1401/09/28
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد /دور المسجد في تأسيس الشغل والحِرَف وعمل الصنائع (قول الخامس)
در ادامه بحث امکانیات المسجد به «دور المسجد في تأسيس الشغل والحِرَف وعمل الصنائع» پرداختیم؛ یعنی نقش مسجد در ایجاد اشتغال برای جامعه را بررسی میکردیم. مثلاً مسجد یک کارگروه اشتغال در محله داشته باشد تا در ایجاد شغل و بررسی نیازمندیها و ظرفیتهای شغلی افراد جامعه اهتمام بورزد.
فقها از جهت اینکه عمل الصنائع چه حکمی در مسجد دارد متعرض این مسئله شدهاند که آیا جایز است، مباح است، کراهت دارد و یا حرام است؟ بیشتر فقها دراینباره حکم بهکراهت دادهاند و قائل شدهاند که عمل الصنائع در مساجد مکروه است.
در مقدمهای از نگاه آیات و روایات، اهمیت مسئلهی شغل و ایجاد اشتغال را بیان کردیم؛ همچنین عباراتی از برخی فقها را دربارهی [قول بهکراهت] خواندیم.
علت قول بهکراهت
اما نکتهای مهم در اینجا این است که چرا فقها قائل بهکراهت شدهاند؟ بهعبارتیدیگر، علت و سبب قول بهکراهت در عمل الصنائع، آنهم در مطلق عمل الصنائع چیست و به چه چیز استدلال شده است؟
فقها در این مورد به عموم تعلیل در صحیحه محمد بن مسلم تصریح کردهاند که پیامبر| از «سَلِّ السَّيْف و بَرْيِ النَّبْل فِي الْمَسْجد» نهی کرده است؛ ایشان علت این نهی را اینگونه بیان فرمودهاند که مسجد برای غیر اینها ساخته شده است. این تعلیل عام است و فقها نیز این تعلیل را به همه عمل الصنائع تعمیم داده و قائل بهکراهت شدهاند. درحقیقت خواستند اینچنین برداشت کنند و بگویند که پیامبر| هدف از ساخت مسجد را غیر از این بیان کرده است، زیرا یکی از اموری که از پیامبر| سؤال شد و ایشان از آن نهی فرمودند، «سَلِّ السَّيْف و بَرْيِ النَّبْل فِي الْمَسْجد»؛ بود و دربارهی علت آن فرمودند: «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك». درحالیکه عمل الصنائع در هیچ نص روایی وارد نشده است، بلکه «عمل الصنائع» انتزاع شده از عبارات ابداعی فقهاست و از لسان پیامبر| وارد نشده است.
يُکرَه عمل الصنائع بلا دليل
بیان عبارت فقها دراینباره
1. شهید اول
ازقضا، فقهای پیشین نیز به این مطلب موردبحث اشاره کردهاند که «يُکرَه عمل الصنائع»، هیچ دلیل خاصی نداشته است. شهید اول ازجمله کسانی است که به نبود دلیل و نص خاص برای این حکم تصریح کرده و [این حکم را] تنها اتفاق اصحاب بیان فرمودهاند.
شهید اول در عنوان پنجم از احکام المساجد، اموری را بیان میکند که ترک آن در مسجد مستحب است، اما استحباب الترک، عین کراهت نیست، چراکه کراهت «يُستفاد من النهی (نهی النبی عَنْ سَلِّ السَّيْف)» و استحباب الترک والاجتناب «يستفاد من الأمر (جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُم)» است. این دو باهم متفاوتاند؛ ولی در بسیاری از تعابیر فقهی، این دو مسئله بهجای یکدیگر بهکار رفتهاند و از همان دلیل کراهت، استحباب ترک نیز استفاده شده است.
شهید اول دراینباره میفرماید:
«قال: الخامسة: يستحب ترك ... وترك عمل الصنائع مطلقا، قاله الأصحاب[1] ، وعليه نبّه حديث بَرْيِ النَّبْل: «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك»[2] ؛ وقول النبي|: «إِنَّمَا نُصِبَتِ الْمَسَاجِدُ لِلْقُرْآن»[3] ؛[4] ؛ ایشان در عنوان پنجم، مواردی را برمیشمارد که ترک آن در مسجد مستحب است.
ایشان در ادامه نیز میفرماید: همه کارهای حرفهای، صنعتی، شغلی و امثالهم بهطور مطلق در مساجد مکروه است و ترک آنها استحباب دارد، زیرا اصحاب (فقهای پیشین) فرمودند. دلیلی بر آن وجود ندارد؛ البته ایشان نیز فرمودهاند که برخی از روایات، تنبیهی به این مسئله دارد؛ اما عنوانش «انتزاع الفقهاء» است.
«بَرْيِ النَّبْل» نوعی از صنعت است و اینکه مساجد «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك» و «إِنَّمَا نُصِبَتِ الْمَسَاجِدُ لِلْقُرْآن» است؛ اشعار و تنبهی به این مسئله دارد. پس شهید اول ازجمله افرادی است که فرمودهاند جز اتفاق اصحاب، نص و دلیلی برای حکم کراهت نداریم.
2. محقق بحرانی
جناب محقق بحرانی سخن شهید اول را نقل کرده و سپس توضیح خود را مبنی بر نبود دلیل صریحتر از ایشان بیان کردهاند. ایشان پس از اشاره بهسخنان شهید اول در «ذکری» میفرماید:
«ومنها- عمل الصنائع لما رواه الشيخ في الصحيح عن محمد بن مسلم عن أحدهما‘ قال: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ| عَنْ سَلِّ السَّيْفِ فِي الْمَسْجِدِ وَعَنْ بَرْيِ النَّبْلِ فِي الْمَسْجِدِ، قَال إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك»[5] . قالوا ويستفاد من هذا التعليل كراهة عمل جميع الصناعات»[6] ؛ ازجمله مکروهات، عمل الصنائع است، بهخاطر آنچه که شیخ از محمد بن مسلم عن أحدهما‘ نقل کرده است که پیشتر آنرا خواندیم؛ سپس میفرماید: فقها اینگونه گفتهاند و از این تعلیل (إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك) استفاده کردهاند که انجام همهی صنعتها در مسجد مکروه است.
محقق بحرانی پس از این نقلقول میفرماید:
«أقول: لم أقف لهذا الحكم على دليل ظاهر ولهذا نسبه في الذكرى الى الأصحاب مؤذنا بعدم الدليل عليه فقال في عد المكروهات: وترك عمل الصنائع مطلقا قاله الأصحاب وعليه نبه حديث بري النبل. انتهى. وأنت خبير بأنه قد مر هذا التعليل في غير خبر مما تقدم ولا ريب في إشعاره بذلك ولعله كاف في إثبات الحكم المذكور»[7] ؛ من میگویم: هیچ دلیل روشنی برای این حکم (کراهت) نیافتم که دلیلیتش ظهور داشته باشد و بههمین خاطر شهید اول در ذکری این را به [اتفاق] اصحاب (فقهای پیشین) نسبت داده است و به نبود دلیل برای آن اشاره کرده است؛ سپس شهید اول در شمارش مکروهات فرموده است: عمل الصنائع بهطور مطلق مکروه است و این را اصحاب گفتهاند و حدیث «بَرْيِ النَّبْل» تنبیهی بر این مسئله دارد.
جناب محقق بحرانی نیز درنهایت میفرماید: این تعلیل در بیش از یک خبر وارد شده است؛ عموم تعلیل در بسیاری از جاها آمده است و شکی نیست که اشعار دارد به اینکه عمل الصنائع بهطور مطلق مکروه شمرده شده است و شاید [این عموم تعلیل] برای اثبات حکم کراهت کفایت کند.
پس آنچه تاکنون به آن رسیدیم این است که ما دلیلی نیافتیم که بر دلیلیت کراهت عمل الصنائع در مساجد ظهور داشته باشد، مگر بهجهت استلهام از عموم تعلیل (إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك).
اما چرا با اینکه عمل الصنائع در روایات نیامده است؛ باز هم فقها از روایت «بَرْيِ النَّبْل»، کراهت مطلق عمل الصنائع را برداشت کردهاند؟ و علت انتزاع عمل الصنائع از سوی فقها چیست؟
علت برداشت ایشان از عموم تعلیل، عبارت (إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك) است و میگویند، «بَرْيِ النَّبْل» مخصص نیست و عموم تعلیل موجب تسری حکم به همهی موارد میشود و اینگونه استدلال کردن و برداشت از عموم تعلیل درست است؛ علت انتزاع است که ایشان گفتند در روایت نبوی، پیامبر| «بَرْيِ النَّبْل» را بیان کرده که مصداقی از عمل الصنائع است که آن نیز مصادیق متعددی ازجمله «بَرْيِ النَّبْل» دارد.
سؤال: آیا آوردن عبارت (تراشیدن تیر) در روایت، خصوصیتی دارد یا نه؟ مثلاً میگویند تیر تراشی نبوده، بلکه میز تراشی بوده است! اگر چنین چیزی بود، آیا بیان «بَرْيِ النَّبْل» خصوصیت دارد؟
جواب: [فقها] فرمودهاند: خصوصیتی ندارد؛ بنابراین به القاء خصوصیت در این مصداق (بَرْيِ النَّبْل) حکم کرده و نتیجه گرفتهاند که حکم را در همهی عمل الصنائع تسری دهند و از «بَرْيِ النَّبْل»، کراهت عموم عمل الصنائع را استفاده کردهاند؛ فقها ازجمله محقق سبزواری نیز در عباراتشان به این مطلب تصریح کرده و فرمودهاند: «والتعليل مشعر بكراهة عمل جميع الصناعات»[8] ؛ عموم تعلیل (إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك) اشعار [بهکراهت انجام همه صنعتها در مسجد] دارد.
با توضیحی که داده شد، اگر از ما سؤال شود که فقها چگونه کراهت عمل الصنائع را از «بَرْيِ النَّبْل» برداشت کردهاند؟ در پاسخ میگوییم: «بَرْيِ النَّبْل»، مصداقی از عمل الصنائع است و مورد، خصوصیت ندارد و از آن القای خصوصیت کردهاند.
عطف «بَرْيِ النَّبْل» بر «سَلِ السَّيْف»
بهنظر میرسد که این مطلب نیاز به تأمل بیشتری دارد و باید ببینیم که در این روایت چه چیزی به هم عطف شده است؟
[میگوییم:] در این روایت «بَرْيِ النَّبْل» بر «سَلِ السَّيْف» عطف شده است، اما مراد از «سَلِ السَّيْف» در اینجا بهمعنای شمشیر را از غلاف کشیدن است[9] .
«ادخال السلاح»، عنوانی دیگر است که آیا انسان با خودش سلاح بهمسجد ببرد یا نبرد؟ اما اگر در مسجد شمشیر بههمراه داشت، پیامبر| او را از کشیدن شمشیر جلوی مردم نهی فرمودهاند؛ [بنابراین] این کار مکروه است. پیامبر| افزون بر این کار، از تراشیدن تیز نیز نهی فرمودهاند.
سؤال: با توجه به عطف «بَرْيِ النَّبْل» بر «سَلِ السَّيْف» در صحیحه محمد بن مسلم و معنی «سَلِ السَّيْف» چه چیزی بهذهن انسان میآید؟
آنچه بهذهن متبادر میشود این است که کشیدن شمشیر از غلاف، موجب ترساندن مردم و نمازگزاران میشود. هنگامیکه فردی در مسجد ناگهان شمشیر را از غلاف درآورد مردم میترسند. لذا ملاکی که فقها در اینجا استفاده کردهاند این است که میگویند یکی از کارهای صنعتی، تیر تراشیدن و درست کردن آن است؛ گویی گفته است مسجد را کارگاهی برای تیر تراشی قرار دهید، زیرا سؤال از تیر تراشیدن است، اما با ملاحظهی عطف «بَرْيِ النَّبْل» بر «سَلِ السَّيْف» بهمعنای دیگری منتقل میشویم و از این عطف، بیشتر ترس بهذهن انسان میآید تا صنعت؛ و میخواهد بگوید: شمشیر کشیدن شما در آنجا موجب ترسیدن مردم میشود.
هنگامیکه در فارسی و عربی میگویند شما شمشیر بکشید، مقصود اصلاح السیف نیست، بلکه این تعبیری حماسی است که در جنگ بهکاربرده میشود؛ یعنی عبارت «شمشیر کشیدن» بیشتر برای جنگ بهکار میرود. در روایت از شمشیر کشیدن و تیر تراشیدن نهی میکند و بهاحتمالقوی مقصود در آنجا [جلوگیری از] ایجاد خوف است.
پس اگر گفتیم که القاء خصوصیت را اراده کردیم و بگوییم این مورد خصوصیت ندارد؛ یعنی ناچاریم بگوییم هر چیزی که موجب ترساندن نمازگزاران بشود باید مکروه باشد، نه اینکه [انجام هر کار صنعتی] اینگونه باشد؛ بنابراین باید اینچنین مطرح کنیم که اگر بنا باشد القای خصوصیت را مطرح کنیم، میگوییم: «بَرْيِ النَّبْل» و «سَلِ السَّيْف» بهخاطر ترساندن نمازگزاران در مسجد مکروه هستند؛ پس «هذا مقتضي التأمل في صحيحة محمد بن مسلم» است. ما دلیلیت عموم تعلیل را قبول داریم؛ اما عموم تعلیل باید مطابق با آن خصوصیت باشد که در «سَلِ السَّيْف» و در «بَرْيِ النَّبْل» است.
إِذا جَاءَ اَلاِحْتِمَال، بَطَلَ اَلاِسْتِدْلاَل
سؤال: آیا تعلیل برای تعمیم عمل الصنائع است یا برای تعمیم مورد خوف است؟
جواب: اگر یکی بر دیگری ترجیح داده نشود و دو احتمال باشد: 1. عمل الصنائع مطلق باشد و 2. مورد خوف باشد، در اینجا دلیل مبهم و مجمل میشود و اگر مبهم شد دیگر از دلیلیت ساقط میشود؛ یعنی «إِذا جَاءَ اَلاِحْتِمَال، بَطَلَ اَلاِسْتِدْلاَل»؛ اینها استدلال کردهاند به اینکه اینجا تعمیم به همهی عمل الصنائع است یا اینکه دستکم این است؛ و ما «قطعاً و قویاً» معتقدیم که مقصود و ملاک در اینجا «اخافة» است؛ یعنی القای خوف است، نه عمل الصنائع، اما اگر کسی گفت که مقصود در اینجا خوف نیست، اینیک احتمال میشود و احتمال دوم نیز بحث عمل الصنائع است؛ بنابراین دو احتمال میشود و دیگر هیچگونه عوامل ترجیح نیز وجود ندارد؛ پس دلیل مبهم میشود و باید آنرا از دلیلیت کنار بگذاریم.
فقهالمسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الثاني والاربعون: (28/09/1401 - 24 جمادی الاولی 1444)
الباب الثاني: امكانيات المسجد
دور المسجد في تأسيس الشغل والحِرَف وعمل الصنائع (قول الخامس)
کما قلنا قد تعرض الفقهاء لمسألة عمل الصنائع وتاسيس الشغل في المساجد وقالوا بكراهته فيها.
وأما النقطة المهمة هنا التامل في سبب ودليل القول بالكراهة؛ يعني نتأمل في الدليل الذي استدل القائل به للكراهة.
الذي صرح به الفقهاء هو عموم التعليل في صحيحة محمد بن مسلم والتعليل انما هو عبارة عن: «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك».
يعني أن رسول الله| قد بين أن الهدف من بناء المسجد غير هذه الأمور، وأما الأمور التي سئل روسل الله عنها هو سل السيف وبري النبل، وليس فيها عمل الصنائع، وأما عمل الصنائع قد ورد في لسان الفقهاء ولم يرد في النصوص!
الشهيد الأول في الذكري قد أشار الى عدم وجود نص خاص وصرح باتفاق الاصحاب فقط وفي هذا التعبير دلالة على عدم وجود نص خاص ودليل خاص في ذلك أي الكراهة.
«قال: الخامسة: يستحب ترك ... وترك عمل الصنائع مطلقا، قاله الأصحاب[10] ، وعليه نبّه حديث بَرْيِ النَّبْل: «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك»[11] ؛ وقول النبي|: «إِنَّمَا نُصِبَتِ الْمَسَاجِدُ لِلْقُرْآن»[12] ؛[13] .
وقال المحقق البحراني في الحدائق مشيرا الى ما قاله الشهيد في الذكري:
«ومنها- عمل الصنائع لما رواه الشيخ في الصحيح عن محمد بن مسلم عن أحدهما‘ قال: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ| عَنْ سَلِّ السَّيْفِ فِي الْمَسْجِدِ وَعَنْ بَرْيِ النَّبْلِ فِي الْمَسْجِدِ، قَال إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك»[14] . قالوا ويستفاد من هذا التعليل كراهة عمل جميع الصناعات.
أقول: لم أقف لهذا الحكم على دليل ظاهر ولهذا نسبه في الذكرى الى الأصحاب مؤذنا بعدم الدليل عليه فقال في عد المكروهات: وترك عمل الصنائع مطلقا قاله الأصحاب وعليه نبه حديث بري النبل. انتهى. وأنت خبير بأنه قد مر هذا التعليل في غير خبر مما تقدم ولا ريب في إشعاره بذلك ولعله كاف في إثبات الحكم المذكور»[15] .
والسر في ورود هذه العبارة (عمل الصنائع) في عبارات الفقهاء انما هو تعميم في الدليل الذي ورد فيه مورد ومصداق من مصاديق عمل الصنائع وهو بري البنل.
يعني أن الفقهاء قد استفادوا من (بري النبل) كراهة عموم عمل الصنائع.
كما صرح به المحقق السبزواري في ذخيرة المعاد وقد مر ذكره:
«والتعليل مشعر بكراهة عمل جميع الصناعات»[16] .
سؤال: لما ذا استفادوا من بري النبل كراهة عموم عمل الصنائع؟
الجواب: أنهم اعتبروا بري النيل عمل من اعمال الصنائع، واعتقدوا بالقاء الخصوصية في مورد النبل، وقالوا بعموم الكراهة في عمل الصنائع!
ولكنه يحتاج الى تأمل أكثر.
اننا لو لاحظنا صحيحة محمد بن مسلم نجد أنه قد عطف بري النبل على سل السيف. ومن الواضح أن المراد من سل السيف هو اخراجه من الغمد ويقال بالفارسية (شمشير كشيدن از غلاف) وهو بشكل طبيعي يوجب الخوف وهو من عوامل اخافة الناس، وعطف بري النبل على سل السيف يدل على أن الملاك فيهما لابد وأن يكون واحدا ويحتمل قويا أن الملاك هنا اخافة أهل المسجد واخافة المصلين.
يعني أنهما مكروهان لأنهما يوج القاء الخوف في قلوب المصلين وأهل المسجد.
وبهذا البيان لو قلنا بالغاء الخصوصية في مورد بري النبل لابد من القول بالكراهة في كل مورى يوجب اخافة المصلين وأهل المسجد.
وهذا مقتضى التأمل في صحيحة محمد بن مسلم.
بناء على ذلك القول بكراهة عمل الصنائع استلهاما من صحيحة محمد بن مسلم انما هو قول بلادليل.
بل القول الصحيح كراهة كل عمل يوجب بنفسه اخافة المصلين.