1402/07/03
موضوع: فقهالمسجد(مسجد تراز انقلاب اسلامی)/ الباب الثالث: هندسة المسجد /الجزء الاول من بناء المسجد: الارض
کلام در بحث فقهالمسجد بود؛ در هفته دفاع مقدس قرار داریم و امروز نهم ربیعالاول و آغاز امامت امام عصر میباشد که با شروع سال تحصیلی همزمان شده است؛ این روز را به همه امت اسلامی و امت انسانی تبریک عرض میکنم.
ازاینرو روایتی را بهمناسبت این روز از کتاب «کمالالدین و تمام النعمة» شیخ صدوق میخوانیم.
روایت اینگونه دارد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ، وَ الْمُنْكِرُ لِرَسُولِ اللَّهِ كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ، لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا، وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا؛ أَمَا إِنَّ لِوَلَدِي غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسُ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»[1] .
موسى بغدادى گويد: از امام عسكرى شنيدم كه مىفرمود: گويا شما را مىبينم كه پس از من درباره جانشينم اختلاف مىكنيد، آگاه باشيد كه هر كس مُقرّ به ائمه پس از رسول خدا باشد، اما منكر فرزندم شود، مانند كسى است كه به همه انبيای الهى و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اكرم را انكار كند؛ و منكر رسول خدا [نیز] مانند كسى است كه همه انبيای الهى را انكار كند، زيرا اطاعت از آخر ما مانند اطاعت از اول ماست و منكر آخر ما مانند منكر اول ماست. آگاه باشيد كه براى فرزندم غيبتى است كه مردم در آن شك كنند، مگر کسیکه خداى تعالى وى را حفظ فرمايد.
برخیها در رجال موسی بغدادی را از کسانیکه «من لم يرو عن الائمة المعصومين» شمردند[2] ؛ ازجملهی آنها شيخ على نمازي در «مستدرک علم رجال الحدیث»[3] است. برخی وی را راوی سخنان امام عسکری دانستهاند.[4]
امام عسکری در این روایت به ماجراهای پس از شهادتشان و اختلافهای بهوجود آمده در دوران غیبت اشاره میکنند، درواقع نسبت به آیندهی پس از خود پیشبینی و پیشگویی کردند و خبر از رخ داد واقعیتی در جامعهی پس از خودشان میدهند.
امام در این روایت یک اصل و قاعده را بیان میکند و میفرماید: کسیکه به ائمه پس از پیامبر اقرار کند، اما فرزند من را انکار نماید مانند کسی است که به رسالت همهی پیامبران اقرار نموده، اما پیامبر اسلام را انکار کرده است؛ یعنی ایشان سلسله امامت را به سلسله نبوت تشبیه میکند؛ بنابراین کسیکه یازده امام را بپذیرد، اما امام عصر را منکر شود مانند کسی است که از میان 124 هزار پیامبر تنها آخرین آنها را نپذیرفته است.
ممکن است سؤال پیش بیاید که نتیجه پذیرش همهی انبیا و انکار آخرین پیامبر چیست؟ امام استدلال میکند و میفرماید: منکر پیامبر اسلام مانند منکر همه انبیاست؛ یعنی اگر او را قبول نکنید، فایدهای در پذیرش انبیای پیشین ندارد، زیرا اطاعت از آخرین امام مانند اطاعت از اولین امام است؛ یعنی کسیکه اطاعت از امام زمان میکند؛ همانند اطاعت از امیرالمؤمنین است و تفاوتی میان ایشان نیست، زیرا در مستوای امامت تفاوتی نیست و نپذیرفتن امام عصر همانند نپذیرفتن امیرالمؤمنین است.
امام عسکری در ادامه، خبر دیگری را میدهند مبنی بر اینکه ممکن است برخی از مردم در غیبت امام عصر شک کنند و منحرف شوند، مگر کسیکه خدا او را نگه دارد؛ یعنی در پناه عصمت خدا بماند و خدا او را معصوم نگه دارد؛ معصوم در اینجا بهمعنای لغوی آن یعنی بازداشته از گناه است[5] ؛ بنابراین اگر خدای عزوجل کمکش کرد؛ منحرف نمیشود. پسزمینهی انحراف در دوره غیبت وجود دارد.
چند نکته از این روایت میشود برداشت نمود که بهنظر میآید با محور قرار دادن آن نکتهها، برای جامعه مفید باشد، بهویژه برای آنهاییکه اهل سخن و گفتگو هستند.
این جریان برهم زننده مختص دوران غیبت نبوده، بلکه در زمان ائمه پیشین نیز جریانهایی همچون واقفیه، زیدیه، ناووسیه و فطحیه برای از هم گسستن این سلسله تلاش میکردند؛ بنابراین باید مراقب بود این از هم گسستگی در جریان امامت ایجاد نشود.
اکنون وارد باب سوم از فقهالمسجد با عنوان «هندسة المسجد» میشویم که در اصطلاح فارسی به آن نظام مهندسی مسجد گفته میشود. مباحث گستردهای پیرامون مسجد بیان کردیم که هدف، تبیین کردن اساس و نقش جایگاه مسجد تمدن نوین اسلامی است.
دو عنوان را در فقهالمسجد اضافه کردیم که فقها آنرا ذکر نکرده بودند؛ آن دو مورد عبارتاند از:
در باب اول به این مورد پرداختیم و موضوع آن درباره این بود که مسجد چیست و بهاصطلاح جدید، نظریه مسجد چیست؟ و مسجد برای چه بنا شده است؟
هویة المسجد؛ یعنی الذی بنی المسجد لأجله. بهطور مفصل درباره هویت مسجد بحث شد که ده بُعد هویتی مسجد را برشمردیم.[7] علت بحث از هویت مسجد را اینگونه بیان کردیم که انجام هر کاری در مسجد باید با هویت مسجد سازگاری داشته باشد؛ ازاینرو باید هویت مسجد روشن میشد؛ پس هنگام سازگار بودن با هویت مسجد دیگر نیازی بهدلیل ندارد، مگر منعی عارض شود.
باب دوم را به امکانیات المسجد اختصاص دادیم و میخواستیم بدانیم بااینکه مسجد برای تعلیم و تعلم بنا نشده، آیا میشود از مسجد برای این کار بهره برد و مسجد در آن نقشآفرینی کند؟ پس دانستیم که تعلیم و تعلم از امکانیات المسجد است. نقش مسجد در تعلیم، اقتصاد، سیاست، وحدت جامعه، کارآفرینی و احیای حقوق را نیز در گذشته بدان پرداخته بودیم.
این دو باب را مستقل قرار دادیم و اکنون وارد باب سوم با عنوان «هندسة المسجد» میشویم. هندسه مسجد؛ یعنی همان مهندسی بنا و ساخت مسجد. اگر بخواهیم مسجدی را با آن نگاه تمدنی ایجاد کنیم؛ آیا اسلام و فقه اصولی را برای مهندسی مسجد بیان کرده است؟ آیا میتوانیم نظامنامهای برای ساخت مسجد بیان کنیم یا نه؟ «لا شک فی اهمیة بناء المسجد»؛ شکی در اهمیت بنای مسجد نداریم. در باب اول نیز یک اشارهای به آن کردیم[8] و فقها نیز به آن پرداختند و ساخت مسجد را از مستحبات مؤکد برشمردند.[9]
ازجمله مرحوم امام در «تحریرالوسیله» دراینباره فرمودند:
«من المستحبات الأكيدة بناء المسجد، وفيه أجر عظيم وثواب جسيم، وقد ورد أنه قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً فِي الدُّنْيَا بَنَى اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ شِبْرٍ مِنْه - أَوْ قَالَ: بِكُلِّ ذِرَاعٍ - مِنْهُ مَسِيرَةَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ عَامٍ مَدِينَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ وَ دُرٍّ وَ يَاقُوتٍ وَ زُمُرُّدٍ وَ زَبَرْجَدٍ وَ لُؤْلُؤٍ» الْحَدِيث[10] »[11] ؛ بنای مسجد از مستحبات مورد تأکید است. اجر و ثواب فراوانی دارد و وارد شده است که پیامبر فرمودند: هر كس در اين دنيا مسجدى بسازد خداوند به هر وجب يا ذراعى- از آن شهرى در بهشت از طلا و نقره و درّ و ياقوت و زمرّد و زبرجد و مرواريد براى او بنا كند.
این پاداش، نشاندهندهی عظمت این کار است. پس دراینباره بحث نمیکنیم که بنای مسجد مهم و از مستحبات مؤکده است؛ [چراکه] ساخت مسجد از مسلمات[مستحبات مسلم] است و کسی در آن شک ندارد، حتی برخیها اشاره کردهاند که ممکن است بنای مسجد واجب نیز باشد؛ مثلاً در جاییکه جامعه اسلامی نیاز داشته و مضطر به مسجد باشد، ممکن است که ساخت مسجد در آنجا واجب شود.
آنچه در مقام بحث از آن هستیم، بحث از کیفیت بنای مسجد است؛ یعنی خود مسجد بر چه اصولی باید استوار باشد. وقتیکه میگوییم مسجد، حتماً مرکبی از اجزای عدیده است؛ پس هنگام سخن گفتن از مهندسی مسجد، ابتدا باید اجزای مسجد را روشن کرد؛ سپس یکبهیک درباره اجزای آن بحث نمود.
نخستین جزء از مسجد، زمین آن است. چون فقها [دراینباره] بحث کردهاند؛ ما نیز اشاره خواهیم کرد که اصل مسجد زمین آن است؛ بنابراین میشود زمین را بدون وجود بنا، مسجد قرار داد؛ یعنی میشود بهزمین مسجد بدون هیچ ساخت و سازی و تنها با سنگچین کردن گفت که اینجا مسجد است؛ همانطورکه نخستین بار پیامبر این کار را در مسجد قبا و مسجدالنبی انجام داد که ابتدا دور زمین آنجا را سنگچین کردند و فرمودند اینجا مسجد است؛ سپس بنایی در آنجا ایجاد شد.
پس نخستین جزء مسجد، زمین آن است؛ بنابراین بحث را از جزء اول شروع میکنیم که همان زمین مسجد است، زیرا مسجد بدون زمین اصلاً تحقق نمییابد؛ یعنی اشاره خواهیم کرد که مثلاً اگر طبقه دوم از یک مکان مسجد شد، کف طبقه دوم مانند زمین است و اعتبار زمین را دارد؛ بنابراین مسجد بدون زمین ایجاد نمیشود، اما بدون سقف ایجاد میشود؛ بنابراین آنچه که در جزء اول باید دانست این است که زمین چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ چگونه زمین را انتخاب کنیم؟ مکانیابی مسجد چگونه باید باشد؟ مطابق اسلام، آیا هرجایی میتوان مسجد ساخت؟ مثلاً در کوچه یک متری آیا ساخت مسجد درست است یا نه؟
پس حداقل باید اصول مسجد برتر را مدنظر داشته باشیم.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ، وَ الْمُنْكِرُ لِرَسُولِ اللَّهِ كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ، لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا، وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا؛ أَمَا إِنَّ لِوَلَدِي غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسُ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»[12] .
نقاط مهمة:
1. در اعتقاد به امامت سخن از امامت است نه شخص امام؛
2. وقتیکه امامت شد يك سلسله به هم متصل هستند نه افراد جداگانه؛
3. سلسله بههمپیوسته درحقیقت یک جریان است که هرگاه یک بخش از آن بریده شود دیگری جریانی نیست؛
4. این بههمپیوستگی درحقیقت همان تاریخ زندگی است که نباید حلقه مفقوده داشته باشد بلکه باید همه اجزاء روشن شفاف باشد؛
5. دوران غیبت دوران تلاشهای به هم زدن جریانهای بههمپیوسته است.
قد قدمنا في عامين دراسيين ماضيين مباحث عديدة حول المسجد من منظار الفقه، وكنا بصدد تبيين مكانة المسجد ودورها في الحضارة الاسلاميه الجديدة.
لأن المسجد جزء من جدول الحضارة الاسلامية ولا يمكن البلوغ الى الحضارة الاسلامية من دون الالتفات الى المسجد.
لذلك قد أضفنا في فقه المسجد اضافة الى ما ذكره الفقهاء في كتبهم، عنوانین مهمین وهما: هوية المسجد وامكانيات المسجد؛ وجعلناهما بابين في فقه المسجد.
و قد قدمنا مباحث فيهما.
وأما الباب الثالث هو الذي جعلناه محلا للبحث مختص بهندسة المسجد.
واالمقصود من هندسة المسجد عبارة عن البحث في كيفية بناء المسجد وأجزاء المسجد وتوابعه؛ لأنه لا شك في أهمية بناء المسجد؛ وقد بيناه في الباب الأول، أن بناء المسجد من الأمور المستحبة التي أكد عليه الاسلام كما صرح به السيد الامام الراحل حيث قال:
«من المستحبات الأكيدة بناء المسجد، وفيه أجر عظيم وثواب جسيم، وقد ورد أنه قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً فِي الدُّنْيَا بَنَى اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ شِبْرٍ مِنْه - أَوْ قَالَ: بِكُلِّ ذِرَاعٍ - مِنْهُ مَسِيرَةَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ عَامٍ مَدِينَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ وَ دُرٍّ وَ يَاقُوتٍ وَ زُمُرُّدٍ وَ زَبَرْجَدٍ وَ لُؤْلُؤٍ» الْحَدِيث[13] »[14] .
بناء على ذلك لا كلام في أهمية بناء المسجد واستحبابه، حتى قيل بأن قد يجب بناوءه على فرض احتياج المجتمع الاسلامي اليه مع فقده للمسجد المناسب.
أما البحث الذي نحن بصدده هنا هو البحث حول كيفية بناء المسجد وعمرانه؛ يعني هندسة المسجد تتكفل البحث حول البناء أي بناء أصل المسجد من الأول والبحث حول تعميره أي اصلاح المسجد واحداث بعض التغييرات في أجزاء المسجد.
فهنا أولا لابد من بيان أجزاء المسجد وتعريفها كي يتمكن الباحث للبحث حول هندسة أجزائه.
فلذلك نبدأ البحث بأول جزء من المسجد وهو أرض المسجد؛ لأنها هي الجزء الأولى للمسجد، ولايمكن تحقق المسجد بدون الأرض.