1402/08/09
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/الباب الثالث: هندسة المسجد، سقف المسجد (فروع ثلاثة) /الفرع الثالث: شرف المساجد-الأدلة على القول بالكراهة (خبر أبي بصير عن الامام الباقر(ع))
در نظام مهندسی مسجد به شرف المساجد رسیدیم. قول به کراهت و حرمت را بیان کردیم و ادله را نیز بیان کرده و از جهت سند و اعتبار در آنها مناقشه کردیم؛ درنتیجه گفتیم این ادله، صلاحیت استدلال برای قول به کراهت یا برای حرمت را ندارد. پس هنگامیکه اینچنین شد، قول به کراهت بدون دلیل میماند؛ ازاینرو بنا بر ادله مسئله کراهت شرف المساجد برای ما ثابت نیست، اما شایسته است احتیاط دراینباره ترک نشود، لکن از باب استحباب، شایسته است که احتیاط ترک نشود، زیرا دلیلی بر کراهت وجود ندارد. ما نیز در ادله از جهت سند و عدم تمامیت دلالت مناقشه کردیم که برخی از آنها را بیان کردیم.
در اینجا نکتهای باقی است که باید بدان توجه داشت و آن نکته این است که جهل الشرف برای مساجد دارای دو جهت است؛ یعنی اگر دنبال بررسی حکمت این کار باشیم دو جهت در آن نهفته است:
جهت اول: شرف برای مساجد به هدف زینت و زیباسازی است، همانطور که در ساخت شهرها و خانهها استفاده میشود و در گذشته برای آن برخی روایات اشاره شد. [در جهت اول] دیوار و سقفش را بلندتر میکنند و دور سقف را با شکلهای هندسی تزیین میکنند و گاهی این کار درباره مساجد صورت میگیرد.
جهت دوم: ایجاد شرف برای مساجد و مطلق خانهها به هدف جلوگیری از سقوط افراد از روی پشتبام است. آنجا یک شکلی را ایجاد کرده و زینت دادهاند، اما این کار با هدف صیانت از سقوط افراد از روی پشتبام بوده است.
این دو ویژگی و حکمت درباره جعل الشرف قابلتصور است. ضرورتی در جهت دوم با هدف صیانت نیست که حتماً با شکلهای هندسی خاص و با روزنه باشد، بلکه با یک دورچینی ساده نیز صیانت انجام میشود؛ یعنی بدون شرف نیز این حکمت قابل تحصیل است، اما جهت اول و حکمتی که برای آن بیان کردیم وارد بحث «زينة المساجد» میشود و نیازی به ایجاد باب خاصی در فقه و مصادر روایی نیست، زیرا باب مفصلی درباره زینت کردن و زیباسازی مسجد هست؛ خود این شرف نیز خصوصیتی ندارد، بلکه یک سبب از اسباب زینت است.
پس اگر به هدف صیانت باشد بدون شرف نیز تحقق پیدا میکند و اگر برای زینت باشد در بحث زینت مساجد از آن صحبت میشود؛ پس اصلاً نیازی به ایجاد باب جدیدی در فقه با عنوان جعل الشرف یا تشریف المساجد نیست، زیرا امکان طرح آن در دیگر ابواب فقه و مصادر روایی هست.
پس نکتهای که خواستیم به آن توجه کنیم این بود که ما خیلی به این نیاز نداریم که در باب فقه و بهویژه در نظام مهندسی مسجد درباره جعل الشرف بحث کنیم. هرکدام از این دو جهت در جای دیگر قابلبحث هستند.
إن قیل: ممکن است گفته شود نکته دیگری در این بحث هست و اینکه اگر جعل الشرف مکروه است به خاطر این است که موجب یک مفسده اجتماعی میشود. هنگامیکه دیوارها بلند میشود و امکان بالا رفتن از این دیوارها فراهم میشود، دیگران میتوانند از روزنههای میان شرف بر خانههای مردم اطلاع پیدا کند که این ممنوع و حرام است.
قلت: در پاسخ باید گفت این مفسدهای که شما بیان کردید یک مفسده عام است و اختصاص به شرف ندارد. ممکن است در بسیاری از مصادیق دیگر این موضوع انجام شود؛ یعنی در غیر شرف نیز امکان اطلاع بر خانههای مردم هست؛ مثلاً اگر پنجرههای مسجد در ارتفاع بالا باشد و یک نفر برای تمییز کردن شیشهها بالا رود میتواند به خانههای مردم نگاه بیندازد؛ بنابراین اطلاع بر عورات الناس در جهات دیگر نیز امکان دارد و اختصاص به شرف ندارد، حتی ممکن است شرف باشد و کسی بالای دیوار رود، اما به خانههای مردم نگاه نکند؛ پس آنچه خصوصیت دارد خود اطلاع است، نه جعل الشرف. خود اطلاع بر عورات الناس حرام است و میتواند به هر سببی باشد، اما اینکه کراهت جعل الشرف بهخاطر اطلاع بر عورات الناس باشد نیاز به احراز دارد و اگر احراز شود؛ به این سبب حرام میشود، اما اگر احراز نشد؛ نمیشود به حرمت یا کراهت جعل الشرف قائل شد. پس هیچ خصوصیتی در این نکته در جعل الشرف نیست که ما قائل به کراهت شویم؛ ازاینرو نیازی به ایجاد باب جدیدی با عنوان جعل الشرف نیست، زیرا در دیگر ابواب فقه از آن بحث شده است.
یک جهت دیگر در نهی از جعل الشرف بود که ما در خبر طلحه بن زید و روایات عامهای گفتیم که پیشتر آنها را بیان کردیم و آن جهت این بود که جعل الشرف سبب تشبیه مساجد به معابد غیرمسلمانان میشود.
در خبر طلحه بن زید اینچنین نقل شده بود: أَنَّ عَلِيّاً رَأَى مَسْجِداً بِالْكُوفَةِ قَدْ شُرِّفَ فَقَالَ كَأَنَّهَا بِيعَةٌ وَقَالَ: «إِنَّ الْمَسَاجِدَ لَا تُشَرَّفُ تُبْنَى جَمّاً»[1] ؛ اميرالمؤمنين [در زمان حکومتشان] در كوفه، مسجدى را ديد كه ديوارهاى آن شرفه (كنگره) دارد؛ پس فرمود: همانند عبادتگاه معبد یهودیان است و حضرت فرمود: مساجد را نبايد شرفه دار (كنگرهدار) ساخت، بلكه ديوار آن را بايد هموار و صاف ساخت [و اگر پشتبام آن نیاز به دورچینی داشت بهصورت ساده ساخته شود].
این تشبیه امام به معابد غیرمسلمانان نکته دقیق و مهمی است که نباید مساجد به معابد غیرمسلمانان شباهت پیدا کنند، اما این مطلب نیز بدون ادله جعل الشرف ثابت است که نباید مساجد اینچنین باشد. ممنوعیت این کار به عموم ادله (ادلهای که بر کلیت مطلب دلالت میکند) ثابت است و در اینجا به دلیل خاصی نیاز نداریم. ضرورت این عدم تشبیه به سبب ادلهای که نقل شده است در جای خود ثابت است و به بحث و ادله تازهای نیاز ندارد.
بقی هنا شیئان
دو مطلب است که باقیمانده است و باید گفته شود تا بحث به پایان برسد:
مطلب اول: تشریف المساجد به هر قصد و جهتی باشد، ازجمله تشبیه به معابد غیرمسلمانان، صیانت از سقوط، زینت یا اطلاع بر عورات الناس؛ از عناوین قصدیه است؛ یعنی تا زمانی که قصد آن شخص را احراز نکنیم نمیتوانیم بگوییم او مرتکب فعل مکروه شده است، بلکه باید قصد داشته باشد و این قصد احراز شود و تا زمانی که احراز نشده باشد نمیتوان قائل به کراهت یا عدم کراهت فعل او شد؛ نفس الفعل مکروه است اگر فاعل قاصد باشد، اما اگر قاصد نباشد نمیتوانیم این حرف را بزنیم؛ البته بر مبنای قول کسی که قائل به کراهت شد. بنا بر آنچه اختیار کردیم ما قائل به کراهت نشدیم و گفتیم برای کراهتش دلیلی نیست و این مطلب نیز دیگر قابلطرح نیست.
مطلب دوم: اگر ما در جایی به تشریف المساجد نیاز پیدا کردیم؛ آیا این کراهت در صورت نیاز برداشته میشود؟ بنا بر قول قائلین به کراهت نمیتوانیم بگوییم کراهت با بودن حاجت برداشته میشود، چون روایات و ادلهی ذکرشده، از سوی کسانی که آن را پذیرفتند بهصورت مطلق است و دلیلی ندارد که بگوییم عند الحاجه کراهت از بین میرود. در بحث «تعلية المساجد» قائل شدیم کراهتش هنگام حاجت منتفی میشود، زیرا در روایت بدان تصریحشده بود و فرموده بود که این کار کراهت دارد، اما اکنونکه شما بدان نیاز دارید، دیگر ضرری به شما نمیرساند. در مانحنفیه ادله مطلق است و ما این ادله را نپذیرفتیم و گفتیم تشریف المساجد مکروه نیست، اما اگر کسی ادله را بپذیرد با بروز حاجت کراهت زایل نمیشود، همانطور که صاحب جواهر بدان تصریح کرده بود.[2]
الدرس العشرون: (سهشنبه 09/08//15 ربيع الثانی 1445 )
الباب الثالث: هندسة المسجد - سقف المسجد (فروع ثلاثة)
الفرع الثالث: شرف المساجد (الأدلة على القول بالكراهة)
بناء على ما قلنا في الدرس الماضي أن الأدلة التي أقيمت على القول بالكراهة غير صالحة للاستدلال بها عليه اما من جهة المناقشة في الاعتبار والسند واو من جهة عدم تمامية الدلالة.
لكنه بقيت هناك نقطة لابد من الالتفات اليها وهي:
أن جعل الشرف للمساجد لها جهتان من الخصوصية: الأولى: أنه يجعل للمساجد للزينة والتزين، كما يجعل للمدائن والبيوت وأشار اليها بعض الروايات السابقة ذكرها.
الثانية: أن جعل الشرف للمساجد بل مطلق البيوت بهدف صون المبني عن سقوط الأفراد عن سطحها.
أما من الجهة الثانية فهي لايحتاج الى التشريف مع خصوصيات الشرف بل يحصل الغرض بمجرد تطويل الجدار على السطح.
وأما من الجهة الأولى فهي داخل في زينة المساجد ولا يحتاج الى تاسيس باب خاص جديد وتخصيصه بالذكر. لأن زينة المساجد لها باب خاص في الفقه وفي مصادر الروايات.
وأما لو قيل بأن جعل الشرف للمساجد يوجب مفسدة اجتماعية وهي الاشراف على بيوت الناس وعورات الناس وهي ممنوعة!
نقول: أن هذه المفسدة أمر عام يمكن تصورها من الجهات المختلفة حتى في غير الشرف؛ يعني لو لم تكن الشرف في جدران المساجد كذلك يمكن الاطلاع على عورات الناس بسبب الصعود على السطح وبالعكس يعني يمكن الصعود على السطح وعدم االنظر الى عوران الناس.
فجعل الشرف لا خصوصية له في هذا الجانب.
فاذا أن جعل الشرف لايحتاج الى تاسيس باب خاص به، بل المسألة تقع موقع البحث والنظر في ساير الأبواب.
وأما التشبيه بمعابد غير المسلمين فلا يحتاج الى دليل اصلا! لأن ممنوعية تشبيه المساجد بمعابد غير المسلمين والاهتمام بحفظ هوية المسجد الاسلامي ثابت بأدلة عامة.
بقي هنا شيئان:
الأول: ان تشريف المسجد بعنوان الزينة أو تشبيها بالمعابد أو للصيانة عن سقوط الافراد كلها من الأمور القصدية ولابد فيه من احراز القصد.
وما لم يحرز القصد لا يمكن الحكم بالكراهة أو عدم كراهته.
الثاني: هل الحاجة الى التشريف يزيل الكراهة أو لا؟ لاشك في أن هذه النقطة يمكن تصورها على القول بالكراهة حسب المشهور ولكن حسب المختار لا كراهة أصلا.
وأما حسب المشهور لا دليل على سقوط الكراهة في فرض الاحتاج.