استاد سيدابوالفضل طباطبایی
درس فقه

1402/11/10

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه‌المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامی)/الباب الثالث: هندسة المسجد /باب المسجد

 

باب المسجد (درب‌ مسجد) یکی دیگر از اجزایی است که در نظام مهندسی مسجد می‌توان درباره آن گفت‌وگو کرد؛ البته می‌توان در کنار این بحث درباره پنجره‌های مسجد نیز گفت‌وگو کرد.

چون پنجره جزء اجزای اصلی مسجد نیست، ممکن است بسیاری از جاهای مسجد بدون پنجره باشد، اما درب مسجد از اجزای اصلی مسجد است؛ ازاین‌رو بحث درب را مطرح می‌کنیم تا با جهت‌های گوناگون آن آشنا شویم.

چهار مطلب درباره باب المسجد یا ابواب المسجد مطرح است:

    1. به‌کارگیری درب برای مسجد

    2. جزئیت درب برای مسجد

    3. حکم بستن درب مسجد

    4. جداسازی درب‌ها میان مردان و زنان

این چهار جهت در بحث مطرح است که در ادامه به‌توضیح آن‌ها می‌پردازیم.

مطلب نخست: به‌کارگیری درب برای مسجد

مطلب نخست درباره این است که آیا مسجد باید درب داشته باشد یا نه؟ هیچ شکی در جواز آن نیست و نمی‌توان مسجدی را بدون درب تصور نمود. اینکه مسجدی با فضایی بسته و بدون درب ساخته شود، اصلاً قابل‌تصور نیست، مگر اینکه مسجد یک زمین باشد که توسط خطی مشخص‌شده و هیچ درودیواری نداشته باشد و بگویند اینجا مسجد است.

امروزه تصور این‌چنین مسجدی، به‌ویژه در مساجد کشورها و شهرهای اسلامی بعید است. پس این مسئله روشن است و نیازی به‌بحث ندارد، زیرا قابل‌تصور نیست؛ همچنین مساجد در زمان پیامبر و ائمه معصومین نیز درب داشته‌اند؛ مثلاً مسجدی همچون مسجدالنبی و مسجد قبا که پیامبر آن‌ها را بنا کردند، بیشتر از یک درب داشته است؛ مانند باب السلام، باب الرحمه، باب جبرائیل.[1]

افزون بر این‌، یکی از مواردی که وجود درب‌های متعدد را برای مسجد در زمان پیامبر تأیید می‌کند، ماجرای «سَدِّ الْأَبْوَاب‌» است که در سال سوم هجرت رخ داده است. ابن عباس نقل کرده است که پیامبر به بستن درهای مسجدالنبی دستور داد، جز درب خانه علی.[2]

این ماجرا فراوان نقل شده است و از مسلمات تاریخ اسلام است و از این نقل دانسته می‌شود که مسجد دارای درب بوده است. مساجد دیگر نیز در زمان پیامبر، صحابه و تابعین دارای درب بوده است؛ مانند مسجدی که منسوب به صحابه پیامبر، عبدالله بن عباس است.[3]

در روایات نیز وجود درب برای مساجد تأیید شده است؛ ازجمله این روایت است که شیخ حر عاملی آن‌را نقل کرده است: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ: «تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ وَنَهَى أَنْ يَتَنَعَّلَ الرَّجُلُ وَهُوَ قَائِم‌»[4] ؛ پیامبر فرمودند: نزديك درهاى مساجد، كفش‌هاى خود را وارسى كنيد و از پوشیدن کفش در حالت ایستاده نیز نهی کردند.

این روایت در تأیید درب برای مساجد است و در آن توصیه و تأکید شده است که هنگام ورود به‌مسجد کفش‌ها را بررسی کنید، زیرا ممکن است نجاستی به کفش‌ها چسبیده باشد و شما با خود به‌مسجد ببرید؛ ازاین‌رو هنگام رسیدن به‌درب مسجد و پیش از ورود به آنجا این وارسی را انجام بدهید.

مطلب دوم: جزئیت درب برای مسجد

اگر برای مسجد در گذاشتند؛ آیا در، جزء مسجد است که تطهیرش واجب و تنجیسش حرام باشد؟ حکم در اینجا دائر مدار آن چیزی است که در رحبة المسجد گفتیم. جزئیت در اینجا نیز تابع دو ملاک (نظر واقف و نظر عرف) است که به‌صورت ترتیبی است؛ یعنی ابتدا در پی یافتن نظر واقف هستیم تا با کیفیت وقف آشنا شویم. اگر واقف در را جزء مسجد قرار نداده بود ما نیز تابع نظر واقف خواهیم بود، اما در نبود نظر واقف سراغ نظر عرف می‌رویم و هیچ شکی نیست که عرف متشرعه درو پنجره‌های مسجد را همچون دیوار و پشت‌بام آنجا جزء مسجد می‌داند. پس این مسئله نیز روشن است و نیاز به‌بحث زیادی ندارد.

مطلب سوم: حکم بستن درب مسجد

آیا درب مسجد را می‌توانند به‌طور مطلق ببندند یا فقط به‌طور موقت می‌توانند این کار را انجام دهند؟ آیا ما می‌توانیم در مسجد را ببندیم؟ بستن درب مسجد چه حکمی دارد؛ آیا جایز است یا جایز نیست؟ آیا ما می‌توانیم درب مسجدی که ساختیم را هر وقت بخواهیم بازکنیم و هر وقت که نخواهیم آن‌را ببندیم. متأسفانه امروزه برخی این‌گونه هستند و می‌گویند مسجد برای ماست و هر وقت بخواهیم آن‌را باز می‌کنیم؛ مثلاً می‌گویند مسجد خانوادگی است یا خادم می‌گوید چون اختیار اینجا دست من است؛ پس هر وقت بخواهم آن‌را باز می‌کنم. بستن درب (سد الابواب) در اینجا دو صورت دارد:

صورت اول: بستن درب مسجد به‌صورت مطلق

اگر درب مسجد را مطلقاً ببندیم و آن‌را تعطیل کنیم. هیچ شکی نیست که این کار حرام است، زیرا مصداق جلوگیری از ذکر و عبادت خداست و مصداق این آیه شریفه می‌شود: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[5] ؛ کیست ستمکارتر از آن‌کس‌که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آن‌ها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانون‌های عبادت) شوند. بهره آن‌ها در دنیا (فقط) رسوایی است و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی)!

بستن درب مسجد جلوگیری از ذکر خداست. درست است که در این آیه بحث از یک گروه خاص (مشرکین) می‌شود، اما تفاوتی ندارد که مشرکین و ظالمین درب مسجد را ببندند یا کسانی دیگر. درهرحال کسانی‌که درب مساجد را ببندند و مانع از ورود مسلمانان به آنجا شوند؛ از ذکر و عبادت خدا در مسجد جلوگیری کردند.

منافات بستن درب به‌طور مطلق با هویت مسجد

افزون بر این مطلب، اگر درب مساجد را به‌طور مطلق ببندند با هویت عبادت و ارتباط با خدا منافات دارد.[6] پس به‌عبارت‌دیگر این کار با هویت مسجد در تضاد است، زیرا نمی‌شود درب مسجد را به‌طور مطلق ببندیم و از ورود کسانی‌که می‌خواهند در مسجد عبادت کنند جلوگیری کنیم؛ بنابراین مسجدی که عبادت خدا در آن نشود؛ هویت مسجد را اصلاً ندارد. ثمره بحث هویت المسجد[7] که انجام دادیم در اینجا ظاهر می‌شود؛ یعنی هر آنچه بخواهیم در مسجد انجام دهیم باید با هویت مسجد مخالفت نداشته باشد. هویت مسجد نیز با تعطیل شدن مسجد مخالفت دارد.

صورت دوم: بستن درب مسجد به‌صورت موقت

اگر این بستن درب مسجد مانند ایام کرونا به‌طور موقت بسته باشد یا تنها برای برگزاری نمازهای روزانه باز می‌شود و پس از انجام نماز بسته می‌شود. در جایی‌که درب مسجد به‌طور موقت بسته می‌شود، معلوم نیست که آیه مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهَ[8] ؛ شامل آن شود، چون بستن مسجد به‌طور مطلق نیست، بلکه گاهی بسته است و در زمان نماز باز می‌شود. به‌طور طبیعی اگر این آیه شامل این صورت نشود؛ نمی‌توان حکم به‌حرمت داد، مگر اینکه آیه شامل این نوع از بستن شود و به‌حسب مساجد می‌تواند این نیز متفاوت باشد؛ مثلاً یکی از هویت‌های مسجد؛ بحث حضور و اجتماع مردم در مسجد بود[9] و اگر یک مسجد بین‌راهی که در مسیر پررفت‌وآمدی قرار گرفته است و همیشه مسافر از آنجا عبور می‌کند، درب مسجد را ببندند و مانع حضور مردم به آنجا شوند؛ ممکن است این آیه شاملش شود، اما اگر مسجدی بود که ساعتی پس از اذان، کسی برای نماز به آنجا نمی‌آید؛ اینجا شامل تعطیل کردن مسجد و منع از آنجا نمی‌شود و حرمت نیز ندارد. بسیاری از مساجد این‌گونه هستند و تنها ساعتی برای برگزاری نماز باز می‌شوند و پس‌ازآن بسته می‌شوند. حکم صورت دوم این است که باید نسبت به‌موارد ملاحظه شود؛ مثلاً میان مساجد بین‌راهی، مراکز شهر و محلات تفاوت است.

پس صورت دوم را جایز دانستیم، زیرا مصداق آیه مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهَ نمی‌شود و نهی‌ای بر این مسئله نیز وارد نشده است. مؤید نیز برای این جواز می‌توان آورد؛ مثلاً بستن مسجد در ساعتی از شبانه‌روز به‌مصلحت مسجد است، زیرا موجب دفع ضرر همچون سرقت اموال مسجد می‌شود؛ البته اگر راهکاری اندیشه شود که قسمت اصلی مسجد را ببندند و تنها بخش کوچکی از مسجد را برای نماز باز کنند تا کسانی‌که دیرتر آمدند و قصد نماز داشتند بتوانند در آنجا نماز بخوانند؛ انجام این کار خوب است، اما اگر نتوانستیم این کار را انجام دهیم، حتماً بستن درب مسجد از عصر تا غروب و از شب تا صبح به‌مصلحت مسجد است. به‌تعبیری نبستن درب مساجد در این اوقات به‌مسجد ضرر و خسارت می‌رساند؛ بنابراین بستن موقت درب‌های مسجد سبب دفع ضرر است و اشکالی ندارد و آیه نیز شامل آن نمی‌شود.

همچنین از جهت اصولی نیز نمی‌شود در بستن موقت درب مسجد به این آیه تمسک کرد؛ مثلاً اکنون ما شک داریم بستن درب مسجد به‌طور موقت و ساعتی از شبانه‌روز حرام است یا جایز است؟ هنگامی‌که شک داریم می‌گوییم آیه وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ مطلق است؛ خدا در آیه می‌فرماید: کیست ستمکارتر از آن‌کس‌که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد؟ این آیه به‌طور مطلق است؛ یعنی منع مطلق؛ هم منع دائم و هم منع موقت را شامل می‌شود و ما به‌اطلاق آیه تمسک می‌کنیم.

اگر کسی چنین حرفی بزند به او می‌گوییم قطعاً در اینجا تمسک به‌اطلاق مطلق در شبهه‌ی خود دلیل مطلق جایز نیست؛ اینجا شبهه مصداقیه است و تمسک به عام در شبهه مصداقیه آن‌هم در نفس همان دلیل عام یا در نفس همان دلیل مطلق قطعاً جایز نیست. همه علما به‌اتفاق فرمودند جایز نیست. شبهه مصداقیه نیز این است که آیا این آیه شامل این مصداق (مسجد) می‌شود یا نه؟ شبهه در دلیل خود همین عام شده است که آیه شریفه باشد؛ بنابراین اینجا تمسک به این مورد جایز نیست.

پس آیه شامل بستن درب مسجد به‌طور موقت نمی‌شود؛ همچنین بستن موقت در نیز اشکالی ندارد، به‌ویژه اگر دفع ضرر از مسجد کند؛ البته تا زمانی‌که با هویت مسجد منافات نداشته باشد؛ یعنی به‌گونه‌ای نباشد که بسته بودن درب مسجد بیشتر از باز بودن آن باشد، به‌ویژه در مساجدی که بعد ظهرها محل رفت‌وآمد مردم برای نماز ظهر و عصر است، زیرا وقت نماز ظهر و عصر موسع است و شاید کسی دیرتر برای نماز بیاید؛ ازاین‌رو بهتر است درب مساجد را بلافاصله پس از نماز نبندند و ساعتی باز بگذارند که مانع نمازخواندن دیگران نباشند و درحقیقت مصداق منع از مسجد نشود.

مطلب چهارم: جداسازی درب‌ها میان مردان و زنان

آیا ضرورت دارد میان زنان و مردان درب جداگانه باشد یا نه؟ این تفکیک با هویت مسجد موافق است، زیرا مسجد برای عبادت ساخته شده است و اختلاط زن و مرد در عبادت معنایی ندارد! مسجد برای پاکی روحی و معنوی و ارتباط با خدا ساخته شده است و به اختلاط زن و مرد و ارتباط با خدا در کنار هم نیز اشاره‌ای نکرده‌اند؛ بنابراین اختلاط با هویت مسجد منافات دارد و تفکیک با هویت مسجد موافق است؛ مثلاً محل ورود خانم‌ها و آقایان در برخی از مساجد جداست و هرکدام به یک سمت می‌روند. گاهی درب ورودی بزرگ است و تفکیک زن و مرد راحت است، اما گاهی درب ورودی مساجد کوچک است و زن و مرد باید در کنار هم وارد شوند؛ ازاین‌رو باید این تفکیک انجام شود تا با هویت مسجد منافات نداشته باشد.

 

الدرس التاسع والخمسون: (سه‌شنبه 10/11/1402 - 18 رجب 1445)

الباب الثالث: هندسة المسجد

باب المسجد

مما ينبغي الحديث حوله في هندسة المسجد عبارة عن باب المسجد، وفي هذه الجزء من أجزاء المسجد لابد من البحث في جوانب أربع:

الأول: اتخاذ الباب للمسجد.

الثاني: جزئية الباب للمسجد.

الثالث: حكم سد باب المسجد.

الرابع: الفصل بين الأبواب الرجاليه والنسائية.

أما الأول فلا اشكال في جواز اتخاذ الباب للمسجد، لأنه أولا لايمكن تصور بناء المسجد من دون اتخاذ الباب أو الأبواب له، الا أن يكون المسجد أرضا بدون البناء وهو بعيد في يومنا هذا ومساجد التي في بلادنا وبلاد الأمة الاسلامية.

وثانيا: أن المسجد الذي بناه رسول الله وفي عصره كان له أكثر من باب، بل جعل رسول الله له الأابواب مثل باب جبرائيل وباب الرحمه وباب النساء وباب السلام و...

وبعد أيام قد أمر رسول الله بسد الأبواب الا باب علي كما ورد عَنِ ابْنِ عَبَّاس:‌ «إِنَّ رَسُولَ اللَّه أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍ»[10] .

وكذلك بالنسبة الى ساير المساجد التي كانت منسوبة الى بعض صجابة الرسول مثل ابن عباس وغيره.

وكذلك في عهد الصحابه والأئمة المعصومين والتابعين كان للمساجد أبواب ولذلك قد ورد في بعض الروايات التاكيد بتعاهد النعال عند باب المسجد.

كما جعل الشيخ الحر العاملي في كتابه الوسائل باب بعنوان:

«بَابُ اسْتِحْبَابِ تَعَاهُدِ النَّعْلَيْنِ عِنْدَ بَابِ الْمَسْجِدِ وَتَحْرِيمِ إِدْخَالِ النَّجَاسَةِ الْمُتَعَدِّيَةِ إِلَيْه‌»[11] .

وذكر فيه عدة أحاديث منها:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ: «تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ وَنَهَى أَنْ يَتَنَعَّلَ الرَّجُلُ وَهُوَ قَائِم‌»[12] .

فهذا يدل على أن المساجد كان لها بابا أو أبوابا في عصر النبي والأئمة المعصومين وفيدل على جواز اتخاذ الأبواب للمسجد وبناء على ذلك لا يبقي مجال للشبهة في جواز اتخاذ الباب للمسجد.

وأما الثاني: جزئية الباب للمسجد

أما بالنسبة الى جزئية الباب للمسجد، فالحكم يدور مدار ما قلنا في رحبة المسجد، لأن الملاك أولا بنظر الواقف؛ وثانيا على فرض عدم العلم بنظر الواقف لابد من مراجعة العرف وحكمه في ذلك.

ولاريب في أن أبواب المسجد من أجزاء المسجدبنظر العرف المتشرعة.

وأما الثالث: حكم سد باب المسجد

لاشك في أن سد أبواب المساجد كلها وبشكل مطلق ممنوع وليس بجائز. لأنه في هذا الفرض يعتبر من مصاديق المنع عن ذكر الله وعن عبادة الله ومشمول لهذه الآية الكريمة:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[13] .

ولافرق في ذلك بين كون سد الأبواب من المشركين أو الكفار أو اليهود والنصارى أو الطواغيت أو الظالمين و...

هذا يعني سد أبواب المسجد دائما الذي يوجب تعطيل المسجد وهو غير جائز.

وأما سد الأبواب بشكل موقت مثل بين صلاتي الظهرين الى صلاتي العشائين وغيرهما فليس من المعلوم شمول الآية لها. فلا يحرم وبل هو جائز.

ويويد الجواز أن عد سد الأبواب في مثل هذه الأوقات يوجب الضرر في بعض البلاد والمناطق على المسجد مثل سرقة بعض أموال المسجد وغيره.

فالسد الموقت لمصلحة المسجد ودفعا للضرر عليه.

وأضف الى ذلك أن التمسك بالآية لعدم جواز سد باب المسجد موقتا ففي الحقيقة تمسك بالعام أو المطلق في الشبهة المصداقية في نفس دليل العام أو المطلق وهو غير جائز قطعا.

أما الرابع: الفصل بين الأبواب الرجاليه والنسائية

لاشك فيأن الاختلاط مناقض مع هوية المسجد الذي بني للعبادة والتوجه الى الله، وكل ماكان مخالفا لهوية المسجد فهو غيرجائز.


[1] - ر.ک: فصول من تاريخ المدينة المنورة، ص65-66؛ الدرة الثمينة في أخبار المدينة، ص86؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين وجزيرة العرب، ج4، ص630؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى (المنقري‌)، ج2، ص220؛ الاشارات الى معرفة الزيارات، ص79؛ تاريخ المدينة ابن شبه، ج1، ص5؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى (السمهودي)، ج2، ص137 و ص221.
[2] - «عَنِ ابْنِ عَبَّاس‌ إِنَّ رَسُولَ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‌ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍ علیه‌السلام»؛ (إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج5، ص541؛ سنن ترمذی، ج5، ص459، ح3732؛ با اندک تفاوتی در التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکري علیه‌السلام، ص17، ح4؛ إعلام الورى بأعلام الهدى (ط- القديمة)، ص160؛ مناقب آل أبي طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص191؛ خصائص أمیرألمؤمنين علی بن أبيطالب (النسائي)، ص49، ح42؛ المناقب لإبن مغازلي، ص324، ح305 و 306؛ مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام (ابن مردويه)، ص326، ح544؛ المعجم الأوسط (الطبراني)، ج4، ص186، ح3930).
[3] - شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، ج1، ص122؛ أخبار مکة للفاکهي، ج5، ص100؛ المعالم الأثيرة في السنة والسيرة، ص142؛ توصیف و بررسی مسجد و مزار عبدالله بن عباس در طائف؛ علی احمدی، فصلنامه علمی – ترویجی میقات حج، سال 25، شماره 100.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص229، أبواب باب استحباب تعاهد النعلين عند باب المسجد، وتحريم ادخال النجاسة المتعدّية إليه، باب24، ح1، ط آل البيت.
[5] بقره/سوره2، آیه114.
[6] - ر.ک: جلسه 21 فقه‌المسجد، سال 1400-1401.
[7] - «بنی المسجد لأجله»؛ ر.ک: جلسه 42 و 84 فقه‌المسجد، سال 1400-1401.
[8] بقره/سوره2، آیه114.
[9] - ر.ک: جلسه 26-29 فقه‌المسجد، سال 1400-1401.
[10] - إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج5، ص541؛ سنن ترمذی، ج5، ص459، ح3732؛ با اندک تفاوتی در التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکري علیه‌السلام، ص17، ح4؛ إعلام الورى بأعلام الهدى (ط- القديمة)، ص160؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص191؛ خصائص أمیرألمؤمنين علی بن أبيطالب (النسائي)، ص49، ح42؛ المناقب لإبن مغازلي، ص324، ح305 و 306؛ مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام (ابن مردويه)، ص326، ح544؛ المعجم الأوسط (الطبراني)، ج4، ص186، ح3930.
[11] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص229، أبواب باب استحباب تعاهد النعلين عند باب المسجد، وتحريم ادخال النجاسة المتعدّية إليه، باب24، ح، ط آل البيت.
[12] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص229، أبواب باب استحباب تعاهد النعلين عند باب المسجد، وتحريم ادخال النجاسة المتعدّية إليه، باب24، ح1، ط آل البيت.
[13] بقره/سوره2، آیه114.