1402/09/04
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /منارة المسجد (تاریخیة المنارة)
در باب نظام مهندسی مسجد بهبحث مناره مسجد رسیدیم. پسازاینکه از بحث محراب گذر کردیم، وارد موضوع مناره مسجد شدیم. در چندین مقام از مناره بحث میشود که نخست بهمفهومشناسی لغوی و اصطلاحی مناره پرداختیم. مناره در منابع لغوی معانی فراوانی دارد؛ ازجمله: نشانه راه، أَعلام حرم، مأذنه، نشانه تعیین مرز و حدود میان شهرها و زمینها.[1]
مقام دوم: تاريخية المنارة
دومین بحثی که در این موضوع از آن بحث میشود تاریخ مناره است؛ یعنی تاریخچه مناره از کجا سرچشمه میگیرد؟ ساخت مناره از چه زمانی بوده است؟ آیا ساخت مناره در زمان پیامبر بوده یا پیش از اسلام نیز مناره بوده است؟ آیا مناره در غیر مساجد همچون معابد و دیگر مکانها بوده است یا نه؟ اگر مناره در زمان پیامبر و صحابه نبوده است؛ آیا در زمان ائمه معصومین نیز بوده است؟ اینها نکاتی است که دربارهاش باید گفتوگو کنیم.
آنچه از بررسی منابع بهدست میآید این است که بحث از مناره پس از مسجد مطرح شده است و پیش از مسجد نیز به این عنوان از آن بحث نمیکردند، بلکه در زمانهای متأخر مطرح شده است؛ بهعبارتدیگر این منارهای که ما از آن بحث میکنیم در زمان پیامبر ساخته نشده است؛ البته مناره بهمعنای عامش (نشانه راه) پیش از اسلام نیز بوده است.
پیشتر در مقام نخست در مفهومشناسی واژه مناره اشاره کردیم که یکی از معانی آن، علامت و نشانهای بود برای اینکه راه مشخص شود و نخستین کسیکه مناره را نشانهای برای راه بنا کرد، «ابرهة بن الحرث الرائش» بود که شاید همان ابرهه فرمانده فیل بوده است که هنگام جنگ در راه نشانههایی را میگذاشته تا هنگام بازگشت راه را گم نکند؛ ازاینرو او را «ذو المنار» نامیدند. این کار در دوران دفاع مقدس و حتی دفاع از حرم نیز متداول بوده است. پس مناره با این معنا پیش از اسلام نیز بوده است.
اینکه مناره پیش از اسلام یا پسازآن بوده است یا در زمان پیامبر یا پس از ایشان بوده است؛ این اختلاف در تأسیس مناره علتی دارد که به غرض تأسیس مناره برمیگردد، زیرا غرض تأسیس مناره پیش از اسلام با غرض تأسیس آن پس از اسلام متفاوت بوده است. مناره پیش از اسلام عَلَم و نشانهای برای نشان دادن راه بوده است، اما پس از اسلام و در مسجد بهعنوان مأذنه کاربرد داشته است.
با تأمل در تاریخ مناره میبینیم که مناره در معابد یهود و نصارا نیز بوده است؛ هماکنون نیز در کلیساها و معابد یهودیان یک عَلَم و نشانهای وجود دارد؛ البته نشانههایشان مختلف است. در میان زرتشت که قائل بهقداست آتش هستند و همیشه شعله آتش را روشن میخواستند، بر منارههای بلندی آتش روشن میکردند تا افزون بر نمایان بودن آتش، مسیر راه نیز مشخص باشد؛ بنابراین برحسب فهم زرتشت و در تاریخ آنها نیز مناره وجود داشته است و اکنون نیز برخی از آنها به موزه تبدیل شده است.
کیفیت ساخت مناره نیز مختلف بوده است، بهگونهای که مناره بالای کلیسای مسیحیان با مناره معبد یهودیان متفاوت بوده و هر دوی آنها نیز با مناره مسجد و زرتشتیها تفاوت داشتهاند، زیرا هرکدام از اینها به شیوه خاص خود ساخته شدهاند. علتش هم نسبت به غرض استفاده از آنها متفاوت بوده است. مثلاً شکل ظاهری منارهای که کاربرد نشان دادن راه داشته باآنکه آتش بر روی آن میگذاشتند، متفاوت بوده است. این تفاوت در زمان اسلام و در ایران ما نیز مشهود است. بهطوریکه در تاریخ گفته شده است نادرشاه در برخی از مناطق، بهویژه در مناطق کویری دستور داد تا منارههایی با سنگ و گج و آجر در راه قافلهها و کاروانها بسازند تا راه را بشناسند و مسیر راه گم نکنند؛ امروزه در مسیر کرمان و سیستان برخی از آنها هنوز باقی است. این همان معنای «عَلَم الطَّرِيق» بهمعنای نشانه راه است.
پس همچنان میتوانیم بگوییم مناره به اغراض مختلف تأسیس میشود، اما اگر بخواهیم از نسبت مسجد و منارهای که غرض بنای آن در اسلام است گفتوگو کنیم باید بگوییم تاریخ مناره متأخر از تاریخ مسجد است. در زمان بنای مسجد و بهشکل امروزی در زمان پیامبر نبوده است، حتی علیالظاهر عنوان مناره نیز در زمان پیامبر به این صورت وجود نداشته است؛ البته مکان مرتفع وجود داشته است که بر روی آن اذان میگفتند. نقلها درباره این مکان مرتفع گوناگون است؛ مثلاً برخی گفتهاند بلندترین خانه در کنار مسجدالنبی جایی بوده که بلال بر روی آن اذان میگفته است؛ ازاینرو بحثی که در اینجا مطرح میشود و بعدها به آن میپردازیم این است که آیا مناره داخل مسجد است یا خارج مسجد؟ بههرحال دو نقل درباره مکان مأذنه بلال بیان شده است:
1. مرتفعترین خانه:
بهنقل از عامه آمده است:
وَقَدْ رَوَى أَبُو دَاوُد، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ امْرَأَةٍ مِنْ بَنِي النَّجَّارِ قَالَتْ: «كَانَ بَيْتِي مِنْ أَطْوَلِ بَيْتٍ حَوْلَ الْمَسْجِدِ، وَكَانَ بِلَالٌ يُؤَذِّنُ عَلَيْهِ الْفَجْرَ، فَيَأْتِي بِسَحَرٍ، فَيَجْلِسُ عَلَى الْبَيْتِ يَنْظُرُ إلَى الْفَجْرِ فَإِذَا رَآهُ تَمَطَّى، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إنِّي أَسْتَعِينُك وَأَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ، أَنْ يُقِيمُوا دِينَكَ. قَالَتْ: ثُمَّ يُؤَذِّنُ»[2] ؛ ابو داوود از عروه بن زبیر نقل میکند که وی از زنی از قبیله بنی نجار نقل میکند که او گفت: خانه من مرتفعترین خانه پیرامون مسجدالنبی بود که بلال بالای آن اذان فجر را میگفت، بهویژه برای اذان صبح که میخواست صدایش به همهجا برسد، بالای آن خانه میرفت و اذان میگفت. بلال هنگام سحر پیش از اذان بالای سقف آن خانه میرفت و مینشست و به فجر نگاه میکرد، هنگامیکه فجر کشیده میشد و وقت شرعی فجر میشد، میگفت: پروردگارا از تو کمک میخواهم و از تو در برابر قریش برای اقامه دینت یاری میخواهم. سپس بلال اذان میگفت. این خانهی مرتفع، یک مناره یا مأذنهای بوده که در زمان پیامبر بهکار میرفته است.
2. روی دیوار:
بهنقل شیعه آمده است:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «كَانَ طُولُ حَائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ قَامَةً فَكَانَ يَقُولُ لِبِلَالٍ إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ: يَا بِلَالُ، اعْلُ فَوْقَ الْجِدَارِ وَارْفَعْ صَوْتَكَ بِالْأَذَانِ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ وَكَّلَ بِالْأَذَانِ رِيحاً تَرْفَعُهُ إِلَى السَّمَاءِ، وَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ إِذَا سَمِعُوا الْأَذَانَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، قَالُوا هَذِهِ أَصْوَاتُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ بِتَوْحِيدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ حَتَّى يَفْرُغُوا مِنْ تِلْكَ الصَّلَاةِ»[3] ؛ عبدالله بن سنان[4] از امام صادق نقل کرده است که ایشان فرمود: ارتفاع دیوار مسجد پیامبر بهاندازه قامت یک انسان بود، پس پیامبر به بلال میفرمود هنگامیکه وقت نماز شد بالای دیوار برو و با صدای بلند اذان بگو [تا همه مردم آنرا بشنوند]، زیرا خدا فرشتهای را میگمارد که آن فرشته در قالب ریح است که این صدا را بهآسمان میبرد و هنگامیکه ملائکه اذان اهل زمین را میشنوند میگویند: این صداهای امت محمد بهوحدانیت خداست، پس برای آنها استغفار میکنند تا هنگامیکه آنها از نماز فارغ شوند. [بههمین خاطر مسلمانان به اذان گفتن خیلی تشویق شدهاند].
پس دانسته شد که مسئله مناره در زمان پیامبر به این شکل نبوده است، بلکه مکان مرتفعی بوده که بر روی آن اذان میگفتند.
در زمان صحابه پیامبر و ائمه معصومین میتوان بهادلهای استدلال کرد که مناره وجود داشته است. مثلاً از طریق عامه اینچنین نقل شده است:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَقِيقٍ، قَالَ: «مِنَ السُّنَّةِ الْأَذَانُ فِي الْمَنَارَةِ، وَالْإِقَامَةُ فِي الْمَسْجِدِ، وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ [بْنِ مَسْعُود]، يَفْعَلُهُ»[5] ؛ ابن ابی شیبه از عبدالله بن شقیق نقل کرده است که گفت: از سنت پیامبر اذان گفتن در روی مناره و اقامه در مسجد است و عبدالله بن مسعود این کار را انجام میداد؛ یعنی از صحابه پیامبر این کار را انجام میدادند.
در روایت دیگری از ابی هریره نقل شده است که گفت: «وَكَانَ قِيَامُهُ قَدْرَ مَا يَنْزِلُ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْمَنَارَةِ وَيَصِلُ إِلَى الصَّفِّ»[6] ؛ قیام [متصل به رکوع] پیامبر بهاندازهای بود که مؤذن از مناره پایین میآمد و بهصف نماز میپیوست.
از این کلام فهمیده میشود که مناره در آن زمان وجود داشته است؛ البته بنا بر نقل عامه، اما بهشکل امروزی نبوده است. اینکه در آن زمان اندازه و ارتفاع مناره چهقدر بوده است، نیاز بهبحث و گفتوگو دارد.
پس در تاریخ مناره این نکته را یادآور میشویم که مناره بهمعنای عام و لغویاش پیش از اسلام بوده و در معابد ادیان دیگر نیز بوده است.
گاهی مناره مستقل نیز بوده است؛ یعنی ارتباطی با مساجد و معابد نداشته، بلکه تنها نشانه راه بوده است. در آثار باستانی نیز مشاهده میشود؛ مثلاً «ميل اياز» در راه فریمان که «علم الطريق» بوده است. بههرحال مناره با شکل و کاربرد امروزی در زمان پیامبر نبوده است، بلکه از خانههای مرتفع یا روی دیوار بهعنوان مأذنه استفاده میکردند.
درباره خانهای که بر روی آن اذان گفته شده است دو گونه نقل است:
1. خانه زنی از قبیله بنی النجار که بلندترین خانه در کنار مسجد بوده است؛
2. خانه عبدالله بن عمر که پس از او به فرزندش رسیده است.[7] بر روی هر دو خانه اذان میگفتند و پس از توسعه مسجدالنبی نیز جز مسجد شدهاند.
الدرس الثاني والثلاثون: (شنبه 04/09/11 جمادي الأولى 1445)
الباب الثالث: هندسة المسجد
منارة المسجد (تاریخیة المنارة)
كما قلنا من قبل أن ما ينبغي الحديث حوله في باب المنارة في هندسة المسجد، هو الحديث حول تاريخ المنارة أي تاريخ بنائه وتاسيسه واتخاذه للمساجد.
ان الذي يظهر من التحقيق أن تاريخ المنارة بمعني منارة المسجد كان متأخرا عن تاريخ المساجد، لأن المنارة التي نتحدث عنها في المساجد لم تبن في عهد رسول الله، بل بنيت بعد عصره.
نعم المنارة بمعناها اللغوي كانت موجودة حتى قبل الاسلام وقبل عصر رسول الله كما أشرنا اليه سابقا أن أول من بنى المنارة علما للطريق كان ملكا من ملوك اليمن وكان يلقب (ذو الْمَنَارِ)، واسمه أبرهة بن الحرث الرائش، وإنما قيل له ذوالْمَنَارُ لأنه أول من ضرب الْمَنَارَ على طريقه في مغازيه ليهتدي بها إذا رجع.
لاشك في أن هذا الاختلاف في تاسيس المنارة انما هو لأجل الاختلاف في غرض تاسيسها. لأن الغرض من تاسيس المنارة قبل الاسلام وفي ساير الأديان يختلف مع غرض تاسيسها في الاسلام وللمساجد.
مثلا كانت المنارة تبني قبل الاسلام بعنوان علما للطريق مثل ما ضربه ابرهة في مغازيه.
وفي بعض الموارد نشعر بأن المنارة كات تبني بشكل مستقل بعنوان علامة الطريق من دون اتصاله بمعبد أو مسجد وغيرهما.
أو كانت تبنى مرتفعة لأجل اشعال النار عليها كي تضيء الطرق في الليالي المظلمة، أو كانت تبنى حسب ما كانت الزرادشت يعتقدون بقداسة النار ضرورة اشعالها دائما.
وأو كانت المنارة التي تعتلي الكنيسة المسيحية تختلف عن تلك التي المنارة التي نراها في المعبد اليهودي.
وهذا الغرض أي غرض اعلام الطريق بسبب بناء المنارة ماكان مختصا بقبل الاسلام، بل استمر الى بعد الاسلام حتى أن قيل بأن (نادر شاه) أحد ملوك ايران كان يأمر ببناء المنارات بالحجر والجص والآحر في الصحراء في طريق القوافل والرحلات كي يعرفوا الطريق ولاينحرفوا عنه وموارد منها موجودة الى الأن في طريف كرمان وبلوشستان.
فعلى أي حال أن الغرض المذكور كان موجودا في بناء المنارات ومازال في القرون الماضي والمعاصرة موجودة.
وأما بالنسبة الى غرض الاسلام في بناء المنارة فهو متأخر عن بناء المسجد، لأن لم يعهد بناء المنارة بشكل فعلي في عهد رسول الله.
نعم كان في عهد رسول الله مكانا مرتفعا في مسجد النبي ومسجد الحرام للموذن، وأحيانا كان يعبر عنه البعض بالمنارة ولكنه ما كانت منارة.
مثل ما روي أن بلال كان يوذن في عهد رسول الله على سقف بيت ملاصق بجدار القبلة للمسجد النبي.
رَوَى أَبُو دَاوُد، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ امْرَأَةٍ مِنْ بَنِي النَّجَّارِ قَالَتْ: «كَانَ بَيْتِي مِنْ أَطْوَلِ بَيْتٍ حَوْلَ الْمَسْجِدِ، وَكَانَ بِلَالٌ يُؤَذِّنُ عَلَيْهِ الْفَجْرَ، فَيَأْتِي بِسَحَرٍ، فَيَجْلِسُ عَلَى الْبَيْتِ يَنْظُرُ إلَى الْفَجْرِ فَإِذَا رَآهُ تَمَطَّى، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إنِّي أَسْتَعِينُك وَأَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ، أَنْ يُقِيمُوا دِينَكَ. قَالَتْ: ثُمَّ يُؤَذِّنُ»[8] .
ومثل ما روی الکليني بسنده الصحيح في اذان بلال علی فوق جدار مسجد النبي.
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «كَانَ طُولُ حَائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ قَامَةً فَكَانَ يَقُولُ لِبِلَالٍ إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ: يَا بِلَالُ، اعْلُ فَوْقَ الْجِدَارِ وَارْفَعْ صَوْتَكَ بِالْأَذَانِ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ وَكَّلَ بِالْأَذَانِ رِيحاً تَرْفَعُهُ إِلَى السَّمَاءِ، وَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ إِذَا سَمِعُوا الْأَذَانَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، قَالُوا هَذِهِ أَصْوَاتُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ بِتَوْحِيدِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ حَتَّى يَفْرُغُوا مِنْ تِلْكَ الصَّلَاةِ»[9] .
وأما في عهد الصحابة وأهل البيت كانت المنارة موجودة ويدل على ذلك ما روي عن طريق العامة مثل ما رواه ابن أبي شيبة عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَقِيقٍ، قَالَ: «مِنَ السُّنَّةِ الْأَذَانُ فِي الْمَنَارَةِ، وَالْإِقَامَةُ فِي الْمَسْجِدِ، وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ [بْنِ مَسْعُود]، يَفْعَلُهُ»[10] .
وكذلك ما رواه الإمام أحمد بسند حسن عن أبي هريرة قال: «وَكَانَ قِيَامُهُ قَدْرَ مَا يَنْزِلُ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْمَنَارَةِ وَيَصِلُ إِلَى الصَّفِّ»[11] .