1401/02/18
موضوع: فقهالمسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)/امكانيات المسجد /بیان خلاصهای از مطالب مطرحشده در باب فقهالمسجد
بحث اخلاقی
برای تبرک شدن بحث در آغاز درس، روایتی از رسول اکرم| را نقل میکنیم.
روایت اینگونه دارد:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ| مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، فَقَالَ: «يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ|: حُسْنُ الْخُلُقِ؛ ثُمَّ أَتَاهُ عَنْ يَمِينِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ؛ ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ قِبَلِ شِمَالِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ؛ ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ وَرَائِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ وَ قَالَ: أَ مَا تَفْقَهُ الدِّينُ هُوَ أَنْ لَا تَغْضَبَ»[1] .
مردى حضور پيامبر خدا| شرفياب شد، عرض كرد: يا رسولالله! دين چيست؟ حضرت فرمود: حسن خلق. دوباره از طرف راست آمد، پرسيد: دين چيست؟ فرمود: حسن خلق.
باز از طرف چپ آمد، عرض كرد: دين چيست؟ فرمود: حسن خلق.
آنگاه از پشت سرآمد، عرض كرد: دين چيست؟ بازهم فرمود: حسن خلق.
پيامبر| نگاهى به آن مرد كرد و فرمود: آيا دين را درنیافتهای، دين آن است كه خشمگين نشوى!
نکات پیرامون روایت
حسن خلق میتواند مصادیق متعددی؛ همچون معاشرت نیکو، خوشرفتاری، چهره درهمکشیده نداشتن، تبسم داشتن، روی گشاده داشتن، با نرمی سخن گفتن در برخورد با دیگران و ... داشته باشد.
در حقیقت مقصود از خُلقی که در قرآن و روایات آمده، بیشتر در رفتارهای اجتماعی ما تفسیر میشود. رفتارهای ما با خودمان، رفتارهای ما با دیگر افراد در جامعه و ... ازاینرو، قرآن بحث مفهومی نکرده است، بلکه مصادیق آنرا مطرح میکند؛ همچنین قرآن به تفسیر مباحث اخلاقی نیز نپرداخته است، بلکه مصادیق آنرا بیان کرده است.[2]
در این روایت از چیستی دین سؤال میشود، درحالیکه دین معنای جامعی دارد؛ اما پیامبر آنرا حسن خلق بیان میفرماید.
البته نباید تصور یا القا کرد که همهی دین، اخلاق است؛ همانگونه که برخی از افراد در جامعه این مطلب را القا میکنند که همهی دین، اخلاق است، بلکه معارف دین به سه بخش: اخلاق، احکام و عقاید تقسیم میشود که هیچکدام بدون دیگری اعتباری ندارد؛ یعنی زمانیکه این سه در کنار یکدیگر قرار گرفتند، انسان راه کمال را طی خواهد کرد، چراکه عقاید، پشتوانه و عقبه رفتار انسان، و احکام جلودار کار انسان است؛ و شناخت مسلمان به انجام احکام الهی است؛ مثلاً به اینکه آیا نماز میخواند یا خیر؛ اما عقبه و پشتوانهی آن نیز اصول دین؛ یعنی عقاید است؛ و نتیجه این سه، تربیت کردن انسان اخلاقی است.
پیامبر| در این روایت در سؤال از چیستی دین به حسن خلق اشاره میکند؛ یعنی مقصود ایشان مجموعهی رفتارها، کنشها و واکنشهای انسان در تعامل با دیگران است؛ همهی مجموعهی دین باید انسان را به این نقطه برساند که بر مدار اخلاق، تربیتیافته باشد.
با توجه به کلام پیامبر| که فرمودند: «الدِّينُ هُوَ أَنْ لَا تَغْضَبَ»؛ دین این است که خشمگین نشوی؛ رعایت آن برای ما طلبهها بسیار مهم و ضروری است. امروز در جامعه، خشمگین نشدن، عصبانی نشدن، از جملات مردم نرنجیدن و در ظاهر نشان ندادن و برخورد نکردن با حرفها و شکایات مردم بهویژه دربارهی ما از ضروریات است؛ یعنی اگر بخواهیم دین خدا را تبلیغ کنیم و مردم با دین آشتی داشته باشند؛ یکی از راههای آن صبر و تحمل، غضب نکردن و حوصله کردن است.
امروزه یکی از مهمترین وظایف همین است که اگر حرفهایی شنیدیم، بهخاطر اسلام، مذهب، شهدا و انقلاب تحملکنیم و رفتار خوبی با آنها داشتهباشیم و با لبخند از آن بگذریم تا اعتماد مردم به دین باقی بماند و اصلاح شوند.
خلاصهای از بحث فقه
خلاصهای از آنچه که تا به امروز با موضوع فقهالمسجد بیان کردهایم، خدمت دوستان مطرح میکنیم و هدف از طرح آن (فقهالمسجد) توسعه دادن به آن چیزی است که متعلق به مسجد میباشد.
هر آنچه که تاکنون دربارهی مسجد شنیدهایم، جزئی از احکام الصلاة است؛ اما با بررسی و نگاه اجمالی در ابواب فقه به این نکته رسیدیم که بحث مسجد، دستکم در 20 کتاب فقهی از ناحیهی فقها مطرحشده، و یا اینکه یا قابلیت مطرحشدن دارد[3] ؛ چه در کتابهای فقهی مصطلحی که در مجموعه منابع فقهی است و چه در کتابهای جدید فقهی که تحت عنوان فقه مضاف و فقه موضوعی نوشته میشود.
آنچه که امروزه در بخشهایی از مساجد مشاهده میکنیم یا آنچه که دربارهی مسجد گفته و نوشته میشود، شایسته مسجد تمدنی و در طراز انقلاب اسلامی نیست؛ یعنی آن مسجدی که بخواهد تمدن ساز باشد و اگر بخواهد مقدمهی تمدن حقیقی (ظهور امام عصر#) را فراهم کند، این کار با اجرای برنامههای کنونی مساجد، شدنی نیست، زیرا مسجد تمدن ساز، آن مسجدی است که جامعه را مناسب با زندگی تمدنی، آنهم تمدن در عصر ظهور تربیت کند.
مسجدی که بخواهد مردم را در سطح جامعه مهدوی ارتقا بدهد، نیازمند توسعه در فعالیتهای مسجد است؛ ازاینرو دو مسئله را در فقهالمسجد وارد کردیم که در کتابهای فقهی با این عنوان نبوده است:
1. هوية المسجد.
2. امکانيات المسجد.
طرح این دو مسئله در قالبهای دیگر بیان شده است؛ اما با این قالب و با این عنوان تابهحال مطرح نشده است؛ ازاینرو سعی شد با عنوان جدیدی این دو را وارد کنیم.
مقصود از «هوية المسجد» را اینچنین بیان کردیم: «الذي بنی المسجد لاجله»؛ آنچه هدف اساسی بنای مسجد را شکل میدهد[4] ؛ که آنرا شمردیم و تعدادی از محورهای هویتی مسجد را در امر سوم ذیل عنوان باب الأول پس از ذکر مقدمات بیان کردیم.
باب دوم فقهالمسجد را به «امکانيات المسجد» اختصاص دادیم که هنوز دربارهی آن بحث و گفتوگو میکنیم.
منظور از امکانیات المسجد، ظرفیتها و قابلیتهای آن است؛ هدفهای پایه، هویت مسجد را تشکیل میدهد و توجه به سقف توانمندی مسجد از امکانیات مسجد است. مقصود از امکانیات مسجد این است که تا کجا مسجد توانایی تأثیرگذاری در جامعه را دارد و میتواند کانون توجه جامعه باشد؛ یعنی آن کارکردهایی که جامعه اسلامی از خلال مسجد میتواند به آنها برسد، کجاست؟[5]
در حقیقت، مسجد تمدن تنها با نمازخواندن، توانایی تأثیرگذاری را ندارد؛ یا اینکه مسجد با امام جماعتی که تنها سه وعده نماز بخواند و به کسی کار نداشته باشد، نمیتواند با این شیوه بهسوی تمدن سازی حرکت کند، بلکه مسجد تمدنی، آن مسجدی است که بتواند جامعه را بهسوی تمدن حرکت دهد و گستره مواجههاش با همهچیز باشد.
پس هنگامیکه هویت مسجد، ابعاد گوناگونی پیدا کند، امکانیات متعددی نیز برای آن پیدا خواهد شد.
در بیانی دیگر، فرق هویت و امکانیات مسجد در این است که: هویت مسجد آن چیزی است که پیوسته با مسجد است و در غیر از مسجد یا نمیتوان آنرا یافت، یا اینکه ناقص و منحرف پیدا میشود؛ اما امکانیات مسجد یا قابلیت مسجد آن کاری است که ممکن است در غیر مسجد هم تحقق یابد؛ لکن ارزش تحققش در مسجد بیشتر است؛ و از طهارت عمل، موضوع و مکان نیز برخوردار است؛ یعنی اگر مسجد منشأ تعلیم جامعه باشد، این تعلیم، پاکیزه میشود، چراکه آن متعلم با وضو وارد مسجد میشود؛ لذا این طهارت اثرش را بر او میگذارد؛ که این موضوع حکایت از نقش بالای مسجد در جامعه و افراد آن دارد.
نخستین مرحله از امکانیات مسجد را که موضوع توانمندی مسجد و نقش آن در یاریرساندن به بخش آموزش جامعه بود، بیان کردیم.
اینکه آیا تعلیم در مسجد اختصاص به تعلیم دینی دارد یا مسجد میتواند در مطلق تعلیم نقشآفرینی نماید؟ این موضوع را ذیل ده عنوان[6] برای تعلیم برشمردیم[7] و ثابت کردیم که میتوان از ظرفیت مسجد برای مطلق تعلیم استفاده کرد، بهشرط اینکه با شأن مسجد سازگاری داشته باشد.[8]
همه این ده مورد، پایههایی در تاریخ اسلام دارد که شروع آن از مسجد بوده است و علت این امر، قابلیتهای بالای مسجد بوده تا هرکجا لازم باشد بتواند با محوریت آن انجام بشود.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الرابع والثمانون (6 شوال 1443)
الباب الثاني: امكانيات المسجد
نبدأ الدرس بحديث عن رسول الله| كي نتبارك بكلامه النوراني:
في تنبيه الخواطر: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ| مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، فَقَالَ: «يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ|: حُسْنُ الْخُلُقِ.
ثُمَّ أَتَاهُ عَنْ يَمِينِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ.
ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ قِبَلِ شِمَالِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَقَالَ: حُسْنُ الْخُلُقِ.
ثُمَّ أَتَاهُ مِنْ وَرَائِهِ فَقَالَ: مَا الدِّينُ؟ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ وَقَالَ: أَمَا تَفْقَهُ الدِّينُ هُوَ أَنْ لَا تَغْضَبَ»[9] .
لاشک في أن ما قصد في هذا الحديث من الدين هو أعمال الانسان المتدين في تعامله وتعاشره مع الخلق والمجتمع؛ وليس المقصود حصر الدين بالاخلاق فقط وعدم الالتزام بالعقائد والأحكام، لأن الاخلاق من دون الاعتقاد بالمسائل العقدية ومن دون الالتزام بالأحكام والفرائض ليس من الدين ولايعبتر من الدين.
نعم ان حسن الخلق يعتبر من اخلاق الانسان المسلم المومن المتشرع.
خلاصة ما قلنا في فقه المسجد من بداية العام الدراسي
کما تعرفون کان بحثنا في العام الدراسي الذي ندرس فيه، حول موضوع هام وهو (فقه المسجد) ولاشک في أن المقصود من التعرض لهذا الموضوع، هو التوسعة في ما يتعلق بالمسجد فقها، لأن ما سمعنا الى الآن من فقه في الكتب الفقهية هو بيان أحكام المسجد التي تعتبر جزءا من كتاب الصلاة؛ ولكنه من الواضح أن عنوان المسجد كما ذكرناه في بداية البحث؛ قد ورد أو يمكن وروده في عشرين بابا أو أكثر من أبواب الفقه وهذا هوالذي قد شجعنا من الورود في موضوع فقه المسجد وبيان تفصيل ما يتعلق بالمسجد الذي نريد في الحضارة الاسلامية.
لأن ما نشاهده اليوم من نشاطات وبرامج المساجد الموجودة بين أيدي المجتمع لا يناسب عنوان المسجد الحضاري أو المسجد المناسب على مستوى الثورة الاسلامية.
لأن المسجد المناسب اللائق بالحضارة الاسلامية التي بنيت الثورة الاسلامية لتحققها مقدمة وتهميدا لظهور الامام الحجة×، هو المسجد الذي يتربي فيه المجتمع على مستوى المجتمع المهدوي.
لأجل ذلك قد بدأنا بعد التعرض للمقدمات للبحث حول عنوانين مهمين في فقه المسجد وهما: 1 – هوية المسجد. 2 – امكانية المسجد.
وقد شرحنا ما قصدنا منهما.
قلنا: المقصود من (هوية المسجد) بيان ما هو الذي بني المسجد لأجله؛ يعني بيان الهدف الأساس من بناء المسجد وعددنا عدة محاور وتحدثنا حولها. وجعلنا الباب الأول من فقه المسجد.
وأما في الباب الثاني تحدثنا حول امكانيات المسجد يعني حول ما يمكن الاستفادة من المسجد لأجله؛ أو الذي يمكن بلوغ المجتمع اليه من خلال المسجد أو الافعال التي يمكن تنفيذها في المسجد ولاباس بالاستفادة من المسجد لتلك الامور.
ولاريب في أنه لابد للمسجد الحضاري أو المسجد الذي يريد المجتمع تحقيق الاسلام الحضاري منه أو يريد المجتمع جعله مبدأ لتحقيق الاسلام الحضاري، أن يستفاد من جميع امكانياته وقابلياته من دون التوقف على هويته.
لأن الهوية عبارة عن الأهداف الأساسية من بناء المسجد ولكن الله عزوجل جعل في المسجد امكانيات عدة وقابليات متوفرة لتحقيق الاسلام الحضاري وتاسيس المجتمع المثالي.
وقد بينا أن الفرق بين الهوية والامكانية، عبارة عن أن الهوية يعني ما لا يمكن تحقيقه الجامع الا في المسجد، ومن طلبه في غير المسجد لا يبلغ الى منتهاه.
وأما الامكانية فهي عبارة عما يمكن تحققيها من المسجد ومن غيره؛ ولكن الاستفادة من المسجد لأجل الوصول اليه أفضل لأفضلية المكان وقدسية المكان وتاثيره في قدسية العمل وطهارة الموضوع.
وأشرنا في ذلك الى أن للمسجد دورا كبيرا في تحقيق الحضارة الاسلامية والمجتمع الاسلامي الحضاري.
والمسجد مما ينبغي الاستفادة من امكانياته وقابلياته في تحقيق ما قصد تحقيقه.
وذكرنا أن من امكانياة المسجد هو دوره في تعليم المجتمع بأنواعه من التعليم الديني أو التعليم المطلق بشرط كونه لائقا بالمسجد.
يعني كل ما يومن سعادة المجتمع فهو يمكن تنفيذه في المسجد وجعله مركزا لتعليمه.
وأشرنا في البحث الى بعض امكانيات المسجد وقابلياته:
منها: امكانية تعليم المجتمع في أنحاء مختلفة وجوانب متنوعة:
1. التعليم الديني. سواء التعليم الفقهي أو الكلامي وغيرهما.
2. التعليم التربوي. سواء تربية الأطفال وغيرهم للبلوغ الى احدى جوانب هوية المسجد.
3. التعليم القرآني. ففي الرواية: انما نصبت المساجد للقرآن.
4. التعليم التاريخي. لأن التاريخ عبرة للانسان ولابد من تعليمه وان التاريخ الصحيح يمكن التعرف عليه في المسجد.
5. تعليم معرفة العدو. القاء البصيرة باالنسبة الى موامرات العدو.
6. التعليم العسكري. استعداد المجتمع للدفاع ووالوقوف في مواجهة الأعداء. وهذا هو الذي أمر به القرآن الكريم
7. التعليم المهني.
8. التعليم الاجتماعي (السياسي). (بيان المسائل الاجتماعية مثل تبيين مصالح المجتمع) كما شرع الله تعالى في خطبة صلاة الجمعة بيان مصالح المجتمع الاسلامي.
9. التعليم الأسري. مثل ما يحتاج مجتمعنا اليوم من تكثير النسل.
10. التعليم الاقتصادي.
المقصود من التعليم الاقتصادي ما يحتاجه المجتمع من الأمور الاقتصادية من أحكام التجارة والنمط الصحيح في العمل وغيرها.