استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/09/22

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /امر سوم: هویت مسجد العاشر: هوية الطهارة

 

بحث در هویت‌های مسجد بود. مقصود از هویت مسجد، آن امور و اهداف اساسی است که در ساخت مسجد لحاظ شده است. در باب هویت شناسی مسجد نیز مانند سایر موضوعات می‌توان به‌خودی‌خود به ابعاد گوناگون هویتی آن اشاره کرد؛ ضرورتی برای داشتن یک هویت خاص برای مسجد نیست، بلکه مسجد می‌تواند از ابعاد گوناگونی برخوردار باشد که هرکدام جهتی را دارا باشند.

تاکنون به نه مورد از هویت‌های مسجد اشاره کردیم و ازاین‌پس به بررسی دهمین بُعد از ابعاد هویتی مسجد می‌پردازیم.

بعد دهم هویت مسجد: هوية الطهارة

بیان مسأله

اهتمام به‌طهارت و اجتناب از نجاست و ناپاکی از بسیار موضوعات مهمی است که مورد تأکید اسلام است و در فقه به جهات گوناگون آن اصرار ورزیده شده است. تعابیر بکار برده شده برای این است که از همین ابتدا، طهارت را به‌معنای عام بگیریم که شامل طهارت ظاهری و طهارت باطنی بشود.

اهمیت مسأله‌ی طهارت در اسلام

«هذه الأهمية بلغت الى حد جعلت الطهارة من الأثار الأبتدائية للاسلام؛ يعني من اسلم ودخل في الاسلام فأول شي يترتب علی اسلامه القول بطهارته»؛ اهمیت مسأله‌ی طهارت در اسلام و فقه اسلامی به حدی است که ابتدایی‌ترین مسأله‌ای که بر انسان مسلمان بار می‌شود مسأله‌ی طهارت است؛ یعنی انسان کافر و مشرک پیش از گرایش به اسلام، طهارت نداشتند؛ اما به‌محض ورود به اسلام طاهر می‌شوند و دیگر آثار مسلمان بودن بر آن‌ها بار می‌شود، البته این بر مبنای مشهور فقهاست که این‌چنین قائل هستند؛ اما اگر کسی نظریه‌ی طهارت ذاتیِ[1] انسان را پیگیری کرد و گفت که «انسان بذاته طاهرٌ»؛ بحث دیگری است؛ البته اهمیت طهارت در آن به‌کار می‌رود.

انسان مشرک و کافر بر مبنای مشهور طهارت ندارند و نجس هستند و به‌هنگام ارتباط با او موجب نجس شدن مسلمان می‌شود؛ ولی با داخل شدنشان در اسلام از پاکی برخوردار می‌شوند؛ و اگر کسی به «انسان بذاته طاهرٌ»[2] ؛ طهارت ذاتی انسان قائل شد، اختلاف مبنایی ایجاد می‌شود؛ بنابراین طهارت، مسأله‌ای است که در نگاه اسلام و فقه از اهمیت بالایی برخوردار است و بر مبنای مشهور، انسان پیش از اسلام آوردنش محکوم‌به نجاست بوده و پس‌ازآن محکوم به‌طهارت می‌شود.

«وکذلک أن الطهارة مهم في حيات الانسان، لأن الله عزوجل يحكم بطهارة الانسان من حين ولادته ولو كان احد والديه مسلما»؛ اهمیت طهارت در زندگی انسان بسیار بالا است، به‌اندازه‌ای که انسان به‌هنگام تولدش حتی با مسلمان بودن یکی از والدینش، محکوم به‌طهارت است؛ به تعبیر عامیانه‌ی آن؛ خداوند دنبال بهانه می‌گردد تا با کوچک‌ترین زمینه‌ای حکم به‌طهارت انسان بکند؛ زیرا طهارت برای بقیه حرکت‌های زندگی انسان حرکتی زیربنایی است که باید انجام بشود؛ برای همین طهارت در همه‌ی رفتار‌ها و حالات روحی و روانی انسان لحاظ شده است؛ ازاین‌رو در بسیاری از اعمال انسان به‌ویژه اعمال عبادی، طهارت شرط شده است. پس با داشتن این جهات گوناگون دانسته می‌شود که طهارت در نگاه اسلام و فقه، مسأله‌ای اساسی و زیر بنایی است.

«وجعلت الطهارة من الأهداف التي أمر العبد بتحصيله من خلال عبادة الرب تعالى خالصا ومخلصا»؛ طهارت، ازجمله اهدافی است که انسان مأمور به تحصیل آن شده است؛ و تهذیب نفس نیز برای رسیدن به مقام طهارت است. همه‌ی رفتارهایِ عبادیِ انسان نیز از ناحیه‌ی عبادت، بندگی و عبادت خالصانه به درگاه خداوند به‌همین صورت است.

«وفي هذا الاطار أمر الله تعالى عباده فرضا أو استحبابا أن يكونوا ملتزمين بالطهارة في كثير من الحالات كمس كتاب الله وقراءة القرآن واكد على تحصيل الطهارة الدائمة»؛ در همین چارچوب است که خداوند به‌صورت وجوبی یا استحبابی به بندگان خود امر کرده که در بسیاری از حالاتشان، همانند مسّ کتاب الله و قرائت قرآن ملتزم به‌طهارت باشند؛ حتی بر تحصیل طهارت دائمی تأکید شده به این‌که انسان همیشه با وضو و طهارت باشد.

همه‌ی این‌ها بیانگر اهمیت مسأله‌ی طهارت است.

پس اولاً: طهارت مهم است.

ثانیاً: انسان برای التزام به‌طهارت مأمور شده است.

ثالثاً: اعمال انسان در بسیاری از جاها در مرحله صحت و قبول مشروط به‌طهارت شده است.

«ويشمل هذا التاكيد الالتزام بالطهارة حين دخول بعض الاماكن المقدسة مثل المسجد»؛ یکی از مواردی که تأکید بر التزام به‌طهارت در آن می‌شود، اماکن مقدسه است که همانند مسجد، طهارت در این مکان‌ها نیز مورد ملاحظه قرارگرفته است.

بیان این مطالب برای این بود که دانسته شود طهارت جز هویت‌های مسجد است؛ ازاین‌رو تأکید بر التزام به‌طهارت در مساجد همچون اماکن مقدسه می‌شود.

بیان یک ادعا

«نعم، ان المسجد من الأماكن التي بنيت على الطهارة من الأساس»؛ اساس مسجد بر طهارت و پاکی بناشده است. این‌که مسجد از ابتدا بر طهارت إعمار شده؛ یعنی مقصود از إعمار، تنها إعمار ظاهری نیست، بلکه اقوی إعمار معنوی است که حضور در مسجد باشد. پس إعمار مسجد عام است و شامل إعمار معنوی و ظاهری هر دو می‌شود.

البته بین إعمار معنوی و ظاهری تفاوت‌هایی وجود دارد که در روایات هم به آن اشاره‌شده است[3] . مسأله‌ی

مسجد نهی کرده است؛ آن‌جا که می‌فرماید: {مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ}[4] ؛ مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند درحالی‌که به کفر خویش گواهی می‌دهند! آن‌ها اعمالشان نابود (و بی‌ارزش) شده؛ و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند!

طبق این آیه‌ی شریفه، مشرکین از مشارکت در تعمیر و إعمار مسجد منع شده‌اند؛ به‌جهت این‌که مسجد طاهر است و مکانی برای مطهرون می‌باشد؛ بنابراین کسی‌که خواهان ورود به‌مسجد است، باید طهارت را تحصیل کرده باشد تا بتواند وارد مسجد بشود؛ از همین‌رو است که خداوند متعال در طرف مقابل می‌فرماید: {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[5] ؛ مساجد خدا را تنها کسی آباد می‌کند که ایمان به‌خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهی از هدایت‌یافتگان باشند.

طبق این آیه‌ی شریفه، تعمیر مساجد ویژه مؤمنین است. همان‌گونه که اشاره شد، اولین اثر از آثار اسلام طهارت است و ایمان نیز مرحله‌ی بالاتر آن است؛ بنابراین إعمار مسجد به هر دو معنا (إعمار ظاهری و معنوی) مشروط به‌طهارت شده است.

«مضافاً أن المسجد في أول الأمر لابد وأن يبنى على الطهارة من طهارة المكان وصرف مال طاهر في بنائه؛ يعني من يريد بناء المسجد يجب أن يكون أولا هو طاهرا»؛ افزون بر طاهر بودن مکان مسجد، به‌طهارت مالی در ساخت مسجد نیز سفارش شده است. دراین‌باره روایتی از پیامبر گرامی اسلام| از طریق منابع عامه نقل شده است.

روایت این‌گونه دارد:

قَالَ رَسُولُ اللهِ|: «مَنْ بَنَى لِلَّهِ بَيْتًا يُعْبَدُ اللَّهُ فِيهِ مِنْ مَالٍ حَلَالٍ، بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرٍّ وَيَاقُوتٍ»[6] .

پیامبر| فرمود: کسی‌که برای خدا از مال حلال، خانه‌ای را بنا کند که در آنجا خدا را عبادت کنند، خدا خانه‌ای از در و یاقوت برای او در بهشت بنا می‌کند.

طهارت در حفظ و نگهداری مسجد

از آلوده شدن مسجد به آلودگی‌های ظاهری و باطنی باید مراقبت کرد؛ و در مسجد از زدن حرف‌های غیراخلاقی و کلامی که انسان را از خدا دور می‌کند نیز خودداری کرد[7] .

در روایتی مشهور[8] از امام صادق× این‌گونه منقول است که حضرت فرمودند: «إِنَ‌ الْمَلَائِكَةَ لَا تَدْخُلُ‌ بَيْتاً فِيهِ‌ كَلْبٌ‌ ‌»[9] ؛ به خانه‌ای که در آن سگ باشد، ملائکه وارد نمی‌شوند.

بسیاری از عرفا این روایت را مطرح می‌کنند؛ معنای ظاهری آن رعایت نکردن نجسی و پاکی است؛ اما معنای عرفانی و باطنی روایت این است که ملائکه مصداق نور الهی هستند و به خانه‌ای که در آن کلب باشد وارد نمی‌شوند؛ یعنی در خانه‌ای که اخلاق حیوانی (خصوصیات زشت حیوانی) و ناپاکی‌ها در آن باشد ملائکه وارد نمی‌شوند.

بیان نکته اخلاقی

به خانه‌ای که در آن سگ نگهداری می‌شود، ملائکه وارد نمی‌شوند؛ این خانه را به دل معنا کردند؛ اگر این‌گونه باشد دیگر ملائکه به‌ویژه جبرئیل که خادم اهل‌البیت^ است وارد قلب ناپاک نمی‌شود؛ آن‌گاه‌ که دل ناپاک شد، دیگر امام زمان# هم در این‌چنین دلی وارد نمی‌شود؛ بنابراین نخست باید خانه دل را پاکیزه کرد.

نتیجه

پس مسجد را باید از همه‌ی آلودگی‌ها و نجاست‌ها صیانت کرد. فقها نیز فتوا دادند که «تجب إزالة النجاسة عن المساجد داخلها وسقفها وسطحها وطرف الداخل من جدرانها»[10] ؛ إزاله‌ی نجاست (تطهیر المسجد) واجب فوری است؛ حتی درصورتی‌که با سایر احکام تداخل کند نیز موردتوجه قرار گرفته است؛ مگر در برخی از موارد که اولویت بعدی قرار بگیرد. این‌ها همه نشانه‌ای بر ضرورت پاکی و طهارت است. «وأمر المؤمنون بأن لا يدخلوا المساجد الا متطهرا ومتوضئا»؛ خداوند به مؤمنین امر کرد که طاهر و با وضو وارد مساجد شوند. داشتن وضو و طهارت به‌هنگام ورود در مسجد به‌اندازه‌ای اهمیت دارد که حتی پیامبر اکرم| در روایتی سفارش فرمودند که: «ضَعُوا الْمَطَاهِرَ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ»[11] ؛ وضو‌خانه‌های مساجد را جلوی درب ورودی مساجد بسازید تا مؤمنین ابتدا وضو بگیرند، سپس وارد مسجد بشوند؛ یعنی اولین مرحله‌ی ورود به‌مسجد ورود با وضو و طهارت است.

بیان روایات درباره‌ی ورود با طهارت به‌مسجد

روایت اول

عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ فُضَيْلٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ×: «إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ وَ أَنْتَ تُرِيدُ أَنْ تَجْلِسَ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا طَاهِراً»[12] ؛ امام× می‌فرماید: هنگامی‌که وارد مسجد شدی و اراده نشستن در آن داشتی، طاهر و پاکیزه داخل شو.

در برخی از زمان‌ها دخول در مساجد (غیر از مساجد خاصه) و خروج از درب دیگر آن به‌صرف عبور کردن حتی برای جنب نیز جایز است؛ اما اگر بخواهد وارد مسجد شود و در آنجا بنشیند باید طهارت داشته باشد.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْمَجَالِسِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَذَانِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ× أَنَّهُ قَالَ: «عَلَيْكُمْ بِإِتْيَانِ الْمَسَاجِدِ، فَإِنَّهَا بُيُوتُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ، وَ مَنْ أَتَاهَا مُتَطَهِّراً طَهَّرَهُ اللَّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَكُتِبَ مِنْ زُوَّارِهِ الْحَدِيث‌»[13] .

امام صادق× می‌فرماید: بر شما باد به روی آوردن به مساجد، آن‌ها خانه‌های خدا در روی زمین هستند و هر کس ‌که با طهارت وارد مساجد شود؛ خداوند او را از گناهانش پاک می‌گرداند و او را از زائرانش می‌نویسد.

سؤال: اگر مسجد برای طهارت بناشده است؛ پس آدم ناپاک هم با ورود به‌مسجد پاک می‌شود؛ حل سؤال این است که چرا مانع ورود مشرک به‌مسجد می‌شویم؟

در جواب می‌گوییم: مسجد محل طهارت است و فرد ناپاک با ورود به آن پاک می‌شود؛ اما این پاک شدن، ناپاک معنوی را در برمی‌گیرد، نه کسی‌که ظاهری ناپاک دارد؛ چراکه انسان باید از آلودگی‌های ظاهری تطهیر شود، سپس وارد مسجد بشود؛ از همین‌رو اگر گنه‌کاری (ناپاک معنوی) وارد مسجد بشود، خداوند وی را به‌هنگام خروج پاک می‌گرداند.

روایت سوم

فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ، عَنِ الصَّفَّارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ كُلَيْبٍ الصَّيْدَاوِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ، أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ، فَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ، ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي أَلَا إِنَّ عَلَى الْمَزُورِ كَرَامَةَ الزَّائِرِ»[14] .

امام صادق× در روایتی می‌فرماید: در تورات ثبت‌شده که مساجد خانه‌های ما هستند؛ بنابراین خوشا به حال کسی‌که در خانه‌اش وضو بگیرد، سپس مرا در مسجد زیارت کند.

نظر استاد: از مجموعه‌ی این روایات استحباب برداشت می‌شود. شیخ حر عاملی& نیز به‌همین مورد اشاره کرده است؛ اما ما می‌خواهیم از این استحباب هویت طهارت مسجد را برداشت کنیم.

روایت چهارم

قَالَ النَّبِيُّ|: «لَا تَدْخُلِ الْمَسَاجِدَ إِلَّا بِالطَّهَارَةِ، وَمَنْ دَخَلَ مَسْجِداً بِغَيْرِ الطَّهَارَةِ فَالْمَسْجِدُ خَصْمُه‌»[15] .

پیامبر| می‌فرماید: با طهارت به مساجد داخل شو و کسی‌که بدون طهارت وارد مسجدی بشود مسجد خصم او ‌می‌شود. (مسجد یار او نمی‌شود، بلکه خصم او می‌شود که البته نیاز به تفسیر دارد.)

روایت پنجم

فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ بِإِسْنَادٍ تَقَدَّمَ فِي عِيَادَةِ الْمَرِيضِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ| قَالَ: «مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ، وَ مُحِيَ عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئَاتٍ، وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَات»[16] .

رسول خدا| فرمودند: هر کس ‌که پیاده به‌سوی مسجدی از مساجد خدا برود، برای هر قدم که برود و برگردد ده حسنه می‌نویسند و ده گناه نیز از او می‌زدایند و ده درجه به درجات او می‌افزایند.

هنگامی‌که از مسجد برمی‌گردد، با کمترین آلودگی و بیشترین طهارت همراه است؛ یعنی خداوند کسی‌ را که از مسجد خارج می‌شود تطهیر می‌کند.

روایت ششم

أَخْبَرَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي ذِئْبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْأَسْوَدُ بْنُ الْعَلَاءِ بْنِ جَارِيَةَ الثَّقَفِيُّ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ هُوَ ابْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ| قَالَ: «حِينَ يَخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ بَيْتِهِ إِلَى مَسْجِدِهِ، فَرِجْلٌ تَكْتُبُ حَسَنَةً وَرِجْلٌ تَمْحُو سَيِّئَةً»[17] .

از رسول خدا| منقول است که فرمودند: هنگامی‌که شخصی از خانه‌اش به‌سوی مسجد خارج می‌شود، یک پای او حسنه می‌نویسد و پای دیگرش سیئه را محو می‌کند.

خلاصه اینکه:

فكما شاهدنا أن هذه المجموعه من الروايات تدل على أن المسجد بني على الطهارة وأسس لأجل بلوغ الناس فيه وبسببه الى مقام المطهرون، كما صرح به الامام الصادق× حسب ما ورد في مِصْبَاحُ الشَّرِيعَةِ، قَالَ الصَّادِقُ×: «إِذَا بَلَغْتَ بَابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَدْ قَصَدْتَ بَابَ مَلِكٍ عَظِيمٍ لَمَا يَطَأُ بِسَاطَهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ...»[18] .

مسجد بر طهارت بناشده است و از طهارتش باید صیانت کرد. می‌توان این‌گونه گفت که مسجد برای این بناشده که مردم با وضو و طهارت به آنجا بروند و طهارت باطنی در آنجا پیدا کنند.

در برخی از روایات به مقاماتی که بیان کردیم اشاره‌شده است؛ همان‌گونه که امام صادق× به آن تصریح فرموده است؛ اما نمی‌توان به سند آن به‌تنهایی و ویژه استناد کرد. ایشان می‌فرمایند: «إِذَا بَلَغْتَ بَابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَدْ قَصَدْتَ بَابَ مَلِكٍ عَظِيمٍ لَا يَطَأُ بِسَاطَهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[19] ؛ هنگامی‌که به درب مسجد رسیدی، بدان‌که همانا تو در ملک عظیمی واردشده‌ای که کسی حق قدم گذاشتن در بساط او را ندارد، مگر کسانی‌که طهارت داشته باشند.

فلذلك يمكن القول بأن الطهارة ظاهريا و باطنيا مما اعتبر في هوية المسجد؛ پس دهمین هویت مسجد، طهارة المسجد است و همه‌ی برنامه‌هایی که می‌خواهند در مسجد تنظیم شوند باید از نگاه فقه باشد و با طهارت تطبیق بکند؛ یعنی باید ارتباطی با طهارت برقرار باشد و اگر تطبیق نکند، با هویت مسجد سازگاری نخواهد داشت.

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس الواحد والأربعون (8 جمادي الأولى 1443)

الباب الأول: كليات

وهي تشتمل على أمور:

الأمر الثالث: هوية المسجد (العاشر: هوية الطهارة)

من الموضوعات التي أكد عليها الاسلام وأصر عليها الفقه عبارة عن الاهتمام بالطهارة والاجتناب عن القذارة والنجاسة؛ وهذه الأهمية بلغت الى حد جعلت الطهارة من الأثار الأبتدائية للاسلام؛ يعني من اسلم ودخل في الاسلام فأول شي يترتب عليه اسلامه القول بطهارته.

يعني لما كان الانسان مشركا وقبل أن يدخل في الاسلام، كان محكوما بنجاسته الظاهرية والباطنية؛ ولكنه بعد أن دخل في الاسلام يصير محكوما بطهارته.

وكذلك أن الطهارة مهم في حيات الانسان؛ لأن الله عزوجل يحكم بطهارة الانسان من حين ولادته ولو كان احد والديه مسلما.

وهذه الطهارة الظاهرية والباطنية لوحظ في كل أمر يتعلق للانسان من جسمه وروحه واعماله وافعاله؛ واشترط في صحة اكثر اعماله لاسيما أعماله العبادية أن يكون طاهرا. وفي قبوله كذلك.

وجعلت الطهارة من الأهداف التي أمر العبد بتحصيله من خلال عبادة الرب تعالى خالصا ومخلصا.

وفي هذا الاطار أمر الله تعالى عباده فرضا أو استحبابا أن يكونوا ملتزمين بالطهارة في كثير من الحالات كمس كتاب الله وقراءة القرآن واكد على تحصيل الطهارة الدائمة.

ويشمل هذا التاكيد الالتزام بالطهارة حين دخول بعض الاماكن المقدسة مثل المسجد.

نعم ان المسجد من الأماكن التي بنيت على الطهارة من الأساس.

يعني أن المسجد في أول الأمر لابد وأن يبنى على الطهارة من طهارة المكان وصرف مال طاهر في بنائه.

يعني من يريد بناء المسجد يجب أن يكون أولا هو طاهرا.

لأن الله قال:

{مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ}[20] .

{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[21] .

حينما يقول الله عزوجل بمنع مشاركة المشركين في اعمار المسجد سواء قلنا باختصاص الاعمار باعمار المادي أي بناء المسجد أو باعمار المعنوي كالحضور في المسجد؛ ففي الحقيقة يشترط الطهارة في اعمار المسجد لأن المشركين ما كانوا طاهرين.

والانسان المسلم كذلك لابد له من الالتزام بالطهارة في بناء المسجد حتي بطهارة المال الذي يصرف لأجل بناء المسجد.

قَدْ رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اللهِ| قَالَ: «مَنْ بَنَى لِلَّهِ بَيْتًا يُعْبَدُ اللَّهُ فِيهِ، مِنْ مَالٍ حَلَالٍ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرٍّ وَيَاقُوتٍ»[22] .

وكذلك يجب الالتزام بمراعاة الحفظ والصيانة على طهارة المسجد؛ واذا تنجس المسجد يجب ازالة النجاسة عن المسجد وتطهيره فورا حتى في فرض تزاحمه بسائر الأحكام.

يقول السيد اليزدي& في عروة الوثقى:

«تجب إزالة النجاسة عن المساجد داخلها وسقفها وسطحها والطرف الداخل من جدرانها»[23] .

وأيضا أمرنا بكيفية ترتيب بناء المسجد كي لايدخله أحد الا متوضئا.

قد روى العلامة المجلسي في موسوعته بحار الأنوار، نقلاً عن أصل من اُصول أصحابنا عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ آبَائِهِ^، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|:‌ «ضَعُوا الْمَطَاهِرَ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ»[24] .

وأمر المومنون بأن لا يدخلوا المساجد الا متطهرا ومتوضئا.

الشيخ الحر العاملي قد جعل في كتاب الطهارة بابا بعنوان (بَابُ‌ اسْتِحْبَابِ‌ الطَّهَارَةِ لِدُخُولِ‌ الْمَسَاجِدِ) وذكر فيه عدة أحاديث.

منها مرسلة الْعَلَاءِ بْنِ فُضَيْلٍ

مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصُّهْبَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ فُضَيْلٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ× قَالَ: «إِذَا دَخَلْتَ‌ الْمَسْجِدَ وَ أَنْتَ‌ تُرِيدُ أَنْ‌ تَجْلِسَ‌ فَلَا تَدْخُلْهُ‌ إِلَّا طَاهِراً»[25] .

الحديث الثاني:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْمَجَالِسِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَذَانِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُرَازِمِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ× أَنَّهُ قَالَ: «عَلَيْكُمْ بِإِتْيَانِ الْمَسَاجِدِ، فَإِنَّهَا بُيُوتُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ، وَمَنْ أَتَاهَا مُتَطَهِّراً طَهَّرَهُ اللَّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَكُتِبَ مِنْ زُوَّارِهِ الْحَدِيثَ»[26] .

الحديث الثالث:

فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ، عَنِ الصَّفَّارِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ كُلَيْبٍ الصَّيْدَاوِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ، أَنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ، فَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ، ثُمَّ زَارَنِي فِي بَيْتِي أَلَا إِنَّ عَلَى الْمَزُورِ كَرَامَةَ الزَّائِرِ»[27] .

الحديث الرابع:

وروي في جامع الأخبار عَنْ رَسُولِ اللهِ|: «لَا تَدْخُلِ الْمَسَاجِدَ إِلَّا بِالطَّهَارَةِ، وَمَنْ دَخَلَ مَسْجِداً بِغَيْرِ الطَّهَارَةِ فَالْمَسْجِدُ خَصْمُه‌»[28] .

وكذلك من خرج من المسجد خرج متطهرا من الذنوب.

ويدل عليه ما رواه الشيخ الصدوق فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ بِإِسْنَادٍ تَقَدَّمَ فِي عِيَادَةِ الْمَرِيضِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ| قَالَ: «مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ، وَ مُحِيَ عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئَاتٍ، وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَات»[29] .

وروي في مصادر العامه عَنْ رَسُولِ اللهِ|: قَالَ: «حِينَ يَخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ بَيْتِهِ إِلَى مَسْجِدِهِ، فَرِجْلٌ تَكْتُبُ حَسَنَةً وَرِجْلٌ تَمْحُو سَيِّئَةً»[30] .

فكما شاهدنا أن هذه المجموعه من الروايات تدل على أن المسجد بني على الطهارة وأسس لأجل بلوغ الناس فيه وبسببه الى مقام المطهرون، كما صرح به الامام الصادق× حسب ما ورد في مِصْبَاحُ الشَّرِيعَةِ، قَالَ الصَّادِقُ×: «إِذَا بَلَغْتَ بَابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَدْ قَصَدْتَ بَابَ مَلِكٍ عَظِيمٍ لَمَا يَطَأُ بِسَاطَهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ...» [31] .

فلذلك يمكن القول بأن الطهارة ظاهريا وباطنيا مما اعتبر في هوية المسجد.


[1] - برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله تئوری طهارت ذاتی مطلق انسان در راستای منابع اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، کیهان اندیشه 1368، شماره 24 و 23.
[2] - طهارت ذاتی انسان نظریه فقهی است که سال‌های متمادی مطرح است.
[3] - آنجا که بحث ساخت مسجد است عمدتاً از کلمه بنا استفاده شده است اما در جایی‌که بحث إعمار است بیشتر ناظر به مسئله إعمار معنوی و حضور در مسجد است اگرچه که نمی‌توانیم منع کنیم از اینکه إعمار، شامل بنای مسجد نشود.
[4] توبه/سوره9، آیه17.
[5] توبه/سوره9، آیه18.
[6] المعجم الأوسط، الطبراني، ج5، ص195.
[7] - بحارالانوار، ج80، ص377؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص285.
[8] - روایت مرفوعه است که به‌لحاظ سند ضعیف شمرده شده است.
[9] من لا يحضره الفقيه‌، الشيخ الصدوق‌، ج1، ص246.
[10] التعليقات على العروة الوثقى‌، الفاضل اللنكراني، الشيخ محمد، ج1، ص60.
[11] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج3، ص380.
[12] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص266، أبواب باب الصلاة، باب10، ح1، ط الإسلامية.
[13] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص267، أبواب باب الصلاة، باب10، ح2، ط الإسلامية.
[14] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص267، أبواب، باب، ح، ط الإسلامية.
[15] جامع الأخبار، الشعيري، محمد، ج1، ص70.
[16] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص483، أبواب، باب، ح، ط الإسلامية.
[17] سنن النسائي، النسائي، ج2، ص42.
[18] مصباح الشريعة المنسوب للإمام الصادق (ع)، المنسوب للإمام الصادق (ع)‌، ج1، ص130.
[19] مصباح الشريعة المنسوب للإمام الصادق (ع)، المنسوب للإمام الصادق (ع)‌، ج1، ص130.
[20] توبه/سوره9، آیه17.
[21] توبه/سوره9، آیه18.
[22] المعجم الأوسط، الطبراني، ج5، ص195.
[23] العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص178.
[24] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج3، ص380.
[25] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص266، أبواب باب الصلاة، باب10، ح1، ط الإسلامية.
[26] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص267، أبواب باب الصلاة، باب10، ح2، ط الإسلامية.
[27] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج1، ص267، أبواب، باب، ح، ط الإسلامية.
[28] جامع الأخبار، الشعيري، محمد، ج1، ص70.
[29] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص483، أبواب، باب، ح، ط الإسلامية.
[30] سنن النسائي، النسائي، ج2، ص42.
[31] مصباح الشريعة المنسوب للإمام الصادق (ع)، المنسوب للإمام الصادق (ع)‌، ج1، ص130.