1400/10/26
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد بقي هنا شيء: (تکملة للبحث)
بحث در امر پنجم از کلیات فقهالمسجد بود. داشتیم مسائل باقیمانده از امر پنجم را بررسی میکردیم که آیا فضل الصلاة في المسجد، فریضه و نافله را باهم در برمیگیرد یا تنها اختصاص به فریضه دارد؟
گفتیم که دو قول ذیل آن مطرح شد:
قول اول: مشهور
مشهور قائل بر این هستند که این مسأله اختصاص به نماز فریضه در مسجد دارد و نماز نافله در منزل بافضیلت تر است.
قول دوم: قول غیر مشهور
غیر مشهور قائل بر این هستند که این مسأله عام است؛ و فریضه و نافله را باهم در برمیگیرد.
بیان نکتههایی پیرامون ادله مشهور
برای تکمیل کردن بحث چند نکته را بیان میکنیم.
مشهور سه دلیل را برای قول خود اقامه کردهاند:
1. روایات باب
روایاتی که در آن بافضیلت تر بودن نماز فریضه در مسجد و نافله در منزل و غیر مسجد را تصریح یا اشاره میکند.
2. دیگر روایات (روایات غیر باب)
دومین گروه از روایات، نصوص «اتخاذ المسجد في الدار»؛ هستند که در آن مردم تشویق به انتخاب بخشی از خانه بهعنوان مسجد شدهاند. مشهور نیز به آنها استدلال کرده و معتقدند با توجه به اینکه فضل و برتری فرایض (واجبات) در مسجد را با ادله مستقل ثابت کردیم؛ گروه دوم از روایات منحصر در نافله هستند.
3. دلیل غیر روایی
سومین دلیلی که مشهور به آن استدلال کردهاند این است که اگر ما به فضیلت نوافل در مسجد قائل شویم، مستلزم جماعت برگزار شدن نافله خواهد بود و این در فقه امامیه باطل است[1] ؛ مگر در مواردی خاص که دلیل خاص داشتهباشیم.[2]
دلیل چهارم
با توجه به کلام صاحب جواهر& امکان اضافه کردن دلیل چهارمی هم بر ادلهی مشهور وجود دارد. ایشان از قول محقق حلی در «المعتبر»[3] و علامه حلی در «المنتهی»[4] اینگونه نقل میکند، میفرماید: «... في المعتبر والمنتهى نسبته إلى فتوى علمائنا مشعرين بدعوى الإجماع عليه»[5] ؛ ایشان در کتاب خویش بافضیلت تر بودن نافله در منزل بر مسجد را به فتوای علمای امامیه نسبت دادهاند که به ادعای اجماع اشعار دارند و این حکایت از ادله دیگری برای مشهور دارد؛ یعنی در کلام ایشان اجماع یکی از ادلهای است که میخواهند برای این مسأله بیان کنند؛ اجماع بر اینکه نافله در منزل فضیلت دارد نه در مسجد.
«وان كان الاجماع استلهاما من كلام العلامة ولكنه يمكن الاستدلال على قول المشهور بالاجماع»؛ اگرچه اجماع استلهام از کلام علامه و محقق حلی است؛ اما ممکن است برای قول مشهور نیز به اجماع استدلال کرد.
دلیل پنجم
بنا بر آنچه که صاحب مدارک فرموده است، ممکن است بتوان دلیل پنجمی را هم به ادلهی مشهور اضافه کرد؛ ایشان میفرماید: «وأما أن صلاة النافلة في المنزل أفضل من المسجد فهو قول أكثر الأصحاب، لأن فعلها في السرّ أبلغ في الإخلاص وأبعد من وساوس الشيطان...»[6] ؛ خواندن نماز نافله در منزل بافضیلت تر از مسجد است؛ بیشتر اصحاب امامیه بر این قول هستند؛ زیرا انجام مخفیانه نافله رساتر در اخلاص است و از وسوسههای شیطانی دورتر خواهد بود.
پس با توجه به اینکه خواندن نماز نافله در منزل با مخفیانه خواندن نافله بیشتر مطابقت دارد و رساتر در اخلاص و دورتر از وسوسههای شیطان است و تقرب بیشتر انسان به خداوند از حکمتهای تشریع نافله است؛ ازاینرو هراندازه که با اخلاص و مخفیانه باشد، سبب تقرب بیشتر انسان به خداوند میشود و بهخودیخود این امر در منزل سادهتر از مسجد امکانپذیر است؛ زیرا خواندن نافله در آنجا التفات دیگران را در پی دارد و سبب خواهد شد که وی را به یکدیگر نشان دهند؛ بهویژه در برخی از محافل با حرفها و شیوههای گوناگونی صحبت میکنند و همهی اینها سبب دوری انسان از اخلاص میشود؛ اما با خواندن نافله در منزل کسی غیر او و خدای خویش خبردار نمیشود و این رساتر در اخلاص است.
این پنج دلیل دربارهی بافضیلت تر بودن نافله در منزل بود که برای قول مشهور بیان شد؛ اما با تأمل و نگاه جامع به ادلهی مشهور مشاهده میکنیم که آنها در یک مستوی و یک اندازه نیستند و منحیثالمجموع، توانایی استدلال برای مسألهی فضیلت نافله در غیر مسجد را ندارند؛ زیرا مجموع این ادله (روایی و غیر روایی) دچار اشکالاتی است که باید ببینیم به چه اندازه این اشکالات بر ادلهی مشهور وارد است.
اشکال بر ادله مشهور
اشکال به طایفه اول از ادله (روایات باب)
نخستین دلیل مشهور مجموعهای از روایات بود که از آنها دلالت فضل نماز نافله در غیر مسجد برداشت شد. اشکال اول ناظر به دو قسم است:
قسم اول: بیشترین روایات دلیل نخست را در برمیگیرد که مانند نبوی مشهور[7] از طریق عامه نقلشده است؛ همهی آنها افزون بر ضعف سند، مرسل نیز هستند.
قسم دوم: کمترین روایات را در برمیگیرد که از طرق خاصه (امامیه) نقلشده است؛ اما آنها نیز به چند جهت دچار ضعف هستند: 1- ضعف سندی؛ مانند روایتی که از فقیه نقلشده[8] که دچار ارسال است[9] . 2- جهل[10] و اضطراب[11] ؛ مانند روایت وصیت پیامبر| به ابوذر که افزون بر محتوای خوب آن دچار جهل و اضطراب در برخی از راویان نامبرده و ارسال[12] در طریق شیخ طوسی& است.
شیخ طوسی در سلسله راویان از فردی به نام «رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي» با کنیه ابوالحسین[13] نام میبرد.[14]
اقوال علمای رجال دربارهی رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي
• علامه حلی در «الخلاصه»[15] و ابن داود در «الرجال»[16] خویش از «رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي» در بخش نخست کتاب خویش نامبردهاند؛ کتاب ایشان نیز از دو بخش راویان اطمینان آور و مجروحین و ضعفا تشکیلشده است.
• جناب مامقانی در «تنقيح المقال» بیان داشتهاند که (لا يبعد حسنه[17] )[18] ؛ حُسن این راوی بعید نیست.
• جناب نجاشی نیز دربارهی طریق شیخ طوسی& با وجود «رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي» فرموده: «هذا طَرِيقٌ مُظلِم»[19] ؛ طریق ایشان تاریک است.
• محقق تستری نیز در «قاموس الرِّجال»[20] قول نجاشی را گرفته و فرموده است که سخن نجاشی دلیل بر مذمت این راوی است.
سؤال: «رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي» جزء اصحاب کدامیک از ائمه^ بوده است؟
جواب: شیخ در رجال خود ایشان را از اصحاب امام هادی× دانسته است.[21] ایشان در بیان سند روایات اینچنین میفرماید: «حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِيُّ الْكَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِيهَا مَات»؛ این راوی در سال (314 ق) این روایت را نقل کرده است؛ درحالیکه امام هادی× در سال (254 ق) به شهادت رسیدهاند؛ بنابراین برای اینکه ایشان از اصحاب امام هادی× به شمار آید، باید در مرحلهای از زندگی باشد که بتواند روایت کند؛ اما بین شهادت امام هادی× و فوت راوی، 60 سال اختلاف است و این جای بسی تأمل دارد.
نکتهی دیگری که باید در آن دقت کرد این است که آیا سند این روایت به امام هادی× میرسد یا نه؟ بههرحال در سند این روایت اضطرابهای فراوانی وجود دارد.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الرابع والخمسون (13 جمادي الثانية 1443)
الباب الأول: كليات
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد
بقي هنا شيء: (تکملة للبحث)
بعد أن تحدثنا حول قول المشهور في اختصاص استحباب الصلاة في المسجد بالفريضة، وذكرنا الأدلة فهنا ينبغي أن نقدم تحليلا في أدلة المشهور.
تحليل أدلة المشهور:
كما يشاهد أن المشهور قد استدل بثلاثة أنواع من الأدلة: 1- الروايات والنصوص. 2- نصوص اتخاذ المسجد في الدار. 3- القول بفضل النافلة في المسجد يستلزم الاجتماع وهو باطل.
ويمكن أن نزيد دليلا رابعا على أدلة قول المشهور بما ذكره صاحب الجواهر عن العلامة دعوى الاجماع في كتابيه حيث قال: «... في المعتبر والمنتهى نسبته إلى فتوى علمائنا مشعرين بدعوى الإجماع عليه»[22] .
وان كان الاجماع استلهاما من كلام العلامة ولكنه يمكن الاستدلال على قول المشهور بالاجماع.
ويمكن أن نزيد دليلا خامسا عليه بما ذكره صاحب المدارك حيث يقول:
«وأما أن صلاة النافلة في المنزل أفضل من المسجد فهو قول أكثر الأصحاب، لأن فعلها في السرّ أبلغ في الإخلاص، وأبعد من وساوس الشيطان...» [23] .
يعني أن صاحب المدارك يستدل على فضل النافلة في المنزل بأنها في المنزل يوجب فعلها سرا وهو أبلغ في الاخلاص. وأبعد من وساوس الشيطان.
لأن من جملة حكمة جعل النافلة تاسيس حبل وسبب لتقرب العبد اليه عزوجل وهو يستلزم الاخلاص وهو في المنزل أسهل وصولا اليه من المسجد، لأن حضور الناس في المسجد يوجب التفاتهم الى الشخص الذي يتنفل وينظرون اليه وهو مخالف للاخلاص الذي أمر العبد به في جميع أعماله وخاصة في نوافله.
هذه هي مجموعة من الأدلة التي استدل به على قول المشهور بأفضلية النافلة في المنزل.
أما تحليل الأدلة يحتاج الى تأمل جامع في مجموع الأدلة من حيث المجموع.
لوتأملنا في مجموع الأدلة يظهر لنا أن الأدلة ليست بمستوى واحد كي يمكن الاستدلال بها في المقام. بل كل واحد منها مبتلى بايرادات عددية.
أما الاشكال الأول: ان النصوص التي استدل بها تنقسم الى قسمين: القسم الأول وهو يشمل أكثرها عبارة عن الروايات المروية من طرق العامة وهي بجميعها ضعيفة، لا يمكن الاعتماد عليها، مضافا الى ارسالها.
كالنبوييين الموجودين في ضمن الأدلة.
والقسم الثاني وهو قليل بين الجميع، عبارة عن بعض الروايات التي رويت عن طريق الخاصة ولكن في سندها ضعف مثل الارسال كمرسله الفقيه أو الجهل والاضطراب كحديث وصية النبي لأبي ذر الذي فيه ارسال من أجل وجود عبارة (عن جماعة) وضعف من جهة وجود بعض المضطربين الذين فيهم اضطرابات من أقوال علماء الرجال.
مثل (أبو الحسين رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِي)
أورده العلّامة وابن داود في القسم الأوّل من كتابيهما (ومن الواضح أن القسم الأول من كتابي العلامه[24] وابن داوود[25] خاص بالاشخاص الذين يمكن الاعتماد عليهم) وقال المامقانيّ في نتائج التنقيح: (لا يبعد حسنه[26] )[27] ؛ وفي الجانب الآخر قال النجاشيّ: «هذا طَرِيقٌ مُظلِم»[28] ؛ وحكى المحقّق التستريّ قول النجاشيّ شاهدا على ذمّ الرجل[29] .
ومن جهة صحبته عدّه الشيخ من أصحاب الهادي×
وهذا نموذج من الاضطرابات الموجودة في طريق الرواية.