استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/09/09

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /امر سوم: هوية‌المسجد (الوحدة وانسجام الأمة الاسلامية)

 

به بُعد هشتم از ابعاد هویتی مسجد رسیدیم؛ هشتمین بُعد از ابعاد هویتی مسجد (مسجد بُنی لاجل ذلک) تلاش دادن جامعه برای رسیدن به وحدت امت است تا جامعه به امت واحده برسد.

گفتیم که وحدت و انسجام امت، یکی از استراتژی‌های اصیله‌ی دین اسلام است و وقتی‌که چیزی جزء استراتژی‌های اصیل شد، همه‌ی مشاریع اسلامی (پروژه‌های اسلامی) با آن استراتژی تطبیق می‌کند تا به آن هدف برسیم.

استراتژی، آن هدف اساسی است که باید همه مصوبات با آن قانون‌های بالادستی تطبیق کند؛ مثال زدیم و بیان کردیم که چشم‌اندازی بیست‌ساله داریم و همه برنامه‌ها باید با آن چشم‌انداز تطبیق کند؛ آن چشم‌انداز اسلام و قوانین اسلامی، وحدت و انسجام امت است؛ همه برنامه‌ها باید در این مسیر قرار بگیرد؛ شکی نیست که مسجد «مشروعٌ من المشاريع الاسلامية»؛ یکی از پروژه‌های اسلامی است. لذا مسجد باید در مسیر وحدت و عدم تفرق باشد.

وبعد وضوح هذا الأمر يتضح لنا لماذا أمر رسول الله بتخريب وهدم مسجد ضرار الذي بني مقابل مسجد قبا لأنه بني لأجل بث الفرقة في المجتمع الايماني؛ واليكم نص ما قاله القرآن الكريم في سورة التوبة.

بعدازاینکه این‌مطلب برای ما واضح و روشن شد؛ به این‌مطلب پی می‌بریم که چرا پیامبر بعدازاین‌که از سفر تبوک بازگشت، دستور به تخریب مسجدی دادند که بانام مسجد ضرار در نزدیکی مسجد قبا بناشده بود. قرآن‌ هم این قضیه را نقل کرده و جالب این است که آن‌را در کنار مسجد قبا نقل کرده است. درحالی‌که بنای مسجد قبا اقدم از مسجد ضرار است؛

اولین مسجدی که در اسلام ساخته شد مسجدالنبی است؛ اما اولین مسجدی پایه‌ریزی شد مسجد قبا است؛ و مقصود از پایه‌ریزی، بنا نیست؛ بلکه زمینه‌ی مسجد شدن فراهم شد؛ چون پیامبر آنجا نماز می‌خواندند.

ماجرا ازاین‌قرار است؛ زمانی‌که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کردند، در مکانی که بعداً مسجد قبا ساخته شد رسیدند و در آنجا توقف کردند. حسب نقل مشهور پیامبر دوازده روز یا شاید اندکی بیشتر در قبا ماندند؛ یعنی تا روزی که علی× به همراه حضرت فاطمه÷ و دیگرانی که با حضرت بودند به پیامبر ملحق شدند در این فاصله‌ی زمانی پیامبر در آنجا نماز می‌خواندند که قضیه زمینه‌ای شد تا بعداً در آن مکان مسجدی ساخته شود؛ چون یکی از سنت‌ها این بود هرجایی‌که پیامبر دو رکعت نماز خوانده بود، مسجد می‌ساختند، تا مکان‌هایی که پیامبر در آن‌جا نماز خوانده احیاء شوند.

مسجد قبا از همین قبیل است؛ بخشی از مردم آمدند و در آنجا ساکن شدند و مسجدی به‌نام مسجد قبا ساختند.

خداوند عزّوجلّ در قرآن کریم سخن از مسجد قبا و مسجد ضرار را باهم بیان می‌کند.

ماجرای تخریب مسجد ضرار

تخریب مسجد ضرار در سال نهم هجری و بعد از بازگشت پیامبر اکرم| از غزوه تبوک انجام شد؛ ماجرا ازاین‌قرار است که شخصی به‌نام ابو عامر که اهل مدینه بود و جزء افرادی بود که به پیامبر ایمان آورده بود و آن‌را هم اعلان کرد؛ قبل از این‌که پیامبر به مدینه هجرت کنند این شخص از آمدن پیامبر| خبر می‌داد و آنان را دعوت می‌کرد؛ اما زمانی‌که پیامبر به مدینه آمدند؛ ابو عامر که در پیش مردم از موقعیتی برخوردار بود؛ زمانی‌که دید با آمدن پیامبر، مردم دور او جمع می‌شدند و کم‌کم دور ابو عامر خلوت شد؛ ابو عامر از ایمانش برگشت؛ ایمانش را پس گرفت و از مدینه به سمت مکه رفت، (مخالفین پیامبر و کفّار هنوز در مکه بودند و تقریباً هشت سال طول کشید تا این‌که ایام فتح مکه رسید) زمانی‌که پیامبر خواست مکه را فتح کند، ابو عامر از مکه هم فرار کرد و به شام گریخت و در آنجا ماند. (این خودش یک درسی است در تاریخ که بعضی از افراد ایمانشان ایمان منفعتی است، امروز هم بعضی از افراد، انقلابی بودنشان به‌خاطر منفعت است؛ تا مسئول و مدیر هستند و درجایی مشغول به‌کار هستند، انقلابی‌اند؛ اما اگر روزی بگویند کنار برو تا دیگری جایگزینت شود، این شخص، دیگر نه با انقلاب، نه با نظام و نه با رهبری کاری دارد، انگار مأموریت انقلابی بودن فقط این است که در منصب و جایی باشد؛ مأموریت ایمانی هم این است که از پیامبر منفعتی ببریم)؛ ابو عامر هم که ایمانش موقتی بود، زمانی‌که دید با آمدن پیامبر دورش خلوت شد، از ایمان خود برگشت. حال این شخصیت (ابو عامر) یکی از طراحان و اتاق فکر مسجد ضرار است؛ زمانی‌که ابو عامر در مکه است، افرادی از منطقه قبا را با پیغام تحریک می‌کرد که چرا شما در مسجدی جمع می‌شوید که به دستور پیامبر ساخته‌شده؟ شما هم بروید و مسجد دیگری بسازید و در مسجد خودتان جمع بشوید.

بنابراین عدّه‌ای آمدند و به این بهانه که می‌خواهیم برای شب‌ها و روزهای بارانی که نمی‌توانیم به‌مسجد قبا برویم، اینجا نماز بخوانیم، و پیرزن‌ها و پیرمردهایی که نمی‌توانند به آن مسجد بروند اینجا نماز بخوانند، مسجد ضرار را بافاصله‌ی حدود 300 متر بنا کردند و به پیامبر هم گفتند که از شما می‌خواهیم آن‌را افتتاح کنید؛ لکن چون پیامبر عازم جنگ تبوک بودند، فرمودند: من الآن عازم سفر هستم و به تبوک می‌روم؛ اما منافقینی که در مدینه بودند همان طرح مسجد ضرار را پیگیری کردند و آن‌را ادامه دادند تا پیامبر برگردد. پیامبر که برگشت، قبل از این‌که (به‌اصطلاح امروزی‌ها) مراسم افتتاح مسجد برسد این آیات بر پیامبر نازل شد:

{وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ ۚ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}[1] ؛ (گروهی دیگر از آن‌ها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش باخدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آن‌ها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» امّا خداوند گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغ‌گو هستند!

در این آیه چهار خصوصیت برای این مسجد برشمرده‌اند:

    1. {مَسْجِدًا ضِرَارًا}؛ این مسجد ضرر دارد.

    2. این مسجد{كُفْرًا}؛ کفر است.

    3. این مسجد {تَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِين}؛ است.

    4. این مسجد {إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْل}؛ کمین گاه برای کسانی‌ است که باخدا و پیامبر خدا محاربه می‌کنند. (محارب همان ابو عامر است و این مسجد، خانه تیمی برای محارب است)

البته ادعای آنان این‌گونه نیست؛ زیرا آن‌ها قسم می‌خورند که جز نیکی و خدمت، نظری نداشته‌ایم {لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ‌}؛ اما خداوند گواهی می‌دهد که این‌ها دروغ می‌گویند.

پیام این داستان و آیه

برداشت و استفاده‌ای که می‌شود از این مسأله داشت، این است ‌که: در جوامع دینی، دشمن هم از مسائل دینی استفاده می‌کند؛ یعنی مسجد می‌سازد تا علیه مسلمانان کار کنند، مسجد ضرار، مسجد نفاق است، مسجد محاربین است؛ باید در مسائل گوناگون مراقبت کنیم؛ الآن در جامعه شیعی ما که متدین‌اند و به امام زمان# و به‌مسأله‌ی مهدویت و ولایت معتقد است؛ کسانی‌که می‌خواهند علیه مهدویت کار کنند، فرقه‌هایی از قبیل ماجرای باب و ... از همین جوامع دینی و مهدوی شروع می‌شود، همانند ماجرای احمد الحسن و دیگرانی که ادعای مهدویت و امام زمان بودن می‌کنند از همین مجامع دینی شروع می‌شود؛ پایگاهشان در مجامع دینی شکل می‌گیرد؛ اگرچه این هدایت از بیرون است، همان‌طور که هدایت مسجد ضرار از بیرون بود؛ لکن در همین فضای دینی و تدیّن مردم و در مسائلی است که مردم به آن معتقدند؛ لذا نیاز به بصیرت و هوشیاری زیادی داریم و باید از مسأله ی نفاق در جامعه مراقبت کنیم.

خداوند به پیامبر اکرم| می‌فرماید:

{لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ۚ لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ}[2] ؛ هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بناشده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!

اینجا بود که پیامبر| چند نفر را فرستادند تا مسجد ضرار را تخریب کنند.

مفسّرین این قضیه را نقل کرده‌اند، ازجمله مرحوم طبرسی نقل کرده است که:

قال الطبرسي+ في قوله تعالى:‌ {وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا}: «قال المفسرون: إن بني‌ عمرو بن‌ عوف‌ اتخذوا مسجد قباء وبعثوا إلى رسول الله| أن يأتيهم فأتاهم فصلى فيه فحسدهم جماعة من المنافقين من بني غنم بن عوف، فقالوا: نبني مسجداً نصلي فيه، و لا نحضر جماعة محمد| وكانوا اثني عشر رجلا، و قيل: خمسة عشر رجلا منهم: ثعلبة بن حاطب ومعتب بن قشير ونبتل بن الحارث، فبنوا مسجدا إلى جنب مسجد قباء، فلما فرغوا منه أتوا رسول الله| و هو يتجهز إلى تبوك، فقالوا: يا رسول الله|! إنا قد بنينا مسجداً لذي العلة و الحاجة و الليلة المطيرة و الليلة الشاتية، و إنا نحب أن تأتينا فتصلي لنا فيه، و تدعو بالبركة، فقالَ|: إني على جناح السفر و لو قدمنا أتيناكم‌ إن شاء الله فصلينا لكم،‌ فلما انصرف رسول اللهِ| من تبوك، نزلت عليه الآية في شأن المسجد ضِراراً ... فَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ| عِنْدَ قُدُومِهِ مِنْ تَبُوكَ عَاصِمَ بْنَ عَوْفٍ الْعَجْلَانِيَّ وَ مَالِكَ بْنَ الدُّخْشُمِ وَ كَانَ مَالِكٌ مِنْ بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ فَقَالَ‌ لَهُمَا انْطَلِقَا إِلَى‌ هَذَا الْمَسْجِدِ الظَّالِمِ‌ أَهْلُهُ‌ فَاهْدِمَاهُ وَحَرِّقَاهُ.

وَرُوِيَ‌ أَنَّهُ بَعَثَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَوَحْشِيّاً فَحَرَّقَاهُ وَأَمَرَ بِأَنْ يُتَّخَذَ كُنَاسَةً تُلْقَى فِيهِ الْجِيَفُ

ثم نهى الله نبيه أن يقوم في هذا المسجد، فقال:‌ لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً أي لا تصل ...»[3] .

مسجد قباء را که بعد از مسجدالنبی و رفتن پیامبر بنا کردند دنبال پیامبر فرستادند تا پیامبر در آن نماز بخواند؛ از بنی غنم عدّه‌ای آمدند حسادت کردند که این‌ها مسجد دارند و خودشان دارند آن‌را مدیریت می‌کنند؛ گفتند: ما هم مسجدی می‌سازیم که خودمان در آن نماز بخوانیم و در نماز جماعت پیامبر شرکت نمی‌کنیم؛ آن‌ها 12 نفر بودند؛ بعضی‌ها هم گفته‌اند 15 نفر بودند که ثعلبة بن حاطب و معتب بن قشير و نبتل بن الحارث ازجمله‌ی آن افرادی بودند که بافاصله‌ای از مسجد قبا مسجد ساختند؛ سپس پیش پیامبر آمدند (درحالی‌که پیامبر آماده‌ی رفتن به تبوک بودند)؛ به پیامبر گفتند: ما برای شب‌هایی که باران می‌بارد و کسانی‌که حاجتمند و بیماری دارند مسجدی بنا کردیم و دوست داریم که شما بیایید و در آن نماز بخوانید و برای ما دعا کنید. پیامبر| فرمودند: من در مسیر سفر هستم، اگر ان‌شاءالله برگشتیم برای شما نماز خواهم خواند؛ اما زمانی‌که پیامبر از سفر تبوک برگشتند این آیه در شأن مسجد ضرار نازل شد. پیامبر| دو نفر را فرستاد (1. عاصم بن عوف عجلانی 2. مالک بن دخشم؛ مالک از همین قبیله بنی عمرو بود) به آن‌ها فرمود: به‌سراغ این مسجد بروید و آن‌را منهدم کرده و آتش بزنید که اهل آن ظالم هستند؛ زیرا اتحاد جامعه را به هم می‌ریزند (منافقین می‌خواهند یک پایگاه نفاقی در مقابل ایجاد کنند)، بعضی‌ها آمدند سقف مسجد را آتش زدند بعد که سقف مسجد سوخت بناهای اطراف و دیوارها را آتش زدند

در روایتی هم آمده که حضرت عمار را فرستادند تا مسجد را آتش بزند، دستور داد که در آن‌جا زباله بریزند و تبدیل به زباله‌دانی کنند تا از حالت مسجد خارج شود؛ و دوباره آن‌را بنا نکنند. (در بناهایی که در اثر نفاق ایجاد می‌شود، عدّه‌ای در خرابه‌ی آن جمع می‌شوند و می‌گویند: اینجا میراث ما است).

پیامبر| این تدبیر را انجام دادند تا این حرکت انجام نشود.

لذا خداوند عزّوجلّ وقتی‌که درآیات 107 تا 110 سوره‌ی توبه به ماجرای مسجد ضرار اشاره می‌کند، مسجد قبا را هم معرفی می‌کند که هردوی این‌ها در این آیات مطرح‌شده‌اند. بعد می‌فرماید که در این مسجد اقامه نماز نکنید! آن مسجدی که از روز اول بر مبنای تقوی بناشده برای نمازخواندن سزاوارتر است.

البته باید دقت نمود تا این برداشت نشود که آنجا حق است و اینجا احق؛ همان‌گونه که در استعمالات عرفی هم وجود دارد؛ زمانی‌که می‌گوییم اسلام بهتر از کفر است، این بدان معنا نیست که کفر خوب است؛ بلکه می‌گوییم برای شما منفعت بیشتری دارد که به‌سراغ اسلام بیایید؛ نمی‌خواهیم بگوییم که کفر هم خیر است؛ اما اسلام بهتر است؛ نه، این‌گونه نیست. در این‌جا هم نمی‌خواهد بفرماید که نمازخواندن در مسجد ضرار عیبی ندارد و در مسجد قبا بهتر است؛ نه، در مقام گفتن این‌مطلب نیست.

قرآن می‌فرماید: {أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ}[4] ‌* {أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}[5] ؛ آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بناشده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسی‌که شالوده آن‌را بر تقوای الهی و خشنودی او بناکرده بهتر است، یا کسی که اساس آن‌را برکنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومی‌ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‌کند!

نتیجه:

ماجرای مسجد ضرار حکایت از این می‌کند، هر مسجدی که از این هویتش (هویت اتحاد یکپارچگی و عدم تفرق و عدم نفاق) خارج شود، این مسجد از مسجدیّت خارج‌شده و دیگر، هویت مسجد را ندارد.

مثلاً مسجدی وجود دارد و عدّه‌ای بخواهند مسجدی دیگر ایجاد کنند که بر پایه‌ی نفاق، کفر و تفریق بین المؤمِنِين باشد، پیامبر دستور به تخریب و آتش زدن آن مسجد می‌دهند، ولو این‌که مسجد باشد، چون این مسجد از مسجدیّت خارج‌شده است و دیگر هویت مسجد را ندارد.

علت این‌که می‌گوییم هویت مسجد اتحاد است، به‌ این خاطر است که پیامبر اگر دستور به تخریب مسجد می‌دهند، چون این مسجد از هویت خودش خارج‌شده است؛ نه اینکه مسجدی را تخریب کرده باشد؛ بلکه هویت مسجد از بین رفته است و مسجد، ظاهری بود که منافقین ایجاد کرده بودند تا بتوانند به اتحاد مسلمانان ضربه بزنند.

ضرار به چه معناست؟

درباره این این‌که این ضرار به چه معناست هم بحث شده است؛ گفته‌اند: ضرار و ضراراً و ضیراراً از باب مفاعله است و تقریباً هفت معنا برای ضرار شده است.

تفاوت ضرار با ضرر

    1. بعضی گفته‌اند: ضرر و ضرار یکی هستند.

    2. بعضی گفته‌اند: ضرار آن‌جایی است که ضرر به دیگری می‌زنید و نفعش به خودتان می‌رسد که در حقیقت دارید از او انتقام می‌گیرید؛ یعنی کاری می‌کنید که به او ضرر برسد و خودتان بهره‌مند شوید.

    3. ضرار، در فعل بین اثنین است؛ یعنی طرفینی؛ یعنی اینکه شما به او ضرر می‌زنید و او به شما ضرر می‌زند.

    4. در ضرر، جزاء وجود ندارد؛ ولی در ضرار، عکس‌العمل و جزاء وجود دارد.

    5. ضرر و ضرار به یک معناست

    6. ضرر، عمدی و غیرعمدی است؛ اما ضرار فقط باید عمدی باشد.

    7. ضرر، فقط ضررهای مالی را شامل می‌شود؛ اما ضرار عمومیت دارد و شامل ضررهای غیرمالی هم می‌شود.

    8. سید بجنوردی در «القواعد الفقهية» می‌فرماید: ضرار آن‌جایی است که ضرر تکرار می‌شود؛ اما ضرر به‌یک‌بار هم تحقق پیدا می‌کند.

سؤال: آیا ضرار در قرآن بین اثنینی است؟

جواب: ضرار در قران هرگز بین اثنینی نیست؛ یعنی دوطرفه نیست،

نقل است که مرحوم شیخ محمدحسین کمپانی اصفهانی به بحث ضرار که رسیده، چند بار قران را از اول تا به آخر خوانده تا ببیند در قران ضرار آیا دوطرفه است؛ بعد به این نتیجه رسیده که در قرآن، ضرار هیچ کجا دوطرفه نیست؛ حتی در همین آیه هم ضرار دوطرفه نیست؛ بلکه ضرار فقط از ‌طرف منافقین است که خواستند با این مسجد به اسلام ضرر بزنند؛ پس ضرار در قرآن یک‌طرفی است.

این معانی فقط جنبه علمیّت و اطلاع داشتن دارد.

این مطالب تأییدی بر هویت بودن موضوع وحدت و انسجام امت برای مسجد است که یک مشروع از مشاریع اسلامی می‌باشد.

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس الرابع والثلاثون (24 ربيع‌الثانی 1443)

الباب الأول: كليات

وهي تشتمل على أمور:

الأمر الثالث: هوية‌المسجد (الوحدة وانسجام الأمة الاسلامية)

قد بينا أن الوحدة وعدم التفرق من الاستراتيجيات الأصيلة للاسلام؛ ولابد من تطبيق كل مشروع اسلامي عليه؛ ولاشك في أن المسجد من المشاريع الاسلامية ويجب أن يطبق على الوحدة والانسجام؛ فلذلك اعتبرنا أن الوحدة وعدم التفرق من أبعاد هوية‌المسجد.

وبعد وضوح هذا الأمر يتضح لنا لماذا أمر رسول الله| بتخريب وهدم مسجد ضرار الذي بني مقابل مسجد قبا، لأنه بني لأجل بث الفرقة في المجتمع الايماني.

واليكم نص ما قاله القرآن الكريم في سورة التوبة.

{وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ ۚ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}[6] ؛ {لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ۚ لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ}[7] ؛‌ {أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}[8] ؛‌ {لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}[9] .

هذه الآيات التي نزلت بشأن مسجدين أي مسجد قبا ومسجد ضرار.

قال الطبرسي+ في قوله تعالى:‌ {وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا}: «قال المفسرون: إن بني‌ عمرو بن‌ عوف‌ اتخذوا مسجد قباء وبعثوا إلى رسول الله| أن يأتيهم فأتاهم فصلى فيه فحسدهم جماعة من المنافقين من بني غنم بن عوف، فقالوا: نبني مسجداً نصلي فيه، ولا نحضر جماعة محمد| وكانوا اثني عشر رجلا، وقيل: خمسة عشر رجلا منهم: ثعلبة بن حاطب ومعتب بن قشير ونبتل بن الحارث، فبنوا مسجدا إلى جنب مسجد قباء، فلما فرغوا منه أتوا رسول الله| وهو يتجهز إلى تبوك، فقالوا: يا رسول الله|! إنا قد بنينا مسجداً لذي العلة والحاجة والليلة المطيرة والليلة الشاتية، وإنا نحب أن تأتينا فتصلي لنا فيه، وتدعو بالبركة، فقالَ|: إني على جناح السفر ولو قدمنا أتيناكم‌ إن شاء الله فصلينا لكم،‌ فلما انصرف رسول اللهِ| من تبوك، نزلت عليه الآية في شأن المسجد ضِراراً ... فَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ| عِنْدَ قُدُومِهِ مِنْ تَبُوكَ عَاصِمَ بْنَ عَوْفٍ الْعَجْلَانِيَّ وَمَالِكَ بْنَ الدُّخْشُمِ وَكَانَ مَالِكٌ مِنْ بَنِي عَمْرِو بْنِ عَوْفٍ، فَقَالَ‌ لَهُمَا: انْطَلِقَا إِلَى‌ هَذَا الْمَسْجِدِ الظَّالِمِ‌ أَهْلُهُ‌ فَاهْدِمَاهُ وَحَرِّقَاهُ.

وَرُوِيَ‌ أَنَّهُ بَعَثَ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ وَوَحْشِيّاً فَحَرَّقَاهُ وَأَمَرَ بِأَنْ يُتَّخَذَ كُنَاسَةً تُلْقَى فِيهِ الْجِيَفُ

ثم نهى الله نبيه أن يقوم في هذا المسجد، فقال:‌ لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً أي لا تصل ...»[10] .

اما في خصوص معنى (ضرار) والفرق بينها وبين (ضرر) وان كان مئان البحث في مبحث قاعدة الفقهية (لاضرر) ولكنه نشير هنا الى بعض الآراء الموجودة بين الففقهاء.

قد ذكرت سبعة نقاط في الفرق بين الضرر والضرار:

    1. لا فرق بينهما بل هما بمعنى واحدز

    2. ضرر فعل شخص واحد وأما الضرار فعل الاثنين لأنها من باب المفاعلة.

    3. لا جزاء في الضرر وانما الجزاء في الضرار.

    4. ان الضرر خاص بالعمل الذي يضر بالطرف الآخر وينتفع هو منه؛ ولكن الضرار ليس كذلك.

    5. ان الضرر اعم من الضرر العمدي وغيره ولكن الضرار خاص بالضر العمدي.

    6. ان الضرر كالمعنى الخامس؛ لكن الضرار خاص بالمورى الذي تضغط علي الآخر حتي يصعب عليه الأمر والحياة.

    7. ان الضرر هو الضرر الابتدايي الذي يتحقق أول مرة؛ ولا يحتاج الى التكرار وان كان الضرار يستلزم ذلك.

والحاصل أن الضرار وان كان المشهور عند اللغويين والنحويين بأنه فل الاثنين ولابد وأن تكون بين الاثنين ولكن بعد مراجعة القرآن يظهر للانسان أن هذه المفردة ما كانت تستعمل في القرآن في فعل الاثنين وف يجميع الموارد استعملت في فعل الواحد كما نحن فيه في آية الضرار.


[1] سوره توبه، آيه 107.
[2] سوره توبه، آيه 108.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج21، ص252.
[4] سوره توبه، آيه 108.
[5] سوره توبه، آيه 109.
[6] سوره توبه، آيه 107.
[7] سوره توبه، آيه 108.
[8] سوره توبه، آيه 109.
[9] سوره توبه، آيه 110.
[10] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج21، ص252.