استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/10/18

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد / الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد

 

باب اول از فقه‌المسجد را به کلیات اختصاص دادیم و در ذیل آن اموری را مطرح کردیم که عبارت‌اند از:

امر اول: مکانة المسجد وصحة حضوره في الفقه.

امر دوم: مفهوم المسجد لغةً وشرعاً.

امر سوم: هوية المسجد.

امر چهارم: اقسام المسجد.

از این ‌پس به تبیین امر پنجم ـ که فضل الصلاة في مطلق المساجد باشد ـ می‌پردازیم.

موضوع فضیلت نمازخواندن در مطلق المسجد (مساجد خاص و عام) از امور کلی است که طرح آن در فقه‌المسجد مناسبت دارد.

نکته:

به علت مطرح‌شدن موضوع (فضل الصلاة في مطلق المساجد) در کلیات فقه‌المسجد از پرداختن ویژه به فضیلت مساجد خاصه و عامه یا حقیقی و حکمی خودداری کرده و در جای خودش به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

فقها به موضوع فضل المساجد پرداخته‌اند و با الهام گرفتن از روایات و نصوص به فضیلت داشتن نماز در مسجد تصریح کرده‌اند.

فقها در این باب دو نکته را مطرح می‌کنند:

    1. ادعای اجماع بر فضل الصلاة في مطلق المساجد کردند.

    2. فضل الصلاة في المسجد من ضروري الدين؛ یعنی از اموری است که در دایره‌ی شرع و غیر آن بر همگان روشن است و همه بر فضیلت نماز در مسجد بر غیر آن آگاهی دارند.

فقها با این شیوه به بحث ورود پیدا کرده‌اند؛ البته این شیوه‌ی کلی در بیان فقها جزئیاتی هم دارد که آن‌ها را بیان خواهیم کرد.

روایات نیز متکفل بیان این مسأله شده‌اند. روایات فراوانی دراین‌باره وجود دارد که برخی از آن‌ها را در بحث «هوية الحضور والاجتماع في المساجد»؛ از باب «حثّ الناس للحضور في المساجد» برای اصل نماز آوردیم و بیان کردیم که به برخی از آن‌ها متناسب با موضوع اشاره خواهیم کرد.

بیان فقها پیرامون موضوع

امام در «تحريرالوسيلة» فرموده‌اند: «يستحب[1] الصلاة في المساجد، بل يكره عدم حضورها بغير عذر كالمطر خصوصا لجار المسجد»[2] ؛ نماز در مساجد مستحب است، بلکه حاضر نشدن در مسجد بدون عذر، مانند باران کراهت دارد؛ به‌ویژه اگر همسایه مسجد باشد.

برخی در باب عدم حضور همسایه مسجد برای نماز و کراهت داشتن آن به روایت «حرق بيوت»[3] استدلال می‌کنند که برفرض صحت این روایت، سؤالی در این‌جا مطرح می‌شود که آیا ملاک کراهت، روی گرداندن از نماز مستحب یا نماز واجب همانند نماز جمعه است که ان‌شاءالله در جای خودش مطرح خواهد شد.

مرحوم سید یزدی& فرمود:

«يستحب الصلاة في المساجد... يستحب أن يجعل في بيته مسجدا أي مكانا معدا للصلاة فيه وإن لا يجري عليه أحكام المسجد والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن وأفضل البيوت بيت المخدع أي بيت الخزانة في البيت‌.»[4] ؛ نمازخواندن در مساجد مستحب است و نیز مستحب است این‌که در خانه‌اش مکانی را به‌عنوان مسجد قرار دهد؛ یعنی مکانی برای نمازخواندن در آن آماده‌شده باشد.

سید یزدی نیز در این‌جا تعبیر به استحباب کرده است.

صاحب جواهر& نیز فرمود:

«فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه بلا خلاف بين المسلمين، بل هو مجمع عليه بينهم، بل لعله من ضروريات الدين، إذ هي بيوت الله في الأرض، فطوبى لعبد تطهر ثم زاره في بيته لينال حق إكرام المزور للزائر[5] [6] وهي أحب البقاع إلى الله[7] وأحب أهلها أولهم دخولا فيها وآخرهم خروجا منها[8] [9] وأن الجلسة في الجامع منها خير من الجلسة في الجنة، لأن في الأولى رضا الرب وفي الثانية رضا النفس[10] [11] [12] وأن المؤمن مجلسه مسجده وبيته صومعته[13] [14] وأن من كان القرآن حديثه والمسجد بيته بنى الله له بيتا في الجنة[15] [16] وأن الساعي إليها لم يضع رجله على رطب ولا يابس إلا سبحت له الأرض إلى الأرضين السابعة[17] [18] وله‌»[19] ؛ برای مردان، انجام دادن نماز واجب در مسجد با فضیلت‌تر از نماز در منزل و مانند آن است.

تفاوت کلام صاحب جواهر با کلام مرحوم امام و مرحوم سید یزدی

صاحب جواهر فضیلت داشتن را به نماز واجب ـ نه مطلق نماز ـ اختصاص دادند و آن را مقید به رجال کردند، البته مقصود مرحوم امام و صاحب عروه هم همین است؛ و آوردن کلام به‌صورت مطلق از باب وضوح این مسأله است. از همین رو مانند صاحب جواهر بیان نکرده‌اند.

صاحب جواهر، دلیل فضیلت نماز در مسجد را سه مرحله ذکر می‌کند:

    1. بلا خلاف بين المسلمين؛ در این مسأله هیچ مخالفی بین مسلمانان ندارد. ایشان ادعای عدم خلاف بین مسلمین کرده است. بین مسلمانان در اینکه نماز واجب برای مردان در مسجد با فضیلت‌تر از نماز در منزل و مانند آن است، اختلافی نیست.

    2. هو مجمع عليه بينهم؛ بین مسلمین بر این مسأله اجماع است.

تفاوت عدم الخلاف و اجماع چیست؟

عدم الخلاف: مخالفی وجود ندارد و کسی به مخالفت تصریح نکرده است؛ ولی این‌که آیا به موافقت هم تصریح کرده‌اند، عدم الخلاف این را نمی‌رساند؛ اما اجماع این‌چنین نیست؛ یعنی همه به موافقت تصریح کرده‌اند و علت کسانی هم که به این امر تصریح نکرده‌اند این است که هرگز متعرض این مسأله نشده‌اند؛ بنابراین عدم الخلاف اعم از تصریح و عدم آن به موافقت است و همچنین اعم از اینکه کسی متعرض مسأله شده باشد یا با سکوت از آن گذشته باشد. پس اجماع، مرحله‌ای بالاتر از عدم الخلاف است؛ و اجماع، بین المسلمین است نه اجماع الطائفه.

    3. بل لعله من ضروريات الدين؛ شاید «فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه»؛ فضیلت نماز در مسجد از ضروریات دین است و هنگامی‌که ضروری دین شد؛ انکار آن موجب کفر می‌شود، زیرا کسی حق انکار ضروری دین را ندارد.

در ادامه، صاحب جواهر مضمون فراوانی از روایات را پشت سر هم نقل می‌کند و در چندین سطر بعد می‌فرماید: «ثم إنه لا فرق في فضل الصلاة في المسجد بين المساجد جميعها جامعها و غيره و حديثها و قديمها، لإطلاق الأدلة و عمومها و إن كانت مختلفة في مراتب الفضل كما تسمعه ان‌شاءالله»[20] ؛ هیچ تفاوتی در فضیلت نماز (در مسجد)، بین مساجد، اعمّ از خاصه و عامه نیست، به‌گونه‌ای که حتی نمازخواندن در مساجد اهل سنت نیز فضیلت دارد؛ ازاین‌رو به همه‌ی مساجد، اعم از مساجد جامع و غیر جامع؛ و نیز مساجد قدیم و یا مساجد جدید اشاره کرده‌اند.

به‌عنوان نمونه؛ نماز در مسجدالنبی فضیلت دارد، چه در قسمت قدیمی مسجدالنبی و چه در بخش جدیدی که به آن اضافه‌شده است؛ البته برخی از مساجد احکام خاصی دارند؛ مثلاً تمام خواندن نماز در مسجدالنبی برحسب فتاوا و مبانی مراجع متفاوت است[21] . یا در مرتبه فضیلت بین مسجد جامع و غیر آن تفاوت هست و هرگز فضیلت نماز در مسجد جامع مانند مسجد قبیله نیست؛ اما اصل این است که نمازخواندن در هر دو فضیلت دارد؛ ولی مقدار فضیلت در آن‌ها متفاوت است.

صاحب جواهر درباره‌ی فضیلت نماز در مسجد سه ادعا دارد:

    1. بلاخلاف بين المسلمين

    2. مجمع علی بينهم

    3. لعله من ضروري الدين.

مساجدی که نمازخواندن در آن فضیلتی ندارد

در اصل فضیلت داشتن نماز، بین مسجد جامع با غیر جامع و مساجد جدید یا قدیم تفاوتی وجود ندارد؛ اما برخی از مساجد از این امر مستثنی شده‌اند و نه‌تنها نمازخواندن در آن‌ها فضیلتی ندارد؛ بلکه از نماز در آن‌ها نیز نهی شده است.

صاحب جواهر با اشاره به این مسأله می‌فرماید: «نعم قد يستثنى من ذلك بعض المساجد التي وردت النصوص[22] بالنهي عن الصلاة فيها ولعنها وبأن بعضها جدد لقتل الحسين (عليه السلام) كمسجد ثقيف[23] ومسجد الأشعث[24] ومسجد سماك بن مخرمة أو خرشة[25] ومسجد شيث بن ربعي ومسجد حريز بن عبد الله البجلي[26] ومسجد التيم[27] أو الهيثم ومسجد بالحمراء بني على قبر فرعون من الفراعنة وعن الكليني أن في رواية أبي بصير ومسجد بني السيد ومسجد بني عبد الله بن دارم، بل قد يقال بعدم جريان أحكام المساجد عليها أيضا واندراسها الآن والحمد لله الذي كفانا عن التعرض لأحكامها.»[28] ؛ برخی از مساجد که روایات، نمازخواندن در آن‌ها را نهی کرده است و مورد لعن قرار گرفته‌اند، از مسأله ی فضیلت نماز استثنا می‌شوند؛ مانند مساجدی که برای خوشحالی و به شکرانه‌ی شهادت امام حسین× ساخته شده‌اند، از قبیل: مسجد سقیف، مسجد اشعث، مسجد سماک بن مخرمه (خرشه)، مسجد شیث بن ربعی، مسجد حریز بن عبدالله البجلی، مسجد التمیم (هیثم)، مسجدی در حمراء که بر قبر فرعونی ساخته‌شده است، مسجد بنی السید و مسجد بنی عبدالله بن دارم.

صاحب جواهر نمونه‌هایی را ذکر می‌کند که از داشتن فضیلت استثنا شده‌اند؛ سپس ایشان می‌فرماید: برخی در فقه گفته‌اند که احکام مسجدیت بر این مساجد بار نمی‌شود، اگرچه صیغه وقف مسجد خواند شده و از ملک شخص خارج‌شده باشد؛ اما در دیگر مساجد، به‌ویژه مساجدی مانند مسجد قبا، خیف و ... که در روایات مدح آن‌ها شده، نمازخواندن فضیلت دارد.

مرحوم مجلسی& پیرامون برخی از احادیث که در فهم آن‌ها امکان بروز مشکل و شبهه بوده است؛ تحت عنوان «بیان» چند نکته‌ای را برای تبیین آن‌ها بیان می‌کند، ایشان در ذیل احادیث «بَابُ فَضْلِ الْمَسَاجِدِ وَأَحكَامهَا وَآدَابهَا»؛ می‌فرماید:

«بيان: يدل على فضل عظيم لاتيان المساجد، بل على وجوبه لكن لم نر قائلا به وأما أصل الرجحان والفضل في الجملة فهو إجماعي بل يمكن أن يعد من ضروريات الدين...»[29] ؛ روایات ذکرشده در این باب بر عظمت فضیلت آمدن به مسجد دلالت می‌کند؛ بلکه بر وجوب آمدن اشاره می‌کند؛ اما قائل به وجوب را مشاهده نکرده‌ام؛ اما بر اصل رجحان (استحباب) و فضیلت داشتن فی‌الجمله اجماع است؛ بلکه ممکن است از ضروریات دین شمرده شود؛ یعنی فضل الصلاة در مسجد را جز ضروری دین[30] بدانیم.

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس التاسع والأربعون (5 جمادي الثانية 1443)

الباب الأول: كليات

وهي تشتمل على أمور:

الأمر الخامس: فضل الصلاة في مطلق المساجد

من الأمور التي ينبغي الحديث عنه في هذا المجال عبارة عن بيان فضل الصلاة في المسجد بشكل مطلق، سواء في المساجد العامة أو الخاصة، حقيقة كانت أو حكمية.

وهذا الموضوع مما تعرض له بعض الفقهاء في الفقه وصرح بفضل الصلاة في المساجد استلهاما من الروايات والنصوص وادعي عليه اجماع المسلمين، بل ادعى البعض أن من ضروريات الدين.

ونعلم أن الروايات والنصوص كذلك تكفلت ببيان فضل الصلاة فيها وحث الناس على الحضور في المساجد كما نقلنا بعضها سابقا في هوية الحضور والاجتماع وسنذكر بعضا أخر هنا بالمناسبة.

واليكم بعض عبارات الفقهاء:

يقول السيد الامام+: «يستحب[31] الصلاة في المساجد، بل يكره عدم حضورها بغير عذر كالمطر خصوصا لجار المسجد»[32] .

ويقول السيد اليزدي&: «يستحب الصلاة في المساجد... يستحب أن يجعل في بيته مسجدا أي مكانا معدا للصلاة فيه وإن لا يجري عليه أحكام المسجد والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن وأفضل البيوت بيت المخدع أي بيت الخزانة في البيت‌.» [33] .

ويقول صاحب الجواهر&:

«فعل صلاة المكتوبة للرجال في المسجد أفضل من فعلها في المنزل ونحوه بلا خلاف بين المسلمين، بل هو مجمع عليه بينهم، بل لعله من ضروريات الدين، إذ هي بيوت الله في الأرض، فطوبى لعبد تطهر ثم زاره في بيته لينال حق إكرام المزور للزائر[34] [35] وهي أحب البقاع إلى الله[36] وأحب أهلها أولهم دخولا فيها وآخرهم خروجا منها[37] وأن الجلسة في الجامع منها خير من الجلسة في الجنة، لأن في الأولى رضا الرب وفي الثانية رضا النفس[38] [39] [40] وأن المؤمن مجلسه مسجده وبيته صومعته[41] [42] وأن من كان القرآن حديثه والمسجد بيته بنى الله له بيتا في الجنة[43] [44] وأن الساعي إليها لم يضع رجله على رطب ولا يابس إلا سبحت له الأرض إلى الأرضين السابعة[45] [46] وله بكل خطوة خطاها حتى يرجع إلى منزله عشر حسنات، ومحي عشر سيئات عنه، ورفع له عشر درجات ...

ثم إنه لا فرق في فضل الصلاة في المسجد بين المساجد جميعها جامعها وغيره وحديثها وقديمها، لإطلاق الأدلة وعمومها وإن كانت مختلفة في مراتب الفضل كما تسمعه ان‌شاءالله

نعم قد يستثنى من ذلك بعض المساجد التي وردت النصوص[47] بالنهي عن الصلاة فيها ولعنها وبأن بعضها جدد لقتل الحسين (عليه السلام) كمسجد ثقيف ومسجد الأشعث ومسجد سماك بن مخرمة أو خرشة ومسجد شيث بن ربعي ومسجد حريز بن عبد الله البجلي ومسجد التيم أو الهيثم ومسجد بالحمراء بني على قبر فرعون من الفراعنة وعن الكليني أن في رواية أبي بصير ومسجد بني السيد ومسجد بني عبد الله بن دارم، بل قد يقال بعدم جريان أحكام المساجد عليها أيضا واندراسها الآن والحمد لله الذي كفانا عن التعرض لأحكامها

أما غيرها فلا ريب في فضل الصلاة فيها سيما ما وردت النصوص بمدحها والثناء عليها وأنها مباركة كمسجد الكوفة»[48] .

ويقول العلامه المجلسی& في بيان ذيل الأحاديث التي رواها في كتابه في فضل الصلاة في المسجد:

«بيان: يدل على فضل عظيم لاتيان المساجد، بل على وجوبه لكن لم نر قائلا به وأما أصل الرجحان والفضل في الجملة فهو إجماعي بل يمكن أن يعد من ضروريات الدين...» [49] ؛.


[1] فقها در برخی از تعابیرشان، فضل الصلاة فی المساجد را به استحباب تعبیر کردند که استحباب نیز همان رجحان و فضیلت داشتن است.
[2] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص151.
[3] الأمالي، الشيخ الصدوق، ج1، ص573.. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ^ قَالَ: «اشْتَرَطَ رَسُولُ اللَّهِ| عَلَى جِيرَانِ الْمَسْجِدِ شُهُودَ الصَّلَاةِ وَ قَالَ لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ لَا يَشْهَدُونَ الصَّلَوَاتِ أَوْ لَآمُرَنَّ مُؤَذِّناً يُؤَذِّنُ ثُمَّ يُقِيمُ وَ آمُرُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ عَلِيٌّ فَلَيُحْرِقَنَّ عَلَى أَقْوَامٍ بُيُوتَهُمْ بِحَزَمِ الْحَطَبِ لِأَنَّهُمْ لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ»
[4] العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص402.
[5] المقنع، الشيخ الصدوق، ج1، ص89.. فِي الْمُقْنِعِ قَالَ: «رُوِيَ أَنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِمَنْ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي وَ حَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ يُكْرِمَ الزَّائِرَ»
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص199، أبواب أحكام المساجد، باب3، ح5، ط آل البيت.. فِي الْمُقْنِعِ قَالَ: «رُوِيَ أَنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِمَنْ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي وَ حَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ يُكْرِمَ الزَّائِرَ»
[7] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج3، ص362.. سَأَلَ النَّبِيُّ| جَبْرَئِيلَ عَنْ أَحَبِّ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ ... فَقَالَ: «أَحَبُّ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ الْمَسَاجِد...»
[8] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص489.. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| لِجَبْرَئِيلَ× يَا جَبْرَئِيلُ- أَيُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا»
[9] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص294، أبواب أحكام المساجد، باب67، ح2، ط آل البيت.. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| لِجَبْرَئِيلَ× يَا جَبْرَئِيلُ- أَيُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا»
[10] عدة الداعي و نجاح الساعي‌، ابن فهد الحلي، ج1، ص208.. «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَ الْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[11] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص199، أبواب أحكام المساجد، باب3، ح6، ط آل البيت.. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× قَالَ: «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَ الْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[12] إرشاد القلوب إلى الصواب، الديلمي، حسن بن محمد، ج2، ص218.. «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَ الْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[13] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص662.. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ |: «الِاتِّكَاءُ فِي الْمَسْجِدِ رَهْبَانِيَّةُ الْعَرَبِ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ، وَ صَوْمَعَتُهُ بَيْتُه»
[14] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص235، أبواب أحكام المساجد، باب29، ح1، ط آل البيت.. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ |: «الِاتِّكَاءُ فِي الْمَسْجِدِ رَهْبَانِيَّةُ الْعَرَبِ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ، وَ صَوْمَعَتُهُ بَيْتُه»
[15] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص368.. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ فَمَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× فِي طَرِيقِ مَكَّةَ وَ قَدْ سَوَّيْتُ بِأَحْجَارٍ مَسْجِداً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَرْجُو أَنْ يَكُونَ هَذَا مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ نَعَمْ»
[16] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص203، أبواب أحكام المساجد، باب8، ح1، ط آل البيت.. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ فَمَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× فِي طَرِيقِ مَكَّةَ وَ قَدْ سَوَّيْتُ بِأَحْجَارٍ مَسْجِداً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَرْجُو أَنْ يَكُونَ هَذَا مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ نَعَمْ»
[17] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص200، أبواب أحكام المساجد، باب4، ح1، ط آل البيت.. وَ قَالَ الصَّادِقُ×- «مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»
[18] من لا يحضره الفقيه‌، الشيخ الصدوق‌، ج1، ص233.. وَ قَالَ الصَّادِقُ×- «مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»
[19] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص137.
[20] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص139.
[21] امام خمینی: در جايى كه بر مسجد اصلى اضافه شده، احتياط قصر است اگر چه تمام خواندن هم صحيح است. استفتاءات‌، ج1، ص479.آیت‌الله خامنه‌ای: حكم تخيير بين قصر و اتمام در تمام قسمت‌هاى مكه و مدينه جارى است و ظاهراً فرقى بين محله‌هاى قديمى و قسمت‌هاى جديد و نوساز نيست، هرچند احوط آن است كه در اين حكم به محله‌هاى قديمى مكه و مدينه و حتّى فقط به مسجدالحرام و مسجدالنبی صلی‌الله عليه و آله و سلم اكتفا شود و در مكه و مدينه تا زمانى كه قصد اقامت ده روز نكرده است، نماز را شكسته بخواند. مناسك حج‌، ص53.آیت‌الله مکارم شیرازی: مسافران مخيّرند در مکه و مدينه نماز خود را در مسجدالحرام و مسجدالنبی؛ بلكه در تمام شهر مکه و مدينه تمام يا قصر بخوانند و نماز تمام افضل است و فرقى ميان مکه و مدينه قديم و امروز نيست. استفتاءات جديد‌، ج1، ص139.آیت‌الله وحید خراسانی: احوط آن است كه در خارج از مسجدالحرام و مسجدالنبی صلی اللّه عليه و آله و سلم حتى ملحقات آن دو مسجد بعد از زمان ائمّه علیهم‌السلام و خارج مسجد كوفه و دورتر از اطراف ضريح مقدّس، نماز را تمام نخواند. توضیح المسائل، مسأله 1364، ص270.
[22] وسائل الشیعه، ج5، ص193، أبواب احکام المساجد؛ خصال، ج1، ص300-301.
[23] به نام مغيرة بن شعبه ي ثقفي.
[24] به نام اشعث بن قيس، سر کرده‌ی منافقين.
[25] به نام سمّاک بن مخزومه اسدي، از فرمانروايان جنگ صفّين.
[26] به‌جهت یاری نرساندن به حضرت علی (ع)، مورد نقد قرار گرفته است.
[27] از مخالفین امام علی علیه‌السلام.
[28] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص139.
[29] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج80، ص349.
[30] برای مطالعه بیشتر درباره ضروری دین ر.ک: المباحث الفقهیه فی مبانی و شرح تحریرالوسیله: کتاب الخمس؛ ص49-95.
[31] فقها در برخی از تعابیرشان، فضل الصلاة في المساجد را به استحباب تعبیر کردند که استحباب نیز همان رجحان و فضیلت داشتن است.
[32] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص151.
[33] العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص402.
[34] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص199، أبواب أحكام المساجد، باب3، ح5، ط آل البيت.. فِي الْمُقْنِعِ قَالَ: «رُوِيَ أَنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِمَنْ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي وَحَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ يُكْرِمَ الزَّائِرَ»
[35] المقنع، الشيخ الصدوق، ج1، ص89.. فِي الْمُقْنِعِ قَالَ: «رُوِيَ أَنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِمَنْ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي وَحَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ يُكْرِمَ الزَّائِرَ»
[36] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج3، ص362.. سَأَلَ النَّبِيُّ| جَبْرَئِيلَ عَنْ أَحَبِّ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ ... فَقَالَ: «أَحَبُّ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ الْمَسَاجِد...»
[37] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص294، أبواب أحكام المساجد، باب68، ح2، ط آل البيت.. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ| لِجَبْرَئِيلَ× يَا جَبْرَئِيلُ- أَيُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؟ قَالَ: الْمَسَاجِدُ وَأَحَبُّ أَهْلِهَا إِلَى اللَّهِ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَآخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا» کافی، ج3، ص489، ح14.)
[38] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص199، أبواب أحكام المساجد، باب3، ح6، ط آل البيت.. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× قَالَ: «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَالْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[39] عدة الداعي و نجاح الساعي‌، ابن فهد الحلي، ج1، ص208.. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× قَالَ: «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَالْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[40] إرشاد القلوب إلى الصواب، الديلمي، حسن بن محمد، ج2، ص218.. عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× قَالَ: «الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَا نَفْسِي وَالْجَامِعَ فِيهَا رِضَا رَبِّي»
[41] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص235، أبواب أحكام المساجد، باب29، ح1، ط آل البيت.. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ |: «الِاتِّكَاءُ فِي الْمَسْجِدِ رَهْبَانِيَّةُ الْعَرَبِ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ، وَ صَوْمَعَتُهُ بَيْتُه»
[42] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص662.. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ×، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ |: «الِاتِّكَاءُ فِي الْمَسْجِدِ رَهْبَانِيَّةُ الْعَرَبِ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ، وَ صَوْمَعَتُهُ بَيْتُه»
[43] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص203، أبواب أحكام المساجد، باب8، ح1، ط آل البيت.. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ فَمَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× فِي طَرِيقِ مَكَّةَ وَ قَدْ سَوَّيْتُ بِأَحْجَارٍ مَسْجِداً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَرْجُو أَنْ يَكُونَ هَذَا مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ نَعَمْ»
[44] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج3، ص368.. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ× يَقُولُ: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ فَمَرَّ بِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× فِي طَرِيقِ مَكَّةَ وَقَدْ سَوَّيْتُ بِأَحْجَارٍ مَسْجِداً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَرْجُو أَنْ يَكُونَ هَذَا مِنْ ذَلِكَ فَقَالَ نَعَمْ»
[45] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج5، ص200، أبواب أحكام المساجد، باب4، ح1، ط آل البيت.. وَ قَالَ الصَّادِقُ×- «مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»
[46] من لا يحضره الفقيه‌، الشيخ الصدوق‌، ج1، ص233.. قَالَ الصَّادِقُ×- «مَنْ مَشَى إِلَى الْمَسْجِدِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَيْهِ عَلَى رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا يُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّابِعَةِ»
[47] وسائل الشیعه، ج5، ص193، أبواب احکام المساجد؛ خصال، ج1، ص300-301.
[48] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج14، ص139.
[49] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج80، ص349.