1400/09/15
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /التاسع: الالتجاء الى المسجد حين نزول البلايا (جلسه سوم)
بحث در ابعاد هویتی مسجد بود؛ تاکنون نه بعد از ابعاد هویتی مسجد را برشمردیم؛ نهمین هویت مسجد «التجاء الی المسجد» بود؛ یعنی مسجد ملجأ و پناهگاهی برای جامعه و مسلمین است.
در دو جلسه با استدلال به کتاب و سنت دربارهاش بحث و گفتگو کردیم و روایاتی را از خاصه و عامه بیان کردیم. چند روایت دراینباره باقیمانده که در این مبحث آنها را مطرح میکنیم.
روایت اول
ازجمله روایاتی که «استكمالا لما ذكرنا من النصوص في مقام الاستدلال»؛ تکمیلکنندهی بحث ما از قرآن و سنت دربارهی هوية الالتجاء إلی المسجد است، روایتی از مصادر اهل سنت میباشد. روایت اینگونه دارد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ الْغُدَانِيُّ، أَخْبَرَنَا غَسَّانُ بْنُ عَوْفٍ، أَخْبَرَنَا الْجُرَيْرِيُّ، عَنْ أَبِي نَضْرَةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: «دَخَلَ رَسُولُ| ذَاتَ يَوْمٍ الْمَسْجِدَ، فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ، يُقَالُ لَهُ أَبُو أُمَامَةَ، فَقَالَ: «يَا أُمَامَةَ، مَا لِي أَرَاكَ جَالِسًا فِي الْمَسْجِدِ فِي غَيْرِ وَقْتِ الصَّلَاةِ؟»، قَالَ: هُمُومٌ لَزِمَتْنِي، وَدُيُونٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «أَفَلَا أُعَلِّمُكَ كَلَامًا إِذَا أَنْتَ قُلْتَهُ أَذْهَبَ عَزَّ وَجَلَّ هَمَّكَ، وَقَضَى عَنْكَ دَيْنَكَ؟»، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، يَا رَسُولَ، قَالَ: «قُلْ إِذَا أَصْبَحْتَ، وَإِذَا أَمْسَيْتَ: اللَّهُمَّ! إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْكَسَلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْجُبْنِ وَالْبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّيْنِ، وَقَهْرِ الرِّجَالِ، قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِكَ، فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَمِّي، وَقَضَى عَنِّي دَيْنِي»[1] .
ابی سعید خدری میگوید: روزی پیغمبر| وارد مسجد شدند؛ مردی از انصار بهنام أبوامامَه را مشاهده کردند که در مسجد نشسته بود؛ وقت نماز نبود، پیامبر| به وی فرمودند: أبوامامَه! چرا در غیر وقت نماز در مسجد نشستهای؟ أبوامامَه گفت: یا رسولالله! همّوغمّ و گرفتاری برای من پیشآمده، همچنین دَینی بر گردن من است. پیامبر| فرمود: آیا میخواهی کلماتی را به تو یاد بدهم که اگر آنها را بر زبان جاری کنی، همّوغمّ تو را ببرد و دین تو را ادا کند؟ گفت: بله یا رسولالله، پیامبر| فرمود: صبح و شب این ذکر تکرار کن: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْكَسَلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْجُبْنِ وَالْبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّيْنِ، وَقَهْرِ الرِّجَالِ»؛ او گفت: آنچه پیامبر فرمود را انجام دادم؛ خدای عزّوجلّ همّوغمّ من را برطرف کرد و دَین من را ادا کرد.
این روایت دو بخش دارد:
1. صدر حدیث که در کلام راوی و در جواب پیامبر| است؛ به اینکه:
اوّلاً: در غیر وقت نماز وارد مسجد شده و پیامبر| نیز او را در مسجد دیده است. پیامبر از آمدنش در این وقت از روز سؤال میکند و أبوامامَه در جواب میگوید: برای همّوغمّ و دَین خود بهمسجد آمدهام.
ثانیاً: آیا آمدن بهمسجد خوب است و مورد تأیید میباشد یا خیر؟
پیامبر| سؤال کردند و آن شخص جواب داد و ایشان نیز ساکت شدند؛ نفرمودند که چرا آمدی؟ یا خوب کردی که آمدی.
تقریر پیامبر| این است:
اگر انحرافی در سخن این شخص وجود داشت، پیامبر| نسبت به تصحیح آن باید اقدام میکردند و همینکه ایشان در برابر پاسخ وی سکوت کردهاند و بالاتر از آن، برای برطرف شدن مشکل، کلامی را به وی تعلیم فرمودهاند، نشاندهندهی این است که پیامبر| این عمل وی را تأیید کردهاند، مبنی براینکه آمدن و پناهنده شدن شما در این شرایط بهمسجد خوب است؛ اما در مسجد ساکت نباش و این جملات را نیز به زبان جاری کن. پس استدلال به صدر روایت و تأیید پیامبر اسلام است.
2. ذیل حدیث، در جملهی تعلمیهای که پیامبر| به او یاد دادند.
لکن آنچه پیامبر| به او آموزش دادند به ما نحن فیه ارتباطی ندارد و نمیتوان به آن استدلال کرد.
روایت دوم
تفسير العياشي[2] عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ×: «عَرَضَتْ لِي إِلَى رَبِّي حَاجَةٌ فَهَجَرْتُ[3] فِيهَا إِلَى الْمَسْجِدِ، وكَذَلِكَ أَفْعَلُ إِذَا عَرَضَتِ الْحَاجَةُ»[4] .
امام صادق× فرمودند: بهسوی خدا حاجتی بر من عارض شد، به سمت مسجد حرکت کردم؛... پسازاین نیز هر زمان حاجتی بر من عارض شود همین کار را انجام میدهم.
در حقیقت، ملجأ و پناهگاه امام صادق× به هنگام حوائج، مسجد است. باوجوداینکه ایشان امام هستند؛ اما میفرمایند: من به هنگام پیش آمدن حاجتی بهمسجد ملتجی شدم و مسجد را برای خودم ملجأ قرار دادم. این کارها درواقع، احترام و التزام بهسنن الهی است؛ زیرا از سنتهای خداوند این است که مسجد، ملجأ و پناهگاه همه باشد؛ امام× نیز به آن پناه میبرد.
از دیگر سنتهای الهی، برآورده شدن حاجات با دعا کردن تحت قبه امام حسین× است؛ از همینرو امام هادی× به این سنت احترام میگذارد و بهدنبال کسی میگردد که رهسپار آنجا بشود و تحت قبه امام حسین× برای ایشان دعا کند.
باب دیگری در روایات وجود دارد که برای استدلال در این موضوع بکار گرفته میشود؛ ازجمله روایاتی که در کتاب الصلاة، «ابواب صلاة الآيات (کسوف و خسوف و زلزله و ...)» آورده شده است. بهعنوانمثال: به هنگام رخ دادن کسوف، «فَافْزَعُوا[5] إِلَى الْمَسَاجِدِ»؛ بهمسجد پناه ببرید؛ البته بهسوی مسجد رفتن با خواندن نماز آیات همراه است. در روایات بیاننشده که در زمان رخ دادن آیات الهی، ابتدا نماز بخوانید؛ بلکه فرمودهاند: «فَافزَعوا إلَى المَساجِد»[6] ؛ بهمسجد پناه ببرید و سپس نماز را در آنجا بخوانید.
این روایات قابل استدلال است برای اینکه «فَافزَعوا إلَى المَساجِد»؛ در حقیقت التجاء الی المسجد است و دلالت بر پناهگاه بودن مسجد و هویت ملجأ بودن مسجد میکند.
برای روشن شدن موضوع، دو روایت را بیان میکنیم:
روایت اول
عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَارَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ‘ قَالَ: «إِنَّ الزَّلَازِلَ وَالْكُسُوفَيْنِ وَالرِّيَاحَ الْهَائِلَةَ مِنْ عَلَامَاتِ السَّاعَةِ، فَإِذَا رَأَيْتُمْ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَتَذَكَّرُوا قِيَامَ الْقِيَامَةِ، وَأَفْزِعُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ»[7] .
امام باقر× فرمود: کسوفین و زلزله و بادهای هولناک از نشانههای روز قیامت است؛ هرزمانی که یکی از اینها را مشاهده کردید؛ اوّلاً: به یاد قیامت باشید؛ و ثانیاً: به مساجد پناه ببرید.
دلالتش با «أَفْزِعُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ»؛ روشن میشود که پناهنده شدن به مساجد در هنگام نزول آیات الهی است.
روایت دوم
عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ، قَالَ: كَسَفَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ مَاتَ إِبْرَاهِيمُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ|، فَقَالُوا: كَسَفَتِ الشَّمْسُ لِمَوْتِ إِبْرَاهِيمَ!
فَقَالَ رَسُولُ اللهِ|: «إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللهِ، أَلَا وَإِنَّهُمَا لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلَا لِحَيَاتِهِ، فَإِذَا رَأَيْتُمُوهُمَا كَذَلِكَ فَافْزَعُوا إِلَى الْمَسَاجِدِ»[8] .
ماجرای فوت ابراهیم× فرزند پیامبر اسلام|
آن روزی که ابراهیم فرزند رسول خدا| از دنیا رفت خورشید گرفت (کسوف شد)، عدّهای گفتند: خورشیدگرفتگی برای رحلت ابراهیم است، پیامبر| به آنها فرمودند: ماه و خورشید هر دو آیاتی از آیات الهی هستند؛ آگاه باشید! این دو برای مرگ و حیات کسی نمیگیرند، هنگام مشاهده این دو (کسوف و خسوف) به مساجد پناه ببرید.
«بناء على ما ذكرناه واستدللنا عليه بالأخبار والنصوص يظهر لنا أن المسجد ملجأ الناس وملجأ المسلمين بلا شك ولا ريب»؛ هویت ملجأ بودن مسجد، هویتی اساسی و انکارناپذیر است.
با ادلّهای که ذکر کردیم، باید در اینجا به دو مقام توجه بشود:
مقام اول: التجاء عادي؛ که مقام طلب کردن حاجت در مسجد است و همیشه باید بهخدا پناهنده شویم.
مقام دوم: التجاء اضطراري؛ که پناه بردن بهمسجد در زمان نزول بلایا و حوادث است.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس السابع والثلاثون (1 جمادي الأولى 1443)
الباب الأول: كليات
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الثالث: هوية المسجد
استكمالا لما ذكرنا من النصوص في مقام الاستدلال على هوية الالتجاء الي المسجد، نقول: وفي مصادر أهل السنة عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ:
«دَخَلَ رَسُولُ| ذَاتَ يَوْمٍ الْمَسْجِدَ، فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ، يُقَالُ لَهُ أَبُو أُمَامَةَ، فَقَالَ: «يَا أُمَامَةَ، مَا لِي أَرَاكَ جَالِسًا فِي الْمَسْجِدِ فِي غَيْرِ وَقْتِ الصَّلَاةِ؟»، قَالَ: هُمُومٌ لَزِمَتْنِي، وَدُيُونٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «أَفَلَا أُعَلِّمُكَ كَلَامًا إِذَا أَنْتَ قُلْتَهُ أَذْهَبَ عَزَّ وَجَلَّ هَمَّكَ، وَقَضَى عَنْكَ دَيْنَكَ؟»، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، يَا رَسُولَ، قَالَ: «قُلْ إِذَا أَصْبَحْتَ، وَإِذَا أَمْسَيْتَ: اللَّهُمَّ! إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْكَسَلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الْجُبْنِ وَالْبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّيْنِ، وَقَهْرِ الرِّجَالِ، قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِكَ، فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَمِّي، وَقَضَى عَنِّي دَيْنِي»[9] .
وفي تفسير العياشي عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ×: «عَرَضَتْ لِي إِلَى رَبِّي حَاجَةٌ فَهَجَرْتُ[10] فِيهَا إِلَى الْمَسْجِدِ، وكَذَلِكَ أَفْعَلُ إِذَا عَرَضَتِ الْحَاجَةُ»[11] .
مضافا الى ذلك قد ورد في الروايات ما يدل علي فضل الفزع الى المسجد عند وقوع الحوادث ونزول البلايا مثل كسوف الشمس أو الزلازل واليكم نص بعضها:
ففي مسند ابن حنبل عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ، قَالَ: كَسَفَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ مَاتَ إِبْرَاهِيمُ ابْنُ رَسُولِ اللهِ|، فَقَالُوا: كَسَفَتِ الشَّمْسُ لِمَوْتِ إِبْرَاهِيمَ!
فَقَالَ رَسُولُ اللهِ|: «إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللهِ، أَلَا وَإِنَّهُمَا لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلَا لِحَيَاتِهِ، فَإِذَا رَأَيْتُمُوهُمَا كَذَلِكَ فَافْزَعُوا إِلَى الْمَسَاجِدِ»[12] .
وفي أمالي الشيخ الصدوق عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَارَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ‘ قَالَ: «إِنَّ الزَّلَازِلَ وَالْكُسُوفَيْنِ وَالرِّيَاحَ الْهَائِلَةَ مِنْ عَلَامَاتِ السَّاعَةِ، فَإِذَا رَأَيْتُمْ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَتَذَكَّرُوا قِيَامَ الْقِيَامَةِ، وَأَفْزِعُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ»[13] .
بناء على ما ذكرناه وواستدللنا عليه بالأخبار والنصوص يظهر لنا أن المسجد ملجأ الناس وملجأ المسلمين بلا شك ولا ريب.
لكنه يوجد هنا مقامان من الالتجاء: الأول: التجاء عادي. الثاني التجاء اضطراري.
يعني أن الانسان المسلم ينبغي له أن يلتجيء الى المسجد الذي جعله الله تعالى ملجئا له في رخائه وشدته.
ففي الرخاء يلتجيء الى المسجد لطلب حوائجه واجابة دعائه، وفي الشدة يلتجيء الى المسجد لخوفه من وقوع الزلازل وكسوف الشمس وغيره.