استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/10/06

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /امر سوم: هوية‌المسجد (الفرق بين هوية‌المسجد و المعبد)

 

«بعد أن بينا أبعاد هوية‌المسجد وشرحنا تفاصيلها في الجلسات الماضية من خلال الابحاث التي قدمناها؛ ينبغي أن نلتفت الى بعض الآيات القرآنية التي تحكي لنا معابد واماكن خاصة لبعض أتباع الأديان ضمن الحديث حول المسجد؛ ونتحدث عن معنى ومفهوم هذه المعابد والفرق بينها وبين المساجد وهويتهما»؛ ابعاد هویتی مسجد را بیان کردیم و شرح تفصیلی آن‌ها را در جلسه‌های گذشته گذراندیم؛ شایسته است با التفات به‌برخی از آیه‌های قرآن که به معابد و اماکن خاص ادیان الهی اشاره‌کرده، پیرامون معنی، مفهوم و هویت آن‌ها و تفاوت میان آن معابد با مساجد بحث و گفتگو کنیم.

واژه‌شناسی

در ابتدا به بحث واژه‌شناسی این کلمات می‌پردازیم.

    1. معبد

کلمه معبد اسم مکان از ریشه‌ی «عبد» و به‌معنای مکانی است که خدا در آنجا عبادت می‌شود.

خداوند متعال در قرآن کریم، در کنار مساجد به سه معبد از دیگر ادیان الهی اشاره‌کرده و می‌فرماید: {أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}[1] ‌*‌ {الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}[2] ؛ همان کسانی‌که به‌ناحق از خانه‌هايشان بيرون رانده شدند. [آن‌ها گناهى نداشتند] جز اينكه مى‌گفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمى‌كرد، صومعه‌ها و كليساها و كنيسه‌ها و مساجدى كه نام خدا در آن‌ها بسيار برده مى‌شود، سخت ويران مى‌شد، و قطعاً خدا به کسی‌که [دين‌] او را يارى مى‌كند، يارى مى‌دهد، چراکه خدا سخت نيرومند شكست‌ناپذير است.

شاهد بحث ما در اینجا این قسمت از آیه‌ی شریفه است که خداوند می‌فرماید: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ}[3] ؛ خداوند متعال در این آیه به چهار معبد از ادیان الهی[4] اشاره‌کرده است. مضمون آیه این‌چنین است که خداوند به‌واسطه‌ی دفاع برخی از مردم، شر دشمنان و اشرار را دفع کرد؛ وگرنه هرآینه شاهد نابودی صوامع، بِیَع، صلوات و مساجد بودیم.

    2. الصوامع

مرحوم مصطفوی در کتاب التحقیق درباره‌ی صوامع این‌چنین می‌فرماید: «وَالصَّوْمَعَةُ كجوهرة: بيت يبنيها الرهبان وَالعبّاد في خارج المعمورة أو في الجبل للتعبّد وَالتنسّك فيها؛ وَهذه الكلمة مأخوذة من اللغة الحبشيّة، مع تناسب بينها وَبين مادّتي الصمع وَالصوم. فكونها متجمّعة لطيفة الرأس أو في مكان مرتفع تناسب مفهوم الصمع؛ وَبناؤها على مبنى التقوى وَالإمساك عن اللذائذ وَالشهوات النفسانيّة تناسب مفهوم الصوم، ففيها جهتان؛ {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا}[5] ؛ الصَّوَامِعُ‌ جمع الصومعة وَهي بيت تبنى للراهب للعبادة؛ وَالبيع جمع بيعة وَهي كنيسة النصارى، أو مطلق المعبد لليهود وَالنصاري وَالكلمة مأخوذة من السريانيّة؛ وَصلوات جمع صلاة وَهي معبد اليهود وَالمساجد للمسلمين؛ وَالترتيب بلحاظ الشرافة وَالعظمة، فانّ‌ الصَّوْمَعَةَ بيت خاصّ للراهب العابد وَالبيعة بيت تبنى للّه لعبادة قاطبة النصارى وَالصلاة كذلك وَهي لليهود وَهذه المقامات الأربع باعتبار ذكر اللّه تعالى فيها (يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ) بمراتبها المذكورة: لها شرافة على سائر الأمكنة وَلا سيّما في مقابل التخريب وَالهدم باستيلاء المخالفين لذكر اللّه تعالى.»[6] .

ریشه صومعه از «صمع» است؛ صَوْمَعَة مانند جَوهَرَة است؛ یعنی بر وزن جوهره است. صومعه خانه‌ای است که راهبان مسیحی، عباد و زهاد از آنان در خارج از شهر (بیابان و کوه) می‌سازند، زیرا در پی عبادت فردی و اعتزالی خدا هستند؛ معتزلون کسانی هستند که از مردم و دنیا کناره‌گیری می‌کنند و به صومعه می‌روند تا با انجام مناسک خدا را عبادت کنند؛ این کلمه از لغت حبشی گرفته‌شده است.

بین مادّه‌ی صمع و صوم تناسبی وجود دارد؛ صائم کاری انجام نمی‌دهد، بلکه کار او خود نگهداری و ترک است و هنگام صوم از لذت‌های مادی خودداری می‌کند. صومعه نیز مکانی برای ترک لذت‌ها و شهوت‌های دنیایی است؛ بنای صومعه بر تقوا پایه‌گذاری شده و این خود نگهداری و امساک از لذت‌ها و شهوت‌های نفسانی با مفهوم صوم تناسب دارد.

مرحوم مصطفوی می‌فرماید: اصل صمع «لصوق الأذنين وصغرهما»؛ است؛ به این معنی که گوش برخی به‌اندازه‌ای کوچک است که به سر چسبیده است؛ بنای صومعه نیز این‌گونه است که سقف آن به دیوار چسبیده و به‌صورت مخروطی شکل است و سقف مسطحی ندارد. پس ‌از آن با اشاره به آیه‌ی 40 سوره‌ی مبارکه‌ی حج[7] هر سه معبد غیر اسلامی را معنا کرده و می‌فرماید: صومعه بنایی است که برای عبادت راهب بنا می‌شود و بیعه نیز همان کلیسای مسیحیان است؛ اما برخی گفته‌اند که بیعه به معابد نصارا و یهود گفته می‌شود؛ برخی دیگر نیز بیان داشته‌اند که صومعه به راهبان مسیحی اختصاص دارد؛ اما بیعه معبد عموم مسیحیان است. صلوات نیز جمع صلاة است و همان‌گونه که برخی گفته‌اند به معبد یهودیان گفته می‌شود[8] .

این کلمه چندین مفرد دارد: صلوات، یا جمع صلاة است، یا جمع صلوت است و یا این‌که جمع صلوثا است؛ و صلوت، مفرد صلوتا و صلوثا نیز گفته ‌شده است و همه‌ی این‌ها به معبد یهود اشاره دارد.

ایشان در کلام خود آخر قرار گرفتن مسجد را دلیلی بر عظمت و شرافت آن بیان می‌کند؛ سپس با اشاره به ذیل آیه که فرمود: {يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً}؛ جهت معبد شدن معابد چهارگانه را وجود ذکر خداوند در آن مکان‌ها می‌داند که برای ذکر خداوند مکان‌هایی ارزشمند و مقدس هستند؛ ازاین‌رو خداوند نیز برای درامان ماندن آن‌ها به‌برخی اجازه جهاد داده تا به دفاع از آن‌ها بپردازند.

مرحوم علامه طباطبایی نیز در ترجمه‌ی این واژگان و معابد، این‌گونه می‌نویسد:

«الصوامع جمع صومعة وهي بناء في أعلاه حدة كان يتخذ في الجبال والبراري ويسكنه الزهاد والمعتزلون من الناس للعبادة؛ والبيع جمع بيعة بكسر الباء معبد اليهود والنصارى؛ والصلوات جمع صلاة وهي مصلى اليهود سمي بها تسمية للمحل باسم الحال كما أريد بها المسجد في قوله تعالى: {لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ ...}[9] .

وقيل: هي معرب «صلوثا» بالثاء المثلثة والقصر وهي بالعبرانية المصلى؛ والمساجد جمع مسجد وهو معبد المسلمين ...»[10] .

ایشان می‌فرماید: الصوامع جمع صَومَعَه است و بنایی است که بالای آن مخروطی شکل است؛ این‌چنین بنایی در کوه‌ها و صحراها ساخته می‌شود؛ زهاد و گوشه‌گیران از دنیا برای عبادت ساکن آنجا می‌شوند.

البيعه جمع بیع است؛ معبد یهود و نصارا است؛ صلوات جمع صلاة است و محل عبادت یهود است و علت این‌که محل عبادت یهود را «صلاة» ناميده است از باب تسميه محل به‌نام حال است، چون نماز حال در مصلا است همچنان‌که در آيه {لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ}‌؛ با حال مستى نزديك نماز نرويد، كلمه نماز به‌معنای مصلا است، به دليل این‌که در آخر دارد {وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ}؛ و نه در حال جنابت؛ یعنی در حال مستی و جنابت نزدیک نماز نشوید، مگر این‌که رهگذر باشيد؛ از این جمله معلوم است مه عبور از مصلی ممكن است نه عبور از نماز. سپس مرحوم علامه می‌فرماید: گفته‌اند: صلوات، مُعَرِّب صلوثا است؛ و در لغت عبرانی به آن مصلی گفته می‌شود.

بناء على ذلك أن الله عزوجل قد ذكر معابد النصارى واليهود والمسلمين بأسماء يعرف عندهم في كتابه عزوجل لكنه هنا نقاط مهمة ينبغي الالتفات اليها:

بنابراین شناختیم که خدای عزوجل معابد سه طایفه (نصارا، یهود و مسلمان) را ذکر کرده است.

نکته مهمی که در اینجا باید دقت شود این است که خداوند این معابد را با نام معروف در نزد خودشان (نصارا، یهود و مسلمان) ذکر کرده و نام دیگری را بکار نبرده است؛ زیرا این نام‌ها در نزد ایشان شناخته‌شده است.

نکات قابل‌تأملی در دو آیه 39 و 40 سوره حج وجود دارد که به آن اشاره خواهیم کرد:

نکته اول:

دو آیه ابتدایی که در آغاز جلسه بیان شد مربوط به جهاد است. برخی‌ها نخستین آیه‌ای که در آن اجازه جهاد برای مردم صادرشده را آیه‌ی 39 سوره‌ی حج می‌دانند[11] ؛ همچنین در آیه‌ی بعدی به مسأله ی معابد و مساجد متعرض شده و

می‌فرماید: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا}[12] ؛ اما این‌که چرا خدای عزوجل در باب جهاد به معابد ادیان الهی توجه کرده و با اذن جهاد از نابودی آن‌ها جلوگیری کرده است! چون خداوند در حقیقت می‌خواهد مسلمانان را متوجه این مسأله کند که دفاع از مساجد و مؤمنین به‌عهده خودشان است و من از آن‌ها دفاع نمی‌کنم؛ بلکه با اذن جهاد، عده‌ای را موظف به دفاع از دیگران می‌کنم؛ یعنی خدای عزوجل دفاع را به‌سبب اذن جهادش ایجاد کرده است تا مردم برای آن به دفاع بپردازند و اگر این دفاع رخ ندهد همه معابد از بین خواهند رفت.

دفاع از مسجد یکی از تکالیف مردم است. خدای عزوجل در این‌جا با تأکید بر روی همین نکته فرموده که وظیفه‌ی مردم دفاع از همه‌ی معابد ادیان الهی (یهود، نصاری، اسلام) است؛ يعني «لو تكاسل المؤمنون وغضّوا الطرف عن فساد الطواغيت والمستكبرين ومنحوهم الطاعة، لما أبقى هؤلاء أثراً لمراكز عبادة الله»[13] ؛ اگر مؤمنان تنبلی کنند و به‌سراغ جهاد نروند و چشمانشان را در برابر فساد دشمنان و مستکبرین فروبندند؛ اثری از مراکز بندگی خدا به‌جا نمی‌ماند. این نگاه تنها به زمان نزول قرآن اختصاص ندارد، بلکه در زمان کنونی نیز همین‌گونه است؛ به‌عنوان نمونه در زمان ما اگر مجاهدین و مسلمانان چشمانشان را بر فساد داعش می‌بستند و کاری به آن‌ها نداشتند، اثری از مساجد و معابد ادیان الهی اثری باقی نمی‌ماند؛ همان‌گونه که آن‌ها در کشور سوریه هم مسجد و هم کلیسا را سوزاندند و تخریب کردند.

قرآن می‌فرماید: افزون بر دفاع از مساجد، دیگر معابد ادیان الهی نیز باید محافظت شوند و این وظیفه از طریق جهاد به‌عهده خود مسلمانان است؛ ازاین‌رو خدا در نخستین آیه‌ای که اذن جهاد را صادر می‌کند همین بحث را مطرح می‌کند که اگر مردم به دفاع نپردازند، دشمنان اثری از مراکز دینی باقی نمی‌گزارند.

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس الرابع والأربعون (22جمادي الأولى 1443)

الباب الأول: كليات

وهي تشتمل على أمور:

الأمر الثالث: هوية المسجد (الفرق بين هوية المسجد والمعبد)

بعد أن بينا أبعاد هوية المسجد وشرحنا تفاصيلها في الجلسات الماضية من خلال الابحاث التي قدمناها ينبغي أن نلتفت الى بعض الآيات القرآنية التي تحكي لنا معابد واماكن خاصة لبعض أتباع الأديان ضمن الحديث حول المسجد، ونتحدث عن معنى ومفهوم هذه المعابد والفرق بينها وبين المساجد وهويتهما.

المعبد اسم مكان من عبد وهو المكان الذي يعبد الله تعالى فيه عند كل قوم ولكنه نلتفت الى القرآن كي نتعرف أن القرآن حينما يلتفت الى المعابد يتلفت الى أى معبد وبأي خصوصية؟

ففي الأية 40 من سورة الحج تحكي وتتحدث عن المعابد غير المسجد.

{أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}[14] ‌*‌ {الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}[15] .

ففي هذه الآية تتحدث عن ثلاثة معابد غير المسجد؛ منها: صوامع وبيع وصلوات.

يقول المصطفوي في كتابه التحقيق:

«وَالصَّوْمَعَةُ كجوهرة: بيت يبنيها الرهبان وَالعبّاد في خارج المعمورة أو في الجبل للتعبّد وَالتنسّك فيها؛ وَهذه الكلمة مأخوذة من اللغة الحبشيّة، مع تناسب بينها وَبين مادّتي الصمع وَالصوم. فكونها متجمّعة لطيفة الرأس أو في مكان مرتفع تناسب مفهوم الصمع؛ وَبناؤها على مبنى التقوى وَالإمساك عن اللذائذ وَالشهوات النفسانيّة تناسب مفهوم الصوم، ففيها جهتان؛ {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا}[16] ؛ الصَّوَامِعُ‌ جمع الصومعة وَهي بيت تبنى للراهب للعبادة؛ وَالبيع جمع بيعة وَهي كنيسة النصارى، أو مطلق المعبد لليهود وَالنصاري وَالكلمة مأخوذة من السريانيّة؛ وَصلوات جمع صلاة وَهي معبد اليهود وَالمساجد للمسلمين؛ وَالترتيب بلحاظ الشرافة وَالعظمة، فانّ‌ الصَّوْمَعَةَ بيت خاصّ للراهب العابد وَالبيعة بيت تبنى للّه لعبادة قاطبة النصارى وَالصلاة كذلك وَهي لليهود وَهذه المقامات الأربع باعتبار ذكر اللّه تعالى فيها (يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ) بمراتبها المذكورة: لها شرافة على سائر الأمكنة وَلا سيّما في مقابل التخريب وَالهدم باستيلاء المخالفين لذكر اللّه تعالى»[17] .

العلامة الطباطبايي& يقول في تفسيره الميزان:

«الصوامع جمع صومعة وهي بناء في أعلاه حدة كان يتخذ في الجبال والبراري ويسكنه الزهاد والمعتزلون من الناس للعبادة؛ والبيع جمع بيعة بكسر الباء معبد اليهود والنصارى؛ والصلوات جمع صلاة وهي مصلى اليهود سمي بها تسمية للمحل باسم الحال كما أريد بها المسجد في قوله تعالى: {لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ ...} [18] .

وقيل: هي معرب «صلوثا» بالثاء المثلثة والقصر وهي بالعبرانية المصلى؛ والمساجد جمع مسجد وهو معبد المسلمين ...» [19] .

بناء على ذلك أن الله عزوجل قد ذكر معابد النصارى واليهود والمسلمين بأسماء يعرف عندهم في كتابه عزوجل لكنه هنا نقاط مهمة ينبغي الالتفات اليها:

النقطة الأولى:

هذه الآية مرتبطة بموضوع الجهاد وقيل في نزولها بأنها أول آية شجعت الناس على الجهاد؛ ثمّ تستعرض الآية واحدا من جوانب فلسفة تشريع الجهاد فتقول: {وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا}[20] .

يعني إنّ اللّه إن لم يدافع عن المؤمنين، ويدفع بعض الناس ببعضهم عن طريق الإذن بالجهاد، ولولاه لهدّمت جميع المعابد سواء كانت معابد النصارى أو معابد اليهود أو مساجد المسلمين.

يعني لولا الجهاد ولولا اذن الله في الجهاد والدفاع عن المعابد لهدمت المعالبد التي يذكر فيها اسم الله كثيرا.

يعني «لو تكاسل المؤمنون وغضّوا الطرف عن فساد الطواغيت والمستكبرين ومنحوهم الطاعة، لما أبقى هؤلاء أثرا لمراكز عبادة اللّه.

لأنّهم سيجدون الساحة خالية من أي مانع وحاجز، فيعملون على تخريب المعابد، بلوغل لأهدافهم المشوومة.

لأن كلّ دعوة لعبادة اللّه وتوحيده مضادّة للجبابرة الذين يريدون أن يعبدهم الناس ويستسلمون لهم، لهذا يهدّمون أماكن توحيد اللّه وعبادته، وهذا من أهداف تشريع الجهاد والإذن بمقاتلة الأعداء»[21] .

وهذه النقطة لا تختص بزمان نزول الآية المباركة فقط؛ بل في تجري في كل زمان وكل مكان حتي زماننا هذا كذلك أن الجهاد سبب للدفاع عن المعابد بشكل عام وعن المساجد بشكل خاص.

لأن الجهاد فرض علي المسلمين خاصة وعلى أهل الذمة عدم معاونة الكفار والمحاربين.


[1] سوره حج، آيه 39.
[2] سوره حج، آيه 40.
[3] سوره حج، آيه 40.
[4] - یهود، نصارا و اسلام.
[5] سوره حج، آيه 40.
[6] التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، المصطفوي، حسن، ج6، ص281.
[7] - {الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}.
[8] - ر.ک: لسان العرب، ج14، ص466؛ تاج العروس، ج19، ص608؛ العین، ج7، ص153؛ معانی القرآن (أخفش)، ص253؛ تبیان، ج7، ص317.
[9] سوره نساء، آيه 43.
[10] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج14، ص385.
[11] - ر.ک: تفسیر المیزان، ج14، ص383 و 395؛ مجمع‌البیان، ج7، ص138.
[12] سوره حج، آيه 40.
[13] الامثل في تفسير كتاب الله المنزل‌، مكارم الشيرازي، الشيخ ناصر، ج10، ص357.
[14] سوره حج، آيه 39.
[15] سوره حج، آيه 40.
[16] سوره حج، آيه 40.
[17] التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، المصطفوي، حسن، ج6، ص281.
[18] سوره نساء، آيه 43.
[19] الميزان في تفسير القرآن، العلامة الطباطبائي، ج14، ص385.
[20] سوره حج، آيه 40.
[21] الامثل في تفسير كتاب الله المنزل‌، مكارم الشيرازي، الشيخ ناصر، ج10، ص357.