1400/10/19
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد (بررسی بیان صاحب جواهر و استدلالات ایشان)
تاکنون چهار امر از باب اول فقهالمسجد را بیان کردیم که عبارتاند از:
امر اول: مکانة المسجد وصحة حضوره في الفقه.
امر دوم: مفهوم المسجد لغةً وشرعاً.
امر سوم: هوية المسجد.
امر چهارم: اقسام المسجد.
بحث در بررسی امر پنجم در باب کلیات فقهالمسجد با عنوان «فضل الصلاه في المسجد» بود.
مقصود از مسجد در این امر، مطلق المسجد است؛ اگرچه مساجد با یکدیگر در مراتب فضیلت و ثواب نماز متفاوت هستند؛ مثلاً فضیلت نماز در مسجد جامع با مسجد قبیله تفاوت دارد؛ همچنین مقصود از فضل الصلاة در امر پنجم، اصل فضیلت داشتن است و مقدار فضیلت مراد ما نیست. مثلاً نمازخواندن در هر مسجدی، بافضیلت تر از نمازخواندن در منزل است. در جلسه پیش، کلمات برخی از فقها، همچون مرحوم امام+، سید یزدی و صاحب جواهر را خواندیم.
مرحوم صاحب جواهر در این باره بیان مفصلی داشت و در ضمن آن به ادله ی این مسأله نیز اشاره ای کرد که آن ادله عبارتند از:
1. بلاخلاف بين المسلمين؛ هیچ اختلافی بین مسلمین درباره ی این مسأله نیست.
2. مجمع عليه بينهم؛ ادعای اجماع شده است.
3. لعله من ضروری الدين؛ فضل الصلاة در مسجد جز ضروریات دین است.
برخی از این ادله در هم ادغام میشوند، مثلا عدمالخلاف بهخودیخود دلیل نیست و تنها در غالب اجماع است که میتواند دلیل باشد؛ چون عدمالخلاف مرحله ی پایینتر از اجماع است.
مرحوم صاحب جواهر پس از ذکر ادله به روایاتی اشاره میکند؛ اما به خلاف سیره ی خودش در سایر موارد، از بیان اصل روایات خودداری کرده و تنها به مضمون و معنای روایات اشاره میکند. دلیل این اختصار در کلام ایشان هم به جهت ثابت و مسلم بودن این مسأله بوده است. علاوه بر این، به علت فراوانی روایات، بحث سندی نداشته است.
بررسی بیان صاحب جواهر و استدلالات ایشان
صاحب جواهر به مضمون روایاتی در این مسأله اشاره میکند. حال سؤال این است که آیا میتوان آنها را دلیل بر فضیلت نماز در مسجد دانست؟ و آیا این روایات دلالت بر این موضوع میکنند؟
بررسی عبارت نخست صاحب جواهر
برای دانستن این موضوع در کلام صاحب جواهر باید اصل روایات را مشاهده و بررسی کنیم.
ایشان در کلام خویش نخستین دلیل را اینچنین ذکر میکند، می فرماید:
«فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه ...إذ هي بيوت الله في الأرض، فطوبى لعبد تطهر ثم زاره في بيته لينال حق إكرام المزور للزائر[1] »[2] ؛ زیرا مساجد خانههای خدا روی زمین هستند؛ پس خوشا به حال کسی که در خانهاش وضو بگیرد و سپس به مسجد بیاید تا این که حق اکرام مزور (خدا) نسبت به زائر (عبد) را دریافت کند.
عبارت صاحب جواهر& به این روایت امام صادق× اشاره دارد که حضرت از قول جد بزرگوارش رسول خدا| میفرماید: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِيءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ أَلَا طُوبَى لِمَنْ كَانَتِ الْمَسَاجِدُ بُيُوتَهُ أَلَا طُوبَى لِعَبْدٍ تَوَضَّأَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي أَلَا إِنَّ عَلَى الْمَزُورِ كَرَامَةَ الزَّائِرِ أَلَا بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ فِي الظُّلُمَاتِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[3] ؛ مساجد درروی زمین خانههای من هستند که براى اهل آسمانها روشنايى مىدهند، همان طورى كه ستارگان براى اهل زمين مىدرخشند. خوشا به حال کسی که مساجد خانهاش شود؛ خوشا به حال بندهای که در خانهاش وضو بگیرد؛ سپس من را در خانهام زیارت کند؛ آگاه باشید همانا بر مزور (خدا) لازم است که کرامت زائر (عبد) را رعایت بکند و آنان را كه در تاريكيهاى شب گام برداشتن بهسوی مساجد را پيشه ساختهاند، بشارتده كه در روز رستاخيز با نورى درخشان وارد محشر خواهند شد.
پیشتر این روایات را در امر سوم (هوية المسجد) آوردیم؛ با دقت در این روایت دانسته میشود که هیچ بحثی درباره ی صلاة في المسجد نیست و هیچ عبارتی نیست که به فضیلت نماز در مسجد اشاره داشته باشد؛ اما صاحب جواهر این روایت را دلیل بر «فضل الصلاه في المساجد» قرار داده است؛ درحالیکه این روایت به حضور در مسجد اشاره دارد؛ اما باید روایت را تفکیک کنیم به این که آیا روایت تشویق بر حضور در مسجد و دلالت بر نماز در مسجد دارد؟ دلالت بر حضور در مسجد اعم از نماز و غیر آن است و همچنین اعم از اشتغال داشتن به امری و اشتغال نداشتن به امری است؛ برخی جاها صِرف وقوف و حضور در مسجد مهم است؛ مانند اعتکاف که بر اصل وقوف در مسجد تأکید شده است. لذا آنچه از این روایت برداشته میشود این است که اشاره به حضور در مسجد دارد؛ با توجه به روایت، دلیل اعم از مدعا است؛ یعنی اگر بگوییم حضور اعم از نمازخواندن و نماز نخواندن است، هم حضور و هم نماز در مسجد را در برمیگیرد؛ در غیر این صورت، ظاهر روایت این است که دلیل، اجنبی از مدعاست و تنها حضور را میرساند و هیچگونه سخنی از نماز نیست؛ زیرا امکان دارد که حضور در مسجد بدون نماز خواندن باشد.
بررسی عبارت دوم صاحب جواهر
صاحب جواهر در عبارت خود، مضمون روایتی دیگر را دلیل بر ادعای خویش آورده و میفرماید:
«فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه بلا خلاف بين المسلمين، بل هو مجمع عليه بينهم، بل لعله من ضروريات الدين، إذ ... وهي أحب البقاع إلى الله[4] وأحب أهلها أولهم دخولا فيها وآخرهم خروجا منها»[5] .
مقصود صاحب جواهر در عبارت خود این روایت است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| لِجَبْرَئِيلَ×: «يَا جَبْرَئِيلُ! أَيُ الْبِقَاعِ أَحَبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ؟ قَالَ: الْمَسَاجِدُ وَأَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَآخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا»[6] .
امام باقر× از پدرانش^ نقل مىکند که پیامبر| از جبرئیل× سؤال مىکند: کدام مکان نزد خداوند از همه محبوبتر است؟ جبرئیل× در پاسخ مىفرماید: مساجد محبوبترین مکانها است و دوستداشتنىترین اهل مسجد نیز کسى است که پیش از همه به مسجد داخل و پس از همه از مسجد خارج شود.
با ملاحظه در این روایت نیز هیچ اشاره و دلالت یا دلیلیتی بر فضل نماز یافت نشد؛ بلکه تنها درباره ی محبوبترین مکانها و دوستداشتنىترین اهل مسجد سخن به میان آمده است.
بررسی سومین عبارت صاحب جواهر
سومین عبارت صاحب جواهر که به بررسی آن میپردازیم، اینچنین است: «فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل و نحوه ... وأن الساعي إليها لم يضع رجله على رطب ولا يابس إلا سبحت له الأرض إلى الأرضين السابعة»[7] .
کلام ایشان اشاره به این روایت دارد که امام صادق× فرمود:
«مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»[8] ؛ هرکس بهسوی مسجد برود، پایش را بر هیچ تری و خشکی نمیگذارد، مگر این که زمین تا طبقات هفتگانهاش برای او تسبیح میگویند. این نیز درباره ی اهمیت رفتن بهسوی مسجد است.
لكن هذه الروايات قاصرة عن الدلالة، لأنها لم يذكر فيها شيئا من الصلاة و فضلها وان محتوى هذه الحث على الحضور في المسجد والارتباط به وهو أعم من الصلاة فيها وعدمها والاشتغال بغيرها أو عدم الاشتغال بأمر أصلا بل الحضور والكون في المسجد فقط.
بنابراین با توجه به کلام صاحب جواهر& روایاتی که در مقام استدلال به آن استناد کرده است؛ هیچ اشارهای به موضوع موردبحث و مدعای ایشان (فضیلت نماز در مسجد) ندارد و قاصر از دلالت بر مدعا هستند. نه تنها قاصر از دلالت بر مدعا است، بلکه محتوای روایات نیز پیرامون تشویق مردم بر حضور در مسجد و ارتباط با مسجد است و این اعم از نماز و غیر نماز است؛ و کسانی را که در مسجد نماز هم نخواندند در برمیگیرد و ثواب به آنها داده خواهد شد.
دفاع از کلام صاحب جواهر
کلام صاحب جواهر دلالت بر مدعای ایشان نمیکند و روایات به کار رفته در کلام ایشان، اشارهای به نماز در مسجد ندارد؛ ولی در مقام دفاع از ایشان میتوان چندین توجیه را بیان کرد:
توجیه نخست
میتوان کلام صاحب جواهر را اینگونه تعبیر کرد که مقصود ایشان از استدلال به مضمون روایات، بیان اولویت است؛ یعنی حضور در مسجد، حتی اگر بدون هیچ عملی باشد، از فضیلت برخوردار است؛ بهطریقاولی حضور در مسجد همراه با نماز، ثواب و فضیلت دارد؛ مگر این که حضور در مسجد جهت کاری مانند اعتکاف، خصوصیت داشته باشد؛ بنابراین با این توجیه میتوان اینگونه گفت که حضور در مسجد با خواندن نماز بهطریقاولی از ثواب و فضیلت بیشتری برخوردار است.
توجیه دوم
هنگامیکه صحبت از تشویق مردم به حضور داشتن در مسجد میشود؛ آنچه در ابتدا به ذهن سامع و مخاطب تبادر میکند نماز است و پسازآن نیز مسائلی دیگر همچون قرآن، اعتکاف، سخنرانی مذهبی و ... در جایگاه بعدی قرار دارند؛ زیرا مصداقی از سرآمد عبادات، نماز است و پیشتر نیز بیان داشتیم که نماز از ابعاد هویتی مسجد است و در وقفیت مسجد در کنار کافة للمسلمين[9] آمده است.
پس حضور در مسجد در مرحله نخست مستلزم خواندن نماز است و پسازآن مستلزم اشتغال به اموری دیگر است. هنگامیکه اینچنین شد، آنچه در ابتدا از کلام معصومین^ درباره ی تشویق به حضور در مسجد برداشت میشود؛ حضور همراه با نماز است و این مسأله متبادر به ذهن میشود.
با بیان این توجیهات، میتوان این روایات را دلیل بر فضیلت نماز در مسجد دانست؛ کما اینکه صاحب جواهر& در طرح بیان این موضوع تنها نیست. در منابع حدیثی نیز همچون «تهذیب» درباره ی این مدعا ذیل «بَابُ فَضْلِ الْمَسَاجِدِ وَ الصَّلَاةِ فِيهَا وَ فَضْلِ الْجَمَاعَةِ وَ أَحْكَامِهَا»[10] [11] ؛ بر این مطلب تأکید کردهاند. اگرچه در روایات مطرحشده، تشویق به نماز بهصورت مباشر اشاره نشده است؛ اما آن چه که در نخستین مرحله متبادر به ذهن انسان خواهد شد مستلزم تشویق نماز در مسجد است.
اشکال به دلیل دوم صاحب جواهر
صاحب جواهر برای کلام خویش سه دلیل بیان کردند:
1. بلا خلاف بين المسلمين.
2. بل هو مجمع عليه بينهم.
3. بل لعله من ضروريات الدين.
اشکالی به دلیل دوم صاحب جواهر وارد است، مبنی بر اینکه اگر شما مضمون روایات را دلیل کلام خویش قرار دادید؛ بنابراین باوجود دلیل لفظی نیازی به اجماع نیست؛ زیرا اجماع همراه با دلیل لفظی، اجماع مدرکی میشود و از دایره اعتبار ساقط خواهد شد. اجماع دلیل لبی است و در نبود دلیل لفظی، فقیه به آن استناد میکند؛ اما صاحب جواهر در کلام خویش میفرماید، بر این مسأله بین فقها اجماع است و شاید استناد فقها هم به همین روایات باشد و در کتابهای خویش نیز این روایات را بیان داشته اند. با این وجود، اجماع آنها مدرکی خواهد شد و دیگر اعتباری نخواهد داشت.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الخمسون (6 جمادي الثانية 1443)
الباب الأول: كليات فقه المسجد
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد
كما قلنا أن صاحب الجواهر في مقام الاستدلال على فضل الصلاة في المسجد، ذكر الأدلة العديدة منها: عدم الخلاف في المسألة. ومنها الاجماع عليه. ومنها ادعاء الضرورة يعني ادعى أنه من ضروري الدين.
ثم استدل بالعديد من النصوص والروايات ولكنه في كتابه الجواهر أشار الى معنى هذه النصوص وما ذكر نص النصوص.
وَمقصود صاحب الجواهر تلك الروايات التي ذكرنا بعضها في فصل هوية المسجد ونشير هنا الى بعضها:
يقول صاحب الجواهر:
«فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه ...إذ هي بيوت الله في الأرض، فطوبى لعبد تطهر ثم زاره في بيته لينال حق إكرام المزور للزائر[12] »[13] .
لاشك في أن مراده هي هذه الرواية:
...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وتَعَالَى إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِيءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ أَلَا طُوبَى لِمَنْ كَانَتِ الْمَسَاجِدُ بُيُوتَهُ أَلَا طُوبَى لِعَبْدٍ تَوَضَّأَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي أَلَا إِنَّ عَلَى الْمَزُورِ كَرَامَةَ الزَّائِرِ أَلَا بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ فِي الظُّلُمَاتِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[14] .
وَيقول: «وهي أحب البقاع إلى الله[15] وأحب أهلها أولهم دخولا فيها وآخرهم خروجا منها»[16] .
وَالمراد من هذه العبارة هي هذه الرواية:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| لِجَبْرَئِيلَ×: «يَا جَبْرَئِيلُ! أَيُ الْبِقَاعِ أَحَبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَ؟ قَالَ: الْمَسَاجِدُ وَأَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَآخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا»[17] .
وَيقول:
«... وأن الساعي إليها لم يضع رجله على رطب ولا يابس إلا سبحت له الأرض إلى الأرضين السابعة ...» [18] .
الإمام الصادق×: «مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»[19] .
وَكذلك أشار الى عدة روايات أخر لا نطيل بذكرها هنا.
أما نحن نرد عليه وَعلي استدلاله وَنقول: ان النقطة المهمة هنا أن صاحب الجواهر قد استدل على فضل الصلاة في المساجد بروايات وَنصوص غير مرتبطة بالموضوع وَلا تدل على ما يريده؛ لأن المدعى كما هو واضح عبارة عن فضل الصلاة في المسجد وَلكن هذه الروايات قاصرة عن الدلالة؛ لأنها لم يذكر فيها شيئا من الصلاة وَفضلها؛ وَان محتوى هذه الحث على الحضور في المسجى وَالارتباط به، وَهو أعم من الصلاة فيها وعدمها وَالاشتغال بغيرها أو عدم الاشتغال بأمر أصلا بل الحضور والكون في المسجد فقط.
وَهذا لا يدل على ما قاله صاحب الجواهر الا بتوجيهين:
1. القول بأن صاحب الجواهر انا ذكر الروايات هنا وَاستدل بها لأنه يريد الاستدلال بالألوية يعني لو قلنا بصحة الاستلال فلابد من القول بأنه اذا كان للحضور في المسجد أجر وَثواب وَفضل، فبطريق أولى الفضل وَالثواب ثابت لمن يحضور ويشتغل بالصلاة.
2. القول بأنه اذا كان الحديث حول حث الناس على الحضور في المسجد كما في الروايات؛ فواضح أن الحضور في المسجد يستلؤم أولا الاشتغال بالصلاة ثم بأمور أخرى. وَهذا هو المتبادر بالذهن عند ما يسمع الانسان الأمر بالحضور في المسجد.
نعم لو قلنا بهذا الاستلزام صح الاستدلال.
وَلا نشك في أن المقصود من الروايات المذكورة في الجواهر هي الروايات التي ذكرت في المصادر الحديثية مثل الكافي وَغيره، في باب بعنوان باب فضل المساجد وَالصلاة فيها.
وَتلك الروايات كذلك لم يذكر فيها حثا على الصلاة وَانما حث على الحضور والاهتمام وَبيان فضل المسجد فقط؛ الا أن نقول كما قلنا في التوجيه بأن الصلاة وَالعبادة من هوية المسجد وَمن الامور التي يتبادر بذهن الانسان عند الالتفات الى هذه الروايات، وَان لم يذكر فيها مباشرة.
وَأما الاجماع:
لو قلنا بدلالة هذه الروايات وَغيرها على فضل الصلاة في المسجد، فالاجماع يصير اجماعا مدركيا؛ لأن يحتمل أن يكون مستند المجمعين، نفس هذه الروايات والنصوص، والاجماع المدركي لا يعتنى به.