1402/10/18
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /منبر المسجد (جزئية المنبر للمسجد)
بحث در نظام مهندسی مسجد پیرامون منبر مسجد بود. به تاریخچه و مفهومشناسی منبر پرداختیم و گفتیم که بهکارگیری منبر در مسجد مستحب است و فقهای امامیه بر این حکم اتفاقنظر دارند.
پیرامون منبر موضوعات دیگری باقیمانده که باید دربارهی آن گفتوگو کرد. یکی از آن موضوعات این است که آیا منبر جزئی از مسجد هست یا اینکه از ملحقات و توابع آن بهشمار میآید؟
جزئیت منبر برای مسجد
مسجد دارای اجزائی است که حکم مسجد بر آنها بار میشود، اما برخی از وسایل و ابزارهایی در مسجد هستند که حکم مسجد بر آنها بار نمیشود. بااینوجود، منبر در کدام دسته قرار میگیرد؟ آیا جزء ملحقات مسجد است یا از اجزای مسجد بهشمار میآید؟ بهعبارتدیگر آیا منبر همچون محراب، سقف و دیوار مسجد است یا مانند فرش و بلندگوی مسجد است؟
فقها متعرض این مسئله نشدند که آیا منبر جزء مسجد هست یا نه، مگر برخی از آنها که بهطور ضمنی وارد بحث شدند و اشارهای به این مسئله کردند.
ازجمله فقهایی که کلامش مشیر به این مسئله است، صاحب جواهر است که میفرماید:
«ويلحق بالمساجد حيطانها التي من جانبها وآبارها التي فيها وسطوحها ومنائرها ومنابرها ومحاريبها وسراديبها، كبيت الطشت في الكوفة ونحو ذلك مما هو مبني على الدخول ما لم يعلم الخروج»[1] ؛ دیوارهای اطراف مسجد، چاهها، سقفها، منارهها، محرابها و سردابهای مساجد بهمساجد ملحق میشود، مانند بیت الطشت در مسجد کوفه و مانند اینها که ساختهشده تا داخل مسجد و جزئی از آن باشد تا زمانیکه علم به خروجش از مسجد نداشته باشیم. مثلاً ممکن است در برخی از جاها سرداب یا طبقه فوقانی جزئی از مسجد نباشد، اما اصل بر این است هنگامیکه مسجد را میسازند اینها ساخته میشوند که جزئی از مسجد باشند، مگر قرینهای وجود داشته باشد.
پس صاحب جواهر به جزئیت این امور برای مسجد قائل است و فرمود عرف به جزئیت آن برای مسجد حکم میدهد و مانند این موارد در اصل ساختهشده تا جزئی از مسجد باشند. صاحب جواهر بهصورت ضمنی بیان کرده و به عقیده ایشان منبر نیز مانند محراب، سرداب و سقف جزئی از مسجد است.
پس آنچه از کلام صاحب جواهر برداشت میشود این است که ملاک در جزئیت و عدم جزئیت چنین مواردی عرف است که آنها چه چیزی را حکم میکنند. البته این حرف، نسبت آن بهصاحب جواهر و هم نسبت بهپذیرش آن تا زمانی پذیرفته است که ما دلیلی بر جزئیت یا عدم جزئیت نداشته باشیم؛ یعنی آنجاییکه دلیلی بر جزء بودن داریم ما نیز قائل به جزئیتش میشویم و آنجاییکه بر عدم جزئیت دلیل داریم ما نیز قائل بهعدم جزئیتش میشویم، اما آنجاییکه بر جزئیت و عدم جزئیت دلیل نداریم ما تابع عرف میشویم و عرف، ملاک در قضاوت میشود.
این بهشکل عام درباره همه موارد است، اما در خصوص منبر باید یک واکاوی در خود منبر کنیم و ببینیم چگونه ساخته میشود. منبر از قدیم تاکنون به شکلهای گوناگون و با مواد مختلف ساخته شده است. برخی از منبرها ثابت هستند و قابل جابجایی نیست و از سنگ، گچ و سیمان ساخته میشود و برخی دیگر متحرک هستند و جابجا میکنند که از چوب ساخته میشوند؛ البته اکنون مشهور و متداول در مساجد منبر چوبی است و در برخی جاها نیز از آلومینیوم ساخته میشود. این دو قسم منبر (ثابت و متحرک) از تنوع بالایی برخوردار باشد، اما جزئیت این دو یا ملاک جزئیتش باید متفاوت باشد؛ یعنی در جاییکه منبر، ثابت است؛ هیچ شکی در جزئیتش نیست؛ مانند محراب، دیوار داخلی مسجد که کسی شکی در جزئیت آنها برای مسجد ندارد. پس منبر ثابت که جای آن قابلتغییر نیست، همچون محراب، سقف و دیوار مسجد جزء مسجد بشمار میآید.
اما اگر منبر متحرک باشد به دو گونه تقسیم میشود:
1. گاهی منبر مسجد واقفی دارد که شرط کرده است که این منبر جزئی از مسجد باشد و کسی اجازه بیرون بردن آنرا از مسجد ندارد. هیچ شکی در این نیست که اگر اینچنین باشد منبر جزئی از مسجد است.
2. گاهی منبر از اموال عمومی خریداری شده است و واقفی ندارد یا اگر واقفی نیز دارد، وی شرط جزئیت منبر برای مسجد نکرده است. اگر اینگونه باشد محل بحث میشود که آیا این منبر جزء مسجد بشمار میآید یا نه؟ اینگونه منبر از ملحقات و توابع مسجد بشمار میآید.
بهنظر میآید آنچه حکمش و ملاک استخراج حکمش بهعرف واگذار شده است منبر متحرک است. این قسم محل بحث است که جزئیت یا عدم جزئیتش را بهعرف واگذار میکنیم. شاید این قسم از منبر مقصود کلام صاحب جواهر در عبارتشان بود که فرمودند مواردی همچون محراب، سقف، دیوار و منبر ملحق بهمسجد هستند و این نیز بهخاطر حکم عرف است که وقتی آنها را بنا میکنند برای داخل بودن و جزء بودن میسازند. قسم دوم از منبر که ما دلیلی بر جزئیتش نداریم و شرطی از سوی واقف هم نیست در اینجا بهعرف واگذار میکنیم آیا معمولاً منبر را برای جزئیت میسازند یا برای جزئیت نمیسازند؟ و آنچه را عرف حکم کرد همان را میپذیریم.
پس اصل و قاعده در این موارد منبر ثابت یا منبری که واقف شرط جزئیت کرده است را در برنمیگیرد، بلکه بر اساس کلام صاحب جواهر اصل و قاعده در این موارد داخل بودن و جزئیت برای مسجد است تا زمانیکه دلیلی بر خروجش از مسجد و عدم جزئیتش نداشته باشیم. همه آنچه درباره منبر و جزئیت آن بود را در این مطلب بیان کردیم.
حکم خارج کردن منبر از مسجد
مطلب دیگری که درباره منبر قابلطرح است و فقهای عامه و خاصه نیز متعرض آن شدهاند حکم بیرون بردن منبر از مسجد است؛ مثلاً حکم بیرون بردن منبر به صحرا در عید فطر و قربان چیست؟ آنچه درباره این دو عید وارد شده است، این است که برای نماز از مسجد بیرون رفته و زیر سقف نماز نخوانید. مصلای عید با مصلای جمعه و جماعت متفاوت است. پیامبر و ائمه معصومین نیز این کار را انجام میدادند. در نماز عید همچون نماز جمعه باید خطبه خوانده شود، اما با این تفاوت که خطبه نماز عید در پایان نماز است و خطبه نماز جمعه پیش از نماز بیان میشود؛ اکنون آیا بیرون بردن منبر از مسجد به صحرا برای بیان خطبه عید قربان و فطر جایز است یا نه؟
سؤال دیگر این است که اگر گفتیم بیرون بردن جایز نیست یا جایز است در هر دو صورت، برخی آمدند و گفتند ما در بیابان یک مصلای عید داریم که میخواهیم منبری شبیه منبر مسجد بسازیم. پیشتر گفتیم که بهکارگیری منبر برای مسجد مستحب است؛ اکنون حکم این منبر چیست؟ آیا جایز است یا مستحب و یا ساختش جایز نیست؟
دو مطلب در اینجا بیان شد:
1. آیا بیرون بردن و انتقال منبر مسجد به خارج مسجد جایز است یا نه؟ مثلاً برای بیان خطبه بیرون برده شود.
2. آیا ساختن منبری شبیه منبر مسجد در بیرون از آنجا برای خطبه نماز عید جایز است یا نه؟
فقهای عامه و خاصه درباره این دو مطلب حرفهایی را بیان کردهاند. بهعنواننمونه از میان فقهای عامه ابوحنیفه اینچنین گفته است: بیرون بردن منبر مسجد به صحرا جایز نیست.[2]
همچنین سرخسی در «المبسوط» گفته است:
«قال: ولا يخرج المنبر في العيدين لما روينا وقد صح أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يخطب في العيدين على ناقته والناس من لدن رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى يومنا هذا اتفقوا على ترك اخراج المنبر ولهذا اتخذوا في المصلى منبرا على حدة من اللبن والطين واتباع ما اشتهر العمل به في الناس واجب»[3] ؛ منبر در عید فطر و قربان از مسجد خارج نمیشود زیرا روایت شدیم و [آن روایت] صحیح است که پیامبر بر روی شترش خطبه نماز عید را میخواندند و نیز از زمان پیامبر تاکنون اتفاق کردند بر اینکه منبر مسجد خارج نشود؛ ازاینرو منبر جداگانهای را در مصلای نماز عید از گل و خشت ساختند و تبعیت آنچه عمل به آن در میان مردم مشهور شده است واجب است.
اما شافعی بهخلاف ابو حنفیه و سرخسی، قائل بهجواز بیرون بردن منبر مسجد برای خطبه عید است.[4]
این نظرات نسبت به بیرون بردن منبر مسجد بود. فقهای عامه نسبت بهساخت منبری شبیه منبر مسجد در مصلای عید قائل بهجواز هستند جایز است. در میان فقهای امامیه یک دلیل داریم که روایت صحیحه اسماعیل بن جابر است که از امام صادق نقل کرده است. متن روایت اینچنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ: «فِي صَلاَةِ اَلْعِيدَيْنِ لَيْسَ فِيهِمَا مِنْبَرٌ اَلْمِنْبَرُ لاَ يُحَوَّلُ مِنْ مَوْضِعِهِ وَ لَكِنْ يُصْنَعُ لِلْإِمَامِ شَيْءٌ شِبْهُ اَلْمِنْبَرِ مِنْ طِينٍ فَيَقُومُ عَلَيْهِ فَيَخْطُبُ اَلنَّاسَ ثُمَّ يَنْزِلُ»[5] ؛
امام صادق فرمود در نماز عید فطر و قربان منبری نیست [که روی آن بایستد و خطبه بخواند]؛ منبر نیز از جای خود جابجا نمیشود؛ [یعنی جایز نیست منبر مسجد را برای خطبه عیدین از مسجد خارج کنند]، اما چیزی شبیه منبر از خشت برای امام ساخته میشود؛ [یعنی مصلای عید منبر ندارد]؛ پس روی شبه منبر میایستد، خطبه میخواند و سپس از روی آن پایین میآید.
این روایت صحیحه در هر دو امر است:
1. بیرون بردن و جابجا کردن منبر مسجد به خارج از آنجا جایز نیست؛
2. ساخت منبری یا چیزی شبیه منبر در صحرا و در مصلای عید اشکالی ندارد.
اما بیشتر فقها بهخلاف این روایت بهساخت منبری در صحرا برای خطبه عید، فتوا بهکراهت دادند، لکن علیالظاهر دلیلی بر این کراهت وجود ندارد، بلکه این روایت صحیحه دلالت بر جواز ساخت منبر یا شبه منبر از خشت در صحرا برای خطبه عید میکند. بهطور طبیعی نیز باید اینچنین باشد، زیرا هنگامیکه جمعیت فراوانی در نماز عید حضور مییابند، اگر خطیب بخواهد روی زمین خطبه بخواند؛ صدایش به دوردست نمیرسد و کسی نیز توجه نمیکند، اما اگر بر بلندی باشد و مردم او را ببینند؛ ابلاغ خطبه رساتر و مفیدتر خواهد بود. مؤید ایستادن بر بلندی نیز در زمان حضور پیامبر است که ابتدا منبر نبوده است و ایشان بالای شتر میایستاده و خطبه میخوانده است و بعدها این امکان فراهم شده است که چیزی را ساختند که پیامبر روی آن بهبیان خطبه میپرداخته است.
الدرس الثامن والاربعون: (دوشنبه 18/10/1402 – 25 جمادیالثانی 1445)
الباب الثالث: هندسة المسجد
منبر المسجد (جزئية المنبر للمسجد)
هناك سوال يطرح نفسه في مبحث المسجد وهو عبارة عن أنه هل المنبر جزء من المسجد أو أنه من ألآلات والملحقات وتوابع المسجد؟
يعني أن المنبر كالمحراب أو أنه كالسجاد والجهاز الصوتية؟
أن الفقهاء لم يتعرضوا للمسألة من هذا الجانب! وانما تعرض للمسألة بعض الفقهاء ضمن البحث حول ملحقات المسجد.
قال صاحب الجواهر:
«ويلحق بالمساجد حيطانها التي من جانبها وآبارها التي فيها وسطوحها ومنائرها ومنابرها ومحاريبها وسراديبها، كبيت الطشت في الكوفة ونحو ذلك مما هو مبني على الدخول ما لم يعلم الخروج»[6] .
أن صاحب الجواهر يعتقد بجزئية الامور التي يحكم العرف بجزئيته للمسجد نظير هذه الموارد التي ذكرها في كتابه.
يعني أن الملاك في جزئية المسجد انما هو العرف.
نعم أن هذا اي الاعتماد علت العرف يمكن القول به ما لم يدل على جزئيته دليل.
وأما المنبر فهو يصنع بأشكال مختلفة، ففي بعض الموارد يصنع بالحجر والجص والاسمنت وغيرها بشكل ثابت في المسجد ولا يمكن نقله الى خارج وغيره.
وفي بعض آخر يصنع من الخشب وغيره قابل للنقل.
أما القسم الأول فلاشك في جزئيته للمسجد يعني أن المنبر الثابت في المسجد جزء للمسجد با شك. كالمحراب والسطح والجدران وغيرها.
والقسم الثاني أيضا ينقسم الى قسمين: القسم الأول المنبر الذي أوقفه واقف وشرط جزئيته للمسجد، فهو كذلك داخل في أجزاء المسجد، لأن الوقوف تكون حسب ما يوقفها أهلها.
وأما القسم الثاني الذي أوقف للمسجد بشكل مطلق من دون شرطية الواقف جزئيته للمسجد، فهو مورد البحث والنزاع من جهة الجزئية وعدم الجزئية.
فهذا القسم موكول الي العرف؛ يعني ما يحكم العرف بجزئيته فهوجزء ومالم يحكم بجزئيته فهو خارج.
ولعل هذا القسم من أنواع المنبر هو المقصود من كلام صاحب الجواهر حيث قال: مما هو مبني على الدخول ما لم يعلم الخروج.
يعني أن الأصل والقاعدة في مثل هذه الموارد دخولها في جزئية المسجد ما لم يعلم خروجها بدليل خاص.
اخراج المنبر من المسجد وصناعة منبر شبيه منبر المسجد في خارج المسجد لصلاة العيدين.
مما ينبغي الحديث حوله في باب منبر المسجد، انما هو أمران:
الأمر الأول: عبارة عن حكم اخراج المنبر الذي اوقف للمسجد من المسجد الى الصحرا ء وغيره لبعض الأمور مثل صلاة العيدين وغيرها.
الأمر الثاني: عبارة عن صناعة منبر شبه منبر المسجد في الصحراء لأجل صلاة العيدين.
أما الأول: وهو اخراج المنبر من المسجد قد ذكره أبوحنيفة من العامة بأن لايجوز اخراجه. كما أشار اليه في المبسوط.
«قال: ولا يخرج المنبر في العيدين لما روينا وقد صح أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يخطب في العيدين على ناقته والناس من لدن رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى يومنا هذا اتفقوا على ترك اخراج المنبر ولهذا اتخذوا في المصلى منبرا على حدة من اللبن والطين واتباع ما اشتهر العمل به في الناس واجب»[7] .
وأما الشافعية فيقول بجواز اخراج المنبر من المسجد لاقامة خطبة العيد.
وأما الأمر الثاني: فالعامة يقولون بجواز بناء منبر في الصحراء لألقاء خطبة العيد؛ ولكن بالنسبة الى فقهاء الامامية فقد ورد فيه حديث صحيح وهو صحيح اسماعيل بن جابر عن الامام الصادق.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فِي حَدِيثٍ: «فِي صَلاَةِ اَلْعِيدَيْنِ لَيْسَ فِيهِمَا مِنْبَرٌ اَلْمِنْبَرُ لاَ يُحَوَّلُ مِنْ مَوْضِعِهِ وَلَكِنْ يُصْنَعُ لِلْإِمَامِ شَيْءٌ شِبْهُ اَلْمِنْبَرِ مِنْ طِينٍ فَيَقُومُ عَلَيْهِ فَيَخْطُبُ اَلنَّاسَ ثُمَّ يَنْزِلُ»[8] .
فالحديث صريح في المنع من اخراج المنبر من المسجد؛ وأما الجهة الثانية وهي صناعة منبر في الصحراء وخارج المسجد شبيه منبر المسجد فهو مكروه عند المشهور من الفقهاء ولكنه لا دليل عليها، بل الصحيحة تدل على جواز بناء منبر أو شي شبيه منبر المسجد من طين فيخطب الخطيب فوقه.