استاد سيدابوالفضل طباطبایی
درس فقه

1402/11/01

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه‌المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /میضاة ومطهرة المسجد (تتمة مؤيدات القول بالاستحباب)

 

بحث درباره‌ی محل وضو یا محل تطهیر در مسجد بود، اینکه مکان تطهیر انسان از نجاسات در مسجد کجا می‌تواند باشد.

قول مشهور فقهای امامیه این است که جانمایی سرویس بهداشتی خارج از مسجد مستحب است. این قول را با استدلال پذیرفتیم.

مؤید چهارم: تأکید بر وضو پیش از داخل شدن به‌مسجد

علاوه بر دلیلی که بدان استدلال شده بود، سه مؤید را نیز بیان کردیم. اکنون به مؤید چهارم می‌پردازیم که به گروهی از روایات اشاره دارد که سفارش می‌کند پیش از رفتن به‌مسجد وضو گرفته شود و داخل مسجد این کار انجام نشود، اما این روایات در مقام بیان نظام مهندسی سرویس بهداشتی و محل وضو در مسجد نیستند، بلکه در باب اهمیت وضو برای رفتن به‌مسجد هستند، لکن می‌شود از آن‌ها به‌عنوان مؤیدی برای بیرون قرار دادن محل وضو از مسجد استفاده کرد، اما از آن‌ها می‌شود استفاده کرد به‌عنوان مؤید بر اینکه محل وضو باید بیرون مسجد باشد.

دوباره این تذکر داده می‌شود که ما از این مؤیدها به‌عنوان دلیل استفاده نمی‌کنیم، بلکه این‌ها تأکید و تأیید برای استدلال است. این گروه از روایات تأکید می‌کنند که انسان پیش از ورود به‌مسجد وضو گرفته باشد و لازمه‌اش نیز این است که یا از خانه وضو بگیرد یا پیش از ورود به‌مسجد وضوخانه باشد.

با توجه به توضیحاتی که داده شد به‌بیان روایات می‌پردازیم.

روایت نخست:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصُّهْبَانِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ، عَمَّنْ رَوَاهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: «إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ وَأَنْتَ تُرِيدُ أَنْ تَجْلِسَ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا طَاهِراً، وَإِذَا دَخَلْتَهُ فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ، ثُمَّ ادْعُ اللَّهَ وَسَلْهُ وَسَمِّ حِينَ تَدْخُلُهُ، وَاحْمَدِ اللَّهَ وَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ»[1] ؛ امام باقر فرمود: هرگاه وارد مسجدی شدی و خواستی در آن بنشيني، جز با طهارت داخلِ آن مشو [که یعنی وضو داشته باشد و لازمه‌اش نیز این کار است که یا از خانه وضو بگیرد یا وضوخانه پیش از ورود به‌مسجد باشد] و هنگامی‌که وارد شدی روبه‌قبله بنشین، سپس خدا را بخوان و از او درخواست نما و هنگام ورود بسم‌الله بگو و خدا را ستایش کن و بر پیامبر درود فرست.

این روایت مرسل است و ما پیش‌تر در امکانیات المسجد در بحث نقش مسجد در نظافت جامعه به آن اشاره کرده بودیم.[2]

روایت دوم:

عَنْ رَسُولِ اللَّه: «لَا تَدْخُلِ الْمَسَاجِدَ إِلَّا بِالطَّهَارَةِ وَمَنْ دَخَلَ مَسْجِداً بِغَيْرِ الطَّهَارَةِ فَالْمَسْجِدُ خَصْمُهُ»[3] ؛ پیامبر فرمودند: جز پاكيزه (با وضو)، وارد مسجدها مشو و هر كه ناپاك (بدون وضو) به مسجدى درآید، مسجد با او در ستيز است.

خصم به‌معنای دشمن است، اما مقصود از دشمن در اینجا نبود رابطه میان او و مسجد است و دیگر مسجد رفتنش اثر و فایده‌ای ندارد. معمولاً به مخالف نیز خصم گفته می‌شود. مخالف در برابر انسان، طرح دعوا و مخاصمه می‌کند و می‌گوید چرا این‌چنین کردی؟ مخاصمه مسجد در روایت نیز به‌معنای این است که مسجد از او مطالبه می‌کند و در مقام خصم و مخالف می‌گوید که تو چرا بدون وضو وارد مسجد شدی؟

این روایت نیز مؤید این است که بدون وضو وارد مسجد نشوید و باید وضوخانه خارج از مسجد باشد.

روایت دیگری نیز هست که امام صادق به وضو گرفتن در منزل سفارش کرده و فرموده است: «أَنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِمَنْ تَطَهَّرَ فِي‌ بَيْتِهِ‌، ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي»[4] ؛ همانا در تورات نوشته شده است که مساجد خانه من در روی زمین هستند؛ پس خوشا به‌حال آنکه در خانه‌اش وضو بگیرد، سپس مرا در خانه‌ام زیارت کند.

البته همه از خانه به‌مسجد نمی‌روند و شاید از بیرون وارد مسجد شوند، اما بااین‌وجود این روایات به وضو گرفتن و طهارت خارج از مسجد اشاره دارند. مواردی که اشاره شد استحباب قرار گرفتن سرویس بهداشتی خارج از مسجد را تأیید می‌کرد.

بقی هنا شیءٌ (موارد باقی‌مانده)

ما همچون مشهور قائل به‌استحباب قرار گرفتن سرویس بهداشتی خارج از مسجد شدیم، اما اقتضای این استحباب چیست؟ اقتضای سرویس بهداشتی که داخل مسجد قرار داده شود چیست؟ آیا جایز است یا حرام است؟ اینکه بیرون بردن سرویس بهداشتی را مستحب دانستیم لازمه‌اش چیست؟

مقتضای این استحباب این است که اگر کسی سرویس بهداشتی را داخل مسجد آورد نباید حرام باشد، بلکه جایز است و بیرون مستحب است. اقتضای اولیه این قول این‌چنین است؛ ازاین‌رو برخی از بزرگان فقه و اصول بیان کردند که بیرون قرار گرفتن سرویس بهداشتی از مسجد مستحب است و مقتضای آن نیز جواز و عدم حرمت جانمایی سرویس بهداشتی داخل مسجد است، اما این مقتضای عادی باید دارای شرایطی باشد، به‌گونه‌ای که سرویس بهداشتی سبب نجس شدن مسجد شود یا ساخت سرویس بهداشتی بر مسجد سبقت گرفته باشد؛ یعنی نخست آنجا را ساختند و پس از آن مسجد را ساختند. در این صورت نیز سرویس بهداشتی جزء مسجد بشمار نمی‌آید و غیر آن مسجد می‌شود.

اینکه برخی از فقهای بزرگ همچون ابن ادریس به این مطلب اشاره کرده‌اند کنایه از این است که اگر اطراف یک زمین یا خانه‌ای را خریدند و وقف مسجد کردند سرویس بهداشتی جزء مسجد بشمار نمی‌آید، بلکه زمین‌های اطراف آن مسجد است. تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که شما در صورت وقف آن سرویس بهداشتی از سوی صاحب آنجا اجازه ندارید آن‌را خراب کرده و بیرون از مسجد بسازید و سپس آنجا را به‌مسجد تبدیل کنید. هنگامی‌که داخل مسجد باشد و جزئی از مسجد نیز بشمار نمی‌آید احکام مسجد را ندارد، اما اگر ساخت مسجد بر سرویس بهداشتی سبقت گرفت برخی از فقها فرمودند: ساخت سرویس بهداشتی داخل مسجد ممنوع است و کسی حق چنین کاری را ندارد.

به‌عنوان‌نمونه صاحب مدارک می‌فرماید:

«ونقل عن ابن إدريس (أنه منع من جعل الميضاة في وسط المسجد) وهو جيد إن سبقت مسجدية محلها»[5] ؛ و از ابن ادریس نقل شده است که از قرار دادن سرویس بهداشتی در وسط مسجد منع کرده است. [ابن ادریس فتوای به‌حرمت داده است و صاحب مدارک می‌فرماید]: این نظر خوب است اگر محل مسجدیت بر سرویس بهداشتی سبقت گرفته باشد. مثلاً این قسمت مسجد است و می‌خواهند در زمین مسجد سرویس بهداشتی بسازند، این دچار مشکل است، مگر اینکه «ميضاة» را به محل وضو تفسیر کنیم و به محل بول و غائط معنا نکنیم؛ یعنی فقط شیر آب برای گرفتن وضو باشد؛ البته آب نیز کر باشد تا عین نجاست هنگام برخورد دست برطرف شده و پاک شود یا اینکه با دست و صورت پاک بخواهد وضو بگیرد که داخل مسجد باشد. با این تفسیر اشکالی نیست، اما از طرف دیگر اگر مسجدیتش احراز شود و سرویس بهداشتی داخل مسجد باشد؛ معلوم نیست که ما بتوانیم قائل به‌جواز شویم، زیرا اگر یک‌طرف مستحب باشد حتماً به‌معنای جواز در طرف مقابل نیست، اگرچه اقتضای اولیه این است.

مطلب دیگری که در ذیل «بقی هنا شیء» باید گفت این است که ما روایاتی داریم که از وضو گرفتن در درون مسجد نهی کرده و گفته‌اند وضو را بیرون مسجد بگیرید.

دلیلش نیز صحیحه رِفاعه بن موسی است که این‌چنین آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ، عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْوُضُوءِ فِي الْمَسْجِدِ فَكَرِهَهُ مِنَ الْغَائِطِ وَالْبَوْل»[6] ‌؛ رفاه بن موسی گفت از امام صادق درباره وضو درون مسجد سؤال کردم. ایشان فرمودند: وضوی از بول و غائط درون مسجد کراهت دارد.

ظاهر این روایت منع است؛ یعنی «کرهه؛ أی منعه من الغائط والبول». این روایات ناهیه را چه می‌گوییم؟ اگر ما گفتیم وضوخانه و سرویس بهداشتی داخل مسجد به‌مقتضای استحباب قرار گرفتن سرویس بهداشتی خارج از مسجد جایز است؛ این روایت را چگونه معنا می‌کنیم؟ و این وضو چگونه وضویی است؟ یک‌جهت صحیح در اینجا که می‌توانیم بر آن حمل کنیم این است که مقصود از «فَكَرِهَهُ مِنَ الْغَائِطِ وَ الْبَوْل» این نیست که شما بیرون بول و غائط کردی، سپس داخل مسجد شدی و می‌خواهی آنجا وضو بگیری، بلکه این وضو به‌معنای استنجاء است؛ سرویس بهداشتی‌تان را در مسجد قرار ندهید. فهم از روایت این‌طور است. اینکه شما پیش از ورود به‌مسجد بول و غائط کردی تفاوتی نمی‌کند، زیرا مهم این است که اکنون شما می‌خواهی وضو بگیری و دستت نجس نیست یا عین نجاست را به‌مسجد حمل نمی‌کنی، اما اگر مقصود این است که می‌خواهد در مسجد بول و غائط کند و وضو بگیرد در اینجا نهی شده است. آنچه داخل مسجد اشکال دارد بول و غائط است و وضو نیست؛ ازاین‌رو وضوی در روایت به‌معنای وضوی اصطلاحی نیست و به‌معنای استنجاء است؛ یعنی وضو به‌معنای شستن و پاک کردن است.

این حرف تازه‌ای نیست و فقهای دیگر نیز به آن اشاره کرده‌اند و وضو را حمل بر استنجاء کرده‌اند؛ ازجمله صاحب مدارک که فرموده است:

«ويمكن حمل الوضوء فيها على الاستنجاء، أو على ما يتناوله‌ كما أومأ إليه في المعتبر»[7] ؛ ممکن است ما وضوی در اینجا را حمل بر استنجاء بکنیم یا بر چیزی که شامل استنجاء نیز می‌شود، همان‌طورکه محقق حلی در معتبر به آن اشاره کرده است.

محقق حلی در معتبر فرموده است:

«ويحرم إدخال النجاسة إليها لقوله «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَة» وغسل النجاسة فيها، لان ذلك يعود إليها بالتنجيس، ولما رواه رفاعة بن موسى عن أبي عبد اللّه «عَنِ الْوُضُوءِ فِي المَساجِدِ فَكَرِهَهُ مِنَ الْغَائِطِ وَالْبَوْل»»[8] ؛ داخل کردن نجاست به‌مساجد حرام است، زیرا پیامبر فرمودند: مساجدتان را از نجاست دور نگه‌دارید. همچنین شستن نجاست در مساجد نیز حرام است، زیرا این کارها سبب نجس شدن مسجد می‌شود. [این شستن نجاست سبب ریختن نجاست در مسجد می‌شود و آنجا را نجس می‌کند. در ادامه محقق حلی دلیل دوم را] روایت رفاعه بن موسی از امام صادق است که ایشان فرمودند: «درباره وضو درون مساجد سؤال کردم. ایشان فرمودند: وضوی از بول و غائط درون مسجد کراهت دارد».

شیخ طوسی پیش از محقق حلی و صاحب مدارک نیز این حرف را زده است. فهم ایشان نیز همین است که وضوی در روایت به‌معنای استنجاء است و وضوی اصطلاحی مراد نیست.

شیخ طوسی فرمودند: «ولا يجوز إزالة النجاسة في المساجد ولا الاستنجاء من البول والغائط فيها، وغسل الأعضاء في الوضوء لا بأس به فيها»[9] ؛ ازاله نجاست در مساجد جایز نیست. [ازاله به‌معنای کندن نجاست است؛ مثلاً نجاستی به لباس چسبیده است و ما بخواهیم آن‌را در مسجد از خودمان جدا کرده و تطهیر کنیم] و استنجاء از بول و غائط در مساجد نیز جایز نیست، اما شستن اعضای وضو [به‌معنای اصطلاحی] اشکالی ندارد.

پس آنچه در روایت از آن نهی شده است؛ استنجاء از بول و غائط است و شامل وضو گرفتن پس از بول و غائط نمی‌شود؛ یعنی اگر شما با یک شیشه آب در مسجد وضو بگیرید اشکالی ندارد، اما استنجاء از بول و غائط در مسجد سبب نجس شدن آنجا می‌شود.

این فهم شیخ طوسی از روایت است. درهرصورت این منع شیخ طوسی در اینجا را بر همین مطلبی که گفتیم حمل می‌کنیم. ایشان در نهایه نیز این منع را بیان کرده است.[10]

اما صاحب جواهر پس‌ازاینکه حرف شیخ طوسی را نقل کرده است، می‌فرماید:

«وكأنه (الشيخ الطوسي) فهم من الخبر المزبور الاستنجاء ومن الكراهة فيه الحرمة، ولا ريب في ضعفه، للأصول والعمومات المعتضدة بغيرهما مع عدم الدليل المعتبر على المنع، هذا»[11] ؛ گویا شیخ طوسی استنجاء را از روایت فهمیده است و از کراهت نیز حرمت را برداشت کرده است. [ما نیز فهمیدیم مقصود از وضو استنجاء است و وضوی اصطلاحی نیست] اما صاحب جواهر می‌فرماید: این برداشت، برداشت ضعیفی است؛ یعنی کراهت را بر حرمت و وضو را به‌معنای استنجاء حمل کردن، فهم ضعیفی است، به‌خاطر اینکه این فهم شیخ طوسی با اصول و ضوابط کلی عام مخالفت دارد و سازگاری ندارد، [زیرا قاعده این است که «کَرِهَ» به‌معنای کراهت باشد و قاعده این است که «وُضُوء» به‌معنای اصطلاحی باشد و حمل آن در معنای دیگر یک حمل ضعیف است]. افزون بر این ما نیز دلیل معتبری بر منع وضوی از بول و غائط در مسجد نداریم.

اشکال بر کلام صاحب جواهر

پس چرا ما این وضو را استنجاء معنا می‌کنیم و کراهت را بر حرمت حمل می‌کنیم؟ این حرف صاحب جواهر در اینجا خیلی جای محکمی ندارد، زیرا کراهت در بسیاری از روایات به‌معنای «منع و حرمت» استعمال شده است. همچنین در بسیاری از موارد، معنای لغوی وضو؛ تطهیر، شستن و استنجاء بوده است؛ بنابراین وجه حرف صاحب جواهر برای ما روشن نیست؛ یعنی وجه آن‌را ما نمی‌فهمیم.

هتک حرمت مسجد جایز نیست

البته در یک صورت باید بدان توجه کنیم و آن هنگامی‌ است که سبب هتک حرمت مسجد شود، زیرا هر کاری‌که سبب هتک حرمت مسجد شود حتماً ممنوع است؛ به‌عبارت‌دیگر مقتضای استحباب قرار دادن وضوخانه و سرویس بهداشتی خارج از مسجد، جواز بود، اما جواز در صورتی بود که سبب تنجیس و هتک حرمت مسجد نشود و اگر موجب هتک حرمت باشد؛ حتماً حرام می‌شود. همچنین شکی نداریم که تنجیس مسجد از مصادیق هتک است؛ ازاین‌رو به‌طور طبیعی سرویس بهداشتی داخل مسجد سبب تنجیس می‌شود، مگر سرویس بهداشتی‌های جدید که نجاست به درودیوار مسجد انتقال نمی‌یابد. درهرحال صیانت از مسجد در برابر هتک واجب است؛ پس اگر وضوخانه و سرویس بهداشتی را داخل مسجد گذاشتند و احتمال هتک بدهند؛ حتماً این کار جایز نیست، اما اگر این احتمال را ندهند؛ مقتضای قول به‌استحباب، جواز است.

آیا وضوخانه بیرون یا داخل مسجد جزء مسجد بشمار می‌آید؟

مطلب دیگری که می‌توان در ذیل «بقی هنا شیء» بیان کرد این است که اگر گفتیم وضوخانه داخل مسجد یا بیرون مسجد باشد؛ آیا جزء مسجد بشمار می‌آید یا نه؟ وضوخانه‌ای که داخل مسجد یا خارج آن باشد جزء مسجد نیست، بلکه از توابع مسجد بشمار می‌آید؛ ازاین‌رو احکام مسجد بر آن بار نمی‌شود و اگر قبل از مسجد نیز ساخته شده باشد به‌هیچ‌وجه مسجد نیست و تنها زمین‌های اطراف وضوخانه که برای مسجد در نظر گرفته‌شده یا برای مسجد وقف شده است؛ مسجد بشمار می‌آید، حتی اگر وضوخانه وسط مسجد باشد خارج از مسجد است و احکام مسجدیت بر آن بار نخواهد شد.

 

الدرس الرابع والخمسون: (يکشنبه 01/11/9 رجب 1445)

الباب الثالث: هندسة المسجد

میضاة ومطهرة المسجد (تتمة مويدات القول بالاستحباب)

مما يويد القول باستحباب كون الميضاة خارج المسجد عبارة عن الروايات التي توكد الوضوء قبل دخول المسجد وثم دخول المسجد متوضئا ومتطهرا. وقد ذكرناها سابقا في امكانيات المسجد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصُّهْبَانِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ، عَمَّنْ رَوَاهُ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: «إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ وَأَنْتَ تُرِيدُ أَنْ تَجْلِسَ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا طَاهِراً، وَإِذَا دَخَلْتَهُ فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ، ثُمَّ ادْعُ اللَّهَ وَسَلْهُ وَسَمِّ حِينَ تَدْخُلُهُ، وَاحْمَدِ اللَّهَ وَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ»[12] .

روي في جامع الأخبار عَنْ رَسُولِ اللَّه: «لَا تَدْخُلِ الْمَسَاجِدَ إِلَّا بِالطَّهَارَةِ وَمَنْ دَخَلَ مَسْجِداً بِغَيْرِ الطَّهَارَةِ فَالْمَسْجِدُ خَصْمُهُ»[13] .

بقي هنا شيء (مقتضی القول بالاستحباب)

لاريب في أنّ قضية ذكر بعض الأعلام في الفقه والأصول استحباب خروج الميضاة عن المسجد انما هو جواز كونها في المساجد.

يعني لو جعلت الميضاة داخل المسجد فليس بحرام. وهذا مقتضى استحباب كونها خارج المسجد.

وأما لو سبقت المسجدية فلايجوز جعلها داخل المسجد خلافا لقضية الاستحباب

كما قال صاحب المدارك: «ونقل عن ابن إدريس (أنه منع من جعل الميضاة في وسط المسجد) وهو جيد إن سبقت مسجدية محلها»[14] .

الا القول بتفسير الميضاة لمحل التوضوء فقط من دون استنجاء من البول والغائط، وهذا لا اشكال فيه.

وأما النهي الذي قد ورد عن الوضوء في المسجد في صحيحة رفاعة بن موسي وأفتى الفقهاء بكراهة الوضوء في المسجد اعتمادا عليها فهو يمكن حمله على جهة أخرى.

قد روي الكليني: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ، عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْوُضُوءِ فِي الْمَسْجِدِ فَكَرِهَهُ مِنَ الْغَائِطِ وَالْبَوْل»[15] .

وان الجهة التي نحمل الصحيحة عليها انما هي الاستنجاء لا الوضوء الاصطلاحي.

وعدد من الفقهاء قد فهموا هذا المعنى من الحديث وهو صحيح.

قال صاحب المدارك: «ويمكن حمل الوضوء فيها على الاستنجاء، أو على ما يتناوله‌ كما أومأ إليه في المعتبر»[16] .

ونص ما قاله في المعتبر هو:

قال: «ويحرم إدخال النجاسة إليها لقوله «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَة» وغسل النجاسة فيها، لان ذلك يعود إليها بالتنجيس، ولما رواه رفاعة بن موسى عن أبي عبد اللّه «عَنِ الْوُضُوءِ فِي المَساجِدِ فَكَرِهَهُ مِنَ الْغَائِطِ وَالْبَوْل»؛»[17] .

وقبل هولاء الفقهاء فكذلك قد فهم الشيخ الطوسي:

قال: «ولا يجوز إزالة النجاسة في المساجد ولا الاستنجاء من البول والغائط فيها، وغسل الأعضاء في الوضوء لا بأس به فيها»[18] .

وأما المنع الذي قاله الشيخ الطوسي في النهاية عن الوضوء في المسجد فكذلك محمول على ما قلناه.

وأما ما قاله صاحب الجواهر بعد نقل كلام هولاء الفقهاء:

«وكأنه (الشيخ الطوسي) فهم من الخبر المزبور الاستنجاء ومن الكراهة فيه الحرمة، ولا ريب في ضعفه، للأصول والعمومات المعتضدة بغيرهما مع عدم الدليل المعتبر على المنع، هذا»[19] .

أما ما قاله صاجب الجواهر من ضعف ما قاله الشيخ ومن تأخر عنه فلا نقول به ولا نفهم وجهه.

نعم! في صورة هتك المسجد بسبب جعل الميضاة داخل المسجد فهو ممنوع وحرام قطعا. لأن صيانة المسجد عن الهتك واجب على الجميع.

ولاريب في أن تنجيس المسجد مصداق من مصاديق هتك المسجد.

فتنجيس المسجد لايجوز لأنه يعتبر من مصاديق الهتك.

وفي خصوص تنجيس المسجد لا فرق بين تنجيس الظاهر والباطن، الا أن يوقف الواقف قسما خاصا من المكان مسجدا مثل الطبقة الأرضية.

يعني لو أوقف الطابق الأرضي للمسجد فغيره ليس بمسجد وبالتالي لايحرم تنجيسه.

وعلي أي حال ليست الميضاة جزئا من المسجد، بل انا هي من توابع المسجد وبالتالي لايجري عليها أحكام المسجد.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص245، أبواب بَابُ اسْتِحْبَابِ دُخُولِ الْمَسْجِدِ عَلَى طَهَارَةٍ وَ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ عِنْدَ دُخُولِه، باب39، ح2، ط آل البيت.
[2] - ر.ک: جلسه 19 فقه‌المسجد، سال 1401-1402.
[3] جامع الأخبار، الشعيري، محمد، ج1، ص70.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص199، أبواب باب استحباب الاختلاف إلى المسجد وملازمته وقصده على طهارة والجلوس فيه سيّما لانتظار الصلاة، باب3، ح5، ط آل البيت.
[5] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص393.
[6] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص369.
[7] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص393.
[8] المعتبر في شرح المختصر، المحقق الحلي، ج2، ص452.
[9] المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص161.
[10] - ر.ک: النهاية في مجرد الفقه و الفتاوی، ج1، ص109.
[11] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص79.
[12] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص245، أبواب بَابُ اسْتِحْبَابِ دُخُولِ الْمَسْجِدِ عَلَى طَهَارَةٍ وَ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ عِنْدَ دُخُولِه، باب39، ح2، ط آل البيت.
[13] جامع الأخبار، الشعيري، محمد، ج1، ص70.
[14] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص393.
[15] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص369.
[16] مدارك الأحكام، الموسوي العاملي، السيد محمد، ج4، ص393.
[17] المعتبر في شرح المختصر، المحقق الحلي، ج2، ص452.
[18] المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص161.
[19] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص79.