1401/08/14
موضوع: فقهالمسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد / الثالث: قضاء حوائج الناس (تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع) - مطالبی دربارهی حضرت معصومه سلاماللهعلیها
مطالبی دربارهی حضرت معصومه÷
دهم ربیعالثانی مصادف با سالروز وفات شهادتگونه حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها است. این مناسبت را به محضر ولی نعتمان حضرت ثامنالحجج علی بن موسیالرضا المرتضی×، حضرت صاحبالامر#، مراجع عظام تقلید، بهویژه مقام معظم رهبری و به عموم شیعیان تسلیت عرض مینمایم.
ازاینرو در ابتدای بحث مطالبی را دربارهی حضرت فاطمه معصومه÷ خدمت شما عزیزان تقدیم میدارم:
ایشان (فاطمه معصومه) دختر امام کاظم× است، عناوین ارزشمندی از حضرات معصومین ^ دربارهی ایشان گفتهشده که نشان از بزرگی و عظمت مقام ایشان دارد؛ یعنی ایشان (فاطمه معصومه÷) با اینکه معصوم هم نیستند؛ اما معصومین^، فضائلی را در باب شخصیت، زیارت و شفاعت ایشان فرمودهاند؛ تا جاییکه حتی برای ایشان زیارتنامهی مأثورهای هم از ناحیه معصوم وارد شده است.
بیشتر این فضایل و ارزشها با محوریت ولایت و امامت است؛ همانگونه که در زیارت ایشان آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اللَّه، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اللَّه»[1] ؛ یعنی فضیلت این است که با ولایت پیوند خورده باشد؛ البته این تعابیر(بِنْت، أُخْت، عَمَّة وَلِيِّ اللَّه) پیوند نَسَبی است و فضیلتی عام بهشمار میآید؛ اما این پیوند نسبی هنگامی تأثیرگذار خواهد بود که فضیلتهایی نیز از سوی خود آن شخصیت با محوریت امام دریافت شود؛ ازاینرو تعابیری از سوی برخیها دربارهی ایشان گفته شده است؛ همانند آنچه که برخی مورخین نوشتهاند: «انها رضعت من ثدی الامامة و الولاية»[2] ؛ حضرت فاطمه معصومه ÷ از سرچشمه ولایت و امامت شیر نوشیده، رشد کرده و بزرگ شده است؛ همهی اینها از خانهی ولایت و امامت بوده است.
ایشان در دامان ایمان و طهارت رشد کرده است؛ بهویژه اینکه پس از شهادت امام کاظم× و قرار گرفتن مدیریت و سرپرستی امور فرزندان ایشان بهدست امام رضا×، تأثیر فراوانی در شخصیت فاطمه معصومه÷ داشته است. [شخصیت ایشان بهگونهای بود که] امام رضا× لقب «معصومه» را به ایشان دادند و فرمودند: «من زار المعصومةَ بقُم كمَن زارَنى»[3] ؛ کسیکه فاطمه معصومه÷ را در قم زیارت كند، همانند آن است كه مرا زیارت كرده باشد.
سؤال: معنای «كمَن زارَنى» چیست؟
جواب: «كمَن زارَنى»؛ یعنی زیارت کننده؛ یعنی زیارت حضرت معصومه÷ برابری با زیارت امام رضا× میکند.
دربارهی فضیلت زیارت امام رضا× بهجایی میرسیم که امام جواد× در جواب على بن مهزيار -که به امام عرضه داشت: قربانت گردم! زیارت امام رضا× برتر است يا زیارت امام حسين×؟- فرمود: «زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ، وَأَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ»[4] ؛ زیارت پدرم برتر است، زيرا امام حسين× را همۀ مردم زیارت میكنند؛ ولی پدرم را جز خواص شیعه زیارت نمیکنند.
البته علت این برتری بهخاطر فضیلت عقیده زائر است و از باب فضل مزور نیست.
هنگامیکه اینها را کنار هم بگذاریم، مقام فاطمه معصومه÷ بسیار بالا خواهد شد، زیرا «كمَن زارَنى»؛ میشود «كمَن زارَ الحسين» و «مَن زارَنى، كمَن زارَ اميرالمؤمنين»؛ یعنی این قابل تسری است.
تعبیر دیگری که دربارهی شخصیت فاطمه معصومه÷ وارد شده، موضوع شفاعت آنحضرت است. شکی در این نیست که ایشان دارای مقام شفاعت هستند؛ اما سؤال این است که گستره و دامنهی شفاعت ایشان تا کجاست؟
امام صادق×، نخستین امامی است که دربارهی حضرت معصومه÷ سخنانی را فرمودهاند.
در روایتی از ایشان اینگونه منقول است:
رَوَى عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، وَ قَالُوا: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ، فَقَالَ×: «مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ، فَقَالُوا: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ، فَأَعَادَ× الْكَلَامَ؛ قَالُوا: ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا، فَقَالَ×: «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ| حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ، وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»[5] .
از عدّهای از اهالی رى روایت شده است كه خدمت امام صادق× رسیدند و گفتند: ما اهل رى هستیم. امام× فرمود: «درود بر برادران قمى ما!». آن عده گفتند: ما اهل رى هستیم! ایشان دوباره همان جمله را فرمود. آنها چند بار سخنشان را تکرار كردند و امام× باز همان جواب را به ایشان داد و سپس فرمود: «خداوند، حرمى دارد و آن، مكه است. پيامبر| حرمى دارد و آن، مدینه است. اميرمؤمنان× حرمى دارد و آن، کوفه است، و ما نيز حرمى داریم و آن، شهر قم است. بهزودی بانويى از فرزندان من بهنام فاطمه÷، در آن شهر دفن خواهد شد. هر كه او را زیارت كند، بهشت براي او واجب میشود.
این حدیث در نقل دیگری اینگونه آمده است: «...تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَتُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم»[6] ؛ در شهر قم زنى از فرزندان من رحلت مىكند كه نام او فاطمه دختر موسى بن جعفر‘است، و همه شيعيان من (كه شايسته شفاعت باشند) با شفاعت اين خانم وارد بهشت مىشوند.
این روایت قبل از ولادت حضرت فاطمه معصومه÷ صادر شده است و نکتهی عجیب این روایت اینجاست که امام صادق× فرمود: همهی شیعیان با شفاعت حضرت معصومه÷ وارد بهشت میشوند.
البته اینمطلب دلالت بر ظرفیت وجودی حضرت معصومه÷ برای شفاعت میکند؛ اما شایستگی و شرایط شفاعت شوندگان نیز باید احراز شود؛ اینگونه نیست که ایشان همه را شفاعت کنند، بلکه باید شیعیان شرایط شفاعت را احراز کنند؛ اگرچه ایشان قابلیت شفاعت همهی شیعیان را دارند و این نکتهی بسیار مهمی است.
از بزرگی سؤال کرده بودند که آیا شفاعت حضرت فاطمه معصومه÷ برای اهل قم کفایت میکند؟ ایشان فرموده بودند: میرزای قمی برای شفاعت مردم قم کفایت میکند و فاطمه معصومه÷ همهی شیعیان را شفاعت میکند! این تعبیر روایی نیز شامل این کلام میشود.
فاطمه معصومه ÷ از جایگاه بلندی برخوردار است و امیدواریم در دنیا از زیارت ایشان و در آخرت نیز از شفاعت ایشان بهرهمند شویم و با ایشان و همچنین برادرشان امام رضا‘ در آخرت محشور شویم؛ و تسلیت خود را نیز به محضر امام رضا× تقدیم میکنیم.
الثالث: قضاء حوائج الناس (تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع)
در امکانیات المسجد، بحثی را تحت عنوان «قضاء حوائج الناس» یا «تقديم الخدمات الاجتماعية» ارائه کردیم. یکی از ظرفیتها و توانمندیهای مسجد، خدمترسانی به مردم در مسجد است؛ این که ارائه خدمات در بخشهای گوناگون ازجمله خدمات اجتماعیِ مورد نیاز مردم از مستمندان و دیگران در مسجد ارائه شود.
مقصود از ارائه ی خدمات به مردم تنها در مسجد نیست، بلکه این خدمات میتواند در بیرون از مسجد و بهوسیله ی مؤسسههای تابع مسجد نیز انجام بشود و یا به هر طریقی که ممکن است صورت گیرد اما با اشراف مسجد باشد، زیرا مسجد جایگاه عامی برای همه دارد؛ از همین رو مسجد باید وقف عام باشد و نمیتوان مسجد را برای گروهی خاص وقف نمود، چراکه مسجدیتش احراز نمیشود؛ [البته عنوان «مسجد محله» به خاطر استفاده ی مردم یک محله از آن، آسیبی به وقفیت عام نمیزند]؛ پس رفتوآمد در مسجدی که وقف عام شد، سبب بالا رفتن ظرفیت گردآوری خدمات و به دنبال آن، ارائه ی خدمات نیز فراوان میشود.
دراینباره در تاریخ اسلام و سیره معصومین^، بهویژه در شأن نزول برخی از آیات، مصادیق و مؤیدات فراوانی هست. پیشتر نیز چند نمونه را بیان کردیم و امروز نیز به نمونهای دیگر از قرآن اشاره می کنیم و پس از آن وارد بحث بعدی خواهیم شد.
از جمله چیزهایی که ضرورت استیفای نقش مسجد برای قضای حوائج مؤمنین و ارائه خدمات اجتماعی را تأیید میکند، شأن نزول آیه ی ولایت درباره ی صدقه دادن امیرمؤمنان علی× در رکوع نمازشان است. پس از این که ایشان انگشتر خود را در رکوع نماز به فقیر صدقه دادند، این آیه در شأن ایشان نازل شد: {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}[7] .
ابتدا روایتی را که درباره ی این آیه نقلشده، میخوانیم؛ سپس کیفیت استدلال به آن را بیان میکنیم.
روایت این گونه دارد:
أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ [سَعِيدٍ] الْهَمْدَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُحَمَّدِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ عَيَّاشٍ، عَنْ أَبِي الْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا} الْآيَةَ قَالَ: «إِنَّ رَهْطاً مِنَ الْيَهُودِ أَسْلَمُوا مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أَسَدٌ وَ ثَعْلَبَةُ وَ ابْنُ يَامِينَ وَ ابْنُ صُورِيَا فَأَتَوُا النَّبِيَّ’ فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّ مُوسَى× أَوْصَى إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَمَنْ وَصِيُّكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَلِيُّنَا بَعْدَكَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ- {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ} ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ’ قُومُوا فَقَامُوا فَأَتَوُا الْمَسْجِدَ فَإِذَا سَائِلٌ خَارِجٌ فَقَالَ يَا سَائِلُ أَمَا أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ قَالَ مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ أَعْطَانِيهِ ذَلِكَ الرَّجُلُ الَّذِي يُصَلِّي قَالَ عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ كَانَ رَاكِعاً فَكَبَّرَ النَّبِيُّ’ وَ كَبَّرَ أَهْلُ الْمَسْجِدِ فَقَالَ النَّبِيُّ’ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي قَالُوا رَضِينَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلِيّاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}[8] فَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ تَصَدَّقْتُ بِأَرْبَعِينَ خَاتَماً وَ أَنَا رَاكِعٌ لِيَنْزِلَ فِيَّ مَا نَزَلَ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ× فَمَا نَزَلَ»[9] .
امام باقر× در تفسير قول خداى عزوجل: {سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند ... ؛ فرمود: گروهی از يهوديان مانند عبدالله بن سلام و اسد و ثعلبه و ابن يامين و ابن صوريا مسلمان شدند و نزد پیامبر’ آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا! موسى، يوشع بن نون را وصى خود كرد، وصى شما كيست؟ چه کسی پس از تو سرپرست ما است؟ پس اين آيه نازل شد {سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند}؛ سپس رسول خدا’ فرمود: برخيزيد، آن ها برخاستند و به مسجد آمدند، ناگهان سائلى بيرون ميآمد؛ پیامبر’ فرمود: اى سائل، كسى چيزى به تو نداد؟ گفت چرا، اين انگشتر را دادند و رسول خدا’ فرمود: چه کسی به تو [انگشتر] داد؟ گفت آن مردى كه نماز ميخواند؛ پیامبر’ فرمود: در چه حالى به تو [انگشتر] داد؟ گفت در حال ركوع؛ پيامبر تكبير گفت و اهل مسجد نیز تكبير گفتند. رسول خدا’ فرمود: على بن ابیطالب× پس از من ولى شما است. گفتند: به پروردگارى خدا و به دين اسلام و به پيامبرى محمد| و به ولايت على بن ابیطالب× خشنوديم؛ سپس خدا اين آيه را فرستاد: {وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}؛ از عمر بن خطاب روایتشده كه من چهل انگشتر در حال رکوع صدقه دادم تا برای من [آیهای] نازل شود [همانند] آنچه درباره ی على× نازل شد و چيزى نازل نشد.
هدف پیامبر| از این کار این بود که به مردم نشان دهد آن کسی که در حال رکوع انگشترش را صدقه داده، جانشین و وصی پس از پیامبر است
کیفیت استدلال:
شاهد استدلال در این روایت کجاست؟
بنا بر آیه ی شریفه هنگامیکه فقرا و نیازمندان به خدمات اجتماعی و کمک نیاز داشتند به مسجد میرفتند [جای دیگر نمیرفتند؛] دستکم معروفترین و مهمترین مرکز امید آنها مسجد بوده است.
مراجعه به مسجد نیز مورد نهی واقع نشده و مؤید آنهم این است که وقتی سائل به مسجد آمد و کمک خواست، امیرمؤمنان علی× انگشترش را در حال رکوع به او بخشیده است. ازاینجهت استفاده میشود که مسجد میتواند ظرفیت و توانمندی رسیدگی و ارائه ی خدمات اجتماعی مناسب به همه ی مردم را داشته باشد.
آن که فقیر است برای دریافت کمک میآید و آن که ثروتمند است برای کمک به فقرا میآید. پس مسجد، مرکز دریافت و تقسیم خدمات اجتماعی است که خدمات اقتصادی همانند صدقه دادن، نمونهای از آن خدمات است و در حقیقت هنگامیکه صدقه دادن در مسجد موردتوجه قرار بگیرد همانگونه که امیرمؤمنان علی× انجام داد، عامل مهمی در فقرزدایی از جامعه میشود؛ بنابراین ظرفیت مسجد، کمک به اقتصاد جامعه و فقرزدایی از آن است، همانگونه که امام علی× در حکمت هفتم نهجالبلاغه میفرمایند: «الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ»[10] ؛ صدقه دادن، دارويى ثمربخش است.
[این سخن تنها یک] نصیحت از سوی ایشان نیست، بلکه بُعدی از ابعاد تأثیرگذاری اجتماعی آن را در جامعه ی سالمِ دینی بیان میکند.
پس روایت، بیانگر وجود این ظرفیت (تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع) در مسجد است و با استناداتی که بیان کردیم، میشود در مسجد از این ظرفیت استفاده نمود.
فقهالمسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس السادس عشر: (14/08/1401 –10 ربيع الثاني 1444)
الباب الثاني: امكانيات المسجد
الثالث: قضاء حوائج الناس (تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع)
أتحدث معكم بمناسبة وفات السيدة معصومة÷
فاطمة المعصومة هي السيّدة الجليلة الفاضلة بنت الإمام موسى بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين بن عليّ بن أبي طالب^ بنت وليّ الله وأخت وليّ الله وعمّة وليّ الله كما جاء في زيارتها.
قد قيل في حقّها: إنّها رضعت من ثدي الإمامة والولاية، ونشأت وترعرعت في أحضان الإيمان والطهارة تحت رعاية أخيها الإمام الرضا.
علة لقبها بالمعصومة:
لقد ذكر لذلك وجوهٌ متعددة أشهرها ما رواه الإمام علي بن موسى الرضا في فضلها وفضل زيارتها، فقال: «مَنْ زَارَ المَعْصُوْمَةَ بِقُم كَمَنْ زَارَنِيْ»[11] .
شفاعتها للخلق:
رَوَى عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، وَ قَالُوا: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ، فَقَالَ×: «مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ، فَقَالُوا: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ، فَأَعَادَ× الْكَلَامَ؛ قَالُوا: ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا، فَقَالَ×: «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ| حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ، وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»[12] .
قَالَ الرَّاوِي: «وَكَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ×»[13] .
تتمة البحث الفقهي:
و مما يويد ضرورة استيفاء دور المسجد لقضاء حوائج المومنين و تقديم الخدمات الاجتماعية ما ورد في شأن نزول آية الولاية بعد تصدق أميرالمومنين علي بن أبي طالب× في المسجد و في ركوع صلاته.
روى الشيخ الصدوق طاب ثراه في كتاب عرض المجالس بإسناده عَنْ أَبِي الْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا} الْآيَةَ قَالَ: «إِنَّ رَهْطاً مِنَ الْيَهُودِ أَسْلَمُوا مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أَسَدٌ وَ ثَعْلَبَةُ وَ ابْنُ يَامِينَ وَ ابْنُ صُورِيَا فَأَتَوُا النَّبِيَّ’ فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّ مُوسَى× أَوْصَى إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَمَنْ وَصِيُّكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَلِيُّنَا بَعْدَكَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ- {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ} ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ’: قُومُوا فَقَامُوا فَأَتَوُا الْمَسْجِدَ فَإِذَا سَائِلٌ خَارِجٌ فَقَالَ يَا سَائِلُ أَمَا أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ قَالَ مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ أَعْطَانِيهِ ذَلِكَ الرَّجُلُ الَّذِي يُصَلِّي قَالَ عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ كَانَ رَاكِعاً فَكَبَّرَ النَّبِيُّ’ وَ كَبَّرَ أَهْلُ الْمَسْجِدِ فَقَالَ النَّبِيُّ’ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي قَالُوا رَضِينَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِيناً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلِيّاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}[14] فَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ تَصَدَّقْتُ بِأَرْبَعِينَ خَاتَماً وَ أَنَا رَاكِعٌ لِيَنْزِلَ فِيَّ مَا نَزَلَ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ× فَمَا نَزَلَ»[15] .
كما ظهر من شأن نزول هذه الآية المباركة أن الفقراء كان يراجعون المساجد و كانوا يطلبون حوائجهم في المسجد، و الامام أمير المؤمنين× لم ينه عن ذلك بل قضي حاجته في الصلاة.