1400/10/14
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر الرابع: أقسام المسجد و اختلاف كل قسم عن الأخر في الفضل (بیان اشکال و جواب پیرامون اقسام المسجد)
جلسه پیش برخی مطالب را در باب اقسام مسجد بیان کردیم. با استلهام از روایات و کلمات فقها دو تقسیمبندی برای مسجد بیان کردیم:
1. مساجد عامه و خاصه
2. مساجد حقیقی و حکمی
مساجد عامه؛ مساجدی بودند که در هرکجا ساخته شوند با یکدیگر مشترک هستند؛ مانند مسجد جامع، مسجد قبیله، مسجد بازار و مطلق المسجد؛ مثلاً مسجد جامع این شهر و مسجد جامع شهر دیگر از یک فضیلت برخوردار هستند.
مساجد خاصه نیز مساجدی هستند که زمان و مکان تأسیس، همچنین نام آن و نمازگزارانی که در آن نماز میخوانند از خصوصیتی برخوردار هست؛ مانند مسجدالنبی، مسجدالحرام، مسجد کوفه، مسجد خیف، مسجد براثا و مساجدی که نسبت به دیگر مساجد از ویژگی خاصی برخوردار هستند. این نوع تقسیمبندی در منابع فقهی فراوان وجود دارد.
اما دربارهی تقسیم مساجد به مسجد حقیقی و حکمی، فقها مُتعرّض این تقسیم نشدهاند؛ لکن از بیانات فقهای بزرگ و همچنین از روایات میتوان این تقسیمبندی را برداشت کرد.
مساجد حقیقی؛ مساجدی هستند که بهطور حقیقی مسجدند و همهی احکام مسجد بر آن بار میشود؛ یعنی اوّلاً: برای عموم مسلمین وقف شده است (صیغه وقفیت مسجد خوانده شده است)؛ ثانیاً: از ملک شخصی خارج شده است؛ ثالثاً: قبض و اقباض در آن صورت گرفته است و یک نماز در آن خوانده شده است.
مساجد حکمی؛ مساجدی هستند که برخی از احکام مسجد بر آنها بار میشود؛ ولی نام مسجد به آنها تعلق نمیگیرد؛ لکن خداوند متعال ثواب نمازخواندن در مسجد را برای نمازگزار در آنجا میدهد.
بیان شبهه و جواب
برخی به تقسیمبندی دوم اشکال کردهاند که ما مسجد را بهعنوان مقسم در تقسیمبندی مسجد گذاشتیم و هنگامیکه اینچنین شد، عنوان مسجدیت تحقق پیدا کرده است و باید همهی احکام مسجد بر آن بار بشود و اگر عنوان مسجد تحقق پیدا نکرده، پس دیگر نمیتوانیم مسجد را به دو قسم حقیقی و حکمی تقسیم کنیم!
پاسخ: برای دفع این شبهه به روایات و کلام فقها مُتعرّض میشویم.
دو عبارت از کلام فقها را در اینجا مطرح میکنیم که افزون بر تقسیمبندی نخست، میتوان در ضمن کلام ایشان تقسیمبندی دوم را نیز برداشت کرد.
1. مرحوم سید یزدی& در باب احکام مساجد و مکان نماز میفرماید: «يستحب الصلاة في المساجد، وأفضلها المسجدالحرام، فالصلاة فيه تعدل ألف ألف صلاة، ثم مسجدالنبي|، والصلاة فيه تعدل عشرة آلاف، ومسجد الكوفة، وفيه تعدل ألف صلاة، والمسجد الأقصى، وفيه تعدل ألف صلاة أيضا، ثم مسجد الجامع، وفيه تعدل مائة، ومسجد القبيلة، وفيه تعدل خمسا وعشرين، ومسجد السوق وفيه تعدل اثني عشر ويستحب أن يجعل في بيته مسجدا أي مكانا معدا للصلاة فيه وإن لا يجري عليه أحكام المسجد والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن وأفضل البيوت بيت المخدع أي بيت الخزانة في البيت.»[1] .
نمازخواندن در مساجد مستحب است و برترین این مساجد مسجدالحرام است که ثواب یکرکعت نماز در آن برابر با یکمیلیون رکعت نماز است؛ سپس مسجدالنبی است که پاداش یکرکعت نماز در آن برابر با 10 هزار رکعت نماز است و مسجد کوفه و ثواب یکرکعت نمازخواندن در آن برابر هزار رکعت است و مسجدالاقصی و پاداش یکرکعت نماز در آن برابر با هزار رکعت نماز است –اینها مساجد خاصه بودند- پس از آنها مسجد جامع قرار دارد که ثواب یکرکعت نماز در آن معادل 100 رکعت نماز است و پس از آن مسجد قبیله هست که پاداش نماز در آن برابر با 25 رکعت نماز است و مسجد بازار که ثواب یکرکعت نمازخواندن در آن با 12 رکعت نماز برابری میکند. نام آوردن این مساجد حسب فضیلتهای نماز در آنهاست.
سپس فرمودند: مستحب است که نمازگزار در خانه خویش مکانی را بهعنوان مسجد انتخاب کند؛ سید یزدی& این جمله را تفسیر میکند و میفرماید: یعنی در یک اتاق، مکانی را برای نماز اختصاص داده باشد و زمان نماز را در آنجا به عبادت مشغول شود؛ اگرچه احکام مسجد بر آنجا بار نمیشود.
نظریه استاد: در تقسیم دوم، مساجد را به دو قسم حقیقی و حکمی تقسیم کردیم. مسجد در کلام سید یزدی& به تکه زمینی از یک اتاق و غرفهای در خانه انسان اطلاق شده و به جاری نشدن احکام مسجد در آنجا تصریح کرده است؛ بنابراین انتخاب مکانی بهعنوان مسجد مستلزم جاری شدن همه احکام مسجد در آن مکان نیست.
همانگونه که نمازخواندن در مساجد خاصه و عامه مستحب است؛ مشاهد مشرّفه نیز در حکم مسجد هستند[2] ؛ بلکه برخیها فضیلت آنجا را بالاتر از مسجد دانستهاند.[3]
کلام بعدی سید یزدی&، حکم مسجد بودن مشاهد مشرّفه را روشن میکند؛ ایشان میفرمایند:
«وهي البيوت التي أمر الله تعالى أن ترفع ويذكر فيها اسمه بل هي أفضل من المساجد، بل قد ورد في الخبر: أن الصلاة عند علي× بمائتي ألف صلاة وكذا يستحب في روضات الأنبياء ومقام الأولياء والصلحاء والعلماء والعباد بل الأحياء منهم أيضا»[4] .
نماز در مشاهد مشرّفه حضرات معصومین^ مستحب است؛ و آنجا خانههایی هستند که خداوند متعال امر فرموده که ديوارهاي آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانههایي كه نام خدا در آن برده شود؛ گاهی ثواب مشاهد مشرّفه از مساجد بالاتر است، چنانکه در روایت، ثواب یکرکعت نماز در کنار مضجع امیرمؤمنان علی× را برابر با 200 هزار رکعت بیان کرده است؛ همچنین نمازخواندن در کنار قبور انبیاء، اولیا، صالحان، علما و عابدین حتی زندگان از اینها مستحب است.
نظریه استاد: با این بیان سید یزدی&، هر دو تقسیم مسجد تصحیح و پذیرفتنی میشود.
سید عبدالأعلی سبزواری[5] پس از نقل کلام سید یزدی&، اخبار متواتر و پراکنده[6] [7] [8] را علت استحباب داشتن مکانی در منزل برای مسجد بیان میکند[9] ؛ روایاتی که گذاشتن عنوان مسجد را بر این مکانها صحیح میداند؛ بنابراین این مکانها مساجد حکمی هستند؛ یعنی با نجس شدن، وجوب طهارت فوری ندارد؛ یا نیازی نیست با مرگ انسان در آنجا مسجد ساخته شود؛ زیرا مسجد حقیقی نیست و احکام مسجد بر آن بار نمیشود؛ ولی در حکم مسجد است. ایشان در ادامه میفرماید: «للأصل لأنّ اتخاذ محلّ خاص للصلاة أعم من تحقق عنوان المسجدية التي لها أحكام خاصة- من حرمة التنجيس ووجوب التطهير ونحو ذلك- إذ كلّ ذلك تتوقف على فك الملك بعنوان المسجدية والمفروض عدم تحقق ذلك»[10] .
سؤال: علت سفارش اسلام به اینکه انسان باید در خانهی خود مکانی را بهعنوان مسجد و محل عبادت معین کند، چیست؟
جواب: اصل و قانون است و اصل اولیه همین را اقتضا میکند؛ انتخاب و اختصاص دادن محلی ویژه برای نماز در خانه انسان، اعم است از تحقق یافتن عنوان مسجدیتی است که همهی احکام بر آن بار میشود؛ یعنی هرکجا عنوان مسجد گرفت نیازی به جاری شدن همه احکام مسجد در آن نیست.
عنوان مسجد، به مسجد حقیقی و حکمی تقسیم میشود. جاری شدن احکام مسجد بهجایی تعلق دارد که از ملکیت انسان خارج و وقف برای مسجد شود و تا زمانی که اینچنین نشود احکام مسجد بر آن بار نمیشود؛ ولی عنوان مسجد بر آن صادق است.
نظریه استاد: تعلیقهی مرحوم سبزواری هم همانند کلام سید یزدی، تقسیمبندی دوم را تأیید میکند.
2. در کلام مرحوم امام+ نیز صراحتی به این تقسیمبندی نشده است؛ اما با اشاره به تقسیم نخست میفرمایند: «يستحب الصلاة في المساجد، بل يكره عدم حضورها بغير عذر كالمطر خصوصا لجار المسجد حتى ورد في الخبر «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِد»[11] [12] ؛ وأفضلها المسجدالحرام، ثم مسجد النبي صلى اللّه عليه وآله، ثم مسجد الكوفة والأقصى، ثم مسجد الجامع، ثم مسجد القبيلة، ثم مسجد السوق والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن والأفضل بيت المخدع وكذا يستحب الصلاة في مشاهد الأئمة عليهم السلام، خصوصا مشهد أميرالمؤمنين عليهالسلام وحائر أبي عبداللّه الحسين عليهالسلام»[13] ؛ نمازخواندن در مساجد مستحب است؛ بلکه حضور نداشتن در مسجد جهت نماز بهویژه برای همسایهی[14] آن کراهت دارد، مگر عذری مانند آمدن باران داشته باشد؛ سپس همان تقسیم نخست را بیان میکند.
استاد: مرحوم امام+ در اینجا اشارهای به قراردادن مکانی بهعنوان مسجد در خانه نکردهاند؛ اما صاحب جواهر در برخی از تعابیرش به این تقسیمبندی تصریح کرده و میفرماید: «قد يطلق المسجد على المكان المتخذ في الدار ونحوها لصلاة أهلها فيه من غير قصد وقفية أو عموم وبالجملة المصلى والظاهر أنه لم يكن بهذا الاتخاذ مسجدا كما صرح به غير واحد»[15] ؛ به مکانی در خانه که برای نماز اهل آن اختصاص داده میشود اطلاق مسجد میکنند. صاحب خانه در اینجا قصد وقفیت ندارد؛ بنابراین احکام مسجد نیز بر آن بار نمیشود.
روایاتی هم داریم که به همین مسأله دلالت میکند و به مکانی غیر از مسجد هم که احکام مسجدیت بر آن بار نمیشود، عنوان مسجد اطلاق شده که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره میکنیم.
روایت اول
پیامبر اکرم| فرمود: «فُضِّلْتُ بِأَرْبَعٍ جُعِلَتْ لِأُمَّتِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً ...»[16] ؛ من از سوی خدا در چهار قسمت فضیلت داده شدم: 1- زمین برای امت من مسجد قرار داده شده است- مطلقالأرض عنوان مسجد به آن دادهاند درحالیکه روشن است که مطلقالأرض احکام مسجدیت بر آن بار نمیشود-
روایت دوم
جناب بخاری میگوید: «عنْ أَبِيذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيُّ مَسْجِدٍ وُضِعَ أَوَّلَ؟ قَالَ: «المسجدالحرام». قُلْتُ: ثُمَّ أَيٌّ؟ قَالَ: «ثُمَّ المَسْجِدُ الأَقْصَى» قُلْتُ: كَمْ كَانَ بَيْنَهُمَا؟ قَالَ: أَرْبَعُونَ، ثُمَّ قَالَ: حَيْثُمَا أَدْرَكَتْكَ الصَّلاَةُ فَصَلِّ، وَالأَرْضُ لَكَ مَسْجِدٌ»[17] ؛ ابیذر از رسول خدا| سؤال کرد: نخستین مسجد کدام است؟ حضرت فرمود: مسجدالحرام؛ گفت پس از او کدام است؟ فرمود: مسجدالاقصی...
سپس فرمود: دنبال مسجد نگرد، هرکجا که تو را نماز درک کرد همانجا نماز بخوان؛ و زمین برای تو مسجد است. (خدا ثواب نماز در مسجد را برای شما عنایت میکند).
بنابراین در اینجا نیز اطلاق مسجد شده است.
دوباره اگر به کلمات فقها برگردیم مشاهده میکنیم که ایشان در مواردی دیگر هم اطلاق مسجد کردهاند.
بهعنوانمثال؛ مرحوم شهید اول& در «شرح لمعه» پس از برشمردن مساجد _ از مسجدالحرام تا مسجد بازار _ میفرماید: «ومسجد المرأة بيتها: بمعنى أن صلاتها فيه أفضل من خروجها إلى المسجد، أو بمعنى كون صلاتها فيه كالمسجد في الفضيلة، فلا تفتقر إلى طلبها بالخروج؛ وهل هو كمسجد مطلق، أو كما تريد الخروج إليه فيختلف بحسبه؟ الظاهر الثاني.»[18] ؛ مسجد خانم، خانهی اوست؛ بهتر است که در خانه نماز بخواند. سپس فرمود: این کلام به این معنی است که احکام مسجدیت بر خانهی زن بار نمیشود؛ اما میخواهد بگوید که نمازخواندن ایشان در خانهی خویش از رفتن به مسجد برای نماز فضیلت بیشتری دارد؛ یعنی نماز در خانه افضل از نماز در مسجد است یا پاداش نمازخواندن خانم در خانه مانند نمازخواندن در مسجد است؛ و این خانم برای به دست آوردن این ثواب نیازی به خروج از منزل ندارد.
سؤال: مطلبی که در اینجا باید بدان پرداخت این است که ثواب مذکور برای نماز خانم در خانهی خویش در کلام شهید کدام یک از مساجد (جامع، قبیله و بازار) را در برمیگیرد؟
جواب: در اینجا دو نظر است:
1. ثواب مطلق المسجد را به او میدهند.
2. ثواب هر مسجدی که برای نمازخواندن نیت کند به او میدهند.
مرحوم شهید& در اینجا میفرماید: در ظاهر نظر دوم صحیح است.
مؤیدات روایی
1. امام صادق× میفرماید: «خَيْرُ مَسَاجِدِ نِسَائِكُمُ الْبُيُوتُ.»[19] ؛ بهترین مساجد برای زنان شما خانهها است.
2. مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب الصلاة «وسائلالشيعة» ذیل بابی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ النَّوَافِلِ فِي الْمَنْزِلِ وَاتِّخَاذِ بَيْتٍ فِي الدَّارِ لِلصَّلَاةِ...»[20] ؛ هشت حدیث را ذکر میکند که برخی از آنها تأییدی بر صحت تقسیمبندی ما میباشد که در ذیل به آن ها اشاره میکنیم.
روایت اول
عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «اتَّخِذْ مَسْجِداً فِي بَيْتِكَ الْحَدِيثَ»[21] .
امام صادق× فرمود: در خانهی خودت مسجدی درست کن.
روشن است که مقصود امام× مسجد اصطلاحی با جریان همهی احکام آن نیست.
روایت دوم
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «كَانَ عَلِيٌّ× قَدِ اتَّخَذَ بَيْتاً فِي دَارِهِ، لَيْسَ بِالْكَبِيرِ وَلَا بِالصَّغِيرِ، وَكَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِيّاً لَا يَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ يَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِكَ الْبَيْتِ فَيُصَلِّي»[22] ؛ امام صادق× فرمود: امیرمؤمنان علی× در خانهی خود اتاقی را ـ که نه کوچک بود و نه بزرگ ـ قرار داده بود؛ و شب هنگام که میخواست نماز بخواند كودكى را كه از [حضورش] خجالت نمیکشید، همراه خود به آن اتاق میبرد و به نماز میایستاد.
روایت سوم
وَعَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: «كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× إِنِّي أُحِبُ لَكَ أَنْ تَتَّخِذَ فِي دَارِكَ مَسْجِداً فِي بَعْضِ بُيُوتِكَ، ثُمَّ تَلْبَسَ ثَوْبَيْنِ طِمْرَيْنِ غَلِيظَيْنِ، ثُمَّ تَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ يُعْتِقَكَ مِنَ النَّارِ وَأَنْ يُدْخِلَكَ الْجَنَّةَ، وَلَا تَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةِ بَاطِلٍ وَلَا بِكَلِمَةِ بَغْي»[23] .
امام صادق× به من (مسمع) نوشت كه دوست دارم در خانهی خود اتاقی (مسجدی) برگزینی و آنگاه دو لباس كهنه و درشت و كرباسين بپوشی؛ سپس از خدا خواهش كنى كه تو را از دوزخ آزاد كند و به بهشت درآورد و کلمهای بيهوده و ناروا و بهناحق نگویی.
این روایات دلالت بر وجود مسجد حکمی میکند؛ بنابراین هیچ اشکالی در تقسیم مساجد به دو قسم حقیقی و حکمی وجود ندارد.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الثامن والأربعون (1 جمادي الثانية 1443)
الباب الأول: كليات
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الرابع: أقسام المسجد واختلاف كل قسم عن الأخر في الفضل.
استكمالا لما قلنا في الدرس الماضي في بيان أقسام المسجد من امكان تقسيم المساجد الى المساجد العامة والخاص وكذلك يمكن تقسيم المساجد الي قسمين آخرين: المساجد الحقيقية والمساجد الحكمية. وبينا المراد من هذا االتقسيم:
واما في هنا نتعرض لنص كلمات الفقهاء في صحة هذا التقسيم:
نعم قد استشكل على هذا التقسيم بعدم امكان صحة تصور عنوان المسجد من ىون جريان أحكام المسجدية، بل لابد من تغيير المقسم، فهنا نتعرض لعبارات الفقهاء وما ورى في الروايات في خصوص اطلاق عنوان المسجد على الأماكن التي لايجري فيها أحكام المسجدية، بل تعتبر مصلى من دون تحقق المسجدية.
والسيد الامام الراحل+ وقبله السيد اليزدي& صرحا بوجود هذه الأقسام في تحرير الوسيلة والعروة الوثقى في كتاب الصلاة، الفصل في مكان الصلاة، واليكم نص كلامهما:
السيد اليزدي يقول:
«يستحب الصلاة في المساجد، وأفضلها المسجدالحرام، فالصلاة فيه تعدل ألف ألف صلاة، ثم مسجدالنبي|، والصلاة فيه تعدل عشرة آلاف، ومسجد الكوفة، وفيه تعدل ألف صلاة، والمسجد الأقصى، وفيه تعدل ألف صلاة أيضا، ثم مسجد الجامع، وفيه تعدل مائة، ومسجد القبيلة، وفيه تعدل خمسا وعشرين، ومسجد السوق وفيه تعدل اثني عشر ويستحب أن يجعل في بيته مسجدا أي مكانا معدا للصلاة فيه وإن لا يجري عليه أحكام المسجد والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن وأفضل البيوت بيت المخدع أي بيت الخزانة في البيت.» [24] .
ويقول: «وهي البيوت التي أمر الله تعالى أن ترفع ويذكر فيها اسمه بل هي أفضل من المساجد، بل قد ورد في الخبر: أن الصلاة عند علي× بمائتي ألف صلاة وكذا يستحب في روضات الأنبياء ومقام الأولياء والصلحاء والعلماء والعباد بل الأحياء منهم أيضا»[25] .
يقول: السيد عبد الأعلى السبزواري& في «مهذب الأحكام في بيان الحلال والحرام» بعد نقل ما قاله السيد اليزدي في «العروة الوثقى»: لأخبار متواترة فی موارد متفرقة: ...
«للأصل لأنّ اتخاذ محلّ خاص للصلاة أعم من تحقق عنوان المسجدية التي لها أحكام خاصة- من حرمة التنجيس ووجوب التطهير ونحو ذلك- إذ كلّ ذلك تتوقف على فك الملك بعنوان المسجدية والمفروض عدم تحقق ذلك»[26] .
وكذلك السيد الامام الراحل+ قد صرح بمثل ما قاله السيد اليزدي&:
«يستحب الصلاة في المساجد، بل يكره عدم حضورها بغير عذر كالمطر خصوصا لجار المسجد حتى ورد في الخبر «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِد»[27] [28] ؛ وأفضلها المسجدالحرام، ثم مسجد النبي صلى اللّه عليه وآله، ثم مسجد الكوفة والأقصى، ثم مسجد الجامع، ثم مسجد القبيلة، ثم مسجد السوق والأفضل للنساء الصلاة في بيوتهن والأفضل بيت المخدع وكذا يستحب الصلاة في مشاهد الأئمة عليهم السلام، خصوصا مشهد أميرالمؤمنين عليهالسلام وحائر أبي عبداللّه الحسين عليهالسلام»[29] .
وكذلك صاحب الجواهر يقول في بعض عباراته:
«قد يطلق المسجد على المكان المتخذ في الدار ونحوها لصلاة أهلها فيه من غير قصد وقفية أو عموم وبالجملة المصلى والظاهر أنه لم يكن بهذا الاتخاذ مسجدا كما صرح به غير واحد»[30] ؛
وفي الروايات كذلك ورد عن رسول الله| بأنه قال: «فُضِّلْتُ بِأَرْبَعٍ: جُعِلَتْ لِأُمَّتِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وطَهُوراً ...» [31] .
البخاري يروي بسنده عنْ أَبِيذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيُّ مَسْجِدٍ وُضِعَ أَوَّلَ؟ قَالَ: «المسجدالحرام». قُلْتُ: ثُمَّ أَيٌّ؟ قَالَ: «ثُمَّ المَسْجِدُ الأَقْصَى» قُلْتُ: كَمْ كَانَ بَيْنَهُمَا؟ قَالَ: أَرْبَعُونَ، ثُمَّ قَالَ: حَيْثُمَا أَدْرَكَتْكَ الصَّلاَةُ فَصَلِّ، وَالأَرْضُ لَكَ مَسْجِدٌ»[32] .
الشهيد في كتابه «الروضة البهية» في عداد ذكر المساجد وفضل الصلاة فيها يقول:
«ومسجد المرأة بيتها: بمعنى أن صلاتها فيه أفضل من خروجها إلى المسجد، أو بمعنى كون صلاتها فيه كالمسجد في الفضيلة، فلا تفتقر إلى طلبها بالخروج.
وهل هو كمسجد مطلق، أو كما تريد الخروج إليه فيختلف بحسبه؟
الظاهر الثاني.» [33] .
1. ويدلّ علي ما ذكره الشهيد رواية التهذيب عن يونس بن ظبيان قال: قال ابو عبد اللّه×: «خَيْرُ مَسَاجِدِ نِسَائِكُمُ الْبُيُوتُ.»[34] .
وما رواه في «الفقيه»[35] ايضا مرسلا عنه× وفي «الفقيه» ايضاً رُوِيَ «أَنَ خَيْرَ مَسَاجِدِ النِّسَاءِ الْبُيُوتُ»[36] .
مضافا الى ذلك الشيخ الحر في كتابعه وسايل: كتاب الصلاة‘ جعل بابا وعنونه باب 69: بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ النَّوَافِلِ فِي الْمَنْزِلِ وَاتِّخَاذِ بَيْتٍ فِي الدَّارِ لِلصَّلَاةِ...»[37] ؛ وذكر فيه ثمانية أحاديث؛ منها ما يكل على ما قلنا في التقسيم:
2. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ حَرِيزٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «اتَّخِذْ مَسْجِداً فِي بَيْتِكَ الْحَدِيثَ»[38] .
3. عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «كَانَ عَلِيٌّ× قَدِ اتَّخَذَ بَيْتاً فِي دَارِهِ، لَيْسَ بِالْكَبِيرِ وَلَا بِالصَّغِيرِ، وَكَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِيّاً لَا يَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ يَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِكَ الْبَيْتِ فَيُصَلِّي»[39] .
4. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ، عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «كَانَ عَلِيٌّ× قَدْ جَعَلَ بَيْتاً فِي دَارِهِ لَيْسَ بِالصَّغِيرِ ولَا بِالْكَبِيرِ لِصَلَاتِه،ِ وكَانَ إِذَا كَانَ اللَّيْلُ ذَهَبَ مَعَهُ بِصَبِيٍّ لَا يَبِيتُ مَعَهُ فَيُصَلِّي فِيهِ»[40] .
5. وَعَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: «كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ× إِنِّي أُحِبُ لَكَ أَنْ تَتَّخِذَ فِي دَارِكَ مَسْجِداً فِي بَعْضِ بُيُوتِكَ، ثُمَّ تَلْبَسَ ثَوْبَيْنِ طِمْرَيْنِ غَلِيظَيْنِ، ثُمَّ تَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ يُعْتِقَكَ مِنَ النَّارِ وَأَنْ يُدْخِلَكَ الْجَنَّةَ، وَلَا تَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةِ بَاطِلٍ وَلَا بِكَلِمَةِ بَغْي»[41] .