1400/09/13
موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /هویت نهم: هوية التجاء الناس الی المسجد حين نزول البلايا
تاکنون هشت بُعد از ابعاد هویتی مسجد را بیان کردیم. هویت نهم مسجد، ملجأ و پناهگاه بودن مسجد است. مسجد یکی از پناهگاههای الهی بر روی زمین است که مردم میتوانند بههنگام رخ دادن گرفتاریها و حوادث به آن پناه ببرند.
تقریب مسأله
مما ينبغی الحديث عنه
«عبارة عن موضوع ضرورة حاجة الناس الي الملجأ العام الذي يلتجئ اليه كل انسان مسلم عند حاجته واضطراره».
موضوع ضرورت و نیاز مردم بهملجأ و پناهگاه از موضوعاتی است که میتوان دربارهی آن بحث کرد. مکانی که مردم در هنگام حاجت و اضطرارشان بتوانند به آنجا پناه ببرند، مسجد است. بهعبارتی «الانسان بطبيعته و فطرته يشعر بأنه يحتاج الى ملجأ يلتجئ اليه في حالالته التي تعرض له في حياته»؛ انسان بهطبیعت و فطرتش در حالاتی که زندگی از او رو برمیگرداند احساس نیاز به پناهگاهی میکند تا به آن پناهنده شود. شکی نیست که انسان در همه امورش بهخدا پناه میبرد یا باید اینگونه باشد؛ زیرا بیشتر صحبت ما در بایدها است و انسان باید بهطور طبیعی در همه مشکلاتش، بهخدا پناهنده شود؛ اما برای زندگی کردن همین انسان در دنیا عادتی برای او ایجادشده که در همهی امورش به زمان و مکان نیاز دارد؛ انسان فطرتاً در همه امور علاقهمند به پناهندگی بهسوی خداوند است؛ اما «تعوّد على اجراء وتنفيذ أموره في الزمان والمكان»؛ عادت بهپیگیری همهی امور زندگیاش در مکان یا زمان کرده است.
انسان برای عبادت خداوند در جامعه و زندگی، عادت به زمان و مکان کرده است؛ درست است که طبق سخن پیامبر| که فرمودند: «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً»[1] ؛ میتوان در همهجا عبادت خدا را انجام داد؛ اما انسان، علاقهمندِ به عبادت خداوند در مکانهای خاصی است که اراده خداوند به آن تعلقگرفته است. مسجد، یکی از همین مکانهای خاص بر روی زمین است. «أن الانسان يسعي لقضاء حوائج أمور الناس في المكان و الزمان و يرشد الناس في المكان و الزمان و يلتجئ الى الله في المكان»؛ اگر انسان بخواهد دنبال برآورده کردن حاجات مردم باشد، نیازمند مکان و زمان است؛ انسان همهی امورش را خارج از زمان و مکان نمیبیند؛ بهطور طبیعی همین انسان در پناهندگی بهخداوند متعال نیز نیازمند زمان و مکان است و برای این التجاء الی الله نیز نیازمند مکان است؛ بهترین مکان در روی زمین برای التجاء الی الله مسجد است.
بیان استدلال
گفتیم که انسان در همه امور بهخداوند پناه برده و احساس نیاز بهملجأ و پناهگاه میکند؛ برای پیگیری همهی امورش نیازمند زمان و مکان است؛ التجاء الی الله ازجمله مواردی است که انسان، نیازمند به زمان و مکان است؛ مسجد، با فضیلتترین مکانی است که انسان برای التجاء الی الله نیاز دارد تا در آنجا با تضرع کردن بهخداوند پناه ببرد و به هنگام گرفتاری و ناامیدی متوجه خدا باشد؛ معنای واقعی بندگی نیز همین است که تنها امید و پناه انسان خدای عزّوجلّ باشد.
سؤال: چرا مسجد با فضیلتترین مکان برای التجاء الی الله است؟
جواب: زیرا مسجد ازجمله مکانهایی است که خدای عزّوجلّ؛ اوّلاً: قدسه الله تعالى؛ ثانیاً: و جعله بيتا من بيوته؛ مسجد را خانهای از خانههای خودش قرار داده است؛ ثالثاً: «ودعا الناس الی المسجد»؛ مردم را بهسوی مسجد دعوت کرده است تا در آنجا با خداوند صحبت کنند.
بنابراین با مقدمهای که بیان شد، میتوان گفت یکی از ابعاد هویتی مسجد هویت، التجاء الناس اليه است؛ مسجد پناهگاهی برای مردم است تا بهسوی خداوند پناهنده شوند.
چگونه میتوان درباره این موضوع بهقرآن استدلال نمود؟
خدای عزّوجلّ هنگامیکه کعبه را بنا نمود آنرا {مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا}[2] ؛ قرارداد؛ برخی از مفسّرین گفتهاند که «مَثَابَةً لِّلنَّاسِ»؛ همان پناهگاه برای مردم است[3] ؛ بنابراین امکان استدلال به آیهی قرآن از باب القاء خصوصیت وجود دارد؛ یعنی از باب اینکه کعبه نیز مسجد است و در پناهگاه بودن خصوصیتی ندارد، زیرا هویت مسجد یک هویت عام است؛ البته برخی از مساجد مانند کعبه، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجدالاقصی خصوصیات جداگانهای نیز دارند که دربارهی آنها بهعنوان مسجد خاص در جای خودش بحث خواهد شد؛ ازاینرو، اگر قائل به القاء خصويصية عن الکعبه في خصوص ملجأ بودن برای مردم بشویم، میتوانیم به آیه استدلال کنیم؛ اما اگر نتوانیم القاء خصوصیت کنیم، نمیتوانیم در این مسأله بهقرآن استدلال کنیم.
استدلال به روایات برای بیان هوية التجاء الناس الی المسجد حين نزول البلايا
روایت اول
قَالَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ ^ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «إِذَا نَزَلَتِ الْعَاهَاتُ وَ الْآفَاتُ عُوفِيَ أَهْلُ الْمَسَاجِد»[4] ؛ هنگامیکه بیماریها و آفات و آسیبها در جامعه نازل بشود، اهل مسجد از این بلایا سالم میمانند.
بیان استناد به روایت
مسجد هنگام نزول بلایا پناهگاه امنی است؛ زیرا افراد هنگام نزول بلایا بهطور طبیعی با رفتن به پناهگاه سالم میمانند و شکی در این نیست که اگر ارادهی خدا بر نگهداری چیزی باشد، آنرا به هنگام بلایا نگه میدارد؛ اما صحبت از امور سببی و مسببیِ عادی است که مردم با پناه بردن به آن از خطرها حفظ میشوند.
آنچه از روایت دانسته میشود این است که مردم در بلایا با پناه بردن بهمسجد، جانشان حفظ میشود؛ بعبارة أُخری: «نزول الآفاة و العاهات لا يضر باهل المساجد»؛ آفات و بلایا خسارتی به اهل مسجد وارد نمیکند؛ یعنی عاهات و آفات قدرت نفوذ در این پناهگاه را ندارد و ضرری متوجه پناهجویان بهمسجد نمیشود. دور شدن اهل مسجد از این عاهات و آفات هم برای این است که خداوند بهجهت امنیتی که در مسجد قرار داده، بلای خود را در مسجد نازل نمیکند، یا ممکن است نازل بشود؛ اما بهخاطر امنیتی که در مسجد قرار دادهشده، ضرری به اهل مسجد وارد نشود؛ بنابراین، این روایت مردم را به رفتن بهسوی مسجد تشویق و ترغیب میکند آنهم نه بهعنوان معبد؛ بلکه بهعنوان ملجأ و مکانی که انسان به آن پناهنده میشود؛ البته التجاء در مسجد حالت طبیعی رفتن بهسوی آن نیست؛ بلکه مقصود نوعی خاص از حضور در مسجد است؛ یعنی حالت پناهندگی که انسان در حالت اضطرار و سختی زندگی به آنجا پناه میبرد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که با توجه به شیوع بیماریها بهویژه ویروس کرونا که درب مساجد و حرمها بسته شد؛ آیا این موارد منافاتی با هوية التجاء الناس الی المسجد حين نزول البلايا ندارد؟ اینکه چگونه بین مأمن بودن و فراگیری بیماری در مسجد جمع میشود، در جلسات بعدی به آن خواهیم پرداخت.
روایت دوم
عَنِ الصَّادِقِ×: «مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ فَيَرْكَعَ رَكْعَتَيْنِ فَيَدْعُوَ اللَّهَ فِيهَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ {وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ}[5] »؛[6] .
امام صادق× در این زمینه میفرمایند: یکی از شمارا چه مانع میشود هنگامیکه غمی از غمهای دنیا برای او پیش آمد وضو بگیرد؛ سپس بهمسجد برود، دو رکعت نماز بخواند و خدا را در آن دو رکعت بخواند؛ مگر نشنیدهاید که خداوند متعال فرمود: به صبر و نماز استعانت بجویید.
بیان استناد به روایت
به نماز در مسجد سفارش شده است؛ گاهی مقصود از نماز مطلق الصلاة است و آیه {وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ}؛ آنرا شامل میشود؛ اما در روایت، نماز را مقید به خواندن در مسجد کرد؛ زیرا امام صادق× در این روایت فرمودند: چه مانع میشود که این فرد وضو بگیرد و بهمسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و در آنجا دعا کند. سپس امام× به کلامالله استشهاد کرد؛ یعنی مقصود کلام امام صادق× و استشهاد به آیه قرآن بر استعانت در مسجد است نه مطلق الصلاة وصلاة في البيت؛ البته مطلق الصلاة هم مقصود امام× هست؛ اما در اینجا نماز در مسجد خصوصیت دارد.
روایت سوم
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِقَومٍ عاهَةً، نَظَرَ إلى أهلِ المَساجِدِ، فَصَرَفَ عَنهُم»[7] .
پیامبر اکرم| فرمودند: اگر خدای عزّوجلّ اراده عاهه (بلا) به قومی را بکند؛ با نظر به اهل مسجد که در آن حضور دارند، آن بلا را برمیگرداند.
بیان استناد به روایت
خداوند ارادهی نزول عذاب بر قومی را دارد؛ اما با توجه به اهل مسجد، از انجام بلا بر آنها خودداری میکند. در حقیقت این توجه به اهل مسجد برای عنایتی است که خداوند بهحضور اهل مسجد در آنجا دارد؛ زیرا خدا میفرماید: اینها به خانه من پناه آوردند از همینرو برای پناه آوردن مردم به خانهاش به آنها رحم میکند و نزول بلا را از آن قوم برمیدارد.
روایت چهارم
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ| قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا رَأَى أَهْلَ قَرْيَةٍ قَدْ أَسْرَفُوا فِي الْمَعَاصِي وَفِيهَا ثَلَاثُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلَالُهُ وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ يَا أَهْلَ مَعْصِيَتِي لَوْ لَا فِيكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُتَحَابِّينَ بِجَلَالِي الْعَامِرِينَ بِصَلَاتِهِمْ أَرْضِي وَمَسَاجِدِي وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ خَوْفاً مِنِّي لَأَنْزَلْتُ بِكُمْ عَذَابِي ثُمَّ لَا أُبَالِي»[8] .
رسول خدا| فرمود: خدای عزّوجلّ هنگامیکه ببیند عدّهای از اهل قریهای در معصیتها اسراف میکنند؛ یعنی هرچه توانستند گناه کردند، در اینجا سه گروه مؤمن در بين آنها هستند؛ خدا ندا مىكند: اى کسانیکه نافرمانى مرا مىكنيد، اگر نبودند مؤمنينى كه اظهار محبت و مودّت به جلال من نموده و با نمازشان زمين و مساجد مرا آباد مىكنند و بهجهت خوف از من در سحرها طلب آمرزش مىنمايند؛ بهطور یقین عذابم را بر شما فرود مىفرستادم و باكى هم نداشتم.
بیان استناد به روایت
خداوند میفرماید: اگر حضور کسانیکه بهعمران معنوی مسجد اقدام میکنند، نمیبود، عذابم را بر شما نازل میکردم؛ بنابراین، ازاینروایت فهمیده میشود که رفتن بهمسجد و حضور در آن، در حقیقت تأسیس پناهگاه برای ایمن ماندن از نزول عذاب و گرفتاری است.
روایت پنجم
أَبِي& قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ^ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصِيبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِعَذَابٍ يَقُولُ: لَوْ لَا الَّذِينَ يَتَحَابُّونَ فِيَّ وَيَعْمُرُونَ مَسَاجِدِي وَيَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ لَوْلَاهُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي»[9] .
امام صادق× از پدرانش^ نقل مىنمايد كه فرمودند: همانا خداى عزّوجلّ هنگامیکه بخواهد عذابى را بر زمينيان فرود آورد، مىفرمايد: اگر نبودند کسانیکه بهخاطر من یکدیگر را دوست مىدارند، مساجدم را آباد مىنمايند و در سحرها استغفار مىنمايند، حتماً عذابم را بر آنها نازل مىکردم.
بیان استناد به روایت
این روایت در حقیقت کنایه از ارادهی بازپسگیری عذاب یا ارادهی جلوگیری از نزول عذاب بهخاطر حضور مردم در مسجد است و مسجد میتواند پناهگاهی برای مانعشدن از نزول عذاب الهی باشد.
این چند روایت برای موضوع مطرحشده قابل استدلال است. اشاره به آیه قرآن نیز زمانی میتواند مورد استدلال قرار بگیرد که بتوان از او القاء خصوصیت کرد.
نتیجه:
ملجأ و مأمن بودن از ابعادی است که در بنای مسجد باید به آن توجه کرد؛ برای اینکه مسجد «بنی لأجل ذلک» بهخاطر آن بنا شده است.
نظر استاد: اگر ملجأ بودن مسجد برای مردم در جامعه جا بیفتد و معرفی بشود بسیاری از نگاهها بهمسجد تغییر خواهد کرد، بهنحویکه همسایه مسجد بودن دیگر خسارت نخواهد بود؛ زمینها و خانههای کنار مسجد ارزان و کم مشتری نخواهد بود؛ با این نگاه تغییری اساسی در جامعه ایجاد خواهد شد.
فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)
الدرس الخامس والثلاثون (28ربيع الثاني 1443)
الباب الأول: كليات
وهي تشتمل على أمور:
الأمر الثالث: هوية المسجد (التاسع: الالتجاء الى المسجد حين نزول البلايا)
مما ينبغي الحديث عنه في هوية المسجد عبارة عن موضوع ضرورة حاجة الناس الي الملجأ العام الذي يلتجئ اليه كل انسان مسلم عند حاجته واضطراره.
يعني أن الانسان بطبيعته وفطرته يشعر بأنه يحتاج الى ملجأ يلتجئ اليه في حالالته التي تعرض له في حياته.
نعم لا شك بأن الانسان يلتجئ في أموره كلها الى الله تعالى ويتوسل ويتضرع اليه؛ لكنه يشعر بأن يحتاج الى مكان مناسب يتضرع فيه اليه عزوجل.
سؤال: لماذا يشعر بأنه يحتاج الى مكان التضرع والالتجاء؟
الجواب: لأن الانسان يعيش في هذه الدنيا وتعود على أمور هذه الدنيا ومن العادات التي تعود عليها التعود علي الزمان والمكان.
يعني أن الانسان تعود على اجراء وتنفيذ أموره في الزمان والمكان؛ مثلا يعبد الله تعالى في المكان والزمان ويسعي لقضاء حوائج أمور الناس في المكان والزمان؛ ويرشد الناس في المكان والزمان؛ ويلتجئ الى الله في المكان.
ففي الحقيقة الانسان الذي يريد أن يلتجئ الى ربه يحتاج الى الالتجاء في المكان قيسه الله تعالى وجعله بيتا من بيوته.
بناء على ذلك أن أفضل مكان يلتجئ العبد الى ربه هو المسجد.
وورى ذلك في بعض الرويات والنصوص.
الأول:
المحدث النوري أخبرنا محمّد، حدّثني موسى، قال: حدثنا أبي، عَنْ أبيه، عَنْ جَدِّه جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ ^ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «إِذَا نَزَلَتِ الْعَاهَاتُ والْآفَاتُ عُوفِيَ أَهْلُ الْمَسَاجِد»[10] .
يستفاد من الحديث أن المسجد مأمن وملجأ حين نزول العاهات والآفات، لأن الانسان لو راح الى مكان آمن أو التجأ الى شخص أو مكان مناسب ومحفوظ من الخطر من الأفات ليبقي سالما وآمنا.
يعني أن أهل المساجد لا يضرهم نزول العاهات والآفات اما لأجل عدم نزول الآفات والعاهات علي المسجد اصلا، أو لعدم لايضرهم لأجل الأمن والسلامة التي جعله الله تعالى في المسجد بعنوان بيت الله.
فعلي أي حال يستفاد من الحديث الترغيب والتشويق للالتجاء الى المساجد وهذه الأماكن المقدسة.
الثاني:
عَنِ الصَّادِقِ× أنَّهُ قَالَ: «مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ فَيَرْكَعَ رَكْعَتَيْنِ فَيَدْعُوَ اللَّهَ فِيهَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ: {وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ}[11] »؛[12] .
الثالث:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِقَومٍ عاهَةً، نَظَرَ إلى أهلِ المَساجِدِ، فَصَرَفَ عَنهُم»[13] .
الرابع:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ| قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا رَأَى أَهْلَ قَرْيَةٍ قَدْ أَسْرَفُوا فِي الْمَعَاصِي وَفِيهَا ثَلَاثُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلَالُهُ وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ يَا أَهْلَ مَعْصِيَتِي لَوْ لَا فِيكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُتَحَابِّينَ بِجَلَالِي الْعَامِرِينَ بِصَلَاتِهِمْ أَرْضِي وَمَسَاجِدِي وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ خَوْفاً مِنِّي لَأَنْزَلْتُ بِكُمْ عَذَابِي ثُمَّ لَا أُبَالِي»[14] .
الخامس:
عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ^ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصِيبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِعَذَابٍ يَقُولُ: لَوْ لَا الَّذِينَ يَتَحَابُّونَ فِيَّ وَيَعْمُرُونَ مَسَاجِدِي وَيَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ لَوْلَاهُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي»[15] .