استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/11/04

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد - بقي هنا شيء: (استکمال الاشكال السابع في أدلة قول المشهور)

 

ادامه اشکال هفتم به ادله مشهور

ذيل بقی هنا شیء به دلیل مشهور مبنی بر «نافلة في المنزل افضل من المسجد» مناقشه کردیم؛ در اشکال هفتم رسیدیم به اینکه برخی از روایات با روایات مورد استناد مشهور در تعارض هستند- ما روشن ساختیم که برخی از روایات مورد استدلال مشهور قابل استناد نیستند؛ برخی دیگر هم فعل امام× هستند و تعداد آن‌ها را کم کردیم - اما اشکال اساسی بر آن‌ها این است که آن روایات، افزون بر ضعفی که از جهت روایات عامه بودن؛ و ارسال و اضطرابی که داشتند، روایات معارض قدرتمندی نیز در برابر آن‌ها قرار دارد که بعید است توان مقاومت در مقابل آن‌ها را داشته باشند.

بیان صاحب جواهر دراین‌باره را ملاک اشکال قراردادیم؛ با این تفاوت که ایشان در کلام خویش تنها به روایت اشاره‌کرده و از آوردن نص آن خودداری فرموده است؛ ولی ما متن کامل روایت را آورده و آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

صحیحه‌ی معاوية بن وهب

دومین روایتی که صاحب جواهر (در باقی‌مانده روایاتشان) به آن اشاره می‌کند، صحیحه‌ی معاوية بن وهب است که ما آن را به‌طور کامل بررسی خواهیم کرد.[1]

توضیح روایت

ابتدای روایت این‌گونه دارد: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ[2] عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ».

شناخت معاوية بن وهب

صاحب جواهر از این روایت به‌جهت حضور معاوية بن وهب در سلسله راویان، تعبیر به صحیحه کرده است؛ وی معاوية بن وهب بجلی است؛ وی کتابی[3] در فضائل حج دارد.

رجالیون، ازجمله شیخ طوسی که مبنا را در تنظیم کتاب «فهرست» خویش صاحبان کتاب قرار داده است؛ و همچنین نجاشی نیز که در رجال خود صاحبان کتاب را بیان می‌کند، درباره‌ی معاوية بن وهب این چنین می‌فرمایند: «أبو الحسن عربي صميمي، ثقة، حسن الطريقة، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن‘. له كتب، منها: كتاب فضائل الحج. أخبرنا محمد قال: حدثنا أبو غالب أحمد بن محمد قال: حدثنا الحميري قال: حدثنا يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن وهب بكتابه.»[4] .

تفاوت شیخ طوسی و جناب نجاشی در این است که شیخ طوسی ایشان را دارای یک کتاب می‌داند و می‌فرماید: «له كتاب»[5] ؛ اما جناب نجاشی او را صاحب چندین کتاب می‌داند و می‌فرماید: «له كتب، منها: كتاب فضائل الحج»[6] .

شیخ مفید در رساله‌ی خود به نام «رسالة عدديه»؛ معاوية بن وهب را این‌گونه توصیف می‌کند، می‌فرماید: «... من الفقهاء والأعلام المأخوذ منهم الحلال والحرام، الذين لا يطعن عليهم ولا طريق لأحد إلى ذم واحد منهم. وطريق الصدوق- قدس سره- إليه: محمد بن علي ماجيلويه- رضي الله عنه- عن محمد بن يحيى العطار، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن أبي القاسم معاوية بن وهب البجلي الكوفي، والطريق كطريق الشيخ إليه صحيح.»[7] ؛ معاوية بن وهب از فقها و بزرگانی است که مردم حلال و حرام را از ایشان می‌گرفتند؛ - ایشان در عصر خودش – دوره‌ی امام صادق×‌ - فقیهی بوده که به اذن امام، حلال و حرام را برای مردم بیان می‌کرده و مورد اعتماد بوده است- وی از کسانی است که هیچ طعن و اشکالی درباره‌ی ایشان وارد نشده است و ازجمله افرادی بودند که برای هیچ‌کس راهی برای مذمت ایشان نبوده است؛ در طریقش نیز این‌چنین فرموده‌اند که طریق شیخ صدوق به معاوية بن وهب، همانند طریق شیخ طوسی صحیح بوده است.

برخی منابع، کنیه ایشان را «ابوالحسن» گفته‌اند و برخی دیگر مانند جناب کشی و برقی نیز کنیه معاوية بن وهب را «ابوالقاسم»[8] بیان کرده‌اند. این اختلاف دلالت بر دو راوی نیست؛ زیرا ایشان دو فرزند به نام‌های قاسم و حسن داشته‌اند که برخی به کنیه ابوالحسن و برخی دیگر به کنیه ابوالقاسم از او نام‌برده‌اند.

به‌هرحال این حدیث از جهت سند مورد اعتماد است؛ بنابراین تعبیر صحیحه از این روایت در کلام صاحب جواهر درست است و می‌توان به آن اعتماد کرد.

بیان روایت

روایت این‌گونه دارد:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «وَذَكَرَ صَلَاةَ النَّبِيِّ| قَالَ كَانَ يُؤْتَى بِطَهُورٍ فَيُخَمَّرُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ يُوضَعُ سِوَاكُهُ تَحْتَ فِرَاشِهِ ثُمَّ يَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَإِذَا اسْتَيْقَظَ جَلَسَ ثُمَّ قَلَّبَ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تَلَا الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ- {إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ...}[9] الْآيَةَ ثُمَّ يَسْتَنُّ وَ يَتَطَهَّرُ ثُمَّ يَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيَرْكَعُ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ عَلَى قَدْرِ قِرَاءَتِهِ رُكُوعُهُ وَسُجُودُهُ عَلَى قَدْرِ رُكُوعِهِ يَرْكَعُ حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَهُ وَيَسْجُدُ، حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَه، ُ ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ، فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ، فَيَجْلِسُ، فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَيُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ، ثُمَّ يَسْتَنُّ وَيَتَطَهَّرُ وَيَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَيُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كَمَا رَكَعَ قَبْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ، فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ، فَيَجْلِسُ، فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَيُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ، ثُمَّ يَسْتَنُّ وَيَتَطَهَّرُ وَيَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيُوتِرُ وَيُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى الصَّلَاةِ.»[10] .

معاوية بن وهب گوید: از امام صادق× شنیدم که می‌فرمود: ایشان نماز پیغمبر را یادآور شد و فرمود: جدم رسول خدا كه صلوات خدا بر او باد، نافله‌ی شب را با تهجد ادا مى‌كرد، به اين صورت كه ظرف آبى درپوشيده، كنار بالين آن سرور مى‌نهادند و مسواك را در کنارشان می‌گذاشتند.

رسول خدا پس از نماز عشا به بستر مى‌رفت و چندساعتی که خدا خواسته باشد مى‌خوابيد و چون با خواست الهى بيدار مى‌شد، بلافاصله مى‌نشست و ديدگان خود را در مسير سيارات به‌سوی آفاق آسمان مى‌چرخانيد و آيات آخر سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران را تلاوت مى‌كرد كه مى‌گويد: «مسلماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمدورفت شب و روز، نشانه‌های (روشنی) برای خردمندان است...». رسول خدا پس از تلاوت اين آيات پنج‌گانه[11] ، مسواك مى‌زد، وضو مى‌گرفت و به مسجد مى‌رفت و چهار ركعت نافله مى‌خواند؛ ركوع ایشان به‌اندازه‌ی حمد و سوره‌اش طول مى‌كشيد و سجده پیامبر به‌اندازۀ ركوع او؛ چون رسول خدا به ركوع مى‌رفت، نظاره کنندگان، از طول انتظار مى‌گفتند: ایشان كى سر از ركوع برمى‌دارد؟ و چون به سجده مى‌رفت، مى‌گفتند: كى سر از سجده برمى‌دارد؟ رسول خدا پس از چهار ركعت نافله به بستر مى‌رفت و مى‌خوابيد تا آن حد كه خدا خواسته باشد و پس از بيدارى، باز در بستر مى‌نشست و با نظاره‌ی آفاق آسمان همان آيات پنج‌گانه را تلاوت مى‌كرد. سپس مسواك مى‌زد و وضو مى‌گرفت و به مسجد مى‌رفت و با همان ترتيب قبلى - و قدرى سبک‌تر - چهار ركعت نافله مى‌خواند و به بستر خود بازمى‌گشت و تا خدا خواسته باشد مى‌خوابيد و چون نوبت سوم بيدار مى‌شد در بستر مى‌نشست و با نظاره‌ی آفاق آسمان‌ها همان آيات سوره‌ی آل‌عمران را تلاوت مى‌كرد. سپس مسواك مى‌زد و وضو مى‌گرفت و بر سجاده‌ی خود مى‌ايستاد و یک‌رکعت نماز وتر و دو ركعت نافله‌ی صبح به‌جا می‌آورد؛ سپس نماز صبح را می‌خواند.

بررسی دلالی روایت

دلالت روایت و مفهوم آن بر مدعای صاحب جواهر واضح است؛ ازاین‌رو که برخاستن و رفتن پیغمبر به مسجد و نماز شب خواندن در آنجا و تکرار این عمل از سوی ایشان، حکایت از نافله شب پیامبر می‌کند که ایشان حتی نافله صبح را در مسجد می‌خوانده است. کیفیت نماز پیامبر| را امام صادق× نقل کرده است؛ بنابراین با توجه به صحت طریق شیخ طوسی و شیخ صدوق به معاوية بن وهب و بیان ویژگی‌های ایشان مبنی بر این‌که وی صاحب کتابی بود که مردم، حلال و حرام خودشان را از آن می‌آموختند، دلالت روایت واضح است و می‌توان به آن اعتماد کرد؛ ازاین‌رو روایات مشهور را به‌جهت برخورداری از ضعف (عامه بودن، ارسال و اضطراب) نمی‌توان پذیرفت.

جناب صاحب جواهر پس از بیان این روایت می‌فرماید: «الظاهر في أن ذلك عادته وديدنه، ولا قائل بالفصل بين صلاة الليل وغيرها في المرجوحية، بل المحكي عن ابن إدريس[12] أن صلاة الليل خاصة في البيت أفضل من المسجد ولا دليل واضح عليه، نعم الذي صرح به الفاضل[13] والشهيدان[14] والمحقق الثاني[15] وحكي عن غيرهم[16] أن جهة الرجحان فيها آكد، ولعله لما سمعته من فعل أمير المؤمنين× وغيره، لكن هذا الصحيح شاهد بخلافهم باعتبار ظهوره في اعتياده| فعلها في المسجد، بل لعل الظاهر كون عادته صلاة نوافل الفرائض فيه أيضا، بل قد يقال باندراجها في المكتوبة في النبوي[17] السابق باعتبار كونها من مقدماتها ومسنوناتها‌»[18] .

بنا بر ظاهر روایت این‌چنین برداشت می‌شود که، اوّلاً: این‌گونه نمازخواندن در مسجد، کار همیشگی پیامبر بوده است؛ ‌این‌گونه نبوده که پیامبر یک‌بار نافله را در مسجد خوانده باشد و بقیه را در منزل اقامه کرده باشد. ثانیاً: شاید یک نفر بگوید که نماز شب در اینجا خصوصیت داشته باشد.

اما صاحب جواهر می‌فرماید: هیچ‌کسی در بیان مشهور مبنی بر مرجوح بودن نافله در مسجد و راجح بودن آن در منزل، قائل به فصل میان نماز شب و غیر آن نشده است. برخی‌ها مانند ابن ادریس حلی نافله، مخصوصاً نماز شب را در منزل بافضیلت تر از مسجد می‌داند؛ اما هیچ دلیلی برای کلام ایشان وجود ندارد؛ البته این چیزی است که برخی از فقها، مانند فاضل، شهیدین[19] و محقق ثانی نه‌تنها در خصوص نماز شب؛ بلکه برای عموم نافله بیان کرده‌اند.

صاحب جواهر جهت تأکید و استناد این دسته از فقها در رجحان نافله در منزل را روایات امیرمؤمنان× می‌داند؛ چون در این روایت دارد که امام× در خانه‌ی خویش مسجدی را برای اقامه‌ی نافله، به‌ویژه نافله‌ی شب ایجاد کرده بود؛ اما صحیحه‌ی معاوية بن وهب در تعارض با این دلیل مشهور است.

علاوه‌براین روایات مشهور دچار مشکل سندی و دلالتی نیز هستند که عبارت صاحب جواهر این را بیان می‌کند. دلیل دیگری که در بیان صاحب جواهر وجود دارد، روایت نبوی مشهور است که پیامبر مطلق نماز را در مسجد افضل می‌داند؛ اما مشهور آن را بر فریضه حمل کرده و نافله را از آن خارج کرده‌اند؛ درحالی‌که نوافل یومیه با نماز واجب به‌هم‌پیوسته است و کسی به در مسجد می‌رود نافله‌اش را نیز پیش از فریضه می‌خواند؛ بنابراین ممکن است که بگوییم: آنجا نماز واجب را با مستحباتش گفته‌اند؛ مثلاً در جایی از شرع وارد نشده که نماز را در مسجد و تعقیبات آن را در منزل بخواند؛ یا فریضه را مسجد بخواند و نافله‌اش را پیش یا پس از فریضه در خانه بخواند؛ ازاین‌رو صاحب جواهر، روایات معاوية بن وهب را از روایات معارض با مجموعه روایات مشهور بیان کرده است.

روایت هارون بن خارجه

از دیگر روایات متعارض با روایات مشهور که صاحب جواهر آن را بیان می‌کند، روایت هارون بن خارجه است. ایشان از این روایت تعبیر به خبر می‌کند و خبر وی از امام صادق× است؛ طریق این روایات این‌چنین است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ[20] وَعَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ[21] عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخَزَّازِ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ».

اقوال پیرامون هارون بن خارجة

وی هارون بن خارجه‌ی انصاری صیرفی کوفی است[22] . نجاشی درباره‌ی ایشان می‌فرماید: «كوفي، ثقة وأخوه مراد. روى عن أبي عبد الله×. له كتب تختلف الرواة»[23] ؛ ایشان اهل کوفه است، خودش و برادرش ثقه هستند؛ از امام صادق× روایت می‌کند و کتاب‌هایی دارد که راویان در آنجا مختلف هستند.

شیخ طوسی& درباره‌ی ایشان می‌فرماید: «له کتاب»[24] ؛ صاحب کتاب است.

سید خوئی& نیز می‌فرماید: «طريق الصدوق- قدس سره- إليه: أبوه- رضي الله عنه- عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن محمد بن علي الكوفي، عن عثمان بن عيسى، عن هارون بن خارجة الكوفي. والطريق ضعيف بمحمد بن علي الكوفي، كما أن طريق الشيخ إليه ضعيف بأبي المفضل وابن بطة‌.‌»[25] . طریق شیخ صدوق و شیخ طوسی ضعیف است. علت ضعف در طریق شیخ صدوق، وجود «محمد بن علی الکوفی» است که در منابع رجالی[26] نیز ضعیف شمرده‌شده است؛ اما جهت ضعف شیخ طوسی به دلیل وجود «أبي المفضل و ابن بطة» هست؛ در روایت هارون بن خارجه هیچ‌کدام از این دو راوی نیستند.

هارون بن خارجه ثقه است و حرف نجاشی بر حرف شیخ مقدم است و ایشان به ثقه بودن وی اشاره‌کرده است؛ البته شیخ طوسی نیز کلامی در تضعیف وی نیاورده است؛ اما طریق ایشان را به‌خاطر «أبي المفضل و ابن بطة» ضعیف شمرده‌اند.

برخی از علما روایت ما نحن فیه را به‌خاطر وجود «سهل بن زياد» ضعیف و نامعتبر دانسته‌اند[27] ؛ زیرا درباره‌ی او اختلاف است[28] ؛ برخی معتقدند: «والامر فی سهل سهلٌ»[29] ؛ کار درباره‌ی سهل آسان است و می‌توان به او اعتماد کرد؛ برخی دیگر نیز معتقدند که سهل ضعیف است و قابل‌اعتماد نمی‌باشد.

مبنای استاد: سهل قابل‌اعتماد است و به مناسبت در کتاب «النکاح» درباره‌ی ایشان بحث کرده‌ایم.[30]

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس التاسع والخمسون (21 جمادي الثانية 1443)

الباب الأول: كليات

و هي تشتمل على أمور:

الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد

بقي هنا شيء: (مناقشة في أدلة قول المشهور)

استکمالا للاشکال السادس الذي بدأنا بذكره على دليل قول المشهور ...

تتمة عبارة الجواهر:

وصحيح معاوية بن وهب عن الصادق×: «إن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كان يصلي صلاة الليل في المسجد»[31] .

قال النجاشي: «أبو الحسن عربي صميمي، ثقة، حسن الطريقة، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن‘. له كتب، منها: كتاب فضائل الحج. أخبرنا محمد قال: حدثنا أبو غالب أحمد بن محمد قال: حدثنا الحميري قال: حدثنا يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن وهب بكتابه.»[32] .

نص كامل صحيحة معاوية بن وهب

محمّد بن الحسن بإسناده عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «وَذَكَرَ صَلَاةَ النَّبِيِّ| قَالَ كَانَ يُؤْتَى بِطَهُورٍ فَيُخَمَّرُ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ يُوضَعُ سِوَاكُهُ تَحْتَ فِرَاشِهِ ثُمَّ يَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَإِذَا اسْتَيْقَظَ جَلَسَ ثُمَّ قَلَّبَ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تَلَا الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ- {إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ...}[33] الْآيَةَ ثُمَّ يَسْتَنُّ وَ يَتَطَهَّرُ ثُمَّ يَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيَرْكَعُ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ عَلَى قَدْرِ قِرَاءَتِهِ رُكُوعُهُ وَسُجُودُهُ عَلَى قَدْرِ رُكُوعِهِ يَرْكَعُ حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَهُ وَيَسْجُدُ، حَتَّى يُقَالَ مَتَى يَرْفَعُ رَأْسَه، ُ ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ، فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ، فَيَجْلِسُ، فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَيُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ، ثُمَّ يَسْتَنُّ وَيَتَطَهَّرُ وَيَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَيُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كَمَا رَكَعَ قَبْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَعُودُ إِلَى فِرَاشِهِ، فَيَنَامُ مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ يَسْتَيْقِظُ، فَيَجْلِسُ، فَيَتْلُو الْآيَاتِ مِنْ آلِ عِمْرَانَ وَيُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّمَاءِ، ثُمَّ يَسْتَنُّ وَيَتَطَهَّرُ وَيَقُومُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيُوتِرُ وَيُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى الصَّلَاةِ.»[34] .

ومعنى «يستنّ» «يستاك».

تتمة عبارة الجواهر:

«الظاهر في أن ذلك عادته وديدنه، ولا قائل بالفضل بين صلاة الليل وغيرها في المرجوحية، بل المحكي عن ابن إدريس[35] أن صلاة الليل خاصة في البيت أفضل من المسجد ولا دليل واضح عليه، نعم الذي صرح به الفاضل[36] والشهيدان[37] والمحقق الثاني[38] وحكي عن غيرهم[39] أن جهة الرجحان فيها آكد، ولعله لما سمعته من فعل أمير المؤمنين× وغيره، لكن هذا الصحيح شاهد بخلافهم باعتبار ظهوره في اعتياده| فعلها في المسجد، بل لعل الظاهر كون عادته صلاة نوافل الفرائض فيه أيضا، بل قد يقال باندراجها في المكتوبة في النبوي[40] السابق باعتبار كونها من مقدماتها ومسنوناتها‌»[41] .

وخبر هارون بن خارجة عنه×: «ان النافلة في مسجد الكوفة لتعدل خمسمائة صلاة».

 


[1] - ر.ک: جواهر الکلام، ج14، ص146.
[2] - محمد بن علي بن محبوب الأشعري القمي؛ ر.ک: رجال نجاشی، ص349؛ فهرست طوسی، ص411؛ رجال برقی، ص326؛ قاموس الرجال، ج9، ص460.
[3] - از علائم مدح راوی در رجال داشتن کتاب است که با بیان «له کتاب» شناخته می‌شود. برای نمونه ر.ک: رجال نجاشی، ص397 و 435.
[4] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص412.
[5] الفهرست، الشيخ الطوسي، ج1، ص248.
[6] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص412.
[7] معجم رجال الحديث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج19، ص245.
[8] - رجال برقی، ص557 و 559؛ رجال کشی، ج1، ص248؛ نقد الرجال، ج5، ص326؛ خلاصه، ص271؛ قاموس الرجال، ج8، ص91.
[9] سوره آل عمران، آيه 190.
[10] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج2، ص334.
[11] - آل‌عمران: 3/190-194.
[12] - سرائر، ج1، ص264.
[13] - نضد القواعد الفقهية على مذهب الإمامية‌، ص297 و تنقیح الرائع، ج1، ص186.
[14] - النفلیة (شهید اول)، ص102؛ القواعد و الفوائد (شهید ثانی)، ج1، ص325.
[15] - جامع المقاصد، ج2، ص143.
[16] - ر.ک: نکت النهایة، ج1، ص343؛ النهایة فی مجرد الفقه، ص111؛ شرائع الاسلام، ج1، ص118؛ مدارک الاحکام، ج4، ص407.
[17] - «إنَّ أفضَلَ الصَّلاةِ صَلاةُ المَرءِ في بَيتِهِ إلَّا المَكتوبَةَ»؛ (صحیح بخاری، ج1، ص147، ح731؛ کنزالعمال، ج7، ص817).
[18] جواهر الكلام في ثوبه الجديد، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج7، ص417.
[19] - شهید اول (محمد بن جمال‌الدین مکی عاملی) و ثانی (زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی).
[20] - محمّد بن الحسن الطائي، الرازي‌؛ ر.ک: الرسائل الرجالیة، ج3، ص483؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج7، ص32؛ قاموس الرجال، ج9، ص204.
[21] - عليّ بن محمّد بن إبراهيم بن أبان الرازي، الكليني، المعروف بعلان‌، از مشایخ شیخ کلینی است؛ قاموس الرجال، ج7، ص536؛ رقم 5262.
[22] - ر.ک: رجال طوسی، ص318؛ نقد الرجال، ج5، ص36؛ جامع الرواة، ج2، ص305.
[23] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص437.
[24] الفهرست، الشيخ الطوسي، ج1، ص260.
[25] معجم رجال الحديث، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج20، ص246.
[26] - جامع الرواة، ج2، ص542.
[27] - رجال نجاشی، ص185؛ فهرست طوسی، ص228؛ رجال برقی، ص460؛ معالم العلماء، ص57؛ نقد الرجال، ج2، ص383؛ مجمع الرجال، ج3، ص179 و ج7، ص212.
[28] - معجم الرجال الحدیث، ج9، ص357.
[29] - موسوعة الامام الخوئي، ج1، ص240.
[30] - ر.ک: تحقیق مستقل فی سهل بن زیاد و مکانته فی علم الرجال ونقل الحدیث.
[31] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص146.
[32] رجال النجاشي، النجاشي، أبو العبّاس، ج1، ص412.
[33] سوره آل عمران، آيه 190.
[34] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج2، ص334.
[35] - سرائر، ج1، ص264.
[36] - نضد القواعد الفقهية على مذهب الإمامية‌، ص297 و تنقیح الرائع، ج1، ص186.
[37] - النفلیة (شهید اول)، ص102؛ القواعد و الفوائد (شهید ثانی)، ج1، ص325.
[38] - جامع المقاصد، ج2، ص143.
[39] - ر.ک: نکت النهایة، ج1، ص343؛ النهایة فی مجرد الفقه، ص111؛ شرائع الاسلام، ج1، ص118؛ مدارک الاحکام، ج4، ص407.
[40] - «إنَّ أفضَلَ الصَّلاةِ صَلاةُ المَرءِ في بَيتِهِ إلَّا المَكتوبَةَ»؛ (صحیح بخاری، ج1، ص147، ح731؛ کنزالعمال، ج7، ص817).
[41] جواهر الكلام في ثوبه الجديد، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج7، ص417.