1402/11/28
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامی)/الباب الثالث: هندسة المسجد /تزئین المسجد
بحث در مهندسی مسجد درباره تزیین مسجد بود که زیباسازی آن باید چگونه باشد؟ حکم زینت مساجد چیست؟ تا چه اندازهای مجاز به زینت مساجد هستیم؟ آیا با هر چیزی میتوان مسجد را زیباسازی کرد؟ آیا میشود مسجد را با طلا زینت کرد یا نه؟ ازاینرو ناچار شدیم درباره این موضوع در دو مقام بحث کنیم:
مقام نخست: تبیین موضوع مسئله
مقام دوم: حکم تزیین و احکام آن در شرع
در مقام نخست بهدنبال این بودیم که مقصود از تزیین در اینجا چیست؟ آیا مطلق تزیین مقصود است یا اینکه نوع خاصی از تزیین مد نظر است؟
برای دانستن این موضوع بهسوی تحلیل واژگانی رفتیم که در تزیین مسجد در لسان فقها و اخبار بیشتر بهکار رفته بود؛ ازجمله: زخرف، تزویق، نقوش بالصور و تذهیب. دو واژه زخرف و تزویق را از لسان العرب معنا کردیم. مزخرف در دو معنای تزیین با طلا و مطلق تزیین بهکار رفته بود؛ یعنی حین الوضع برای تزیین با طلا وضع شده بود، اما در مقام استعمال برای هر زینتی بهکار رفته بود[1] و تزویق نیز چیزی شبیه طلاکاری بود که بهواسطه جیوه انجام میشد.[2]
پیشتر درباره معنای زخرف مطالبی را از لسان العرب بیان کردیم، اما برای روشن شدن مسئله توضیح بیشتری میدهیم.
«زخرفة» مصدر رباعی مجرد است؛ مانند «دَحْرَجَ-يُدَحْرِجُ-دَحْرَجَةً». زخرف درباره چیزی که بهحد کمال هم برسد استعمال شده است که نوعی زینت بهشمار آمده است؛ مثلاً شرتونی درباره ماده «زخرف» میگوید: «زَخْرَفَهُ: زيَّنهُ و حسَّنهُ و - كمَّلهُ و - القولَ: حسَّنهُ بترقيش الكذب. (الزُخْرُف): الذهب و - كمال حسن الشيءِ»[3] ؛ زخرفه: یعنی او را زینت داد و او را نیکو گرداند و کاملش کرد. سخن را زیبا کرد؛ دروغ دوزی او را نیکو گرداند. زخرف: بهمعنای طلا و کمال حسن هر چیزی است.
توضیح عبارت شرتونی این است که مزخرف مطابق نقل ایشان بهمعنای شیء زیبا شده، نیکو شده و کامل شده است و کلمه زخرف برای هرکدام از اینها بهکاررفته است. گاهی این زیبایی و زینت واقعی است که همان کمال و حسن بشمار میآید و گاهی زینت ساختگی است؛ یعنی بهچیزی تزیین میشود که زینت نیست؛ دروغ را پیش روی او گذاشت تا زیباسازی شود؛ مانند کاریکه شیطان انجام میدهد و دروغ را در نزد انسان زیبا جلوه میدهد.
پس با توجه بهعبارت صاحب اقرب الموارد دانسته شد کلام ابن منظور در لسان العرب درست بوده است؛ اگرچه این لفظ در اصل برای ذهب (طلا) وضع شده است، اما در مقام استعمال در مطلق زینت نیز بهکاررفته است.
در قرآن واژه زخرف بهکاررفته است[4] و راغب اصفهانی نیز هنگام معنای زخرف به آن اشارهکرده و میگوید:
«الزُّخْرُفُ: الزّينة المزوّقة، ومنه قيل للذّهب: زُخْرُفٌ. وقال: أَخَذَت الْأَرْضُ زُخْرُفَها[5] ، وقال: بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ[6] ، أي: ذهب مزوّق، وقال: وَزُخْرُفاً[7] ، وقال: زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً[8] ، أي: المزوّقات من الكلام»[9] ؛ زخرف: زیباسازی با تزویق است؛ ازجمله اینکه به طلا نیز زخرف گفته شده است. خدای متعال در آیه 24 سوره یونس میفرماید: تا زمانیکه زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد، در آیه 93 سوره اسراء میفرماید: خانهای پرنقشونگار از طلا؛ یعنی طلای مزوق که در کوره تزویق شده است. خدا در آیه 35 سوره زخرف میفرماید: و انواع زیورها؛ و در آیه 112 سوره انعام میفرماید: سخنان فریبنده و بیاساس [برای اغفال مردم] بهیکدیگر میگفتند؛ یعنی سخنانی با ظاهر زیبا اما باطنی نادرست.
خلاصه اینکه واژه زخرف و تزویق در دو معنا بهکاررفته بودند: یکی بهمعنای زیبایی با طلا و دیگری زینت بهصورت مطلق با هر شیء و وسیلهای.
زخرف در عبارت فقها
این بیان اهل لغت بود، اما همین اختلاف در عبارت فقها نیز وجود دارد و هنگامیکه ایشان خواستند حرمت زُخرُفة یا زَخرَفة را بیان کنند؛ اینچنین گفتند: زیباسازی حرام است و مقصود از این حرف نیز همان تزیین است که گاهی با طلا و گاهی تزیین مطلق با هر چیزی را گفتند.
مثلاً فاضل هندی هنگام بیان فتوای خودش عبارت اهل لغت را نیز ذیل فتوایش بیان میکند و میفرماید:
«ويحرم الزخرفة. وفاقا للمشهور، وهي التزيين كما في الجمهرة وتهذيب اللغة ...من الزخرف وهو كما في المحيط: الزينة وحكاه الأزهري عن أبي عبيدة قال: ويقال: الزخرف الذهب، وقال الهروي: كمال حسن الشيء، ويقال للذهب الزخرف. وقال الراغب: الزخرف الزينة المزوّقة، ومنه قيل: الذهب زخرف. وفي العين والمجمل والمقاييس والصحاح: إنّه الذهب.
وعليه يحتمل أن يريد بها نقشها بالذهب خاصة، والنهاية والمبسوط والسرائر والإصباح صريحة في تحريم أن يكون مزخرفة أو مذهّبة،...»[10] ؛ زخرفه حرام است که این فتوا با نظر مشهور موافق است. زخرفه زیباسازی و زینت دادن است، آن چنانکه در منابع لغوی مانند «الجمهرة»[11] ، «تهذيب اللغة»[12] آمده است... همانطورکه در «المحيط في اللغة»[13] آمده است که زخرف بهمعنای زینت است، علاوهبراین، بهمعنای زینت با طلا نیز آمده است؛ و این را ازهری از ابوعبیده حکایت کرده است[14] .
ازهری در تهذیب اللغه میگوید: زینت با طلا را زخرف گویند[15] . و هروی گفته است کمال زیبایی هر چیزی را زخرف گویند و گفته شده است زینت با طلا بهمعنای زخرف است[16] .
راغب نیز گفته است: زیباسازی با تزویق بهمعنای زخرف است؛ ازجمله اینکه به طلا نیز زخرف گفته شده است[17] .
در «العين»[18] ، «المجمل»[19] ، «المقائيس»[20] و «الصحاح»[21] زخرف را طلا معنا کردهاند. شاید از حرمت زخرفه، تنها نقش تصاویر با طلا و آبطلا یا روی طلا را اراده کرده باشند؛ یعنی حکم حرمت شامل نقاشی تصاویر با طلا است.
نظر شیخ طوسی در «النهاية»[22] و «المبسوط»[23] ، محقق حلی در «نکت النهاية»[24] و «السرائر»[25] و بیهقی کیدری در «الإصباح»[26] در تحریم تزیین با طلا و تزیین مطلق صراحت دارد.
آنچه از میان اقوال اهل لغت و فقها بیان کردیم در این ظهور دارد که شاید زخرف دو معنا داشته باشد:
1. تزیین با طلا؛ 2. مطلق تزیین.
و همچنین از نقاشی تصاویر در مساجد نیز دو معنا احتمال دارد:
1. نقاشی با طلا؛ 2. مطلق نقاشی (با طلا و غیر طلا).
چنانکه فاضل هندی در کشف اللثام آنرا بیان کرده و شهید نیز در مسالک ضمن بیان آن فرموده است: «و يحرم زخرفتها، و نقشها بالصور»[27] ؛ و تزیین مساجد حرام است و نقاشی تصاویر نیز همین حکم را دارد.
بنابراین، از آنچه که تاکنون گفته شد دانسته میشود که در مقام نخست شاید یکی از این دو معنا (تزیین با طلا و مطلق تزیین) مقصود باشد؛ پس در فتاوا نیز باید به این نکته توجه کنیم که کدامیک از این دو معنا مقصود است و برای آن دلیل داریم؛ یعنی آیا تنها برای تزیین با طلا دلیل داریم یا مطلق تزیین نیز دارای دلیل است؟
در معنای نخست (مطلق تزیین و تزویق) تفاوتی نمیکند با طلا باشد یا با نقره، گچ باشد یا کاشی؛ هرکدام از اینها باشد مطلق زینت است؛ یعنی با این فتوای مشهور اگر گفتیم کاشیکاری عامل زینت است؛ حرام میشود، همچنین تزیین با گچ نیز حرام میشود، اما اگر نگفتیم دیگر حرام نمیشود. معنای دوم (زینت با طلا) نیز بهطور طبیعی اخص از معنای نخست است.
این همهی آن چیزی بود که در مقام نخست و تبیین موضوع مسئله باید گفته میشد. پس ما در اینجا میگوییم زینت در برخی موارد یا به زینت با طلا اختصاص دارد و در برخی موارد شامل مطلق زینت نیز میشود، اما در مقام فقه و استدلال باید دید کدامیک از اینها دارای دلیل است و چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم.
مقام دوم: حکم تزیین و احکام آن در شرع
بحث ما در مقام دوم پیرامون «حکم مسئله» بود؛ اینکه حکم تزیین در مسجد و زیباسازی آن چیست؟ اقوال مختلفی در میان فقها درباره حکم این مسئله هست؛ بنابراین باید ادله آنها را بررسی کرد تا بهمقتضای تحقیق برسیم.
بیان اقوال فقها
نخستین حکمی که از میان فقها بدان میپردازیم: قول بهحرمت تزیین مساجد با طلاست؛ یعنی ما حق بهکار بردن طلا در مسجد و اجزای آن همچون در و دیوارش را نداریم و این کار در میان جمع زیادی از فقهای امامیه جایز نیست و زینت مسجد با طلا را حرام دانستند.
برخیها همچون فاضل هندی در کشف اللثام این حکم را بهمشهور نسبت دادهاند[28] ؛ این شهرت را در برخی از جاها نقل کردهاند، ازجمله صاحب مفتاح الکرامه بهذکر این اقوال پرداخته است که بهاختصار برخی را بیان میکنیم.
ایشان در عبارت خویش اینچنین فرموده است:
«[في ما يحرم فعله في المسجد] قوله قدّس اللّٰه تعالی روحه: وتحرم الزخرفة کما في «النهاية[29] والمبسوط[30] والسرائر[31] والشرائع[32] والنافع[33] والمعتبر[34] والمنتهی[35] ونهاية الإحکام[36] والتحرير[37] والإرشاد[38] والبيان[39] واللمعة[40] وفوائد الشرائع[41] وحاشية الميسي والمسالک[42] وهو ظاهر جامع المقاصد[43] وفي الذکری[44] بعد أن حکم باستحباب الترک، قال: والظاهر أنّه حرام، انتهی. وهو المشهور کما فط الکافية[45] وکشف اللثام[46] »[47] ؛
سید عاملی زینت مسجد را ازجمله چیزهایی بیان کرده که انجامش در مسجد حرام است، همانطورکه شیخ طوسی در نهایه و مبسوط؛ ابن ادریس در سرائر؛ محقق حلی در شرائع، مختصر النافع و معتبر، علامه حلی در منتهی المطلب، نهایه الاحکام، تحریرالاحکام و ارشاد الاذهان؛ شهید اول در البیان و لمعه؛ شهید ثانی در مسالک الافهام این را بیان کردهاند، حتی محقق کرکی در جامع المقاصد و شهید اول در ذکری این را گفتهاند.
شهید در ذکری نخست بهاستحباب ترک زینت حکم داده و در ادامه میفرماید، علیالظاهر زینت مسجد حرام است. پس از این سید عاملی میفرماید: این حکم مشهور است، آن چنانکه در کشف اللثام فاضل هندی و کفاية الاحکام محقق سبزواری آمده است.
پس در میان فقها چند قول وجود دارد که یکی از آنها، قول بهحرمت زینت مسجد با طلاست و مطلق زیباسازی مقصود نیست. این قول ادلهای دارد که باید آنرا بیان کرد، سپس سراغ دیگر اقوال و ادلهی آنها رفت؛ اشکال وارده بر این ادله را بیان کرد تا ببینیم آیا این ادله قابلپذیرش هستند یا نه؟
الدرس الثاني والستون: (شنبه 28/11/7 شعبان 1445)
الباب الثالث: هندسة المسجد
تزئین المسجد
كما قلنا في الدرس الماضي أنه هنا مقامان من البحث:
الأول: البحث الموضوعي.
الثاني: البحث الحكمي.
فبدأنا في البحث حول موضوع المسألة وتبيين مفردات البحث مثل الزخرفة والتزويق.
قلنا أن الزخرفة التي تعبر مصدر رباعي مجرد، قد وقع موضع البحث في أنه بمعني مطلق الزينة أو بمعني زينة المسجد بالذهب؟
قلنا أن حسب ما يستفاد من مصادر اللغة أن الأصل في وضع الزخرفة (الذهب) لكنه استعمل بعد الوضع في الذهب وغير الذهب بل في كل زينة حتى أنه يطلق على كمال حسن الشيء كما صرح به بعض أهل اللغة مثل أقرب الاموارد:
«زَخْرَفَهُ: زيَّنهُ وحسَّنهُ و- كمَّلهُ و- القولَ: حسَّنهُ بترقيش الكذب. (الزُخْرُف): الذهب و- كمال حسن الشيءِ»[48] .
وفي المفردات للراغب الاصفهاني:
«الزُّخْرُفُ: الزّينة المزوّقة، ومنه قيل للذّهب: زُخْرُفٌ.
وقال: أَخَذَت الْأَرْضُ زُخْرُفَها[49] ، وقال: بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ[50] ، أي: ذهب مزوّق، وقال: وَزُخْرُفاً[51] ، وقال: زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً[52] ، أي: المزوّقات من الكلام»[53] ؛
وأما الفقهاء فقد اختلف عباراتهم في ذلك:
قال الفاضل الهندي في كشف اللثام:
«ويحرم الزخرفة. وفاقا للمشهور، وهي التزيين كما في الجمهرة وتهذيب اللغة ...من الزخرف وهو كما في المحيط: الزينة وحكاه الأزهري عن أبي عبيدة قال: ويقال: الزخرف الذهب، وقال الهروي: كمال حسن الشيء، ويقال للذهب الزخرف.
وقال الراغب: الزخرف الزينة المزوّقة، ومنه قيل: الذهب زخرف. وفي العين والمجمل والمقاييس والصحاح: إنّه الذهب.
وعليه يحتمل أن يريد بها نقشها بالذهب خاصة، والنهاية والمبسوط والسرائر والإصباح صريحة في تحريم أن يكون مزخرفة أو مذهّبة،...»[54] .
قد ظهر مما ذكرنا من اقوال اللغويين والفقهاء أن الزخرفة يحتمل فيها معنيان: التزيين بالذهب أو مطلق التزيين.
وكذلك نقش المسجد بالصور يتحمل معنيان: التنقيش بالذهب أو مطلق النقش كما صرح به الفاضل الهندي في كشف اللثام. وصرح به الشهيد في المسالك حيث قال: «و يحرم زخرفتها، ونقشها بالصور»[55] .
فما حصل من البحث في المقام الأول أنه يمكن القول بأن المراد من زخرفة المسجد احدي المعنيني: اما مطلق تزيين المسجد وتزويقه وتحسينه سواء كانت بالذهب أو بغيره مثل الفضه والجص والرخام وغيرها.
واما خصوص تزيين المسجد بالذهب.
ولاشك في أن المعنى الثاني أخص من المعنى الأول.
المقام الثاني: حكم تزيين المسجد
ففي ذلك يعثر الباحث الى أقوال مختلفة:
منها: القول بحرمة زخرفة المسجد بالذهب.
وذهب جمع غفير من فقهاء الامامية الى هذا القول اي الحرمة.
في كشف اللثام نسب القول الى المشهور وقد قدمنا آنفا. (و يحرم الزخرفة. وفاقا للمشهور).
للاطلاع على اصحاب قول المشهور راجع الى مفتاح الكرامة: حيث قال:
«[في ما يحرم فعله في المسجد] قوله قدّس اللّٰه تعالی روحه: وتحرم الزخرفة کما في «النهاية[56] والمبسوط[57] والسرائر[58] والشرائع[59] والنافع[60] والمعتبر[61] والمنتهی[62] ونهاية الإحکام[63] والتحرير[64] والإرشاد[65] والبيان[66] واللمعة[67] وفوائد الشرائع[68] وحاشية الميسي والمسالک[69] وهو ظاهر جامع المقاصد[70] وفي الذکری[71] بعد أن حکم باستحباب الترک، قال: والظاهر أنّه حرام، انتهی. وهو المشهور کما فط الکافية[72] وکشف اللثام[73] »[74] .