1403/02/30
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /بناء المسجد بجوار المراقد المشرفة
آخرین موضوعی که درباره آن گفتوگو کردیم حکم دفن در مسجد بود. اقوال و ادله پیرامون آنرا مطرح کردیم و در مقتضای تحقیق قائل بهجواز شدیم؛ البته رسیدن به این قول با ادله خاص نبود، بلکه با استدلال به عمومات ادله و اطلاقات ادله بود.
ساخت مسجد در کنار مرقدهای مشرفه
اما ذیل موضوع دفن در مساجد مطالب دیگری است که باید مطرح شود؛ ازجمله ساخت مسجد در کنار مرقدهای معصومین، پیامبران و صالحان.
بهعبارتدیگر برخی از مساجد در کنار مرقدهای معصومین، پیامبران و اولیای الهی است؛ حکم این مساجد چگونه است؟
این مسئله غیر از اینکه در فقهالمسجد بحث میشود؛ گاهی شبهاتی بر ساخت مسجد در کنار قبور نیز وارد میشود، بهویژه اینکه محور اختلاف میان امامیه و برخی از فرقهها مانند وهابیت است که این کار را شرک و بدعت میدانند و ازنظر آنها این کار حرام است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا ساخت مسجد در کنار قبور صالحان و یا روی قبور آنها جایز است یا نه؟ برخی از مرقدهای مشرفه تنها حرم هستند، اما در کنار برخی از آنها مسجدی نیز ساخته شده است؛ حکم این مساجد چیست؟
برای پاسخ بهسؤال ابتدا باید سراغ این برویم که هدف از ساخت این مساجد در کنار قبور صالحان چیست؟ چرا این مساجد را در اینجا ساختهاند؟
بر اساس آنچه در زندگی و معاشرت با مسلمانان و دیگر فرقهها از امت اسلامی تجربه کردیم و بر اساس منابع تاریخی یکی از هدفهای ساخت مسجد پیرامون قبور صالحان، تشویق مردم برای انجام فرایض شرعی است؛ مثلاً برای زیارت به امامزاده میآید، اما نمازش را در کنار این عمل مستحب بهجا میآورد؛ پس در اینجا تشویق بهعبادت خدا نیز میشود و تشویق مردم به انجام عبادت پیش از زیارت، همراه زیارت و پس از زیارت یک هدف اساسی است و اگر این هدف باشد زیارت قبور حرام نیست.
بهعبارتدیگر زیارت قبور کار حرامی نیست که بگوییم اکنون شما اینجا را ساختهاید تا مردم کار حرامی را در کنار عبادت انجام دهند و این قابلجمع نیست. حالآنکه زیارت قبور در نزد همه فرق اسلامی جایز است و بلکه رجحان نیز دارد؛ البته فرقه وهابیت اصل زیارت را جایز میدانند و قبول دارند، اما برای برخی از گروهها ازجمله زنان در برخی از شیوههای زیارت آنرا حرام میدانند؛ پس ازیکطرف در میان مسلمانان کسی را نمییابید که رجحان زیارت قبور صالحان را انکار کند، بهویژه زیارت ائمه معصومین و پیامبران گذشته که کسی منکر آن نیست، اما در کیفیتش میان وهابیها حرفها و نکتههایی است که بیان میکنند.
پس با توجه به اینکه اصل زیارت نزد همه حرام نیست و هدف از ساخت مساجد کنار قبور صالحان تشویق مردم بر عبادت است؛ چرا باید ساخت مسجد حرام باشد؟ پس معنا ندارد که ما نسبت بهساخت مسجد در کنار مرقدهای مشرفه قائل به حرمت شویم، چون امر جایزی است و زیارت امر راجحی است و مسجد نیز برای عبادت و انجام فرایض شرعی ساخته میشود.
پس در جواز ساخت مسجد بر قبور صالحان مانعی نیست. حال که اینچنین شد چه ادله و اصولی بر این دلالت میکند؟
اولاً: مجوز این مسئله ذیل قواعد و اصول عامی است که ساخت مسجد را جایز میداند و به این کار تشویق میکند، چون بحث قبر و زیارت قبور برای ساخت مسجد مانع [از جواز] نمیشود، بلکه ساخت مسجد در این مکان عبادت را تقویت میکند و دستکم بر مبنای امامیه ساخت مسجد در قبور صالحان و معصومین سبب برکت و ثواب بیشتر در مسئله عبادت میشود، زیرا بسیاری از آنها در راه خدا بهشهادت رسیدند و خدای متعال بهواسطه ایشان به آن زمین برکت و شرافتی داده است؛ ازاینرو ساخت مسجد به آنجا شرافت دوچندان میدهد. روایات متعددی نیز درباره شهید داریم[1] ؛ ازاینرو دفن شهید بر آن زمین شرافت داده است و ساخت مسجد بر شرافتش افزوده است و آنجا از یک معنویت ویژهای برخوردار میشود.
ثانیاً: درحقیقت ساخت مسجد در کنار انسانهای خوب و بزرگوار مانند معصومین، پیامبران و صالحان در نزد همه ادیان و مذاهب یک سنت پیروی شده است و تنها به اسلام و شیعه اختصاص ندارد.
بهعنواننمونه قرآن کریم قصه اصحاب کهف را بیان میکند. پسازاینکه اصحاب کهف از خواب بیدار شده و مردم از زندهبودن آنها باخبر شدند، پس برای زیارت آنها نزد غار میروند، اما آنها از دنیا رفته بودند؛ بنابراین مردم آن زمان تصمیم گرفتند برای تکریم و تعظیم آنها که از بندگان صالح خدا بودند بنایی را در کنار غار بسازند.
هنگامیکه مردم آن زمان خواستند این بنا را بسازند، در نوع تکریم و کیفیت بنا با هم اختلاف کردند؛ قرآن در آیه 21 سوره کهف به این اختلاف اشاره کرده است[2] ، و مفسران نیز آنرا بیان کردهاند.[3]
زمانیکه در آنجا جهت چگونگی تکریم برای کسانیکه جهت دوری از بتپرستی، ظلم و ستم به این غار پناه آوردهاند اختلاف شد، بیان قرآن اینچنین است که به این اختلاف و دودستگی در نوع تکریم میان آنها اشاره میکند و میفرماید: وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا[4] ؛ و اينچنين مردم را متوجه حال آنها كرديم تا بدانند كه وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حق است و در پايان جهان و قيام قيامت شكى نيست! إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ؛ میان آنها در نوع تکریم اختلاف شد؛ ازاینرو برخی گفتند: ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا ۖ رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ؛ گروهى مىگفتند: «بنايى بر آنان بسازيد، پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!»، اما قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا؛ عدهای که در اکثریت بودند و حضور و امرشان بر دیگران غلبه داشت گفتند: «ما مسجدى در كنار (مدفن) آنها مىسازيم [تا مردم برای عبادت به آنجا بیایند و یاد آنان فراموش نشود.]».
همانطورکه میدانید پس از اینکه اصحاب کهف از خواب برخاستند فضای ظلم و شرک جای خود را بهتوحید داده بود؛ ازاینرو اهل توحید غلبه داشتند و امر بهساخت مسجد کردند تا مردم در کنار این بندگان صالح خدا بهعبادت بپردازند. اصحاب کهف ازجمله کسانی هستند که در زمان ظهور امام زمان ایشان را یاری خواهند کرد.
پس این مسجد ساختن در کنار قبور انسانهای صالح یک سنت پیروی شده است که در شرایع گذشته نیز انجام میشده است. مفسرین گفتهاند گویندگان گروه نخست از مشرکان بودند، اما گروه دوم از موحدین بودند[5] ، چون مشرکان در حال شکست و انهدام بودند و موحدین در حال عظمت و پیروزی بودند.
در آیه ملاحظه میکنید که اگر ساخت مسجد در کنار قبور صالحان نشانه کفر و بدعت بود، چگونه موحدین این پیشنهاد را برای اصحاب کهف دادند؟ پس این نشاندهنده توجه بهخدا و خداپرستی است و نشانه شرک و بدعت نیست که وهابیت آنرا مطرح کردند، زیرا اگر این نشانه شرک بود، چرا این پیشنهاد از طرف مؤمنین و موحدین ایجاد شد؟ نکتهی دیگر این است که اگر قرآن یک رسم مشرکان را نقل کرد حتماً نقد یا رد آنرا نقل میکند و اگر رفتار موحدین نیز نشانه یا رایحهای از شرک داشت؛ قرآن بدون نقد و رد از کنارش نمیگذشت؛ پس همینکه قرآن این مطلب را بدون هیچ نقد و ردی بیان کرده است، درحقیقت نشاندهنده توحیدی بودن این پیشنهاد بوده است و بیان این مطلب تقریر و تأییدی بر انجام این سیره تاکنون است.
آن تقریر و تأییدی که در سیره و در عمل ایجاد میشود در همه جوامع هست و اختصاص به کشور ما یا شیعه ندارد، حتی آنهاییکه در ظاهر ملتزم بهعبادت و فرایض نیستند در کنار قبورشان مساجدی به نشانه تکریم و عبادت خدای عزوجل میسازند. اگر در کشورهای دیگر بروید، حتی افرادی که با گرایشهای گوناگون هستند، مشاهده خواهید کرد که در کنار قبورشان این مسئله ایجاد شده است.
نکته دیگری که در ذیل این مسئله باید بدان پرداخت این است که برخی از نهیها درباره یهود و نصارا وارد شده است و پیامبر ایشان را بهخاطر اینکه قبور پیامبران خود را مسجد قرار میدهند لعن کرده است، پاسخ به این مطلب را در آینده خواهیم گفت.
الدرس السابع والثمانون: (يکشنبه 30/02/10 ذي القعدة 1445)
الباب الثالث: هندسة المسجد
بناء المسجد بجوار المراقد المشرَّفة
مما ينبغي أن نتحدث حوله هنا وفي موضوع البحث حول بناء المسجد على القبور عبارة عن الحديث حول بناء المسجد بجوار المراقد المشرفة.
وهذا مما يختلف فيه الامامية عن بعض الفرق المبتدعة كالوهابية.
نعم هناك سوال يطرح نفسه وهو: هل بناء المسجد على قبور الصالحين أو بجوارها جائز أو لا؟
لأجل الاجابة عن السوال لابد من الالتفات الى الهدف من بناء المسجد على قبور الصالحين؛ يعني ما هو الهدف من ذلك؟
حسب ما جربنا في حياتنا وفي معاشرتنا مع الأمة الاسلامية وقرأنا في كتب التاريخ أن الهدف من بناء المسجد حول قبور الصالحين أنه لأجل التشجيع على أداء الفرائض الشرعية والعبادات، قبل زيارة ذلك القبر ومعه وبعده.
وعلى أساس أنّ زيارة القبور ليست محرَّمة عند الجميع يعني جميع الأمة الاسلامية حتّى عند الوهّابيّين ـ
يعني لايوجد أحد من المسلمين الحقيقين ينكر رجحان زيارة قبور الصالحين. فضلا عن زيارة قبور الأئمة المعصومين وأنبيائه العظام.
فاذا لو شجعنا المسلمين على اقامة الصلاة والدعاء والعبادة حول قبور هولاء فلماذا يكون حرما؟! ولما ذا كان بدعة؟ فلا معنى للقول بحرمة بناء المسجد ـ بجوار قبور الصالحين ـ لعبادة اللّه وأداء فرائضه الشرعية.
فبناء المساجد بجوار قبور الصالحين لا مانع فيه أبداً، لأنّه يندرج تحت الأُصول الإسلامية العامّة المجوّزة ذلك، لأنّ الهدف من بناء المسجد هناك إنّما هو عبادة اللّه تعالى بجوار قبر أحد أحبّائه وأوليائه الصالحين الّذي منَح البركة والشرف لتلك الأرض الّتي دُفن فيها.
فاذن لا شك في جوازه بناء المسجد بجوار المراقد المشرفة.
أضف الى ذلك أن بناء المسجد بجوار قبور الصالحين كان سنة متبعة عن جميع أصحاب الأديان والشرائع السابقة كما أنه يظهر بالتأمل في قصة أصحاب الكهف بعد أن ظهر للناس قصتهم بعد ثلاثمائة وتسع سنة، أنهم أرادو أن يبنوا بناء على قبورهم تكريما وتعظيما لهم لأنهم كانوا عبادا صالحين.
فهم اختلفوا في كيفية ونوعية تكريمهم، فبعضهم اقترحوا بناء بنيان على قبورهم وبعض أخر اقترحوا بناء الممسجد علي قبورهم ودعا إلى بناء المسجد على الكهف كي يكون مركزاً لعبادة اللّه تعالى، بجوار قبور أُولئك الذين رفضوا عبادة غير اللّه وخرجوا من ديارهم هاربين من الكفر، ولاجئين إلى توحيد اللّه وطاعته.
وان القرآن الكريم يحكي الاختلاف في تكريمهم.
وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا ۖ رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا[6] .
ولاشك في أن اقتراح الأول كان من المشركين وثنويين وأن الثاني كان من الموحدين؛ وهذا مورد اتفاق المفسرين.
لأنهم قد أجمعوا على أنّ الاقتراح الأوّل كان من المشركين، بينما الاقتراح الثاني كان من المؤمنين الموحّدين ولهذا يقول القرآن الكريم: ... قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا[7] .
ويويد ذلك بما ذكر في التاريخ بأن كشف أمر أصحاب الكهف بعد مئات سنين كان في زمن غلبة التوحيد على الشرك والكفر، وفي زمن هزيمة وانىحار المشركين،
فلذلك جاء اقتراح بناء المسجد من المؤمنين باللّه الموحّدين له سبحانه.
فلو كان بناء المسجد على قبور الصالحين أو بجوارها علامة الشرك والكفر، فلماذا كان الاقتراح مما صدر من المؤمنين؟!
وأيضا لماذا ذَكر القرآن اقتراحهم من دون أيّ نقد أو ردّ؟!
فلذلك نستغرب أن يذكر اللّه تعالى كلاماً للمشركين ويمرّ عليه بدون نقد إجمالي أو تفصيلي أو يذكر اقتراحا للمؤمنين فيه رائحة الشرك من دون ايعاز إلى ردّه.
فبالنتيجة يظهر من مجموع ما ذكرنا هنا من القرآن والتأمل في الآية، أن هذا الاقتراح من الموحدين وكان مورد تاييد القرآن ولذلك لم يعلق عليه شيء، وهذا تقرير وتاييد على صحة هذه السيرة وهذا العمل.
ومن الواضح أن هذه السيرة مستمرة الى الآن في جميع المجتمعات وأنهم يعتبرونه نوعا من الاحترام والتكريم لصاحب القبر.