1400/09/15
موضوع: شرح حکمت های نهج البلاغه/ شرح حکمت دهم /سبکشناسی رفتارهای اجتماعی (با مردم)، جلسه اول
وَ قَالَ× «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ»[1] .
بحث در شرح نهجالبلاغه با محوریت حکمتهای نهجالبلاغه بود. تابهحال به شرح نه حکمت از حکمتهای نهجالبلاغهی امیرمؤمنان علی پرداختیم و در این جلسه به شرح حکمت دهم وارد میشویم[2] .
مولا× در این حکمت میفرمایند: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ»[3] ؛ فرمود: با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك بريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق بهسوی شما آيند.
به تعبیری، با مردم دوست شوید؛ بهگونهای که [نتیجهاش این باشد] اگر از دنیا رفتید و عمرتان به پایان رسید، مردم در فراق از دست دادن شما بگریند و اگر زنده ماندید و حیات داشتید افرادی که شما را میشناسند [بهخاطر رفتارتان] دلسوز و عاشق دیدار شما باشند و با اشتیاق بهسوی شما بیایند.
توضیح اجمالی
سبکشناسی رفتارهای اجتماعی
در این عنوان سؤالاتی مطرح میشود؛ ازجمله:
• با چه سبکی میتوان با مردم رفتار کرد؟
• چه سبکرفتاری با مردم درست است؟
• مردم جامعه چگونه با یکدیگر برخورد کنند؟
• معاشرت و رفتارهای مردم با یکدیگر چگونه باید باشد؟
آنگونه که گفتیم: جایگاه مجموعهی نهجالبلاغه و بهخصوص حکمتها، در معرفی و بیان اصول، ضوابط و زوایای جامعه دینی سالم است؛ یعنی مولا× در نهجالبلاغه دارد بخشها و زوایای جامعهای سالم و دینی را به ما معرفی میکند.
سخن امام× در این حکمت با موضوع سبکشناسی رفتارهای اجتماعی آغاز میشود و آن حضرت در مقام تبیین نوع جدیدی از سبک زندگی و روش رفتاری با مردم است.
موضوع رفتارهای اجتماعی و یا رفتار با مردم یکی از مهمترین مسائل در حوزهی جامعهسازی و جامعهپردازی است، چراکه مردم مهمترین رکن و اساس یک جامعه هستند و از جهتی هم با تنوع قومیتی، نژادی، عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و ...، درهمتنیده هستند و جداسازی آنها نیز کار بسیار دشواری خواهد بود که در برخی از موارد نیز ناممکن خواهد بود.
ازاینجهت تعیین سبکرفتاری مناسب در اینچنین جامعهای و تبیین یک ضابطه و قانون واحد برای رفتار با همگان آنهم بر ملاک واحد، هم کار سخت و هم بسیار دقیق است.
پس مولا× بهدنبال بیان یک ضابطه و قانون است؛ به تعبیری، بهدنبال سبک رفتاری است که بتوان آنرا در جامعه پیادهسازی کرد. نمیتوان جامعهای را پیدا کرد که از اختلاف برخوردار نباشند؛ لکن در کنار این اختلافات از محورهای وحدت نیز برخوردار است.
بهعنوان نمونه، توحید، نبوت، امامت، معاد، ارزشهای اسلامی و حفظ نظام اسلامی محورهای وحدت را در جامعه اسلامی شکل میدهند؛ این وحدت در حالی است که تنوع قومی، نژادی، ملیتی، زبانی، عقیدتی، سیاسی و اجتماعی در همین جامعه وجود دارد.
ازاینرو بیان امام× را میشود از این نگاه، بسیار مهم ارزیابی نمود که قابلت بحث و گفتگو بهصورت عمیق را دارد.
سؤال: با جامعهای که هرگونه انسانی در آن وجود دارد، چگونه باید رفتار کنیم؟
جواب: رفتارمان باید رفتاری مبتنی بر سلامت و بر پایهی دین باشد؛ یعنی این رفتار از متن دین انتزاع شده باشد که با سلامت تحقق پیدا کند.
سؤال: چگونگی رفتارِ سالمِ دینی، آیا به این نحو است که در برابر مردم تواضع کنیم و با آنها آرام صحبت کنیم، احترامشان کنیم، به هنگام حاجت کمکشان کنیم و ...؟
و آیا هدف مولا× از بیان این سخنان شمارش اینگونه رفتارهاست؟
میگوییم: خیر، مقصود این نیست، چراکه مردم رفتارهای خوب و بد را با عقل و دینشان میفهمند؛ دین نیز در اختیارشان هست؛ اما وجود تنوع در جامعه، قانون و ضابطهای را میطلبد که هرکسی رفتارش را با او بسنجد.
پس بنابراین، امیرمؤمنان علی× در اینجا بهدنبال شماره کردن نمونه رفتارهای اجتماعی انسان نیست و قصد شمارش آنها را ندارد، بلکه ایشان میفرماید: با مردم معاشرت کن، و با آنها همراه و مخلوط باش بهنحویکه این مخلوط شدن در میدان سیاست، رفاقت، دین، حل مشکلات و هر جای دیگری به یکی از این دو نتیجه منتهی شود:
1. «إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ»؛
2. «وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم».
باید تواضع داشتن در برابر مردم، باعث ایجاد محبوبیت بین آنها بشود، چراکه اگر محبوبیتی در کار نباشد و طلبکاری مردم را در پی داشته باشد، تواضع، ثمربخش و ارزشمند نبوده است. یا داشتن صداقت و رفتار صادقانه با مردم باید بهگونهای باشد که محبوبیت آفرین باشد؛ یعنی ملاک رفتار فرد با افراد جامعه این است که رفتار او سبب پیاده شدن و تحقق این قانون و سنت الهی بشود؛ پس امام× در مقام بیان و تبیین قانون و ضابطهای است که همهچیز با آن تطبیق کند.
به تعبیر تخصصیتر، امام× در اینجا بحث مصداقی نمیکند که مصادیق رفتارهای اجتماعی چیست، بلکه بحثی کلی را در هر جامعه مطرح میکند؛ یعنی فردی که در کشور اسلامی و غیر اسلامی سکونت دارد باید زندگیِ خودش را بهگونهای تنظیم کند که در میان مردم محبوب باشد؛ لکن این محبوبیت باید برآمده از متن دین باشد نه گرایشهای غیردینی.
بهعبارتیدیگر، امام× در اینجا بحث از مصداقهای رفتارهای اجتماعی نمیکند، بلکه قانون را بیان میکند تا هرکسی در هر مقامی که قرار دارد بهتناسب موقعیت و زمان و مکان بتواند وظیفهی خودش را تشخیص داده و به انجام آن اقدام نماید.
قانون بیانشده در روایت ازاینجهت مهم است که باید وسعت فکرمان را بیشتر کنیم و هنگامیکه کسی از ما راهنمایی بخواهد بهجای بیان تکتک موارد به او قاعدهای کلی در رفتار با مردم را به او معرفی کنیم.
بهعنوان نمونه، اگر در مسیر تشرف به حرم مطهر از عالمی، راهکار پیرامون اختلافهای زناشویی بخواهند؛ ایشان با زمان اندکی که دارد، نمیآید تکتک رفتارهای خوب را برای وی بیان کند، بلکه برای او ضابطه و قاعدهای کلی مانند تغافل و محبت را بیان میکند و از او میخواهد تا آنرا در زندگی پیادهسازی کند. بر خلاف مشاور که با چندین جلسه مشاوره به شخصیت فرد اشراف پیداکرده و بر اساس آن برای مشکل او راهکار معرفی میکند؛ ازاینرو امیرمؤمنان× میفرماید، شما پیش از اینکه بخواهید رفتارهای موردی را بیان کنید سعی بر قانونمند کردن مردم داشته باشید؛ یعنی اصول و ضوابطی در دست افراد جامعه باشد تا خودش توانایی اقدام را داشته باشد.
مشابهِ این دستور امیرمؤمنان× در دیگر روایات نیز آمده است؛ بهعنوان نمونه، ایشان دربارهی رفتارهای اجتماعی (سبکرفتاری) در جامعه چنین فرمودند:
«إِنَّ أَحْسَنَ الزِّيِّ مَا خَلَطَكَ بِالنَّاسِ وَ جَمَّلَكَ بَيْنَهُمْ وَ كَفَّ أَلْسِنَتَهُمْ عَنْك»[4] ؛ بهترین نوع زیستن انسان در جامعه آن روشی است که شما را با مردم خلیط و دوست قرار بدهد و در میان مردم زیبا کند [کارهای شما موردتنفر مردم نباشد؛ یعنی اگر شما به نماز اهمیت میدهید، بهگونهای رفتار کنید که مردم نماز را زیبا ببینند- و بهگونهای رفتار کنید که زبان مردم بر شما باز نشود]؛ رفتار شما باید بهگونهای باشد که حریم شما را نگهدارند و اگر مردم بخواهند به شما جسارتی کنند، هیبت شما مانع از انجام این کار بشود.
بررسی سند روایت
این سخن گرانبهای امام× ازجمله کلمات و سخنان بسیار مشهوری است که در جایجای منابع اسلامی و روایات حضرات معصومین^ قابلمشاهده هست[5] و از چندین معصوم نیز وارد شده است. پس این سخن اختصاص به امیرمؤمنان× و نهجالبلاغه ندارد.
البته اختلاف نسخه نیز وجود دارد.
بهعنوانمثال، در «عیونالحکم والمواعظ»[6] واژهی «جَمِيلَةً»[7] را اضافه کرده و بهجای «عِشْتُمْ» واژهی «غِبْتُمْ»[8] را آورده است که البته خیلی در معنا و مفهومش تأثیری ندارد؛ ولی دربارهی واژهی جایگزین که آورده شده در بخش شرح و تفسیر بدان خواهیم پرداخت.
روایت در «عیونالحکم والمواعظ» اینگونه دارد: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً (جَمِيلَةً) إِنْ مِتُّمْ بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ غِبْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم»[9] .
گاهی در نسخههای نهجالبلاغه نیز اختلافهایی وجود دارد.
بهعنوانمثال، نسخهای که دست ابن ابی الحدید بوده، ایشان بهجای «حَنُّوا» از واژهی «خنّوا»[10] استفاده کرده است.
خُنَین به معنای آن صوتی است که به هنگام گریه از بینی انسان خارج میشود[11] که نشانهی اوج هیجانش اوست. با این بیان، معنی روایت این است که مردم اینچنین عاشقانه بهدنبال شما باشند.
تنها ابن ابی الحدید این کلام حضرت را با این واژه (واژهی «خنّوا») آورده است؛ البته اگر آن نسخه صحیح باشد.
قبل و بعد از سید رضی نیز این کلام امام× نقل شده است.
بهعنوانمثال، شیخ صدوق (متوفی 381 ق) در کتاب «من لا يحضره الفقيه» این کلام امام× را نقل کرده است[12] .
آمدی (متوفای 550 ه ق) نیز این سخن را در «غررالحکم» نقل کرده است[13] .
ورّام بن ابی فراس (متوفای 605 ق) نیز این سخن را مقداری اختلاف در کتاب «مجموعة ورّام (تنبيه الخواطر ونزهة النواظر)» آورده است[14] .
سبط بن جوزی (متوفی 654 ق) از علمای عامه نیز که حدود 200 سال بعد از سید رضی بوده، این سخن را در «تذکرة الخواص» به سندی دیگر نقل کرده است[15] .
دیلمی (متوفای 841 ق) نیز این سخن را با مقداری اختلاف در «غرر الأخبار»[16] آورده است.
شیخ طوسی (متوفای 460 ق) نیز این روایت را در امالی خود آورده است[17] .
تفاوت کلام امام× در نهجالبلاغه با دیگر کتابهای روایی
تفاوت کلام مولا× در نهجالبلاغه با دیگر کُتُب روایی در این است که افرادی همانند شیخ صدوق، ابن جوزی، شیخ طوسی و طبرسی این جمله را از وصیتنامهی امام× نقل کردهاند. بهعنوانمثال، مرحوم شیخ صدوق& در «من لا يحضره الفقيه» این جمله را از وصایای حضرت به فرزندش محمد بن حنفیه نقل میکند[18] .
اما برخی دیگر همچون شیخ طوسی& این جمله را از وصیت و سفارش عمومی مولا× در لحظهی احتضار و آخر عمر نقل کرده است[19] .
ازاینرو دانسته شد که کلام امیرمؤمنان× از منابع گوناگون نقلشده است و آنها این روایت را از نهجالبلاغه نقل نکردهاند؛ بهگونهای که ابن جوزی در «تذکره الخواص» پس از 200 سال و شیخ طوسی نیز پس از حدود 60 سال این جملهی حضرت را با سند دیگری نقل کردهاند؛ بنابراین منافاتی ندارد که مضمون این کلام در چند جا از مولا× صادرشده باشد.
بنابراین سخن امام از منابع متعددی برخوردار است و جای هیچ شبهه و تردیدی باقی نمیگذارد.
شاید دلیل این تفاوت در نقل به معنی کردن رواتی بوده که در آنجا حضور داشتهاند.[20]
پس امیرمؤمنان× در این کلام در مقام شمارش نمونههای رفتاری نیست، بلکه بهدنبال ایجاد ضابطه و قانونی است تا افراد جامعه بتوانند رفتارهای خودشان را بر آن تطبیق بدهند.