1401/09/22
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد /اتخاذ المسجد مركزاً لحضور الصبيان - الأدلة في المقام: مقتضي التحقيق والقول بالاستحباب
بحث دربارهی حضور کودکان در مسجد بود. اقوال و ادلهی آنرا بررسی کردیم. مناقشههای فراوانی را بر قول بهکراهت داشتیم تا اینکه قول بهجواز یا استحباب را ثابت کنیم. اثبات قول بهجواز از میان مباحث ثابت شد، زیرا هنگامیکه بر کراهت مناقشه کردیم و دلیلی بر آن پیدا نکردیم؛ پس قول بهجواز ثابت شد، اما در میان مناقشهها، تعارضاتی را نیز یافتیم که قائل شدن بهکراهت با برخی از آموزههای دینی و معارف فقهی تعارض پیدا میکرد؛ علاوهبراین، روایات و ادلهای که برای کراهت بیان شده بود نیز مرسل و ضعیف بودند و در مقابل، بیشتر روایاتی که امر بهتعلیم کودکان میکرد از جهت سند صحیح و معتبر بودند.
امر واردشده بهتعلیم الصبیان در روایات مطلق بود؛ ازاینرو، تعلم در مساجد را نیز در برمیگرفت.
چند نمونه از این روایات را در جلسه گذشته خواندیم. بر مطالب گفتهشده این مطلب را بیفزایید که بیشتر روایات تعلیم الصبیان در مساجد بُعد تربیتی دارد و دربردارندهی تربیت و تمرین کودکان بر عبادت و بندگی است.
از عبادات کودکان پیش از بلوغ بهعبادات تمرینیه تعبیر میشود و فقها دربارهی شرعی بودن یا نبودن آن بحث میکنند.
میتوانیم این نکتهها را نیز به مطالب قبلی بیفزاییم:
نکته اول: اگر بگوییم این روایات در مقام تشویق، تأکید و امر بر تربیت الطفل است، اما بازهم امر به تربیت کودکان در این روایات بهخاطر اطلاقش، شامل تربیت در مساجد نیز میشود؛ بنابراین، چگونه با عقل سازگاری دارد که ما قائل بهکراهت شویم و از حضور کودکان در مسجد جلوگیری کنیم و مانع تربیت آنها در مسجد بشویم، درحالیکه [کودکان] به تربیت مسجدی امر شدهاند و لازمهی آن نیز حضور در مسجد است که با کراهت سازگاری ندارد.
نکته دوم: درحقیقت تربیت جزئی از ابعاد هویتی مسجد است و پیشتر نیز بدان اشاره کردهایم. پس چگونه میتوانیم قول بهکراهت حضور در مسجد را بپذیریم، درحالیکه ازجمله هویتهای مسجد، تربیت کودکان است که جزئی از تربیت جامعه میباشد، زیرا «مسجد بُنِي لأجل ذلک»، اما ما قائل بهکراهت حضورشان میشویم و این دو باهم سازگاری ندارند.
مقتضی التحقيق
بنا بر آنچه که تاکنون گفته شد، حضور کودکان در مسجد و رفتوآمد در آن و حضور در نماز جماعت، امری راجح و مطلوب است، زیرا هنگامیکه رجحانش ثابت بشود نمیتوانیم آنها را از حضور در مسجد منع کنیم. پس میتوانیم اینگونه بگوییم که مقتضای ادله و تحقیق، قول بهاستحباب است که بالاتر از جواز میباشد.
با این بیاناتی که تاکنون گفته شد، بهویژه ادلهای که در گذشته و در جلسه قبل بدان استناد کردیم و مناقشاتی که نسبت بهقول بهکراهت داشتیم، میتوانیم بگوییم که مقتضای ادله و تحقیق، قول بهاستحباب حضورُ الصبيان في المسجد است. این مطلب را نیز میتوان به مقتضی التحقيق افزود که امام حسن و امام حسین‘ نیز هنگام کودکی و در زمان پیامبر| در مسجد نبوی حضور داشتهاند و پیامبر’ نهتنها آنها را از حضور در مسجد منع نکردهاند، بلکه تشویق ایشان را نیز بههمراه داشته است.[1]
روایات فراوانی دراینباره نقلشده است که نیاز به بررسی سندی ندارد، زیرا اینها را نه بهعنوان دلیل، بلکه بهعنوان مؤید ذکر میکنیم، چون دلیل را بیان کردیم و اینها فقط مؤید هستند. ممکن است کسی نسبت به حضور امام حسن و امام حسین‘ در مسجد بگوید که این دو امام معصوم هستند و ممکن است به علت حکم خاصی باشد؛ یعنی دارای احکام اختصاصی باشند، اما این حرف باید قابلاثبات هم باشد، زیرا قاعده و اصل در احکام، اشتراک است؛ یعنی اصل و قاعدهی اولیه «اشتراک المکلفين في الحکم» است، مگر در برخی موارد که از دلیلی خاص برخوردار هستند. پس اگر این سخن ثابت بشود ما این مؤید را کنار میگذاریم؛ البته کنار گذاشتن آن خیلی به ما ضرری نمیرساند، اما حضورش میتواند برای ما منفعت داشته باشد.
بیان مؤید
یکی دیگر از ادلهای که میتواند بر استحباب حضور کودکان در مسجد دلالت کند این روایت است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ| بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ، قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: وَ مَا ذَاكَ؟ قَالُوا خَفَّفْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ: أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِي؟»[2] .
امام صادق× فرمود: پيامبر| نماز ظهر را با مردم خواند و دو ركعت آخر را سريع بهجا آورد. پس از نماز، مردم به ايشان گفتند: اى پيامبر خدا! مگر دربارهی نماز، چيز تازهاى آمده است؟ فرمود: «اين [سؤال]، براى چيست؟». گفتند: دو ركعت آخر را سبک و سریع خواندی.
پیامبر| فرمود: «مگر صدای گريه كودك را نشنيديد؟ [من نماز را سبک خواندم تا والدین کودک به او رسیدگی کنند]».
امام صادق× سیرهی پیامبر را دربارهی حضور کودکان در مسجد نقل میکند. درحقیقت این روایت و دیگر روایاتی که پیشتر خوانده شد، بهطور ضمنی [نه با صراحت]، دلالت بر حضور کودکان یا استحباب حضور آنها در مسجد میکند، چون خود روایت در مقام بیان استحباب نیست، اما آن مطلبی که در روایت آمده فرع بر حضور کودکان است؛ یعنی حضور آنها را امر مسلمی گرفتهاند؛ مثلاً در همین روایت، لازمهی سبک خواندن نماز از سوی پیامبر| وجود کودکی است که بین صف نماز جماعت در کنار مادر یا پدر خود بوده است، بهگونهای که پیامبر| صدای ناله او را شنیده است، اما ایشان دستور به اخراج او نداده و والدین او را نیز بهخاطر آوردنش بهمسجد مؤاخذه نکرده است؛ حتی بهخاطر نالهی او نماز را سبک خوانده است؛ البته امروزه اینگونه نیست و اگر سروصدایی از سوی کودکان رخ بدهد با والدین کودک برخورد میشود که چرا شما او را بهمسجد آوردید تا سروصدا کند!
این نیز مطلب دیگری بود که دلالت بر استحباب حضور کودکان در مسجد میکند؛ یعنی دلالت بر رجحان میکند که بهمعنای راجح بودن حضور فرزند در مسجد است. پس قول بهاستحباب، قول احق و شایستهای است و تا اینجا قول بهاستحباب ثابت شد و ما نیز قائل بهقول بهاستحباب حضور کودکان در مساجد هستیم.
بقی هنا تنبيهان
برای اینکه قول بهاستحباب دچار شبههای نشود باید دو تنبیه را بیان کنیم:
تنبیه اول: حضور کودک ممیز یا غیر ممیز
سؤال: اگر کسی از ما بپرسد که مقصود شما از کودک کدام قسم آن است؟ کودک ممیز یا غیر ممیز؟
در پاسخ خواهیم گفت: با توجه به روایات قول بهاستحباب و تعلیم و تربیت کودکان در مسجد، شکی در این نیست که مقصود از «صبی»، کودکان ممیز هستند، زیرا بهطور طبیعی بچهی یکی دوساله، نه میتواند تمرین کند و نه میتوان او را آموزش داد؛ پس آن کودکی که میتوان او را تعلیم داد و تمکن بهجا آوردن نماز تمرینی را دارد، کودک ممیز است. امکان همراهی آنها و تمرینشان وجود دارد و متمکن از تمرین هستند و همچنین میتوانند تشخیص بدهند که باید در نماز چهکار بکنند.
پس با این بیان، قول بهاستحباب حضور الصبيان في المساجد اختصاص بهکودک ممیز دارد؛ البته وارد شدن کودک غیر ممیز بهمسجد حرام نیست، بلکه جایز است که والدین او را بهمسجد بیاورند و مراقب او باشند، اما استحبابِ حضور، شامل بچهی غیر ممیز نمیشود، زیرا با توجه بهاستحباب که آنرا ثابت کردیم که از باب ارتباط با تعلیم و تربیت و تمرین دادن کودکان بود؛ پس باید مرتبط با صبیِّ ممیز باشد. اگر روایاتی بود که مطلقاً حضور را تأیید میکرد، هر دو طرف (کودک ممیز و غیر ممیز) را شامل میشد، اما چون روایات باب تعلیم و تربیت کودکان اطلاق داشت و شامل مسجد میشد؛ پس باید بگوییم، آن کودکی که قابلیت آموزش دارد، کودک ممیز است.
تنبیه دوم: حرمت یا کراهت حضور کودک در مسجد
ما بهشکل مطلق قائل بهاستصحاب حضور کودک ممیز در مسجد هستیم، اما در مواردی خاص ممکن است بگوییم که این حضور حرام است؛ ازجمله زمانیکه حضور کودک در مسجد:
1. موجب تلويث المسجد شود.
2. موجب هتک حرمت مسجد شود.
حفظ حرمت مسجد واجب است و اگر حضور کودک اینگونه باشد، باید قائل به حرمت حضورش در مسجد باشیم.
3. موجب اذیت نمازگزاران شود.
اگر قائل به حرمتش نشویم، ممکن است بگوییم کراهت دارد، زیرا اذیت مؤمن، حرام است و انجام آن از روی عمد شامل حرمت نیز میشود.
4. حضورش بهگونهای باشد که مانع عبادت شود؛ یعنی یک بُعد مسجد مانع از بُعد دیگری بشود و اگر این را بگوییم باز قائل به منع [حضور] میشویم.
5. حضورش مخالف غرض واقف مسجد باشد؛
اگرچه شرط مسجد بودن «لکافّة المسلمين» است، اما شاید در برخی موارد حضور کودک با غرض واقف مسجد منافات داشته باشد؛ لذا اگر موردی پیدا کردیم که با غرض واقف منافات داشت، آنجا نیز قائل بهعدم الحضور میشویم.
در این موارد «يحرم أو يکره» است، اما در غیر این مواردِ خاص قائل بهاستصحاب حضور کودکان در مسجد هستیم تا در آنجا تعلیم ببینند یا تربیت [دینی] شوند.
وجوب حضور کودک در مسجد
گاهی حضور کودکان در مسجد واجب میشود، بهعنوان نمونه، بهواسطه نذر یا بهسبب نکتهی دیگری حضورشان در مسجد واجب شود.
پس قول بهاستحباب در جایی است که سبب و علتی خاص یا موردی خاص در کار نباشد، وگرنه حکم به وجوب یا حرمتِ حضور داده میشود؛ و یا بهعبارتیدیگر، اگر اسباب حرمت، کراهت و یا وجوب نباشد، قائل بهاستصحاب حضور میشویم، زیرا این کار امری راجح است.
این حرمت، یا کراهت و یا حتی وجوب در بعضی موارد «لايضرّ»؛ بهقول بهاستحباب ضرر نمیرساند. قول بهاستحباب بهنحو مطلق است، اما آنها (حرمت، وجوب و کراهت حضور) در موارد خاص هستند.
اینها همهی آن چیزی بود که ما در باب «اتخاذ المسجد مرکزا لحضور الصبيان» گفتیم و یا اراده داشتیم بیان کنیم.
فقهالمسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس التاسع والثلاثون: (22/09/1401 - 18 جمادی الاولی 1444)
الباب الثاني: امكانيات المسجد (اتخاذ المسجد مركزاً لحضور الصبيان)
الأدلة في المقام: مقتضي التحقيق والقول بالاستحباب
قد ذكرنا عددا من الروايات التي كانت تأمر بتعليم الصبيان وكانت اكثرها صحيحة سندا وقلنا بأنها تشمل باطلاقها التعليم في المسجد الذي قلنا سابقا بأن بني لأجل تربية الخلق وكذلك قلنا بأن التربية الاسلامية هي من أبعاد هوية المسجد، فكيف يعقل القول بكراهة حضور الصبيان فيه ومنعهم من التربة المسجدية.
وبضميمة وجود أحكام صلاة الطفل والصبي جماعة وحكم حضورهم في الصف الأول والتفريق بيهم وعدم جواز تاخيرهم و ... يمكن القول باستحباب حضور الصبيان في المساجد.
لأنه يوجد في تلك الروايات الأمر بالتعليم والتربية الذي يقتضي الوجوب لولا القرينة على الاستحباب.
فحضور الصبيان في المسجد والتردد فيه والحضور في الجماعة أمر راجح ومطلوب، فالاستحباب مقتضى الأدلة والتحقيق.
أضف الى ذلك حضور الامام الحسن والامام الحسين‘ في المسجد النبوي في طفولتهما بحضور رسول الله’ وعدم منعهما منه.
وان يمكن لأحد أن يقول بأنه لايمكن الاستدلال بحضورهما‘ في المسجد على الاستحباب، لأنهما امامان معصومان ولهما أحكام خاص لايجوز التسري الي الغير ومع الاحتمال لا يمكن الاستدلال.
ويدل على استحباب حضور الصبيان في المسجد ما رواه عبدالله بن سنان عن الامام الصادق× في سيره رسول الله’ في الصلاة حينما كان الصبيان موجودا في المسجد.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ| بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ، قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: وَمَا ذَاكَ؟ قَالُوا خَفَّفْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ: أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِي؟»[3] .
هذا يدل على أن الصبي كان موجودا في المسجد وكان قريبا بوالده أو والدته بشكل كان رسول الله’ يسمع صراخه؛ فخخف صلاته لأجله ولم يأمر باخراجه عنه.
تنبيهان:
الأول: نعم لا شك في أن المراد من الصبي الذي ورد في تلك الروايات هو الصبي المميز، لأن المميز هو الصبي الذي يمكن تعليمه وهو يتمكن من الاتيان بها تمرينا؛ وأما غير المميز لايعرف ولا يتمكن!
فبهذا البيان أن القول باستحباب الحضور خاص بالصبي المميز وأما الصبي غير المميز فيجوز للوالدين مجيئهم الي المسجد وأما الاستحباب لايشمله؛ لأن الاستحباب مرتبط بالتربية والتعليم.
الثاني: أنه قد يحرم حضور الصبيان لعلل خاصة وفي موارد خاصة؛ مثل تلويث المسجد، أو هتك حرمة المسجد، أو أذى المصلين، أو ايجاد المانع من عبادة العباد وغيرها؛ مثل مخالفة غرض الواقف، فيحرم في هذه الموارد.
وقد يجب في مثل مورد النذر وغيره.
ولكن هذه الموارد خارجة عن محل البحث، لأن البحث في أصل حضور الصبيان من دون ملاحظة خاصة.
فحرمة بعض الموارد ووجوب بعض آخر لايضران بالقول باستحباب حضور الصبيان.