1401/09/13
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد /اتخاذ المسجد مركزاً لحضور الصبيان
بحث دربارهی امکانیات و ظرفیتهای مسجد بود؛ مواردی را دراینباره بیان کردیم؛ یکی از آن امکانیات و ظرفیتها «اتخاذ المسجد مجلساً للقضاء» بود که بحث از آنرا در جلسه گذشته پایان دادیم.
یکی دیگر از ظرفیتهای مسجد «اتخاذ المسجد مرکزاً لحضور الصبيان» است که آنرا مورد بحث و بررسی قرار میدهیم که آیا میتوانیم از ظرفیت مسجد برای حضور کودکان، آموزش و تربیت آنها و آماده کردن و مأنوس کردنشان نسبت بهمسجد بهره ببریم یا خیر؟
نکته نخست:
همانگونه که بارها گفتهایم، بحث ما دربارهی مسجد تمدنساز در طراز انقلاب اسلامی است. شکی نیست هنگامیکه از تمدن اسلامی سخن گفته میشود، مقصود یک تمدن عام است که همهی افراد بشر را با هر سن، نژاد، رنگ، زبان و قومیتی در برمیگیرد.
نکته دوم:
تمدن اسلامی همه را باید شامل شود. پس اگر اینگونه است نمیتوان به نبودن کودکان در آن تمدن اسلامی قائل بود، زیرا تمدن، جامع و شامل است و همه افراد و بخشها را در برمیگیرد؛ پس کودکان نیز باید در این تمدن حضور داشته باشند و از آنها استفاده کنیم.
نکته سوم:
همانطور که پیشتر گفتیم و بارها آنرا تکرار کردیم، مسجد جزئی از پازل تمدن اسلامی است.[1]
پس با این نکاتی که بیان شد:
1. تمدن اسلامی عام و شامل است.
2. در این تمدن اسلامی نمیشود حضور کودکان و فرزندان را نادیده گرفت.
3. مسجد نیز جزئی از پازل تمدن اسلامی و یکی از ابزارهای تحققبخش این تمدن است.
با توجه به این چند نکته که گفته شد، ناچاریم نقش مسجد در ارتباط دادن کودکان به این فرهنگ و تمدن اسلامی را احراز و روشن کنیم. اکنونکه تمدن اسلامی عام و شامل است و کودکان را در برمیگیرد و مسجد نیز جزئی از پازل تمدنساز است، پس باید از این بحث کنیم که مسجد با این جایگاه و بهعنوان پایگاه تمدن اسلامی چه نقشی میتواند در ایجاد و تأسیس ارتباط ماندگار میان فرزندان و این تمدن اسلامی داشته باشد.
وقتیکه کودکان دانستند با مسجد که مرکز تمدن اسلامی است چگونه ارتباط برقرار کنند، میتوانند در این تمدن اسلامی مفید واقع شوند و از این تمدن نیز استفاده کنند؛ ازاینرو باید دراینباره بحث کنیم.
با تأکید بر این مطلب (کودکان و نقش آنها در برابر مسجد و نقش مسجد در جذب آنها) باید این نکته را اضافه کنیم که چرا باید به کودکان در مسئله مسجد اهمیت دهیم؟! میگوییم: چون کودکان جزئی از آیندهی امت انسانی هستند و آرزوی این امت انسانی بر عهدهی همین کودکانی است که نسل آینده هستند.
امروزه اگر از جامعه سؤال کنیم که آینده شما چیست؟ میگویند: آینده ما همین کودکان هستند. تمدن نیز در آینده تحقق پیدا میکند؛ ازاینرو از الآن این کودکان باید بهعنوان یک پایگاه تمدنی در مسجد موردتوجه قرار بگیرند، چون روشن است که فرزندان، آرزوهای آینده جامعه هستند. پس جامعهای که بهتمدن اسلامی میاندیشد و به فکر پیادهسازی آن است بر همهی فرزندان خویش از دختر و پسر اعتماد میکند، زیرا آینده در دستان آنهاست؛ بنابراین ضرورت دارد که این مسئله احراز و تبیین شود.
سؤال: آیا میتوان مسجد را محلی برای حضور کودکان قرار داد؟
بهعبارتدیگر، آیا میشود خود مسجد پایگاهی برای حضور فرزندان باشد یا اینکه آنها باید در مکانی تحت مدیریت مسجد بهعنوان مرکز نگهداری و آموزش اطفال حضور پیدا کنند؛ و آیا این کار جایز است یا جایز نیست؟
قدما و متأخرین از فقها، متعرض ورود کودکان بهمسجد شدهاند که آیا ورود آنها بهمسجد جایز است یا نه و آیا کراهت دارد یا نه. البته متعرض نقش کودکان در تمدن اسلامی نشدهاند، زیرا این بحث تازهای است، ولی از باب حکم حضورشان در مسجد به این مسئله پرداختهاند که استحباب دارد، کراهت دارد و یا مباح است.
مشهور فقها ورود کودکان بهمساجد را همچون مجانین مکروه میدانند و بهتر است آنها بهمسجد نیایند؛ البته رأی مخالف نیز داریم که به آنهم خواهیم پرداخت.
اقوال فقها
شیخ طوسی
نخستین فقیهی که کلام او را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم نظر شیخ طوسی& است که ایشان از قدما بهشمار میآید، زیرا مشهور، پیش از علامه را از قدما میدانند و پس از ایشان را از متأخرین محسوب میکنند.
شیخ طوسی& دراینباره میفرماید: «وتجنب المساجد البيع والشراء والمجانين والصبيان والأحكام والضالة، وإقامة الحدود، وإنشاد الشعر، ورفع الأصوات فيها، وعمل الصنائع فيها»[2] ؛ و مساجد را اجتناب دهید و دور کنید از خریدوفروش، دیوانگان، کودکان، اجرای احکام (احکام عام است، هم قضا و هم اجرای احکام را شامل میشود که بهقرینه اقامة الحدود اجرای احکام است)، پیدا کردن گمشده، اجراء الحکم و انفاذ الحکم، شعرخوانی و بلند کردن صدا و کارهای صنعتی و شغلها در آن.
شهید اول
شهید اول& دراینباره میفرماید: «ويستحبّ اتّخاذ المساجد ... ترك الزخرفة ولتصوير وقيل: يحرمان، وترك البيع، والشراء، والمجانين، والصبيان، والأحكام، وتعريف الضالّة، وإقامة الحدود، ورفع الصوت، وترك إخراج الحصى منها فيعاد إليها أو إلى غيرها»[3] ؛ مرحوم شهید& پس از بیان برخی نکات میفرماید: مستحب است ترک زینت مسجد و تصویر کشیدن در آن؛ و برخی گفتهاند که [انجام این دو در مسجد] حرام است؛ همچنین مستحب است ترک خریدوفروش، ترک دیوانگان و کودکان [از مسجد] و ... [که درنتیجه، حضورشان در مسجد] مکروه میشود.
صاحب جواهر
جناب صاحب جواهر& نیز همانند عبارات مرحوم شهید& دارد؛ ایشان میفرماید: «ويستحب أن يجتنب البيع والشراء فيها وتجنيبها المجانين وإنفاذ الأحكام وتعرف الضوال وإقامة الحدود وإنشاد الشعر ورفع الصوت وعمل الصنائع»[4] ؛ مستحب است دوری کردن از خریدوفروش در مساجد، دور کردن دیوانگان از آنجا، اجرای احکام، معرفی گمشده در مساجد، اقامه حدود، شعر خواندن و بالا بردن صدا و انجام کارهای صنعتی و شغل در مساجد.
سپس صاحب جواهر علت استحباب دور شدن این موارد از مسجد را با روایت مرسلی از امام صادق× بیان میکند که امام× فرمودند: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ الْبَيْعَ وَالشِّرَاءَ وَالْمَجَانِينَ وَالصِّبْيَانَ وَالْأَحْكَامَ وَالضَّالَّةَ وَالْحُدُودَ وَرَفْعَ الصَّوْتِ»[5] ؛ دور كنيد مساجدتان را از خریدوفروش، ديوانگان و كودكان، و نيز گمشدهها را در مساجد طلب ننماييد و همچنين در مساجد حكم نكرده و حدود جارى ننماييد و صداى خويش را در آنجا بلند نكنيد.
صاحب جواهر همچنین روایتی را از امام کاظم× اینگونه نقل میکند:
عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيم× قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ وَمَجَانِينَكُمْ وَشِرَاءَكُمْ وَبَيْعَكُمْ»[6] ؛ كودكان، ديوانگان و خریدوفروشتان را از مساجد دور كنيد.
صاحب جواهر در عنوان بحث خویش بهکراهت حضور صبیان در مساجد اشاره کرده است، اما در عبارت خود بهلفظ «صبيان» اشارهای نکرده است، بااینوجود در بیان ادله، روایاتی را ذکر میکند که به ترک حضور صبیان اشارهکرده است. این عدم بیان «صبيان» در عبارت صاحب جواهر باید از سهو یا سبق قلم باشد، زیرا در ادلهای که ذیل آن بیان میکند صبیان را ذکر کرده است.
سید یزدی
سید یزدی& نیز در هنگام شمردن مکروهات به دوازدهمین مورد که میرسد، این گون عنوان میدهد: «يكره استطراق المساجد»[7] . ایشان در ابتدا میفرماید: مسجد را مسیر عبور و مرور و محل راه قرار دادن مکروه است؛ یعنی اینکه از یک در وارد مسجد شوند و از در دیگر خارج شوند، این کار مکروه است؛ مگر برای اینکه دو رکعت نماز بخوانند و بعد از مسجد خارج شوند.
سید یزدی پس از بیان چند نکته میفرماید: «يکره ... وتمكين الأطفال والمجانين من الدخول فيها، وعمل الصنائع»[8] ؛ قدرت دادن و اجازه دادن کودکان و دیوانگان برای دخول در مسجد مکروه است؛ یعنی مکروه است که کودکان و دیوانگان وارد مسجد شوند.
پس همانطور که گفتیم مشهور از فقها قائل بهکراهت «دخول الصبيان في المساجد» هستند؛ «کما أنّهم يعتقدون بکراهة دخول المجانين في المساجد».
فقهالمسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الثالث والثلاثون: (13/09/1401 - 9 جمادی الاولی 1444)
الباب الثاني: امكانيات المسجد (اتخاذ المسجد مركزا لحضور الصبيان)
لا شك في أن الحضارة الاسلامية هي الحضارة العامة والشاملة لجميع أفراد البشر وأنواعه من الصغير والكبير، والأبيض والأسود و...
ولايمكن القول بعدم حضور الصبيان والأطفال في تلك الحضارة الاسلامية!
وكما قلنا كرار وتكرارا أن المسجد جزء من جدول الحضارة الاسلامية‘ وحينئذ لابد من احراز وتبيين دور المسجد في ربط الصبيان والأطفال بالمسجد كي يكونوا مرتبطين بمركز الحضارة الاسلامية ويكونوا مفيدين ومستفيدين لتلك الحضارة.
لأن الصبيان هم جزء من مستقبل الأمة الانسانية وآمال المجتمع الانساني.
من الواضح أن أبناء الأمة وبناتها هي آمالهم.
فالأمة التي تفكر وتسعي بتحقيق الحضارة السلامية تعتمد على أولادهم وعلى الجيل القادم في تحقيق تلك.
فهناك سؤال: هل يمكن أن نجعل المسجد محلا ومركزا لحضور االأطفال والصبيان وتدريبهم فيه لتحقيق تلك الحضارة.
نعم قد تعرض الفقهاء القدماء والمتأخرين منهم لمسألة الصبيان ودخولهم في المساجد ولكن ليس من باب دورهم في الحضارة الاسلامية، بل من باب كراهته أو استحبابه أو اباحته!
المشهور من الفقهاء قالوا بكراهة دخول الصبيان في المساجد كما قالوا بكراهة دخول المجانين فيها.
فاليكم بعض أقوال الفقهاء:
يقول الشيخ الطوسي& في المبسوط:
«وتجنب المساجد البيع والشراء والمجانين والصبيان والأحكام والضالة، وإقامة الحدود، وإنشاد الشعر، ورفع الأصوات فيها، وعمل الصنائع فيها»[9] .
يقول الشهيد الأول& في الدروس الشرعيه:
«ويستحبّ اتّخاذ المساجد ... ترك الزخرفة ولتصوير وقيل: يحرمان، وترك البيع، والشراء، والمجانين، والصبيان، والأحكام، وتعريف الضالّة، وإقامة الحدود، ورفع الصوت، وترك إخراج الحصى منها فيعاد إليها أو إلى غيرها»[10] .
يقول صاحب الجواهر&:
«ويستحب أن يجتنب البيع والشراء فيها وتجنيبها المجانين وإنفاذ الأحكام وتعرف الضوال وإقامة الحدود وإنشاد الشعر ورفع الصوت وعمل الصنائع؛ للمرسل عن الصادق× «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ الْبَيْعَ وَالشِّرَاءَ وَالْمَجَانِينَ وَالصِّبْيَانَ وَالْأَحْكَامَ وَالضَّالَّةَ وَالْحُدُودَ وَرَفْعَ الصَّوْتِ»[11] ؛ وخبر عَبْد الْحَمِيد عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيم× قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ وَمَجَانِينَكُمْ وَشِرَاءَكُمْ وَبَيْعَكُمْ»[12] .[13]
(كما شاهدنا أن صاحب الجواهر لم يذكر الصبيان في عبارته بل ركز على المجانين؛ ولكن الدليل الذي ذكره مرسلا عن الصادق× ففيه ذكر الصبيان بجانب المجانين)
يقول السيد اليزدی في العروة:
«الثاني عشر: يکره استطراق المساجد إلّا أن يصلّی فيها رکعتين، ... وتمکين الأطفال والمجانين من الدخول فيها، وعمل الصنائع ...» [14] .