استاد سيدابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1402/12/14

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه‌المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /نقش المسجد بالصور

 

در نظام مهندسی مسجد درباره‌ی تزیین المسجد با طلا یا غیر طلا بحث کردیم، اما عنوان دیگری که در کنار آن می‌تواند مطرح شود؛ نقاشی مسجد با تصاویر است. در این بحث به‌دنبال این هستیم که ببینیم حکم نقاشی کردن سقف و در و دیوار مسجد چیست؟

آنچه از «نقش» در عرف به‌ذهن انسان تبادر می‌کند؛ همان نقاشی کردن صورت‌ها یا ترسیم صورت و عکس بر روی اشیاء است که می‌تواند بر روی هر چیزی، ازجمله دیوار، سقف، کاغذ، سنگ و چیزهای دیگر باشد.

گاهی یک معنای دیگر به‌ذهن می‌آید که به‌معنای «نقش الصور في الذهن» است؛ یعنی هنگامی‌که بگوییم «نقش المسجد بالصور»؛ آنچه مقصود است صورت‌های ذهنی مسجد است؛ مثلاً من در ذهن خود مسجد منقشی را تصور می‌کنم که دیوارهای آن‌را نقاشی کردند و تصویری از آن در ذهن ایجاد شده است. در اینجا صورت ذهنی در ذهن انسان ایجاد می‌شود.

از ویژگی‌های انسان این است که قدرت خلق ذهنی دارد.

فلاسفه نیز این عبارت را دارند: «صفحات الأعيان عند الله کصفحات الأذهان عندنا»؛ [هنگامی‌که می‌خواهند برای تقریب به‌ذهن درباره چگونگی علم و قدرت خدا در عالم خارج بدانند و مقایسه کنند این‌چنین می‌گویند]: صفحات خارج نزد خدا مانند صفحه ذهن در نزد ماست؛ یعنی همان‌طورکه همه‌چیز برای ما در ذهن آماده است و می‌توانیم در ذهنمان هر چیزی را خلق کنیم؛ نَسْتَجيرُ بِالله، انسان می‌تواند واجب‌الوجود را نیز در ذهنش تصور کند و این قدرت خلق را دارد؛ ازاین‌رو می‌گویند: صفحات خارجی نیز نزد خدا همین‌گونه است؛ یعنی همان‌طورکه خدا «فَعَّالُ مَا يَشَاء» است[1] ما نیز در عالم خارج «فعال ما يشاء» در ذهن هستیم؛ البته این از ویژگی‌های انسان است، اما این صورت‌های ذهنی خارج از بحث است، چون به این‌ها تکلیف تعلق نمی‌گیرد و ما درباره آنچه بدان تکلیف تعلق می‌گیرد بحث می‌کنیم.

البته داخل پرانتز به این مطلب نیز اشاره می‌شود که سؤالی در اینجا مطرح است؛ آیا ما احکام و تکالیف جوانحی نیز داریم یا نه؟

ما دارای جوانح و جوارح هستیم، جوارح به اعضای ظاهری اطلاق می‌شود و جوانح به‌قلب، وجدان و روح انسان گفته می‌شود‌؛ بنابراین اگر انسان چیزی را در قلب و فکرش گذراند؛ آیا آن نیز دارای تکلیف است یا نه؟

برخی از علما در اینجا قائل به این هستند که ما تکالیف جوانحی نیز داریم؛ دست‌کم در مواردی که رفتار جوانحی ما اثر بیرونی داشته باشد؛ از باب مقدمه واجب، مقدمه حرام، مقدمه مستحب یا مقدمه مکروه متعلق تکلیف است، اما اگر مقدمه برای چیز خارجی نبود، ممکن است به‌خودی‌خود و فی‌نفسه تکلیف نداشته باشد[2] ؛ این نیز خارج از بحث ماست، اما آنچه داخل بحث است همان متفاهم عرفی از نقش است که نقاشی صورت‌ها بر اشیاء ازجمله دیوار، سقف، سنگ، کاغذ و هر چیزی است.

دو مطلب دیگر درباره نقش مطرح می‌شود:

    1. حکم مطلق نقاشی چیست؟ نقش تصاویر خواه آن چیز دارای روح باشد یا نه؛ تک‌بعدی باشد یا چندبعدی (مجسمه) دارای چه حکمی است؟ البته حکم مجسمه و دارای روح متفاوت است، اما بحث از مطلق نقش در اینجا نیست و باید در جای خود بدان پرداخته شود.

    2. مطلب دوم این است که حکم نقاشی روی دیوار و کاغذ یا هر جایی در مسجد چیست؟ یک بحث داریم آیا مجسمه ساختن جایز است یا نیست؟ نقاشی کردن جایز است یا خیر؟ در هر میدان، خیابان و روی دیوار نقاشی کنیم؛ آیا جایز است یا نه؟

بحث فقهی درباره‌ی آن در جای خودش است، اما هر آنچه حکمش خارج از مسجد حرام است، به‌طریق‌اولی در مسجد نیز حرام است؛ یعنی اگر گفتیم نقش تصاویر دارای روح به‌طور مطلق حرام است، به‌طریق‌اولی در مسجد نیز حرام است. دراین‌باره شکی نداریم و بحث ما هم نیست، اما بحث ما در اینجاست آیا نقوشی که کشیدنشان در خارج جایز است؛ آیا در مسجد نیز جایز است یا نه؟ مثلاً مجسمه‌سازی در بیرون جایز بود؛ آیا در مسجد نیز می‌توان مجسمه ساخت یا نه؟ یا اگر نقاشی روی دیوار و میدان جایز بود؛ در مسجد نیز جایز است یا نه؟

بحث مجسمه جداست، زیرا معمولاً کسی در مسجد مجسمه نمی‌سازد و به‌خلاف نقاشی مورد ابتلا نیست. با نقاشی دارای روح و بدون روح نیز فعلاً کاری نداریم.

پس با توجه به‌مطلب دوم که بیان کردیم؛ اگر نقاشی در خارج از مسجد جایز باشد؛ آیا در مسجد نیز جایز است یا نه؟

چند قول در اینجا مطرح است:

قول نخست: حرمت

برخی از فقها این قول را به‌مشهور نسبت داده‌اند؛ ازجمله فاضل هندی. هنگامی‌که به‌بحث زینت می‌رسد این‌چنین می‌فرماید:

«والتذهيب أو بشيء من الصور كما هو المشهور، لتظافر النهي عن التصوير والتمثيل وتصوير البيوت مطلقا، والأمر بمحو الصور، وأنّ الملائكة لا تدخل بيتا فيه صورة»[3] ؛ زینت یا چیزی از نقاشی کردن است؛ [آن‌ها حرام است] همان‌طورکه مشهور است؛ به‌علت روایات متظافره‌ای که از نقاشی کردن، تمثال کشیدن و نقاشی در خانه به‌طور مطلق نهی شده است و دستور به نابود کردن آن‌ها شده است و همانا ملائکه وارد چنین خانه‌ای نمی‌شوند. [در جای خودش این ادله بررسی می‌شود]. استدلال این‌چنین است هنگامی‌که به‌شکل مطلق نقاشی حرام باشد؛ به‌طریق‌اولی در مسجد حرام است. پس فاضل هندی این قول را به‌مشهور نسبت داد.

محقق سبزواری این قول را به «أشهر» نسبت داده است و فرموده است که حرمت بالاتر از مشهور است. ایشان در عبارت خود این‌چنین می‌فرماید:

«والأشهر تحريم نقش الصور، وحجّته غير واضحة، والشهيد في البيان حرّم نقشها وتصويرها بما فيه روح وكره غيره كالشجر وفي الدروس كره الجميع»[4] ؛

«أشهر» تحریم نقاشی تصاویر در مسجد است؛ البته حجت و دلیلش واضح نیست که [چرا این قول به این اندازه «أشهر» شده است]؛ و شهید اول در «بيان» نقاشی تصاویر دارای روح را حرام کرده است[5] و در غیر این‌ها مانند درختان را مکروه دانسته است و در «دروس» نیز همین‌طور است[6] .

سید عاملی نیز قول به‌حرمت را نقل کرده و نمونه‌هایی را ذکر می‌کند. ایشان پس از نقل قول به‌حرمت می‌فرماید:

«هذا هو المشهور کما في کشف اللثام والأشهر کما في الکفاية وهو خيرة النهاية والمبسوط والسرائر والشرائع والنافع والمعتبر والمنتهی ونهاية الإحکام والتذکرة والتحرير والإرشاد واللمعة ويظهر ذلک من جامع المقاصد وفوائد الشرائع»[7] ؛ حرمت نقش تصاویر در مسجد مشهور است، همان‌طورکه در کشف اللثام آمده است[8] و این حرمت «أشهر» است، همان‌طورکه در «کفاية الاحکام» آمده است[9] ؛ قول حرمت را شیخ طوسی در «نهاية»[10] و «مبسوط»[11] ؛ محقق حلی در «سرائر»[12] ، «شرائع»[13] ، «نافع»[14] و «معتبر»[15] ؛ علامه در «منتهی»[16] ، «نهاية الاحکام»[17] ، «تذکرة»[18] ، «تحرير»[19] و «ارشاد»[20] ؛ شهید اول در «لمعة»[21] اختیار کرده است و از «جامع المقاصد»[22] و «فوائد الشرائع»[23] نیز استظهار حرمت می‌شود. این حرمت را نسبت به‌مشهور داده‌اند و درهرحال قول به‌حرمت مشهور نیز هست.

ادله قول به‌حرمت

با نگاه به عبارات فقها به چندین دلیل برمی‌خوریم که آن‌ها را در اینجا بیان می‌کنیم:

    1. دلیل نخست: بدعت

فقها نخستین دلیل را همچون قائلین به‌حرمت تزیین، بدعت بیان کرده‌اند. ایشان می‌فرمایند، نقاشی مسجد با تصاویر در زمان پیامبر و ائمه معصومین نبوده و عامه نیز این نظر را به صحابه هم تسری می‌دهند؛ پس این کار، جدید ایجاد شده و هر آنچه در زمان پیامبر نبوده و پس از ایشان ایجاد شده باشد؛ بدعت است و هر بدعتی هم گمراهی است.

ما در آنجا به این استدلال اشکال کردیم؛ تعریف بدعت را بیان کردیم و گفتیم که هر چیز تازه‌ای که در دین نباشد و آن‌را به‌شریعت و خدا نسبت بدهند بدعت به‌شمار می‌آید؛ بنابراین هر چیز جدیدی بدعت نیست؛ مثلاً اگر کسی بخواهد کاری را که در زمان پیامبر نبوده و شرع نیز حکمی برای آن نداشته است را انجام بدهد بدعت به‌شمار نمی‌آید.

ما این دلیل را پیش‌تر به‌همراه مناقشه در آن ذکر کردیم و شما می‌توانید به همان‌جا رجوع کنید.[24] پس دلیل نخست که نقاشی مسجد را بدعت بشمار آورد؛ نمی‌تواند دلیل واقع شود.

به این نکته توجه داشته باشید که ما در کبرای کلی قضیه اشکال نکردیم، بلکه در صغرای قضیه اشکال کردیم، زیرا هیچ شکی نیست که هر بدعتی گمراهی است، اما در اینکه آیا هر چیزی که پس از زمان پیامبر ایجاد شود را باید بدعت بدانیم یا نه؟ در پاسخ گفتیم که این‌گونه نیست.

    2. دلیل دوم: خبر عمرو بن جمیع

دلیل دوم روایت عمر بن جمیع است که این‌گونه آمده است:

الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَلَوِيُّ، عَنْ سَهْلِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيِّ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ الصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ الْمُصَوَّرَةِ، فَقَالَ: «أَكْرَهُ ذَلِكَ وَلَكِنْ لَا يَضُرُّكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَلَوْ قَدْ قَامَ الْعَدْلُ رَأَيْتُمْ كَيْفَ يُصْنَعُ فِي ذَلِكَ»[25] ؛

عمرو بن جمیع گوید: از امام باقر درباره نماز در مساجد نقاشی شده و دارای تصاویر پرسیدم؛ امام فرمود: خوشم نمی‌آید و کراهت دارم نماز را در آنجا بخوانم، اما این کار برای شما اشکالی ندارد و اگر زمان ظهور برسد آنجا می‌بینید که چگونه انجام می‌شود.

به این روایت برای حرمت نقاشی مساجد استدلال شده است. کیفیت استدلال این‌گونه است: چون امام باقر فرمودند من کراهت دارم نمازم را در مسجد مصور بخوانم؛ لازمه‌اش این است که نقاشی در مسجد حرام باشد. علت کراهت نیز به‌خاطر این است که نقاشی مسجد حرام است و کار حرامی در مسجد انجام شده است.

مناقشه در روایت

این روایت از چند جهت دچار اشکال است:

جهت نخست: ضعف سند

این روایت به‌علت اینکه راویان مجهول دارد؛ دچار ضعف است. برخی از راویان همچون حسن بن علی العلوی و حسن بن حسین العرنی برای ما مجهول هستند.

صاحب مدارک الاحکام در ذیل این روایت می‌فرماید:

«وهذه الرواية ضعيفة السند جدا باشتماله على عدة من المجاهيل والضعفاء»[26] ؛ این روایت از جهت سند ضعیف است، زیرا شامل برخی از راویان مجهول و ضعیف است. ما نیز همین تعبیر را درباره این روایت به‌کار می‌بریم، همچنین علامه و نجاشی در رجال خویش عمرو بن جمیع را ضعیف دانستند.[27] غیر از یک نفر دیگر راویان مجهول هستند؛ پس این روایت از جهت سند اعتبار ندارد و قابل استناد نیست.

جهت دوم: عدم دلالت روایت در ما نحن فیه

این روایت سؤال از حکم نماز در مسجد مصور است و از نقاشی مسجد سؤال نشده است که آیا جایز است یا نه؟ البته ممکن است کسی این‌گونه بگوید: اگر امام باقر نسبت به‌نماز در مسجد مصور کراهت داشتند؛ به‌خاطر این بوده که اصل نقاشی حرام است؛ یعنی نمازخواندن در آنجا ملازم حضور در مکانی است که کار حرامی در آنجا انجام شده است.

در پاسخ می‌گوییم: معلوم نیست که ملازم کراهت، مکروه باشد یا معلوم نیست که ملازم حرام، حتماً حرام باشد، این نیاز به‌دلیل جداگانه‌ای دارد.

پس در مقام دلالت این روایت به‌نماز در مسجد نقاشی شده ارتباط دارد و به‌خود نقاشی ارتباطی ندارد و خارج از بحث است.

جهت سوم: مقصود از کراهت چیست؟

اولاً: هنگامی‌که از امام درباره نماز در مسجد مصور سؤال می‌شود و ایشان در پاسخ فرمودند: من از این کار کراهت دارم. مقصود از کراهت در اینجا چیست؟ آیا مقصود امام کراهت اصطلاحی است یا کراهت لغوی؟ این مشخص نیست! ظاهر روایت کراهت لغوی است که با معنای کراهت اصطلاحی متفاوت می‌باشد.

ثانیاً: امام فرمود: من کراهت دارم. شاید مسئله‌ای بوده که امام نمازخواندن در آنجا را دوست نداشته است، اما ایشان نفرمود شما نیز در اینجا نماز نخوانید و شما نیز دنبال نقاشی نروید، زیرا هیچ ارتباطی به نقاشی پیدا نکرد.

جهت چهارم: اقتضای زمان

آنچه که جهت سوم را تأیید می‌کند این است که امام در ذیل روایت فرمود:

«وَلَكِنْ لَا يَضُرُّكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ»؛ انجام این کار برای شما ضرری ندارد؛ کار بدی نیست و شما می‌توانید نماز بخوانید؛ یعنی شاید اصل نقاشی مسجد در زمان پیامبر نبوده و در زمان امام باقر بوده است و امام نیز در زمان خویش این کار را مناسب مسجد نمی‌دیدند، اما فرمود: مساجد در عصر من نیاز به‌برخی از نقاشی‌ها و زینت‌هاست که در برخی از قسمت‌های مسجد انجام شود؛ مانند امروز که بخشی از فضای مسجد را کاشی‌کاری کرده روی آن‌ها شکل‌ها و کلماتی ترسیم شده است و شاید امروزه برخی از زیباسازی‌های مسجد از مصادیق تعظیم شعائر باشد؛ ازاین‌رو امام باقر فرمود: امروز انجام این کار برای شما ضرری نمی‌رساند؛ پس معلوم است که کراهت در روایت به‌معنای کراهت شرعی و اصطلاحی نیست، زیرا اگر این‌گونه بود، احکام عام است و میان امام و غیر امام تفاوتی نمی‌بود؛ یعنی اگر حکم شرعی می‌شد برای همه یکسان می‌بود؛ بنابراین دلیل دوم نیز از دلیلیت افتاد.

اشکالات دیگری نیز می‌شود مطرح کرد، اما دیگر کفایت می‌کند، زیرا تراکم اشکال خیلی مطلوبیت ندارد.

 

الدرس التاسع والستون: (دوشنبه 14/12/1402 - 23 شعبان 1445)

الباب الثالث: هندسة المسجد

نقش المسجد بالصور

مما ينبغي الحديث حوله في هندسة المسجد، عبارة عن الحديث حول نقش المسجد بالصور.

أن الذي يظهر من عنوان النقش في العرف ويفهم منه العرف عبارة عن التصوير ورسم الصور على شي من الأشياء سواء كان الشيء جدارا أ قرطاسا أو سقفا أو حجرا وغيرها.

نعم قد يمكن انتقال معنى آخر من النقش الى الذهن وهو نقش الصور في الذهن لا في الخارج، ولكنه خارج عن دائرة البحث، لأن النقش في الذهن لايتعلق به الحكم ومن خصوصيات الانسان بما أنه قدره الله تعالى على خلق الصور الذهني. وهو من قدرة الذهن.

وكما يقول الحكماء: صفحات الأعيان عند الله كصفحات الأذهان عندنا.

ومعنى هذه العبارة أنه كما أن الله عزوجل قادر وفعال لما يشاء في الخارج وفي الأعيان وقادر على الخلق والتغيير والتدبير فكذلك أن الانسان قادر وفعال لما يصوره في ذهنه.

فهذا خارج عن دائرة البحث.

وأما المتفاهم العرفي من النقش هو المعنى الذي ذكرناه.

فالنقش قد ينقسم الى أقسام حسب ضم بعض الخصوصيات اليه، لأن النقش قد ينضم اليه التجسم ويصير مجسمة، وقد تكون الصورة منسوبة الى ذات الأرواح وقد لا تكون.

وهنا قد يطرح البحث حول الحكم الفقهي لهذه الصور بأنواعها، فهل يجوز تصوير هذه الصور في الخارج أو لا؟ سواء كان مجسمة أو غيرها.

ولكننا لا نريد الدخول الى هذا الجانب من البحث الفقهي، لأنه مرتبط بمكان آخر. وأما البحث الذي نحن فيه ونرىد القاوءه هنا هو البحث حول نقش الصور في المساجد.

ومن الواضح أن المجسمة لا يصعنها أحد في المساجد ولا يبتلي بها الناس؛ وأما الذي يكون مورد ابتلاء الناس انما هو عبارة عن نقش الصور في المساجد.

ففيها أقوال:

القول الأول: الحرمة.

وهو المنسوب الى الشهرة كما قاله كاشف اللثام:

«والتذهيب أو بشيء من الصور كما هو المشهور، لتظافر النهي عن التصوير والتمثيل وتصوير البيوت مطلقا، والأمر بمحو الصور، وأنّ الملائكة لا تدخل بيتا فيه صورة»[28] .

وأما المحقق السبزواري في كفاية الفقه يقول:

«والأشهر تحريم نقش الصور، وحجّته غير واضحة، والشهيد في البيان حرّم نقشها وتصويرها بما فيه روح وكره غيره كالشجر وفي الدروس كره الجميع»[29] .

وفي مفتاح الكرامه يقول:

«هذا هو المشهور کما في کشف اللثام[30] والأشهر کما في الکفاية[31] وهو خيرة النهاية[32] والمبسوط[33] والسرائر[34] والشرائع[35] والنافع[36] والمعتبر[37] والمنتهی[38] ونهاية الإحکام[39] والتذکرة[40] ، والتحرير[41] والإرشاد[42] واللمعة[43] ويظهر ذلک من جامع المقاصد[44] وفوائد الشرائع[45] »[46] .

الدليل في المقام:

الأول: أن نقش الصور في المساجد بدعة

مما استدل به على القول بالحرمة هو الاستدلال الذي قال به في زخرفة المسجد وذكرناه سابقا؛ يعني أن نقش الصور في المساجد ما كان موجودا في عهد رسول الله ولا في عهد أحد الأئمة المعصومين، بل انه قد أحدث من جديد وهو بدعة وكل بدعة ضلال.

وأما المناقشة فيه الاستدلال عبارة عن نفس المناقشة التي ذكرناها سابقا في تزيين المسجد.

الدليل الثاني: خبر عمرو بن جميع

محمد بن يعقوب الكليني، عَنْ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَلَوِيُّ، عَنْ سَهْلِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيِّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيِّ، عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ الصَّلَاةِ فِي الْمَسَاجِدِ الْمُصَوَّرَةِ، فَقَالَ: «أَكْرَهُ ذَلِكَ وَلَكِنْ لَا يَضُرُّكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَلَوْ قَدْ قَامَ الْعَدْلُ رَأَيْتُمْ كَيْفَ يُصْنَعُ فِي ذَلِكَ»[47] .

وأما المناقشة فيه من جهة السند أولا، لأنه ضعيف من جهة السند، بما أنه مشتمل على عدة مجاهيل منهم: سهل بن جمهور، وحسن بن حسين العرني والحسن بن علي العلوي.

وقال فيه صاحب المدارك:

«وهذه الرواية ضعيفة السند جدا باشتماله على عدة من المجاهيل والضعفاء»[48] .

وأما الراوي الأخير فكذلك ضعفه النجاشي[49] والعلامة[50] .

وثانيا: من جهة الدلالة من حيث أن الخبر مرتبط بحكم الصلاة في المساجد المصورة ولايكون مرتبط بنقش الصور في المساجد.

وثالثا: الكراهة اللغوية غير الكراهة الشرعية، وليس من العلوم أن الكراهة هنا بمعني الحرمة.

ورابعا: أن ذيل الخبر يدل على اباحة االصلاة في المساجد المصورة حيث قال: «وَلَكِنْ لَا يَضُرُّكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ ...».


[1] - إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.؛ (حج:22/18)
[2] - برای مطالعه بیشتر ر.ک: گسترش موضوع فقه نسبت به رفتارهاى جوانحى؛ علیرضا اعرافی، سید نقی موسوی، فصلنامه فقه، دوره 18، شماره 70، دی‌ماه 1390.
[3] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، الفاضل الهندي، ج3، ص335.
[4] كفاية الأحكام، المحقق السبزواري، ج1، ص85.
[5] البيان، الشهيد الأول، ج1، ص67.
[6] الدروس الشرعية في فقه الإمامية‌، الشهيد الأول، ج1، ص156.
[7] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج6، ص307.
[8] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، الفاضل الهندي، ج3، ص335.
[9] كفاية الأحكام، المحقق السبزواري، ج1، ص85.
[10] النهاية، الشيخ الطوسي، ج1، ص108.
[11] المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص160.
[12] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ابن إدريس الحلي، ج1، ص278.
[13] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام -ط اسماعیلیان)، المحقق الحلي، ج1، ص117.
[14] المختصر النافع في فقه الامامية، المحقق الحلي، ج1، ص49.
[15] المعتبر في شرح المختصر، المحقق الحلي، ج2، ص451.
[16] منتهى المطلب في تحقيق المذهب‌، العلامة الحلي، ج6، ص325.
[17] نهاية الإحكام، العلامة الحلي، ج1، ص358.
[18] تذكرة الفقهاء- ط آل البيت، العلامة الحلي، ج2، ص429.
[19] تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، العلاّمة الحلّي، تحقيق إبراهيم البهادري، ج1، ص325.
[20] إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، العلامة الحلي، ج1، ص250.
[21] اللمعة الدمشقية، الشهيد الأول، ج1، ص26.
[22] جامع المقاصد، المحقق الثاني (المحقق الكركي)، ج2، ص152.
[23] - فوائد الشرائع، ص59، س 4. (مخطوط فی مکتبة المرعشی برقم 6584).
[24] - ر.ک: جلسه 63 فقه‌المسجد، سال 1402-1403.
[25] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص369.
[26] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص398.
[27] - ر.ک: رجال العلامة الحلي، الباب السابع «عمرو»، ص241، ش 3؛ رجال النجاشي، ص288، ش 769.
[28] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، الفاضل الهندي، ج3، ص335.
[29] كفاية الأحكام، المحقق السبزواري، ج1، ص85.
[30] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، الفاضل الهندي، ج3، ص335.
[31] كفاية الأحكام، المحقق السبزواري، ج1، ص85.
[32] النهاية، الشيخ الطوسي، ج1، ص108.
[33] المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص160.
[34] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ابن إدريس الحلي، ج1، ص278.
[35] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام -ط اسماعیلیان)، المحقق الحلي، ج1، ص117.
[36] المختصر النافع في فقه الامامية، المحقق الحلي، ج1، ص49.
[37] المعتبر في شرح المختصر، المحقق الحلي، ج2، ص451.
[38] منتهى المطلب في تحقيق المذهب‌، العلامة الحلي، ج6، ص325.
[39] نهاية الإحكام، العلامة الحلي، ج1، ص358.
[40] تذكرة الفقهاء- ط آل البيت، العلامة الحلي، ج2، ص429.
[41] تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، العلاّمة الحلّي، تحقيق إبراهيم البهادري، ج1، ص325.
[42] إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، العلامة الحلي، ج1، ص250.
[43] اللمعة الدمشقية، الشهيد الأول، ج1، ص26.
[44] جامع المقاصد، المحقق الثاني (المحقق الكركي)، ج2، ص152.
[45] - فوائد الشرائع، ص59، س 4. (مخطوط فی مکتبة المرعشی برقم 6584).
[46] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج6، ص307.
[47] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص369.
[48] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص398.
[49] - ر.ک: رجال النجاشي، ص288، ش 769.
[50] - ر.ک: رجال العلامة الحلي، الباب السابع «عمرو»، ص241، ش 3.