1402/07/04
موضوع: فقهالمسجد(مسجد تراز انقلاب اسلامی)/الباب الثالث: هندسة المسجد /أرض المسجد
کلام در باب فقهالمسجد بود؛ تابهحال طی دو سال گذشته دو عنوان اساسی «هویة المسجد» و «امکانیات المسجد» را در موضوع فقهالمسجد مطرح کردیم. باب سوم در موضوع فقهالمسجد را با نام «هَندسة المسجد» قرار دادیم که فارسی آن، «نظام مهندسی مسجد» میشود.
هر امری در جامعه تمدنی نیازمند نوعی مهندسی است؛ نزول اسلام نیز بر پایهی نوعی مهندسیِ فرهنگی بوده است. همچنین گسترش اسلام و نشر فرهنگ آن از سوی پیامبر با یک نظام مهندسیِ فرهنگی و ترویجی همراه بوده است؛ بنابراین، بناها و اماکن اسلامی از نگاه اسلام نیز باید مطابق با یک نظام مهندسی باشد؛ ازجمله آن مکانها مسجد است؛ مسجد نمیتواند از نظام مهندسی اسلام خارج باشد، چراکه از هویت مسجد خواهد افتاد.
پس با نگاه «فقه، مسائل اسلامی و تاریخی» باید درباره چگونگی نظام مهندسی مسجد در اسلام کنکاش و بررسی کنیم تا بدانیم این نظام مهندسی که میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم، چیست. آیا نظام مهندسی در بنا و ساختن مسجد است؟ یا اینکه در ادارهی مسجد است؟ [مقصود اداره مسجد نیست، زیرا] اداره مسجد عنوان باب بعدی است که به آن خواهیم پرداخت و ازجمله مسائلی که در آن بحث میشود، تولیت مسجد، کیفیت مسجد و نظارت بر اداره ی مسجد است، اما اکنون موضوع بحث، ساخت و تعمیر مسجد است.
در سال گذشته، میان بنا و تعمیر تفاوت قائل شدیم و گفتیم که تعمیر، اعم از تعمیرِ ساختمانی و فرهنگی است[1] ؛ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ[2] را درباره آنهایی گفتیم که برای اجتماع در مسجد و توسعهی حضور در آن تلاش میکنند؛ اینها مصداق يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ نیز هستند؛ و عمران مسجد تنها به عمران درودیوار آن نیست، بلکه عمران اجتماع و حضور در آن نیز هست.
اکنون بحث در بنا و تعمیر ساختمان مسجد است؛ ازاینرو برای استخراج نظام مهندسی مسجد ابتدا باید سراغ اجزای آن رفت.
زمین، نخستین جزء از هندسة المسجد
هنگامیکه انسان برای ساخت خانه با مهندسی صحبت میکند؛ نخستین سؤالی که مهندس از او میپرسد، ابعاد زمین و جانمایی آن است؛ مثلاً آیا زمین مربع است یا مستطیل؟ مهندس ابتدا زمین را نقشهبرداری کرده؛ سپس مطابق قواعد مهندسی برای آنجا نقشهای طراحی میکند. برای ساخت مسجد نیز همینگونه است.
زمین، نخستین جزء مسجد است که باید به آن التفات و اهتمام داشت. مثلاً اگر بخواهیم ساختمان ده طبقه بسازیم و ساخت آنرا به مهندس بسپاریم، او میگوید در این مکان و با این مساحت، ساخت آن امکانپذیر نیست؛ یا اینکه ابتدا برای ساخت آن نمونهای از خاک را در آزمایشگاه بررسی میکند و بعد میگوید این خاک ظرفیت ده طبقه را ندارد یا بالعکس؛ بنابراین، همانطورکه انتخاب زمین، نخستین نکتهای است که در ساختمانهای عادی و شخصی مورد توجه قرار میگیرد؛ دربارهی زمین مسجد نیز اینچنین است و باید به آن توجه شود.
زمین، نقطهی آغاز احراز مسجد
افزون بر این مطلب، نقطه آغاز احراز مسجد، زمین است؛ یعنی مسجد بدون زمین احراز نمیشود، حتی آنجاییکه مسجد در طبقات ساخته شده است؛ کف آنجا همچون زمین است و بهعنوان زمین اعتبار میشود؛ هیچگاه مسجد بدون زمین نیست و نمیتوانیم بگوییم که مسجدی دیوار و سقف دارد، اما زمین ندارد، چراکه قابلتصور نیست؛ بنابراین، زمین نخستین جزء در مهندسی آن است و هیچ شکی در جزئیت آن برای مسجد نیست و مسجد بدون آن نیز تحقق نمییابد.
برخی از فقها برای نامیدن یک مکان بهعنوان مسجد شرط کردهاند که باید بر روی زمین آن ساختمانی ساخته شود، اما مشهور فقها و بسیاری از آنها نظرشان این است که زمین بهتنهایی نیز میتواند مسجد باشد. لازم نیست که حتماً بنا داشته باشد؛ حتی برخی صیغه وقف را نیز لازم ندانستهاند و همینکه کسی بگوید زمین را برای مسجد قرار دادم، یا با نیت مسجد شروع بهساختن کند، کفایت میکند.
بهعنوانمثال، مرحوم امام در باب احکام المسجد میفرماید:
«عن المشهور اعتبار إجراء صيغة الوقف في صيرورة الأرض مسجداً؛ بأن يقول: «وقفتها مسجداً قربة إلى اللَّه تعالى»، لكن الأقوى كفاية البناء بقصد كونه مسجداً؛ مع قصد القربة، وصلاة شخص واحد فيه بإذن الباني، فتصير مسجداً»[3] ؛ از مشهور فقها نقلشده كه فرمودهاند: زمينى كه مىخواهد مسجد بشود، بايد براى آن صيغه وقف خوانده شود، مانند آنكه بگويد: «وقف كردم آنرا بهعنوان مسجد قربة الى اللّه»، لكن بنا بر اقوی، همينكه بهقصد قربت به نیت مسجد آنرا بسازد و يك نفر نیز بهاذن و اجازهی بانى آن در آنجا نماز بخواند كفايت مىكند و مسجد مىشود.
اینها را بیان کردیم تا بگوییم که در نظام هندسة المسجد از اهتمام به تعیین زمین مناسب برای مسجد ناچار هستیم و باید زمین مناسب را تهیه کرد، اما زمین مناسب چیست؟ این اهتمام را پیامبر نیز داشتند و در هر جایی شروع بهساخت مسجد نکردند؛ چون پیامبر پس از رسالت برای نخستین بار وارد مدینه میشد، انتخاب جای مناسب برای زمین مسجد را به امر الهی واگذار کردند. هنگامیکه زمین توسط شتر انتخاب شد و ایشان تصمیم بهساخت مسجد گرفتند به نکاتی توجه کردند [که ما نیز در مهندسی مسجد بدان توجه میکنیم]؛ ازجمله:
1. الاهتمام بحلية الأرض و عدم غصبيتها
نخستین نکتهای که [باید به آن توجه کرد و] پیامبر نیز در باب زمین به آن توجه کردند، حلال و مباح بودن زمین و غصبی نبودن آن بود. اینیک نکته اساسی در نظام مهندسی است؛ یعنی نخست باید مهندسی مسجد بر زمینی انجام شود که غصبی بنا شد؛ حلال و مباح باشد و بتوان در آن تصرف کرد.
ابن کثیر در «السیرة النبویة» میگوید:
«فَلَبِثَ رَسُولُ اللَّهِ فِي بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ بِضْعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً وَأَسَّسَ الْمَسْجِدَ الَّذِي أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى، وَصَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ.
ثُمَّ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ وَسَارَ يَمْشِي مَعَهُ النَّاسُ حَتَّى بَرَكَتْ عِنْدَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، وَهُوَ يُصَلِّي فِيهِ يَوْمَئِذٍ رِجَالٌ مِنَ الْمُسلمين. لِسُهَيْلٍ وَسَهْلٍ غُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي حِجْرِ أَسْعَدَ بْنِ زُرَارَةَ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ حِينَ بَرَكَتْ بِهِ رَاحِلَتُهُ: «هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ الْمَنْزِلُ». ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ الْغُلَامَيْنِ فَسَاوَمَهُمَا بِالْمِرْبَدِ[4] لِيَتَّخِذَهُ مَسْجِدًا، فَقَالَا: بَلْ نَهَبُهُ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَبَى رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يَقْبَلَهُ مِنْهُمَا هِبَةً حَتَّى ابْتَاعَهُ مِنْهُمَا. ثُمَّ بَنَاهُ مَسْجِدًا»[5] ؛
پس پیامبر در قبیله بنی عمرو بن عوف دستکم 10 شب ماند[6] ، [منطقه قبا در جنوب مدینه که حدود شش کیلومتر از مسجدالنبی فاصله دارد][7] و پیامبر در آنجا مسجد را بنا کرد و در آن مسجد نماز خواند. سپس سوار بر مرکب شدند و با مردمی که همراهشان بودند راهی مدینه شدند [علیالظاهر روز جمعه بوده است[8] ، در تاریخ دارد که پیامبر کمتر از یک کیلومتر رفت و به ایشان گفتند که وقت نماز جمعه رسیده است، پیامبر در آنجا توقف کردند و نماز خواندند؛ اولین نماز جمعه به اقامهی ایشان در آن منطقه است که اکنون در آنجا مسجدی بنام مسجد الجمعه بنا شده است[9] ، اما اینکه در آنجا توقف کردند برای چه بوده است؟] آن زمین درحقیقت انبار خرما بود که مربوط به دو نوجوان یتیم بود بهنام سهیل و سهل که در خانه اسعد بن زراره نگهداری میشدند. وقتیکه مرکب در آنجا نشست، پیامبر فرمودند: انشاءالله محل نزول اینجاست، سپس پیامبر آن دو را خواستند، این انبار خرما را برای اینکه آنجا را مسجد بنا کند قیمتگذاری کردند؛ آن دو گفتند: ای رسول خدا ما این را به شما هبه میکنیم: پیامبر از پذیرفتن این هدیه ابا کردند [پیامبری که هدیه را رد نمیکرد، اما درباره این دو نپذیرفتند و احتیاطاً تأکید دارند که این زمین هدیه هم نشود و آنجا را خریداری کنند؛ البته به این معنا نیست که نمیشود زمین هدیه شده را برای مسجد قبول کرد، اما پیامبر بهعلت اینکه آن دو یتیم بودند و مال آنها بود و میخواستند در آنجا مسجد بنا کنند، آنرا بهعنوان هدیه نپذیرفتند] تا اینکه آن زمین را از آن دو خریدند؛ سپس مسجد را ساختند.
ابتدا ایشان دورتادور زمین را یک خط کشیدند و این زمین مسجد شد و بعد شروع بهساخت کردند. ایشان نیز در ساخت همراهی میکردند و سنگها را میآوردند[10] و برخی به ایشان میگفتند که شما این سنگ را بلند نکنید و به ما بدهید، اما پیامبر میفرمودند که شما یکی دیگر را بردارید تا در این کار سهیم شوید و من این را خودم برمیدارم.
خلاصه اینکه نکته مهم در مرحله اول از تعیین زمین برای مسجد، اهتمام به غصبی نبودن و حلیت زمین است که باید رعایت شود. علت اینکه نکته نخست را اهتمام به غصبی نبودن و حلیت زمین میدانیم چیست؟ علت را در باب هویة المسجد اشاره کردیم و گفتیم ازجمله ابعاد هویتی مسجد عبادت است و مسجد مکانی است که مردم در آنجا خدا را عبادت میکنند و عبادت در مکان غصبی نمیشود و باید آن مکان و زمین، حلال و غصبی نباشد.
2. امکان تواصل المجتمع مع المسجد
دومین نکتهای که در باب زمین مسجد باید رعایت شود این است که زمین آن باید در جایی باشد که مردم به آن دسترسی داشته باشند و اینگونه نباشد که آنها از چند طرف نتوانند بهمسجد وارد شوند و مسجد تنها یکراه داشته باشد؛ اکنون متأسفانه در جامعه اینگونه است و برخی مساجد بهگونهای [جانمایی میشوند] که مردم فقط از یکسوی شهر میتوانند با آن ارتباط داشته باشند و مردم دیگر مناطق باید همه شهر را دور بزنند تا به این مسجد بیایند.
پس مسجد باید امکان تواصل برای مردم داشته باشد تا آنها بتوانند با مسجد ارتباط آسان داشته باشند؛ مثلاً اگر در محلهای که پنج کیلومترمربع وسعت دارد و بخواهیم مسجد بسازیم، باید ساخت آن در مکانی باشد که همه ابعاد این پنج کیلومترمربع، امکان تواصل با مسجد را داشته باشد و بتوانند با آنجا ارتباط برقرار کنند.
دلیل اینکه میگوییم اولویت این است که زمین مسجد در مکانی باشد که امکان تواصل و ارتباطگیری با مسجد بهآسانی برقرار شود، دوباره بههویت مسجد بازمیگردد. علت اینکه پیشتر ما درباره عنوان «هویة المسجد» بحث کردیم به اینجا برمیگردد، زیرا همه فعالیتهای مسجد باید با هویت مسجد تطبیق کند و اگر سازگاری نداشت، انجام آن اعمال و کارها در مسجد جایز نیست؛ ازجمله ابعاد هویتی مسجد که از آیات و روایات برداشت کردیم؛ ضرورت اختلاف (ارتباط) الناس الی المسجد بود؛ ارتباط مردم با مسجد[11] ؛ مسجد طوری باشد که مردم بتوانند در آنجا حضور پیدا کنند؛ یعنی یک محلی برای حضور افراد جامعه باشد. در تأیید حرف ما نصوصی است که درباره ضرورت اختلاف الناس الی المسجد است؛ روایاتی که بر رفتوآمد مردم بهمسجد تأکید میکند.
بهعنواننمونه امیرالمؤمنین فرمود:
«...مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخا مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيَةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يَسْمَعَ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يَتْرُكَ ذَنْباً خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً»[12] ؛ هر كه در مساجد رفتوآمد كند؛ يكى از هشت چيز را دريابد: برادرى درراه خدا، يا دانشى تازه، يا آيهاى وظيفه نما، يا آمرزشى كه بدان چشم داشته، يا سخن پندآمیزی وى را از نابودى رهايى بخشد، يا سخنى بشنود كه وى را رهبرى كند، يا گناهى را از بيم خدا يا از روى شرمندگى كنار گزارد.
اختلاف در مسجد یعنی ارتباط با مسجد؛ اول باید زمینه اختلاف (رفتوآمد) و ارتباط فراهم باشد، ساختن مسجد در بالای کوه که امکان حضور مردم در آنجا فراهم نباشد، دیگر اختلاف الناس نیست؛ ارتباط مردم با مردم و مسجد تحقق پیدا نمیکند؛ یعنی یا باید بگوییم این روایات، روایاتی است که توصیه آنها، توصیه به لغو است؛ و این حرف را نمیشود زد، زیرا روایات از معصومین است؛ پس اگر روایات، روایات حکیمانه است، باید مکان مسجد طوری باشد که امکان ارتباط و تواصل میان مردم و مسجد فراهم باشد؛ بنابراین ناچاریم پیش از بنای مسجد نسبت به مکان آن بیندیشیم؛ بنابراین سازندگان مسجد، نخست باید بهجایگاه زمین مسجد توجه داشته باشند تا با هویت مسجد سازگاری داشته باشد.
تاکنون دو نکته بیان کردیم:
1. درباره زمین مسجد ابتدا باید به حلیت و عدم غصبیت اهتمام داشت.
2. اهتمام به امکان تواصل بین الافراد المجتمع با مسجد.
الدرس الثاني: (سهشنبه 04/07/1402؛ 10 ربيع الأول 1445)
فقه المسجد (هندسة المسجد)، أرض المسجد.
مما لاشك في جزئيته للمسجد وعدم تحقق المسجدية الا به؛ هو الأرض التي ينبى فيها المسجد.
يقول السيد الامام الراحل: «(مسألة 19) «عن المشهور اعتبار إجراء صيغة الوقف في صيرورة الأرض مسجداً؛ بأن يقول: «وقفتها مسجداً قربة إلى اللَّه تعالى»، لكن الأقوى كفاية البناء بقصد كونه مسجداً؛ مع قصد القربة، وصلاة شخص واحد فيه بإذن الباني، فتصير مسجداً»[13] .
ففي نظام هندسة المسجد لابد من الاهتمام بتعيين أرض مناسب لنباء المسجد، كما اهتم به رسول الله في بناء مسجد النبي في المدينة.
الأول: الاهتمام بحلية الأرض
النقطة الأولى في أرض المسجد عبارة عن موسس المسجد بخلية الأرض وعدم غصبيتها، كما كان رسول الله مهتما بها في بناء مسجده ولذلك اشتري الارض ثم بنى فيها المسجد.
يقول ابن كثير في «السيرة النبوية»:
«فَلَبِثَ رَسُولُ اللَّهِ فِي بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ بِضْعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً وَأَسَّسَ الْمَسْجِدَ الَّذِي أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى، وَصَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ.
ثُمَّ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ وَسَارَ يَمْشِي مَعَهُ النَّاسُ حَتَّى بَرَكَتْ عِنْدَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، وَهُوَ يُصَلِّي فِيهِ يَوْمَئِذٍ رِجَالٌ مِنَ الْمُسلمين. لِسُهَيْلٍ وَسَهْلٍ غُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي حِجْرِ أَسْعَدَ بْنِ زُرَارَةَ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ حِينَ بَرَكَتْ بِهِ رَاحِلَتُهُ: «هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ الْمَنْزِلُ». ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ الْغُلَامَيْنِ فَسَاوَمَهُمَا بِالْمِرْبَدِ[14] لِيَتَّخِذَهُ مَسْجِدًا، فَقَالَا: بَلْ نَهَبُهُ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَبَى رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يَقْبَلَهُ مِنْهُمَا هِبَةً حَتَّى ابْتَاعَهُ مِنْهُمَا. ثُمَّ بَنَاهُ مَسْجِدًا»[15] .
فالمهم في الرتبة الأولى في تعيين أرض المسجد هو الاهتمام بعدم غصبية أرض المسجد. لأننا قد أثبنا سابقا أن من أبعاد وجوانب هوية المسجد العبادة، ومن الواضح أنه لا يمكن أن يعبد الله في مكان مغصوب مثلا.
امکان تواصل المجتمع مع المسجد.
أن الأرض التي تريد أن تبنى فيها المسجد ينبغي أن يكون في مكاتن مناسب لأفراد المجتمعه من حيث سهولة تواصلهم به.
يويد ذلك ما ورد في النصوص من ضرورة اختلاف الناس الي المسجد والتاكيد على ادمان الاختلاف في المسجد، ومن الواضح أن الاختلاف اليه لا يمكن تحققه الا بعد بناء المسجد في مكان مناسب للتواصل.
وأما لو جعلته وبنيته في مكان ضيق لا يمكن الحضور فيه ولا الاختلاف اليه فكيف تتوقع التواصل معه؟
فلابد من تدبير عمار المسجد قبل بنائه من تهيئة الأرض المناسب للمسجد ولا شك في أن ذلك الاقتضاء يختلف حسب الزمان وتغيير المجتمع.
أضف الى ذلك أن هوية المسجد التي تحدثنا حوله سابقا تقتضي مناسبة مكان المتخذ للمسجد لسهولة تواصل المجتمع معه.