1402/08/16
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد /محراب المسجد - أقوال الفقهاء (ذكر نصوص من طريق الخاصة ومن طريق العامة)
کلام در نظام مهندسی مسجد بود بهبحث محراب رسیدیم و گفتیم که بیشتر فقها قائل بهکراهت محراب شده بودند؛ البته آرای مخالف نیز در برابر آنها هست؛ پس باید ادله آنها را بررسی کرد، اما پیش از اینکه به این بپردازیم که آیا محراب علامت قبله هست یا نه؟ یا ضرورت دارد که امام در محراب بایستد یا این کار مستحب است یا نه؟ [خوب است که بفهمیم] آیا از اصل، ساخت محراب در مسجد حکمی دارد؟
ادله اقوال فقها
در مقام ادله برخی روایات را ذکر کردند ازجمله روایت طلحه بن زید که از امام صادق و ایشان از پدر بزرگوارشان نقل کردهاند که «أَنَّ عَلِيّاً كَانَ يَكْسِرُ الْمَحَارِيبَ إِذَا رَآهَا فِي الْمَسَاجِدِ وَيَقُولُ كَأَنَّهَا مَذَابِحُ الْيَهُودِ»[1] ؛
همانا اميرالمؤمنين محراب مساجد را در هرکجا كه مىديدند خراب مىكردند و مىفرمودند: گويا محاريب، کشتارگاههای يهود هستند.
شیخ حر عاملی این روایت را از شیخ طوسی نقل میکند که سند روایات این است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِي» است. این روایت، سیره امیرالمؤمنین را بههمراه سخنش در برخورد با محراب نقل میکند. ظاهرش این است «كَانَ يَكْسِرُ الْمَحَارِيبَ» با «کان أن يؤمّر أو أن يکسر» نیز میسازد، اینکه ایشان یا دستور به شکستن میدادند یا اینکه خودشان اقدام به شکستن میکردند. امام محراب را به مذبح یهود تشبیه کردند؛ یعنی بهشکل اتاقکی بوده که با رفتن به درون آن همچون مذبح یهودیان بیرون معلوم نبوده است.
شیخ حر عاملی در ذیل این روایت اشاره میکند که شیخ صدوق نیز این روایت را در «من لا يحضره الفقيه» مرسل و «علل الشرايع» مسند نقل کرده است.
کیفیت استدلال بهروایت
آیا این روایت میتواند در مقام استدلال قائلین بهکراهت اتخاذ المحاريب في المساجد واقع شود؟ کدام قسمت روایت مورد استدلال واقع شده است؟ کیفیت استدلال بهروایت اینچنین است که علیالظاهر چون امیرالمؤمنین محراب را شکسته است و این شکستن محراب، فعل امام است و دلالت بر مرجوح (مکروه) بودن ساخت محراب در مسجد دارد و ایشان بهعلت اینکه مرجوحی در مسجد نباشد محراب را تخریب کرده است. افزون بر این، امام محراب را به مذبح یهود نیز تشبیه کردهاند. این نیز بر مرجوح بودن ساخت محراب دلالت دارد؛ پس چون تشبیه بهمعابد غیر مسلمانان در باب مسجد مورد مذمت واقع شده است؛ این تشبیه نیز تأییدی بر مرجوحیت ساخت محراب دارد. دستکم شکستن محراب توسط امام دلیل بر این است که وجود محراب و ساختش در مسجد مرجوح است؛ ازاینرو مطابق این روایت بهکراهت جعل المحاریب و اتخاذ المحاریب فی المسجد فتوا دادهاند.
مناقشه در روایت
ممکن است بهاستدلال در این روایت از دو جهت اشکال شود:
جهت نخست: اینکه از جهت اعتبار و سند به این روایت خدشه وارد میشود، زیرا «طلحه بن زيد» در سند این روایت هست و پیشتر درباره عدم وثاقت وی صحبت کردیم[2] و گفتیم طلحه بن زید مکنی به «ابو الخزرج النهدي شامي»[3] است که برخی او را «خزرجی»[4] نیز گفتهاند. جناب نجاشی میفرماید: وی عامی است و از امام صادق روایت نقل کرده است. او کتابی نیز دارد که با روایاتش مختلف است[5] . پس او ضعیف است؛ البته در برخی از کتب رجالی گفتهاند: به کتاب او اعتماد میشود.[6] در رجال، کتاب داشتن نشانه مدح راوی است.
برخی او را عامی ندانسته و به فرقه بتریه (بَتْرِيّه/بُتْريّه/اَبْتَريّه) نسبت دادند. این فرقه یکی از هشت فرقهای است که از فرقه زیدیه (پیروان زید بن علی بن حسین) برخاسته است. زیدیها هشت فرقه (گروه) مشهور داشتند که با یکدیگر تفاوت داشتند. یکی از آن گروهها بتریه و پیروان «کثير بن نوّاء» هستند. آنها پس از امام سجاد بهسراغ فرزند ایشان زید بن علی بن حسین رفتند. این فرقه منحرف از شیعه است، اما متمایل به عامه هستند. شاید علت اینکه نجاشی فرمود: «عامي» از باب تمایل آنها بهعقاید [عامه است]؛ مثلاً جناب نوبختی در کتاب «فرق الشيعة» درباره این فرقه مینویسد: گروهى گفتند كه على از جهت بزرگوارى، دانش و پيشگامى در مسلمانى برتر از ديگران بود. چه او بهترين و دليرترين و بخشندهترين و پارساترين و پرهيزكارترين مردم بود.
[این گروه] با اين وصف پيشوايى ابوبکر، عمر و دشمنان ايشان را بهشرط آنكه شايستگى آن پايگاه را داشته باشند روا مىدانستند و مىگفتند چون على كار خلافت را به ابوبکر و عمر واگذار كرد و به پيشوايى آن دو خوشنود بود و از روی ميل و اطاعت، نه بهزور و كراهت با ايشان دست بيعت داد و حق خويش را به آنان واگذار كرد؛ ما نيز از اين كار خوشنوديم. چنانكه خداوند ابوبکر را هم بر مسلمانان پسنديده و از کسانیکه بهوی دست بيعت دادند خوشنود است و جز اين سخن ديگر روا نبود-[البته این سخن اعتقاد آنهاست، زیرا خلافت حق علی بود]- و هيچكس از ما را بيش از اين گفتار جایز نیست، زيرا پيشوايى ابوبکر از تن دردادن بهخلافت وى، استوار گشت و بهراستی پيوست و اگر خوشنودى و گردن نهادن على بهخلافت او نمىبود؛ هرآينه ابوبکر بزهكار، گمراه و نابود مىشد.
اين دسته از [عقاید] فرقه بتريه بودند[7] . کسانیکه در آغاز شکلگیری این گروه بودند بر این عقیدهاند.
طلحه بن زید ازجمله معتقدین به بتریه است که این روایت را نقل کرده است؛ پس با توجه به اینکه بتریه فرقه منحرفه از زیدیه است و بهاهل سنت نیز تمایل داشتند؛ یعنی بهخاطر اینکه اینها خلافت ابوبکر و عمر را پذیرفتند و گفتند ولایت آنها ولایت رشد و هدایت است.
شاید بنا بر یک تحلیل بگوییم نجاشی بهخاطر همین اعتقاد او را عامی دانسته است و شاید هم درواقع عامیباشد؛ و برخی دیگر او را بتریه دانستهاند، لکن درهرصورت میتوان گفت که اینها (فقه بتریه) عامی نبودند، بلکه متمایل به عامی بودند، در این صورت روایت ضعیف است و سندش از درجه اعتبار ساقط میباشد.
اگر کسی در اینجا بهقاعده تسامح در ادله سنن اشاره کند، خواهیم گفت که اولاً: ما این قاعده را قبول نداریم؛ ثانیاً: اگر قبول نیز کنیم در مستحبات قبول میکنیم و قابل تسری بهمکروهات نیست.
جهت دوم: اشکال بهمقدار دلالت است؛ یعنی این روایت تا کجا دلالت دارد و کدام محراب را در برمیگیرد؟ محراب داخل مسجد، محراب داخل دیوار یا محراب با تورفتگی بسیار در دیوار؛ بر کدامیک دلالت میکند؟ آیا میشود گفت مطلق محراب مکروه است؟ خیر، نمیتوان دلالت این روایت را عام بگیریم، زیرا در روایت به محراب در مسجد اشاره شده است و مسجد آنجا ظرف است برای اینکه محراب در آن قرار بگیرد، اما کدام محراب؟ مقدار دلالت روایت واضح نیست؛ ازاینرو مقصود را از روایت نمیتوانیم کشف نمیکنیم آیا مطلق محراب، در مساجد را شامل میشود یا محراب در دیوار یا خارج دیوار را در برمیگیرد؟ این محراب داخل در مسجد کدام است؟ ناچار بهتأمل بیشتر در مفردات این روایت هستیم شاید بتوانیم مراد مولا را کشف کنیم.
برخی برای مشخص کردن مقصود از محاریب به واژه «کسر» تمسک و استدلال کردند و گفتند اینکه امام محراب را شکسته است، این شکستن باید در جایی باشد که شکستن را بپذیرد و قبول کند، اما اگر بگوییم این محراب، داخل دیوار است؛ دیوار، شکستن را قبول نمیکند؛ یعنی باید بگوییم امام دیوار را شکسته است که مسجد باز شود، اما اگر ایشان محراب را شکسته است، محراب باید چیزی باشد که بتوان شکست، وگرنه روی دیواری که علامتی گذاشته باشند، قابلیت شکستن ندارد؛ ازاینرو همین را قرینه گرفتند که این محراب، محراب داخل خود مسجد است و محراب درون دیوار نیست؛ بنابراین آن محرابی که مولا میشکست، محرابی نیست که اکنون در درون دیوار درست میکنند، بلکه محرابی است که از دیوار جلو میآوردند و درون مسجد به مذبح یهودیان نیز تشبیه شده است؛ بنابراین برخی واژه «کسر» را قرینه بر این گرفتند که امام، محاریب داخل در مسجد و جدا از دیوار را اراده کرده است، نه محرابی که به دیوار چسبیده است. این محراب شبیه اتاقکی است که قابلیت شکستن را دارد.
شیخ حر عاملی ازجمله کسانی است که این برداشت را کردهاند، ایشان در ذیل روایت میفرماید: «أَقُولُ: نَقَلَ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى عَنِ الْأَصْحَابِ أَنَّ الْمُرَادَ بِهَا الْمَحَارِيبُ الدَّاخِلَةُ فِي الْمَسَاجِدِ وَلَعَلَّهُمْ فَهِمُوا ذَلِكَ مِنْ لَفْظِ الْكَسْرِ أَوْ مِنَ التَّشْبِيهِ أَوْ مِنَ الظَّرْفِيَّةِ»[8] ؛ میگویم شهید در ذکری از اصحاب (فقها) نقل کرده است که مراد از این محراب در کلام مولا، محراب داخل مساجد است. صاحب وسائل میفرماید: شاید ایشان (فقها) این مراد را از لفظ «کسر» یا از تشبیه محراب به مذبح یهودیان و یا از ظرف بودن مساجد برای ساخت محراب دانستند؛ بهعبارتدیگر از اینکه مولا محراب را شکست، پی بردند که این محراب بهگونهای است که شکستن را قبول میکند؛ پس فهمیدند محراب داخل مسجد مقصود است و محراب داخل دیوار مسجد مقصود نیست، زیرا قابلیت شکستن را ندارد یا از اینکه مولا، محراب را به مذبح یهودیان تشبیه کرد فهمیدند همان اتاقک در مسجد بوده است که داخل میشدند و دو طرفش معلوم نبوده است یا از این فهمیدند که مساجد را با «في» ظرف گرفتند برای اینکه محراب در آن قرار میگیرد.
پس محراب درون مسجد مقصود است و داخل دیوار مسجد مقصود نیست. این تعبیر را صاحب وسائل بیان فرمودند و برخی دیگر نیز همچون محقق بحرانی در «حدائق الناضرة»[9] بهنقل از «المعتبر»[10] محقق حلی این را گفتند و فرمودند: «وهذه الرواية غير صريحة في كراهة المحاريب الداخلة في الحائط بل الظاهر منها كراهة المحاريب الداخلة في المسجد لأنها التي تقبل الكسر»[11] ؛ این روایت در کراهت محراب داخل در دیوار صراحت ندارد، [چون «داخله» ظرفیت مسجد را فقط دارد]، بلکه ظاهر روایت، کراهت محراب داخل مسجد است، بهخاطر اینکه محراب داخل مسجد قابلیت شکستن را دارد. صاحب مدارک نیز این سخن را گفته است.[12]
اگر در اینجا بگوییم محاریب داخل مسجد مقصود است، شایسته است بهجای استدلال بهخبر طلحه بن زید بهخبر داوود بن قاسم الجعفری استدلال شود.
خبر طلحه بن زید افزون بر اینکه در سندش مناقشه است دربردارنده این مطلب است که امام هنگام دیدن محراب در مسجد آنرا میشکست، اما این محراب، کدام محراب است؟ آیا محراب فی الحائط است یا محراب فی الحائط کثیرا؟ برخی همچون شیخ حر عاملی، محقق بحرانی، محقق حلی و سید عاملی گفتند: محراب داخل مسجد مقصود است و این روایت صراحت ندارد که محراب داخل دیوار نیز مکروه باشد، علتش را اینگونه بیان کردند که چون محراب داخل مسجد قابل شکستن است و محراب داخل دیوار اینگونه نیست. پس محراب داخل مسجد مقصود است.
ما این را میگوییم: اگر محراب مقصورهای داخل مسجد میسازند؛ بهتر است بهجای استدلال بهخبر طلحه بن زید سراغ روایت داوود بن قاسم الجعفری برویم که اینچنین نقل شده است:
وَرَوَى سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ قَاسِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي مُحَمَّدٍ فَقَالَ: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ يَهْدِمُ الْمَنَارَ وَالْمَقَاصِيرَ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: لِأَيِّ مَعْنَى هَذَا؟ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ، فَقَالَ: مَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَلَا حُجَّة»[13] ؛ نزد امام حسن عسکرى بودم که فرمود: هرگاه حضرت قائم قیام کند منارهها و مقصورههایى را که در مساجد است را ویران مىکند، با خود گفتم: این کار به چه معنایى است؟ امام رو به من کرد و فرمود: بهمعنای بدعتگذارى در دین است که هیچ پیامبر و حجت خدا بهساخت آن اقدام ننموده است.
مقصوره چیست؟ مقصور همان محرابهای مقصوره است و غرفه تنها نیست؛ مثلاً مسجد گوهرشاد دارای ایوان مقصوره است؛ دیوار دارد و هنگامیکه شما وارد آن میشوید دو طرف آن معلوم نیست و شبیه غرفه است، اما غرفه نیست؛ یعنی محرابی که شبیه غرفه است و شکستگی دارد. مقصوره در روایت اشاره به محرابی دارد که داخل مسجد است. این روایت از امام حسن عسکری است که پیش از حجت آخر امام عصر است.
درباره سند و دلالت این روایت جداگانه بحث میکنیم، اما آنچه تاکنون گفتیم این بود که اگر مقصود از محاریب داخله همان محراب داخل مسجد است که میخواهند به کراهتش فتوا دهند، بهتر است به این روایت استدلال کنیم که مقصوره ظهور در این دارد؛ بنابراین دلیلی ندارد بهروایتی که مطلق است استدلال کنیم که برخی از فقها بگویند مراد از محاریب داخله در آن، محراب داخل مسجد است. درهرحال استدلال بهخبر طلحه بن زید برای کراهت اتخاذ المحاريب في المسجد کفایت نمیکند و این صلاحیت را ندارد.
الدرس الرابع والعشرون: (سه شنبه 16/08/22 ربيع الثانی 1445)
الباب الثالث: هندسة المسجد
محراب المسجد - الأدلة في المقام: (ذكر نصوص من طريق الخاصة ومن طريق العامة)
منها: خبر طلحة بن زيد:
قد ذكره الشيخ الحر العاملي في وسائل الشيعة:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِي: «أَنَّهُ كَانَ يَكْسِرُ الْمَحَارِيبَ إِذَا رَآهَا فِي الْمَسَاجِدِ وَيَقُولُ كَأَنَّهَا مَذَابِحُ الْيَهُودِ»[14] .
ورواه الصدوق مرسلا نحوه. ورواه في (العلل) عن أبيه، عن سعد، عن أحمد بن محمد.
كيفية الاستدلال:
يظهر من الخبر أن الامام كان يكسر المحاريب ومن الواضح أن كسر الامام المحاريب عبارة عن فعله وهو يدل على مرجوحية وجود المحراب في المسجد اي كراهيته. اضافة الى تشبيه بالمذابح اليهود وهو يويد المرجوحية.
مناقشة في الاستدلال بخبر طلحة بن زيد
يمكن المناقشة في الاستدل بخبر طلحة من جهتين:
الأولى: من جهة السند والثانية: من جهة الدلالة.
أما بالنسبة الى اعتبارها وسندها فيمكن المناقشة في سندها.
لأن طلحة بن زيد غير ثابت وثاقته، وقد شرحنا عدم وثاقته وضعفه سابقا في مقام الاستدلال بخبر طلحة على كراهة جعل الشرف للمساجد.
وهو قد كني بأبي الخزرج النهدي الشامي ويقال الخزري. عامي، روى عن جعفر بن محمد. ذكره أصحاب الرجال «له كتاب يرويه جماعة يختلف برواياتهم»[15] .
وهو منسوب الى الفرقة البترية. وهم من الفرق الثمانية المنشعبة من فرقة زيدية من أتباع زيد بن علي بن الحسين وهم فرقة منحرفة من الشيعة عقديا وعمليا.
والبترية يوجد عندهم الميل الى العامة. فهم وان لم يثبت أنه عامي كما ذكره النجاشي ولكنهم متمايلون بمذهب العامة.
هذا بالنسبة الى سند الخبر واعتباره.
وأما بالنسبة الى الجهة الثانية وهي الدلالة فهي غير تامة الدلالة في اثبات مطلق الكراهة.
لأن الذي ورد في خبر طلحة (المحاريب الداخلة) من دون التقييد بالداخلة في الحائط أو في الحائط كثيرا. فاذا ليس من المعلوم ما هو المقصود من وصف الداخلة، هل المقصود عبارة عن داخل المسجد أو داخل الحائط؟
فلابد من التأمل في مفردة الكسر، فهل المحاريب الداخلة في الحائط تقبل الكسر أو لا؟ وهل المراد الكسر هو الكسر الحقيقي الذي يمكن تصوره عرفا، أو المراد من الكسر هو التخريب والهدم؟
فهذه الأمور مهمة في الاستدلال بخبر طلحة بعد القول باعتبار سنده.
فيمكن المناقشة في الاستدلال بأن التعير بالكسر قرينة لأرادة المحاريب المتخذة مستقلة في المساجد لا الداخلة في حائطها مثلا، لأنها هي القابلة للكسر دونها.
ويويد ما قلناه، ما قاله صاحب الوسائل في ذيل الحديث:
«أَقُولُ: نَقَلَ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى عَنِ الْأَصْحَابِ أَنَّ الْمُرَادَ بِهَا الْمَحَارِيبُ الدَّاخِلَةُ فِي الْمَسَاجِدِ وَلَعَلَّهُمْ فَهِمُوا ذَلِكَ مِنْ لَفْظِ الْكَسْرِ أَوْ مِنَ التَّشْبِيهِ أَوْ مِنَ الظَّرْفِيَّةِ»[16] .
وكذلك ما قاله المحقق البحراني نقلا عن المعتبر:
«وهذه الرواية غير صريحة في كراهة المحاريب الداخلة في الحائط بل الظاهر منها كراهة المحاريب الداخلة في المسجد لأنها التي تقبل الكسر»[17] .
وذلك قاله صاحب المدارك.
ولو قلنا بأن المقصود من (الداخلة) انما هي الداخلة في المسجى لا الداخلة في الحائط، فهذه مناسبة للاستدلال بخبر داود بن قاسم الجعفري الذي ذكره الشيخ في كتابه الغيبة، لأنه ورد فيه التعبير بالمقاصير وهو يطبق على المحاريب الداخلة في المسجد لا الداخلة في الحائط.
وَرَوَى سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ قَاسِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي مُحَمَّدٍ فَقَالَ: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ يَهْدِمُ الْمَنَارَ وَالْمَقَاصِيرَ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: لِأَيِّ مَعْنَى هَذَا؟ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ، فَقَالَ: مَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَلَا حُجَّة»[18] .