1400/11/02
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد - بقي هنا شيء: (مناقشة في أدلة قول المشهور)
ذیل امر پنجم (فضل الصلاة في مطلق المساجد) به بَقِیَ هنا شيءٌ رسیدیم که آیا فضل الصلاة في المسجد، فریضه و نافله را باهم در برمیگیرد یا تنها اختصاص به فریضه دارد؟
دو قول ذیل آن مطرح شد:
قول اول: مشهور
مشهور قائل بر این بودند که این مسأله اختصاص به نماز فریضه در مسجد دارد و نماز نافله در منزل بافضیلتتر است.
قول دوم: غیر مشهور
غیر مشهور قائل بر این بودند که این مسأله عام است؛ و فریضه و نافله را باهم در برمیگیرد.
قول مشهور این بود که نافلة في المنزل افضل من المسجد است؛ ادلهای هم بر این ادعای خود اقامه کرده بودند که در جلسهی گذشته در برخی از آن ادله مناقشه کردیم؛ اولین دلیل آنها روایات باب بود که در آن مناقشه شد؛ دومین دلیل مشهور، روایات باب اتخاذ المسجد في البيت بود که در آنها نیز مناقشه دلالی و سندی کردیم.
اشکال بر اجماع
مشهور در مسأله ی «نافلة في المنزل افضل من المسجد» اعتقاد به اجماع و عدم خلاف دارند؛ برخیها این ادعا را کرده بودند که عبارات ایشان را خواندیم[1] ؛ اما بر مسأله ی دلیلیت اجماع در مانحن فیه نیز اشکال است و استدلال به اجماع در اینجا سبب دو اشکال میشود:
1. از جهت ثابت بودن اجماع.
اجماع در مانحن فیه ثابت نیست؛ اجماع تنها یک ادعا است و در اینجا ثابت نشده است. چگونه میتوان گفت اجماع ثابت است درحالیکه برخی همچون صاحب مدارک میفرمایند: «وأما أن صلاة النافلة في المنزل أفضل من المسجد فهو قول أكثر الأصحاب»[2] ؛ اینکه نافله در منزل بافضیلت تر از مسجد باشد قول اکثر اصحاب (قول مشهور) است؛ نه اینکه اجماعی باشد؛ از این عبارت روشن میشود که اکثر اصحاب بیش از شهرت را نمیرساند. پس در اینجا افضلیت به اکثر اصحاب نسبت دادهشده است؛ نه به اجماع اصحاب. با توجه به کلام صاحب مدارک روشن میشود که دلالت بر شهرت میکند نه بر اجماع؛ پس اصل اجماع ثابت نیست.
مؤید دیگر بر این موضوع، کلام صاحب «مصباح الفقیه» است که میفرماید: «واستشكل غير واحد من المتأخرين بل رجح خلافه ففي المدارك بعد ان استدل للمشهور بأنه أبلغ في الاخلاص وابعد من الوساوس وبالسوي الأول قال ورجح جدي+[3] في بعض فوائده رجحان فعلها في المسجد أيضا كالفريضة وهو حسن خصوصا إذا امن على نفسه الرياء ورجى اقتداء الناس به ورغبتهم في الخير»[4] ؛ بسیاری از متأخرین بر قول مشهور اشکال کردهاند، بلکه خلاف آن (نافله در مسجد) را ترجیح دادهاند-مشهور که میگویند ترجیح نافله در منزل است، بسیاری از متأخرین با این ادعا مخالف کرده و بر این مطلب اشکال کردهاند و خلافش را ترجیح دادهاند که نافله در مسجد باشد؛ سپس صاحب «مصباح الفقیه» به کلام صاحب «مدارک» اشاره میکند که ایشان پس از اینکه دلیل مشهور را مبنی بر اینکه نافله در منزل نزدیکتر به اخلاص و دورتر از وسوسههای شیطان است، بیان میکند؛ سپس میفرماید: جد من (شهید ثانی)+ در کتاب خود[5] انجام نافله را همچون فریضه در مسجد ترجیح داده است. این حرف خوب است بهویژه زمانیکه انسان از نفس خود نسبت به ریاکاری در امان باشد و امید این باشد که مردم نیز به سیرهی ایشان اقتدا کنند و تشویق بهکار خیر شوند.
صاحب مدارک نیز به قول جدشان (شهید ثانی) تمایل پیداکرده است و با این مخالفت صریح شهید ثانی، مشهور چگونه میتوانند ادعای اجماع کنند؛ بنابراین، این عبارت «مصباح الفقیه»، «مدارک» و دیگران (صاحب جواهر)[6] - دلالت بر وجود مخالفینی بر اجماع میکند؛ و با بودن مخالف، چگونه میتوان ادعای اجماع کرد! تصور اجماع معقول نیست!
2. وجود ادله لفظی در کنار اجماع.
برفرض اینکه اجماع را بپذیریم و مخالفینی نباشند؛ بازهم اجماع نمیتواند دلیلیت داشته باشد؛ چراکه خود مشهور به ادلهی لفظیه (روایات) اشاره کردهاند و هنگامیکه ادلهی لفظیه باشد نوبت به ادلهی لُبّیه (اجماع) نمیرسد؛ خصوصاً اینکه وقتی ادلهی لفظیه باشد و استدلال بکنیم و قائل باشیم که دلیلیت دارد، اجماع مدرکی میشود و دیگر اعتنایی به آن نمیشود؛ زیرا احتمال داده میشود که مدرک این اجماع همان روایات باشد. پس اولاً: ثابت نیست؛ ثانیاً: به فرض ثابت بودن، اجماع، قابلیت استدلال و دلیلیت ندارد.
اشکال بر ملازمهی بین نماز نافله در مسجد با جماعت خواندن آن
پنجمین اشکال به ادلهی دیگر مشهور است که برخی برای آنها ذکر کردهاند و آن ادله عبارت بود از اینکه اگر نوافل در مسجد فضیلت داشته باشد مستلزم این است که جماعت آن نیز جایز باشد و حالآنکه جماعت در نوافل از عقاید عامه است و امامیه به مخالفت با آنها در این مسائل امر شدهاند[7] .
بیان اشکال: به این دلیل (قائل شدن به فضل نوافل در مسجد، مستلزم جواز جماعت آن) از دو جهت میتوان متعرض شد:
1. لا ملازمة بين اتيان النافلة في المسجد وبين الاجتماع في النافلة؛ ملازمهای بین اتیان نافله در مسجد و بین جماعت در نافله نیست؛ در بسیاری از زمانها مشاهده میشود که مسلمانان در مسجد، گاهی نماز فریضه را به فرادی و گاهی به جماعت میخوانند؛ بنابراین مشهور بر چه دلیلی به این ملازمه (فضل نافله در مسجد مستلزم خواندن به جماعت) قائل شدهاند!
2. أن اتيان الصلاة جماعة أو فرادى فهو أمر خارج عن طبيعة الصلاة وتعرض عليها وتعتبر من حالات الصلاة التي يأتي بها المصلي؛ فرادی خواندن و جماعت خواندن نماز، خارج از طبیعت نماز است. هنگامیکه ما را امر به نماز میکنند؛ یعنی طبیعت نماز را ایجاد کنیم و هیچگونه دلالتی بر جماعت یا فرادی خواندن نماز نمیکند. فرادی و جماعت خواندن نماز خارج از طبیعت نماز است و از حالاتی هستند که بر طبیعت نماز عارض میشوند. با توجه به آنچه بیان شد، بحث ما دربارهی فضیلت نماز نافله یا فریضه در مسجد است و جماعت و فرادی خواندن نماز ارتباطی به مانحن فیه ندارد.
علاوه بر آنچه که بیان شد؛ کلام ما در بحث پیشین دربارهی این بود که فریضه در مسجد و نافله در منزل افضل است و اشارهای به جماعت خواندن آن نشد؛ البته فریضه را به جماعت و فرادی خواندن فضیلت خودش را دارد؛ بنابراین جماعت و فرادی با فضل نماز تزاحم ندارد؛ به تعبیری، هنگامیکه میگوییم فریضه در مسجد فضیلت دارد؛ یعنی فریضه به اصناف جایزش (جماعت و فرادی) در مسجد فضیلت دارد؛ نافله نیز به اصناف جایزش افضل فی المسجد من المنزل است؛ پس ما کاری به اصناف نماز نداریم که دخالتی در مانحن فیه داشته باشد؛ بنابراین اگر جماعت جایز بود میگوییم فضیلت دارد وگرنه فضیلت ندارد و فرادی فضیلت دارد و در نافله نیز همین حرف را میزنیم.
خلاصه اشکال پنجم این شد که ما از دو جهت اشکال کردیم:
اوّلاً: استلزامی نیست که نافله در مسجد باید به جماعت خوانده شود؛ زیرا دلیلی وجود ندارد و هیچکس به آن قائل نیست.
ثانیاً: اصلاً جماعت و فرادی خارج از طبیعت نماز است؛ درحالیکه امر به نماز تعلقگرفته است نه امر خارج از آن.
اشکال بر فعل النافلة فی المنزل أبلغ في الإخلاص، وأبعد من وساوس الشّيطان
ششمین اشکال به ادله مشهور به این ادعای آنهاست که فرمودند: نماز نافله در منزل افضل از مسجد است[8] ؛ زیرا فعل نافله در منزل نزدیکتر به اخلاص و دورتر از وسوسههای شیطان است؛ حکم در مسأله، فضل النافله (في المسجد أو في المنزل) است؛ یعنی حکم فضیلت نافله در یک مکان (مسجد یا منزل) است. پس اشکال ما به دلیل این است که در اینجا دو چیز در حکم دخالت دارد:
1. طبيعة النافلة.
2. مکان النافلة.
فقط مکان و طبیعت نماز نافله است در حکم دخالت دارد و چیز سومی نیست؛ بنابراین هر آنچه خارج از این دو باشد دیگر ربط و دخالتی بهحکم ندارد؛ استحباب روی نافله ـ آنهم نافله در منزل یا در مسجد ـ رفته است و هیچچیز دیگری اعم از جماعت، فرادی، اخلاص، حضور قلب و ... نیست که در حکم دخالت داشته باشد؛ بلکه آنچه در حکم دخالت دارد، طبيعة الصلاة النافلة و مکان النافلة است؛ بنابراین دوری از وسوسههای شیطان و با اخلاص همراه بودن خارج از حکم است؛ البته شکی نیست که فرد نمازگزار (چه در مسجد و چه در خانه)، باید اهتمام به نماز مخلصانه داشته باشد و تلاش کند نمازش را با حضور قلب و اخلاص بخواند؛ اما این حضور قلب داشتن و با اخلاص خواندن نماز در اصل امر به نماز دخالتی ندارد؛ بنابراین هر مکانی که فرد بتواند در آنجا اخلاص بیشتری داشته باشد، نمازخواندن در آنجا برای او افضل است؛ گاهی برخی از افراد با اخلاص خواند نمازشان در منزل بیشتر است و گاهی هم برای نماز در مسجد از اخلاص بیشتری برخوردار هستند. افزون بر اینکه انسان در هنگام حضور در مسجد با افرادی که اهل نافله هستند بیشتر برخورد میکند و آنها بدون توجه به دیگران، مشغول خواندن نافله و توجه به خدای خود هستند و دیگران نیز به آنها توجهی نمیکنند؛ زیرا آنها عادت به نافله کردهاند و کسی که به موضوعی عادت کرد بههیچوجه دنبال ریا و بیاخلاصی نیست؛ بنابراین اخلاص، حضور قلب و دوری از وسوسههای شیطان نسبت به فرد، مورد، زمان و مکان گوناگون است و گاهی این امر در مسجد و گاهی هم در منزل حاصل میشود.
درست است که آشکار و نهان انجام دادن برخی از اعمال در اخلاص و نبود آن تأثیر دارد؛ اما همهگیر نیست. استدلال مشهور این بود که چون نافله در منزل مخفیانه است؛ افضل از نافله در مسجد است؛ اما میگوییم که اوّلاً: انجام آشکار و نهان اعمال نسبت به افراد مختلف است و برخی از افراد در انجام آشکار نافله از اخلاص برخوردار هستند. ثانیاً: برخی از افراد همچون آیتالله بهجت& نیز بودند که بهخاطر شخصیتشان اگر نماز را آشکارا هم میخواندند سبب جذب دیگران به نافله میگردید و از اخلاص آنها چیزی کم نمیشد.
آشکار و نهان خواندن، اخلاص، حضور قلب و ... هیچ ارتباطی به انجام اینها بهطور مطلق به منزل و مسجد ندارد؛ یعنی حاصل شدن اینها در منزل یا مسجد به نحو مطلق نیست و نمیتوان گفت که تنها در منزل و یا در مسجد حاصل میشود، بلکه به موردش متفاوت است؛ ازاینرو خصوصیتی ندارد که بهطور مطلق بگوییم که اینها در منزل و یا در مسجد حاصل میشود؛ بلکه ممکن است گاهی در منزل و گاهی هم در مسجد ایجاد شود.
بههرحال، این استدلال مشهور بر افضلیت نافله در منزل غیر تام است و نتیجه این میشود که فریضه و نافله در مسجد و یا منزل از حیث افضلیت، مساوی هستند و تفاوتی بین آنها نیست؛ یعنی اگر گفتیم که نماز در مسجد افضل است؛ هم فریضه و هم نافله را در برمیگیرد و اگر گفتیم که در مسجد فضیلت ندارد هر دو طرف را در برمیگیرد و هیچکدام از اینها نمیتواند دلیل برای فضل یکی بر دیگری باشد.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس السابع والخمسون (19 جماديالثانية 1443)
الباب الأول: كليات
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد
بقي هنا شيء: (مناقشة في أدلة قول المشهور)
وأما الاشكال الثالث بخصوص ادعاء الاجماع من البعض كما ذكرناه سابقا، لأن الاستدلال بالاجماع هنا يسبب اشكالين:
الاول: ان الاجماع في مثل ما نحن فيه غير ثابت، كيف يمكن القول بثبوت الاجماع في الوقت الذي يقول البعض كصاحب المدارك: وأمّا أنّ صلاة النافلة في المنزل أفضل من المسجد فهو قول أكثر الأصحاب.
ففي هذه الكلمات نسبت الأفضلية الى أكثر الاصحاب ولا الى الجميع، وواضح أن الأكثر يدل على وجود الشهرة لا على وجود الاجماع.
ومضافا الى ذلك يقول الهمداني في «مصباح الفقيه»:
«واستشكل غير واحد من المتأخرين بل رجح خلافه ففي المدارك بعد ان استدل للمشهور بأنه أبلغ في الاخلاص وابعد من الوساوس وبالسوي الأول قال ورجح جدي+ في بعض فوائده رجحان فعلها في المسجد أيضا كالفريضة وهو حسن خصوصا إذا امن على نفسه الرياء ورجى اقتداء الناس به ورغبتهم في الخير»[9] .
والمقصود من (رجح جدي ...) يعني الشهيد الثاني في فوائد القواعد يعني في حاشيته على قواعد الاحكام للعلامه.
وهذه العبارة تدل على وجود غير واحد من المخالفين، وفي فرض وجود المخالفين كيف يعقل تصور الاجماع.
والثاني: على فرض احراز الاجماع مع الاستدلال بالنصوص يعتبر اجماعا مدركيا ولا يعنتى به.
وأما الاشكال الرابع فهو على الدليل الذي ذكره البعض من أن النوافل في المسجد تستلزم الاجتماع والجماعة، ومن الواضح القول بالاجتماع في النوافل يختص بالعامة، وأمرنا بمخالفتهم في النصوص العديدة.
والاشكال هنا يمكن التعرض له من الجانبين:
الأول: لأنه لا ملازمة بين اتيان النافلة في المسجد وبين الاجتماع في النافلة، لأن كثيرا من الأوقات يصلي الأشخاص في المسجد فرادى، ومن دون جماعة، ولاتقام الجماعة أصلا، فكيف يمكن القول بالملازمة بينه المسجد والجماعة.
الثاني: أن اتيان الصلاة جماعة أو فرادى فهو أمر خارج عن طبيعة الصلاة وتعرض عليها وتعتبر من حالات الصلاة التي يأتي بها المصلي، والحال أن الكلام هنا في فضل طبيعة النافلة في المنزل، ولايرتبط بحالات النافلة من الجماعة والفرادى.
وأضف الى ذلك أنه كما كان كلامنا في الفريضة أنها في المسجد أفضل من المنزل، سواء كان جماعة أو فرادى، يعني لاتزاحم الجماعة والفرادى فضلها في المسجد، يعني الفريضة بأصنافها الجائزة في المسجد أفضل من غيره.
فكذلك نقول في النافلة بأن النافلة بأصنافها الجائزة، ففي المنزل أفضل من المسجد.
يعني لو قلنا بجواز النافلة جماعة أو عدم جوازها، نقول بأفضليتها في المنزل على المسجد.
أما الاشكال الخامس على الدليل الخامس من أنّ صلاة النافلة في المنزل أفضل من المسجد ... لأنّ فِعْلها في السرّ أبلغ في الإخلاص، وأبعد من وساوس الشّيطان ... .
نقول: ان هنا شيئين دخيلين في الحكم أي تعلق الفضل بالنافلة وهما: طبيعة الصلاة ومكان الصلاة ولا شيئا ثالثا دخيلا في الحكم.
يعني تعلق الحكم بطبيعة الصلاة من جهة وبالمكان الذي تقام فيها الصلاة من جهة أخرى. وهما دخيلان في الحكم، وبناء على ذلك كل ما كان خارجا عنهما كان خارج عن الحكم وغير دخيل في الحكم.
اذا اتضح لنا هذا نقول كما قلنا من قبل أن السر والعلن وحضور القلب والاخلاص وغيرها من الجهات الخارجية عما يتعلق به الحكم.
فالفضل يتعلق بطبيعة الصلاة اما في المسجد واما في المنزل وأما الاخلاص وحضور القلب وغيرهما قد يحصل في المسجد وقد يحصل في المنزل ولا خصوصية كاملة لمكان خاص بتحصيلهما.
مضافا الى ما قاله المستدل بأن الصلاة في السر أفضل وهو حصوله في المنزل أكثر وأسهل بالنسبة الى المسجد، وهذا كذلك لا يمكن القول به بشكل مطلق، بل قد يحصل في المسجد حين ما يصلي الانسان في موضع من المسجد الذي لا يراه أحد.
ويمكن القول بأن اتيان النافلة في المسجد قد يكون أقرب الى الاخلاص من اتيانها في المنزل، لأن المصلين في المسجد خصوصا في أوقات النوافل ملتفين الى أنفسهم وأحوالهم وغير ملتفين الي سائر المصلين، وهذا أكثر مناسبة للاخلاص.
أضف الى ذلك أن اهل المسجد الذين يحضرون دائما ومستمرا في المسجد للنافلة قبل الفرائض تعودوا أكثرهم على اتيان النافلة حتى نافلة الليل، ومن الواضح من تعود على أمر معنوي مثل صلاة الليل لايلتفت الى الآخرين ولاينظر اليهم كيف يصلون وكيف يبكون وكيف وكيف وكيف ...
بل أكثر توجههم والتفاتهم الى عملهم ونافلتهم وهذا يناسب الاخلاص.
نعم تحصيل الاخلاص مهم جدا وأن المصلي لابد له من الاهتمام بتحصيله سواء كان في الفرائض أو النوافل، وحتى لو دار الأمر بين اتيان الفريضة في المسجد- الذي لا خلاف فيه - مع تشتت البال واتيانها في المنزل مع حضور القلب وحصول الاخلاص، طبعا أن الأفضلية هنا تتبدل الى اتيانها في المنزل، وهكذا في النوافل كلها.
وأضف ايضا أن السر والعلن يختلف بموردهما ومورد نفس العمل ومورد الفاعل الذي يعمله من حيث الزمان والمكان، لأن عمل بعض الاشخاص علنا يوثر في ترغيب الناس وأفراد المجتمع نحو العمل الصالح الذي عمله الشخص العالم او الشخص المعروف عند المجتمع.
والمومنون اذا ينظرون اليه وهو يصلي نافلته في المسجد وبحضور القلب والانس به يرغبون في اتيان نوافلهم في المسجد وهذا درس عملي لهم.
على أن المجتمع وأفراده يتوقعون من بعض الاشخاص الاهتمام بالنوافل ولو علم أحد منهم أنه ترك النافلة في المسجد وراح الى بيته، يعيبونه ويتهمونه بعدم اهتمامه في النافلة.
بناء على ذلك، ان الاستدلال بهذه الكيفية التي استدل المشهور غير تام على أفضلية النافلة في المنزل.
فالفريضة والنافلة سواء من حيث أفضليتهما في المسجد أو المنزل.