آنرا رشد داد؛ این سرمایه نباید راکد باشد، چراکه رکود آن، نخستین گام در ورشکستگی است.
در اقتصاد نیز اینگونه است؛ یعنی رکود، نخستین گام در مسیر ورشکستگی است. در حوزه معنویت نیز اینگونه است، بهنحویکه امام صادق× دراینباره میفرمایند:
«مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ»[6] ؛ کسیکه دو روزش با هم مساوی باشد، ضرر کرده است.
5. از طرفی هم معتقد است که ناتوانی در دوستیابی (فعالسازی سرمایه اجتماعی) اوج عجز و ناتوانی انسان است.
6. و از جهتی هم معتقد است که سرمایهی اجتماعی دوستی، همیشه در معرض خطر قرار دارد.
یعنی همانگونه که سرمایههای مادی در معرض نابودی است، سرمایهی دوستی انسان نیز اینگونه است، بنابراین دوستی یک سرمایه است.
روایات دربارهی سرمایه بودن دوستی
حضرت امیر× میفرماید:
«الصَّدِيقُ أَفْضَلُ الذُّخْرَيْن»[7] ؛ دوستی یکی از دو سرمایه انسان است.
در روایتی دیگر نیز حضرت میفرماید:
«مَنْ لَا صِدِّيقَ لَهُ لَا ذُخْرَ لَه»[8] ؛ هرکسی دوستی نداشته باشد، ذخیرهای ندارد.
کسیکه تابستان برای زمستان توشه برنگیرد؛ زمستان سختی خواهد داشت؛ در تابستان عرصه میدانی است که برای زمستانش دوستیابی کند؛ وگرنه در جامعه به مشکل برمیخورد. ناتوان بودن در دوستیابی در جامعه مانند این ضربالمثل عربی است که «في الصَّيْفِ ضَيَّعْتِ اللَّبَنَ»[9] ؛ در تابستان شیر را تباه ساختی.
در عرب حکایت است که پیرمرد سرمایهداری با دختر جوانی ازدواج كرد. زن جوان پس از مدتی طلاق گرفت و با جوانی فقیر ازدواج كرد. روزی به پول نیاز داشت. از زوج پیشین تقاضا کرد؛ اما پیرمرد سرمایهدار از کمک كردن دريغ ورزيد و گفت: «في الصَّيْفِ ضَيَّعْتِ اللَّبَنَ»[10] .
حضرت در روایتی دیگر نیز دراینباره اینگونه میفرماید:
«إِخْوَانُ الصِّدْقِ أَفْضَلُ عُدَّة»[11] ؛ بهترین سرمایه برای انسان، دوستی صادقانه است.
در جایی دیگر نیز امام× میفرماید:
«أَفْضَلُ الْعُدَدِ أَخٌ وَفِيٌّ وَشَفِيقٌ زَكِي»[12] ؛ بهترین ذخیرهها، برادر باوفا، مهربان و باهوش است.
سؤال: علت اینکه اسلام به ناتوانی نگاه منفی دارد چیست؟
جواب: شاید علتش این باشد که اظهار ناتوانی، نخستین گام انسان در نابودی داشتههایش میباشد؛ یعنی هنگامیکه انسان خودش اظهار ناتوانی میکند؛ واقعاً قدرت نمییابد، زیرا روحیهی انسان با اظهار عجز و ناتوانی تضعیف میشود و در مقابل، روحیهی دشمن او -چه دشمن ظاهری و چه دشمن باطنی- تقویت میشود. شیطان نیز با دیدن اظهار عجز انسان، قدرت مییابد. پس نخستین گام برای نابودی سرمایهها همین است که انسان اظهار عجز و ناتوانی بکند.
علاوه بر اینکه اظهار عجز انسان نابودی سرمایهها را در پی دارد، صاحب سرمایه را نیز نابود میکند، چراکه انسانی که اظهار ناتوانی کند در حقیقت شیطان را بر خودش مسلط کرده است. از همین رو، جمله مولا علی× جملهای جامع و حکیمانه است.
هدف حضرت از بیان این جمله، شناساندن جهات گوناگونی از جامعهی سالمِ دینی است. جامعهی سالمِ دینی، نیازمند سرمایهی اجتماعی است؛ آن سرمایهی اجتماعی غیر راکد و پویا که همه بهدنبال آن باشند تا آنرا جذب کرده و آنرا افزایش دهند و ذخیره داشته باشند.
بررسی سند حکمت
کلام مولا در این حکمت، غیر از نهجالبلاغه نیز با اندکی اختلاف در منابع قبل و یا بعد از سید رضی نقلشده است.
قبل از سید رضی، ابن قطيبه دينوری (متوفای 276 ه ق) در «عيون الاخبار»[13] و ابوعلي القالي (متوفای 356 ه ق) در «الامالي مع کتابي ذيل الامالي والنوادر»[14] ؛ این کلام حضرت را نقل کردهاند.
بعد از سید رضی نیز منابعی ازجمله، أبو الحسن علي بن محمد بن محمد بن حبيب البصري البغدادي، الشهير بالماوردي (متوفای 450 ه ق) در «أدب الدنيا والدين»[15] ؛ ابن حمدون (متوفای 562 ه ق) در «التذكرة الحمدونية»[16] ؛ زمخشري (متوفای 583 ه ق)، در «ربيع الأبرار ونصوص الأخيار»[17] ؛ ابن شمس الخلافة (متوفای 622 ه ق) در «الآداب النافعة بالألفاظ المختارة الجامعة»[18] ؛ ابن ابی الحديد (متوفای 656 ه ق) در «الحکم المنسوبة»[19] ؛ خواجهنصیرالدین طوسي (متوفای 672 ه ق) در «اخلاق محتشمي»[20] این جملهی حضرت را نقل کردهاند.
در برخی از منابع نیز اینچنین نقلشده است: «اَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ قَصُرَ فى طَلَبِ الصَّديق، وَاَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ وَجَدَهُ فَضَيَّعَه»[21] ؛ ناتوانترین مردم کسی است که در طلب دوست کوتاهی کند، و نتواند دوستی را پیدا کند و ناتوانتر از او کسی است که دوستی را پیدا کند و آنرا ضایع نماید.
خلاصهی کلام امام×
کلام با محوریت سرمایههای اجتماعی و اشاره به نقاط ضعف آن است. دوستی یکی از آن سرمایه اجتماعی است؛ اما نقطهضعفهایی هم در جامعه وجود دارد؛ ازجمله اینکه برخی از افراد در دوستی و دوستیابی در جامعه ناتوان هستند و این آفتی برای جامعه است که باید درمان بشود.